کلید واژه ها: عاق والدین، اطاعت، احترام، گناه، صله رحم، شب جمعه، توبه، زیارت، دعا.
«قال الله تبارک و تعالی: قَالُواْیَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْلَنَا ذُنُوبَنَاإِنَّاکُنَّاخَاطِئینَ، قَالَ سَوْفَأ َسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیم»[1]
در روایات گناه آزار و اذیت به والدین ازبزرگ ترین گناهان معرفیشده است. یعنی اینکه انسان کاری بکند که پدر و مادرش را اذیت نماید.اطاعت پدرو مادر،در غیر نافرمانی خدا، لازم است. یعنی اگر امر به مخالفت خدا دادند؛ اجابت کردن امرشان حرام است والا حتی اگر پدر و مادر راضی نباشند؛ حرام است که مستحبات را انجام بدهی. اگر پدرو مادر راضی نباشند؛ سفر زیارتی هم بروی سفرت سفر معصیت است و باید نمازت را کامل بخوانی.
امام صادق علیه السلام فرمود:«یُقَالُ لِلْعَاقِّ اعْمَلْ مَاشِئْتَ فَإِنِّی لَاأَغْفِرُلَکَ»خدا می فرماید: به عاق والدین بگو: هر کار ثوابی می خواهی انجام بدهی انجام بده؛ تو در آتش جهنم هستی. خدا تو را نمی آمرزد. چون دل کسانی را شکسته است که وجودش از آن هاست. باید برود و پدر و مادرش را راضی کند. اگر هم مردند؛ این قدر برای آن هاخیرات بدهد؛ که دلشان در آن دنیا نرم بشود و ببخشند.«وَیُقَالُ لِلْبَارِّ اعْمَلْ مَاشِئْتَ فَإِنِّی سَأَغْفِرُلَک[2]» به کسی که به پدرو مادرش نیکی می کند؛ دلشان را شاد می کند، همیشه در خدمت پدرومادرش است بگو که هر کاری که انجام می دهی بده تو در بهشت هستی.
در اسلام برای احترام به پدرو مادر تاکید زیاد شده است حتی اگر کافر باشند؛ باید احترامشان کرد.روایت داریم:نجس ترو پلیدتر از دشمن اهل بیت، کسی در عالم نیست.«لَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً أَنْجَسَ مِنَ الْکَلْبِ وَإِنَّ النَّاصِبَ لَنَا أَهْلَ الْبَیْتَ أَنْجَسُ مِنْهُ[3]» دشمن اهل بیتاز سگ و خوک و کافر هم نجس تر است. سئوال کردند: آقا پدر و مادر ما یهودی، نصرانی، کافر و دشمن اهل بیت است؛ آیا می توانم اذیتشان کنم؟ حقشان را پایمال کنم؟فرموده اند: نه باید احترام بگذاری فعلا پدرو مادرت است. متوکل که از خبیث ترین خلفای بنی عباسی بود چه قدر جسارت ها به اهل بیت ما کرد. آب بست که قبر امام حسین علیه السلام را خراب کند اما آب روی قبر امام حسین علیه السلام نرفت و همان طور دور قبر جمع شد. گاو فرستاد که قبر امام حسین علیه السلام را شخم بزنند؛ گاوها جلو نرفتند. پسر متوکل، از دوستان امام های علیه السلام بود؛ به حضرت عرض کرد: آقا اجازه می دهید که من پدرم را ترور کنم؟ فرمودند: نه شما این کار را نکنید اگر این کار را بکنید عمرت کوتاه می شود.
ما باید نوکر امام زمانمان باشیم. وقتی می فرماید:اگر پدر ومادرت کافر و دشمن ما اهل بیت هم هستند باید احترامشان را نگه دارید، باید اطاعت کرد.أطعالوالدینولوکاناکافرین[4]می فرماید: پدرو مادرت را اطاعت کن ولو این که کافر باشند. چون تو وجودت ازاین پدر و مادر است. دستورات اسلام واقعا خیلی عجیب است. حالا به پدر مادری که مسلمان باشند؛ باید چقدر احترامشان کرد؟
یکی دیگر از گناهانی که جرمش خیلی سنگین است قطع رحم است که انسان با فامیلش قطع رحم بکند.حداقل انسان با یک سلام و تلفن با آن ها صله رحم بکند. روایت داریم: خدای متعال وقتی بهشت را خلق کرد بهشت را معطر کرد. بهشت مهمانخانه خداست؛ همه چیز بهشت مرتب است.بوی بهشت از مصافت چند صد سال راه اطراف بهشت پخش می شود. در روایت است که افرادی هستند نه تنها بهشت نمی روند بلکه بوی بهشت هم به مشام آن هانمی رسد. یعنی فرسخ ها راه از بهشت فاصله دارند.آن ها کسانی هستند؛ که در دنیا عاق والدین و قاطع رحم بوده اند. «به قول یک بزرگی، اگر کسی درست بتواند بهشت را وصف بکند؛ و شنونده هم درست بشنود؛ یک لحظه هم در این قفس تن نمی مانیم همان طور که در روایت هست:وقتی امام ها بهشت را توصف می کردند؛ طرف شیهه ای زد و روحش از بدنش جدا شد. روحش پرواز کرد و بهبهشت رفت.»
روایت داریم امام سجاد علیه السلام فرمود: خدا قطع کننده رحم را در سه جای قرآن لعنت کرده است. برادران حضرت یوسف علیه السلام این دو گناه را انجام دادند هم پدرشان را اذیت کردند و هم برادرشان حضرت یوسف علیه السلام را چهل سال از پدر جدا کردند. چه گناهی از این بالاترکه هم با پدر و هم با برادرشان قطع رحم کردند. برادرشان را به چاه انداختند و پیراهن بردارشان را خونی کردند، گریه دروغی کردند و مدرک دروغی آوردند. پیراهن خون آلود دروغی را آوردند و گفتند: گرگ یوسف را دریده است،آدم دروغگو زود لو می رود.حضرت یعقوب گفت: عجب گرگ خوبی بوده، که یوسف علیه السلام را خورد، ولی پیراهنش را پاره نکرده است. پدر فهمید که این بلاست.فهمید که به فراق یوسف علیه السلام مبتلا شده است و بایدصبر کند.
هنوز خانواده هایی هستند که از جنگ تحمیلی تا به الان از فرزندانشان خبری نیست. نمی دانند که شهید شده اند یا زنده اند.حضرت یعقوب علیه السلام از فراق یوسف علیه السلام چهل سال گریه کرد. قدش خمیده ومویش سفید شد. قرآن می فرماید: وَابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِفَ هُوَکَظیم[5] یعنی از فراق یوسف علیه السلام آن قدر گریه کرد؛ که چشمش کور شد. شما گناهی به این بزرگی پیدا می کنید، که پدر اشخاصیپیامبر باشد و چهل سال خون به دل پدر بکنند.
دعای کمیل می فرماید: اللَّهُ مَّاغْفِرْلِی کُلّ َذَنْبٍ أَذْنَبْتُ هُوَکُلَّ خَطِیئَةٍ أَخْطَأْتُهَا[6]خدایا هر گناهی که کردم من را ببخش. روایت است هر شب و روز جمعه، شش صد هزار نفر آمرزیده می شود.
آیا جایز است، که ما از دیگران التماس دعا بگوییم؟ می گویند: یک عالم و آیت اللهی رو کرد به رعیت و کشاورزی گفت: التماس دعا،کشاورز گفت: عالم هم به آدم عوام التماس دعا می گوید؟عالم گفت: بله، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ما هم به امتش گفت: التماس دعا و فرموده اند: به محمد و آل محمد صلوات بفرستید. صلوات یعنی خدایا لطف و برکاتت را بر پیامبر و آلش نازل کن، فرج آن ها را نزدیک کن. در این دعای توسلی که می خوانیممی گوییم:یَاوَجِیهاعِنْدَاللَّهِ اشْفَعْ لَنَاعِنْدَاللَّه[7] یعنی تویی که پیش خدا آبرو داری ما را شفاعت کن. از خدا بخواه، که ما را ببخشد. گاهی ما خیلی آلوده ایم، نفسمان بالا نمی رود ولی از معصومینقبول می کنند.
پسرهای حضرت یعقوب علیه السلام پیش پدر آمدند و گفتند: ای پدر شما برای ما دعا بکنید؛ خدای بزرگ گناه بزرگ را هم می تواند ببخشد. قرآن می فرماید: گفت من بعدا استغفار می کنم. چرا در همان موقع دعا نکرد؟ امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت یعقوب علیه السلام می دانست جرم و گناه این ها خیلی بزرگ است. باید موقعی دعا کند که به استجابت نزدیک باشد. موقعی که این ها درخواست دعا کردند وسط هفته بود گفت: صبر کنید که شب جمعه بشود. چون شب جمعه دعا و توبه زودتر مستجاب می شود.شب جمعه، دعا کرد و دعایش مستجاب شد. کسی مثل برادرهای حضرت یوسف علیه السلام که چهل سال آه و ناله پدرو برادر پشت سرشان بود، اما شب جمعه آمدند و توبه کردند وقبول شد.
شب های جمعه یک خلوتی با خدا داشته باشید و به یاد اموات باشید. محدث قمی نوشته است:امیر خراسان را خواب دیدم؛ گفت: این استخوان هایی که جلوی سگ ها می اندازید به نیت من بیندازید من به همان ها هم محتاج هستم. پدرومادرها اگر روحشان آزاد باشند؛ می آیند بالای سر بچه هایشان و می گویند بچه به فکر ما باشید؛ این خانه و زندگی را ما برای شما محیا کردیم. انفاق نکردیم، شما بکنید. این قدر شب جمعه ها بیاید که ما زیر خاک باشیم خوشا به حال کسی که در این دنیا دستی بالا کند؛ یک کاری برای خودش بکند.پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: اف باد بر آن مسلمانی که در هفته یک روز برای آخرتش کار نکند و عمرش تمام می شود.
یکی از آداب شب جمعه زیارت امام حسین علیه السلام است، هر شب جمعه مستحب است. علمای نجف بعضی ها هر شب جمعه، پیاده کربلا می رفتند.
در شمال حاج عباس چاوشی بود که برای خودهیئتی داشت. مردم جمع می شدند؛ عزاداری می کردند. سالی هم یک بار هیئتش را به کربلا می برد. پرچمش را بلند می کرد و چاوشی می کرد. «هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله» مردمحرکت می کردند و پیاده کربلا می رفتند.روایت است هر قدمی کهبرای زیارت امام حسین علیه السلام برمی داری ثوابش یک حج عمره است. یک سال حاج عباس وضعش خوب نبود و گفت: من امسال کربلا نمی روم. رفقا مشکلش را حل می کنند و راهش می اندازند. پرچم را بلند می کند و شروع به چاوشی می کند و قافله ای را به سوی کربلا با پای پیاده راه می اندازد. روز پنج شنبه به نزدیکی های کربلا می رسند.گفتند: اینجا استراحت کنیم فردا راه می افتیم. یکدفعه متوجه می شوند؛ که امشب شب جمعه است و مستحب است که امشب در کربلا باشند. یک وقت چراغ های گلدسته ها و حرم امام حسین علیه السلام از دور روشن می شود. دل این ها خیلی شور بر می دارد. حاج عباس می گوید: اگر امشب شب جمعه نبود؛ این جا استراحت می کردیم ولی می دانید امشب شب جمعه است؛ امشب برای زوار امام حسین علیه السلام برات آزادی از جهنم صادر می کنند. این ها را حرکت می دهندو با بدن خسته کربلا می آیند.می گوید: اگر برویم کاروانسرا همه خسته اید و می خوابید. اول برویم حرم امام حسین زیارت کنیم بعد برویم استراحت کنیم. با خستگی و کوفتگی می روند و زیارت می کنند و نماز می خوانند.حاج عباس می گوید: خوب است که روضه هم بخوانیم ومی گوید: من کتاب روضه ام را می گیرم هر روضه ای که آمد می خوانم. دست می اندازد از قضا روضه حضرت علی اکبر علیه السلام می آید.(قبر شش گوشه امام حسین علیه السلام پایین پایش قبر فرزند گرامیش حضرت علی اکبر علیه السلام است و به خاطر این قبر شش گوشه است. حتی در دفن هم این ادب مراعات شده است.)شروع می کند به روضه خواندن و مردم هم گریه می کنند. بعد آمدند در کاروانسرا خوابیدند. فردا که از خواب بیدار شدند دیدند که حال حاج عباس خیلی منقلب است. علتش را پرسیدند. گفت: دیشب خواب عجیبی دیدم. گفتند: چی دیدی؟ حاج عباس می گوید: در عالم خواب دیدم که یک کسی در را می زند. آمدم در را باز کردم دیدم یک غلام است. گفت: من غلامو نوکر امام حسین علیه السلام هستم. یک پیامی از امام حسین علیه السلام برای شما دارم. گفتم چه پیامی. گفت: اهل قافله را بیدار کن آقا امام حسین علیه السلام می خواهند؛ به دیدارشان بیایند. گفت: من در عالم خواب منقلب شدم و اهل قافله را بیدار کردم. گفتم: مودب بشینید که آقا امام حسین علیه السلام می خواهد به دیدار شما بیاید. گفت: بیدار شدید و نشستید. یک وقت دیدیم که کاروانسرای ما روشن شدو امام حسین علیه السلام به دیدار ما آمدند. ما خیلی خوشحال شدیم و آقا فرمودند: که من به خاطر چند چیز آمدم: یکی اینکه از راه دور آمدید و زحمت کشیدید آمدم تشکر کنم.ثانیاً در شمال که هیئت دارید یک پیر مردی است کفش های عزادارهای من را جفت می کند سلام من را به او برسانید. سوم اینکه آمدم بگم حاج عباس اگر این دفعه شب جمعه به زیارت من آمدید؛در کنار قبر من هر روضه ای خواستید بخوانید، اما حاج عباس از تو تقاضا می کنم روضه علی اکبر علیه السلام را نخوانید.گفتم: آقا مگر روضه علی اکبر علیه السلام اشکال دارد؟ فرمود: حاج عباس شب های جمعه مادرم فاطمه زهرا سلام الله علیها مهمان من است دیشب که روضه فرزندم را خواندید مادر سلام الله علیها آن قدر ناله کرد و گریه کرد که از هوش رفت. طاقت شنیدن روضه علی اکبرم علیه السلام را ندارد.
عرض کنیم بی بی جان شما طاقت شنیدن روضه فرزند جوانتان را نداشتید. اما چه گذشت به دل فرزندتان ابا عبدالله علیه السلام وقتی ناله علی بلند شد که بابا جان، دیگر من هم رفتم، خداحافظ. یک وقت رنگ از چهره حضرت علیه السلام پرید، آقا کنار بدن قطعه قطعه علی آمد و روی زمین نشست...
- بیش از این بابا دلم را خون نکن زاده لیلا مرا محزون نکن
- تو سفر کردیو آسودی ز غم من در این وادی گرفتارغمم
چه کند دل پدر آرام بشود یک وقت دیدند خم شدو صورت به صورت علی گذاشت و صدا زد:علی جان رفتی و آرام شدی اما پدرت حسین غریب و تنهاست.
حجه الاسلام و المسلمین فرحزاد
[1] .یوسف:97،98.
[2] .همان
[3]. بحارالأنوار،مجلسی،ج78،ص47،باب 3- وجوب غسل الجنابة و علله و كيفیته.
[4]. جامع الأخبار، تاج الدین شعیری،ص84،الفصل الأربعون في فضيلة بر الوالدين.
[5] .يوسف : .84
[6] .مفاتيح الجنان،شیخ عباس قمی،ص63،دعاى كميل بن زياد.
[7] .مفاتيح الجنان/شیخ عباس قمی،ص108،دوم دعاى توسل.