زهد، اولین گام در همراهی اولیای خدا

زهد، اولین گام در همراهی اولیای خدا و ائمه معصومین است. اگر کسی از سر سفره دنیا برنخیزد، امکان این نیست که بتواند همراه اولیای خدا باشد.امام حسین وقتی در شب عاشورااصحابشان را برای وجود مقدس زینب کبری (س) توصیف می کنند،می فرمایند: این ها را آزموده ام،با مرگ مأنوس اند. «یستخلصون بالمنیه یهدون استیناس الطفل ان حال بأمه».

سرعت ها و سبقت ها، نشانه فراغت از دنیاست. اگر مسأله مرگ و عالم آخرت برای انسان حل نشده باشد، امکان این نیست که بتوان ولایت ولی خدا را تحمل کرد؛ « إِنَّمَا أَرَادُوا بِالزُّهْدِ فِي الدُّنْيَا لِتَفْرُغَ قُلُوبُهُمْ لِلْآخِرَة ».[1]

اولیای خدا ما را به نگاه جامع و واسع دنیا فرا خواندند و همه جلوه های دنیا را برای ما توصیف کردند و دنیا را در مجموعه هستی به ما نشان دادند.تلاش اولیای خدا برای این است که دنیا را برای ما کوچک سازند. مسأله این نیست که دنیا بزرگ است و می خواهند آن را کوچک نشان دهند؛ بلکه دنیا حقیقتا کوچک است و ما آن را بزرگ می بینیم. اولیای خدا دنیا را در دل همه عوالم نشان می دهند و این احساس موجب زهد و فراغت می شود. اگر این ها کارگر نیفتاد، با شکستن بت ها آماده می شود. در سوره مبارکهحدید می خوانیم: «اعلموا انما الحیاه الدنیا».[2]

مرحله بعد، گفت وگو در باب بلای الهی و نقش بلا در پرورش انسان است.« ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا في أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ في كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها »[3].هر چه به شما اصابت می کند، قبل از این که در عالم دنیا ظهور کند، در کتابی ثبت شده و بر اساس نقشه ای حکیمانه در عالم تحقق پیدا می کند.

مصیبت یعنی آن چه بر اساس هدف گیری به هدف می خورد و اصابت می کند. مصیبت از ماده اصابه است. وقتی تیر را در کمان می گذارند، نشانه می گیرند و به هدف مي خورد، بر اساس یک تقدیر و اندازه گیری هدف گیری می شود.

خدای متعال می فرماید:« لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ »[4]. وقتی دنیا به شما روی می آورد و به شما نعمتی داده می شود، خوش حال نشوید و اگر نعمت از شما گرفته می شود، متأسف نشوید و غصه نخورید. زهد بیرون از وجود انسان نیست. زهد در ارتباط با انسان و جهان تفسیر می شود. اگر انسان به نقطه ای رسید که آمد و شد نعمت ها در دل او تحول ایجاد نکند و حال ثابتی داشته باشد،به این حالت، فراغت و زهد می گویند.

رشد انسان در مصیبت و بلا

اگر انسان فهمید که مصیبت قبلاً ثبت شده، چرا غصه بخورد؟ اگر آدم بداند،نگران نمي شود. مهم این است که چه کسی غصه ها را ثبت کرده است. کسی که این حادثه را ثبت کرده، خدای حکیم است و بر اساس حکمتش نعمت می دهد و می گیرد.مؤمن با بخشش نعمت ها و گرفتن آن هافارغ می شود و این فراغت، مقدمه حرکت به سوی خدای متعال است. همان حکمتی که ایجاب می کند به مؤمن نعمت بدهند، همان حکمت نیز ایجاب می کند که نعمت را بگیرند؛ بنابراین تصادفی نیست. خداوند به همان دلیل که نعمتمي دهد، به همان دلیل نیز پس می گیرد. انسان به وسیله این داد و ستد رشد می کند.

خدای متعال می فرماید:« إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً (19)إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً (20)وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً (21)إِلاَّ الْمُصَلِّين »[5].انسان بینسختی و خوشی است ونمی تواند از دادن و گرفتن بهره مند شود. به انسان ها می دهی، جزع و امتناع می کنند و بخل می ورزند،در حالی که وقتی به آن هانعمت می دادیم، برای این بود که نعمت را بگیرند و بفهمند برای چه بهآن ها نعمت دادیم.

سید بن طاووس به فرزندش می نویسد: پدر تو سینه بزرگی دارد که اگر دنیا را به دست راستش بدهند،با دست چپ پس می دهد و دست راست خبردار نمی شود. این داد و ستد با خداست که رشد می آورد، والا نعمت را به ما ندادند که نگه داریم. علت این که نعمتمی دهند، این است که ما نعمت را در راه خدا بدهیم و با این کار رشد بکنیم.همچنیننعمت را می گیرند، برای این که ما صبور باشیم و رشد کنیم.

در دعای عرفه می خوانیم: «ان السرعه تباع مبادیرک ان اختلاف تدبیرک و السرعه التباع مبادیرک منعا عبادک العارفین بک عن السکون الی عطاء او الیأسمن کف البلاء».آن هایی که به معرفت رسیده اند،کسانی هستندکه تو را شناخته اند. موقعی که به آن ها نعمت می دهی، مغرور نمی شوند و وقتی نعمت را از آن ها می گیری، مأیوسنمی گردند.انسان در همه احوالات باید متوجه حضرت حق باشد و توجه اش به خدا کم نشود.

خداوند در آیه مبارکه سوره بقره می فرماید:« وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ (155)الَّذينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ (156)أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُون »[6].ما شما را مورد اعتنا قرار دادیم. گاهی امنیت شما را می گیریم، گاهی گرسنه تان می کنیم، گاهی شما را با جان و مال امتحان مي کنیم، گاهی ثمره عمرتان را می گیریم.آن هایی که در این ابتلا صابرند، به آن ها بشارت بده؛آن ها کسانی هستند که وقتی حادثه می آید، اولاً می فهمند که مصیبت از طرف خداست، ثانیاً می فهمند مبدأ و منتها اوست. از این روانسان نباید خودش را مالک بداند.

در حدیث بصری می خوانیم که اصل عبودیت این است:«ان لا یری العبد لنفسه فی ما خوله الله»[7]؛ شریک برای خدا قرار نده. اگر بنده فهمید که قلبش، چشمش، توانایی هایش، علم و دارایی هایش، همه از اوست و به سمت اوست، انفاق فی سبیل الله برایش آسان می شود.حضرت فرمودند: خدای متعال نعمت را داده که در راه خدا بدهیم. اگر نعمت را در راه خدا ندهیم،آن را می گیرد؛ برای این کهبنا بود با این نعمتبه خدا برسیم، در حالی که نعمت برای ما بت شده است.

صابر کسی است که وقتی نعمت را از او می گیرند،در قدم اول می فهمد که مالک نیست.وقتی جوانی و ثروت و سلامت را ازانسان می گیرند، باید متوجه باشد که مالک نبوده است.وقتی انسان سوار کشتی استو طوفانبه پا می شود، باید سرمایه را بیندازد که جان خودش حفظ شود؛ اگر سرمایه را نگه دارد، خودش هم با سرمایه اش غرق می شود. انسان می تواند با انفاق جانش در مسیر خدا، خودش را ثابت و مستقر سازد. تعلق به نعمت، انسان را از مسیر خدای متعال دور می کند.

حجةالاسلام میرباقری