خداوند-تبارک و تعالی- به حضرت آدم و حوا فرمود:
«وَ لَاتَقْرَبَا هذِهِ الشَّجَرَةَ»[1]؛ و به اين درخت نزديك نشويد. شيطان آن ها را وسوسه كرد. شيطان گفت: مى دانيد چرا پروردگار فرموده است از اين درخت نخوريد؟ چون اين درخت دو تا نتيجه دارد: يك نتيجه آن اين است كه هركس از اين درخت بخورد، از آدم بودن در مى آيد و تبديل به فرشته مى شود: «تَكُونَا مَلَكَيْنِ».[2]
نتیجه دیگر آن است كه هركس از ميوه اين درخت بخورد، ديگر خود خدا هم نمى تواند از اينجا بيرونش كند. هميشگى مى شود: «أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخالِدِينَ».[3] پروردگار فرمود: «وَ لَا تَقْرَبَا هذِهِ الشَّجَرَةَ».[4] ولى ابليس گفت: سراغ اين درخت برويد.
قرآن مجيد در سوره ابراهيم به آدم، حوا و به همه ما مى گويد: گناه خود را گردن شيطان نيندازيد. او شما را دعوت به گناه كرد. مى توانستيد به اين دعوت لبيك نگوييد. شما زن و شوهر در برابر دو مسأله بوديد.
مسأله اوّل: خداوند شما را خلق كرده بود و اين بهشت را در اختيار شما قرار داد و گفت: «وَلَا تَقْرَبَا»؛ همه اين نعمت ها از آن شماست، به جز اين يك درخت.
مسأله دوم: وسوسه شيطان و حريص بودن شكم.
اين همه نعمت حلال در دنيا هست، انواع ميوه ها، حبّه ها، دانه ها، صيفى جات و شربت هاى حلال، اما شكم بشر مى گويد: مشروب و عرق مى خواهم. اين تلخ و نجس را براى چه مى خواهى؟ مى گويد: مى خواهم. گوشت گوسفند، مرغ و گوساله به اين تميزى و لذيذى هست، شكم مى گويد: گوشت خوك مى خواهم. هواى نفس، عامل هر جنايتی است. بعضى از افراد مى گويند: هر چه در اين دنيا، جنايت، خيانت، ظلم و فساد مى شود، پاى زن در كار است. ولى اين حرف، صحيح نيست. ابن زياد، مسلم بن عقيل را كشت، اما هيچ زنى در ميان نبود. يزيد سى هزار نفر را استخدام كرد تا به كربلا بروند و اين هفتاد و دو نفر را قطعه قطعه كنند، اما زنى در كار نبود. چنگيز به ايران حمله كرد، گفت: از مرد، زن، گاو، گوسفند، هر چه زنده مى بينيد، بكشيد. تيمور سه بار به ايران حمله كرد. رضاخان عليه احمدشاه كودتا كرد. اين تفكر انگليس بود.
در انجام گناه، خود مردان و زنان مقصر هستند. حادثه هاى زيادى در عالم اتفاق افتاده است كه هيچ زنى در آن ها نقش نداشته است. اين حرف ها را ساخته اند تا شخصيت زن را بشكنند در غیر این صورت، اگر پدر و مادر، دختر را خوب تربيت كنند، از نظر شخصيت، پاداش و بهشت، با مردان هم رديف هستند. آدم و حوا(عليهماالسلام) ميوه آن درخت ممنوعه را خوردند؛ چون حرص شكم در كار بود. علت بيرون آمدن آن ها از بهشت فقط كار شكم بود، نه كار شهوت. چيزى را كه خدا ممنوع كرد، خوردند و به آن ها گفتند: بيرون برويد. اينجا ديگر جاى شما نيست.
قرآن مى فرماید: حتى لباس هاى بهشتى را از تن آن ها بيرون آوردند و چون خداوند اهل غيرت و حياست، برگ هاى درختى كه خود را با آن پوشانده بودند، از آن ها نگرفت. خداوند فرمود: ولى شما ديگر لياقت پوشيدن لباس هاى بهشتى را نداريد. كسى كه افسار شكم و نفس خود را در دست ندارد، نبايد لباس هاى من را به تن داشته باشد.
حجت الاسلام و المسلمین انصاريان