اتمام حجّت حضرت زهرا علیهاالسلام با مردم

حضرت زهرا علیهاالسلام وقتی ديدند ابوبكر همۀ تقصيرها را به گردن مردم انداخته است رو به حاضران می كند و می فرمايد: «فَالْتَفَتَتْ فاطِمَةُ علیهاالسلام إلَی النّاسِ وَ قالَتْ: مَعاشِرَ النّاسَ الْمُسْرِعَةِ إلی قيلِ الْباطِلِ الْمُغْضِيَةِ عَلَی الْفِعْلِ الْقَبيحِ الْخاسِرِ أفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أمْ عَلی قُلُوبٍ أَقْفالُهاكَلا بَلْ رانَ عَلي قُلُوبِكُمْ ما أَسَأْتُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ فَأَخَذَ بِسَمْعِكُمْ وَ أَبْصارِكُمْ وَ لَبِئْسَ ما تَأَوَّلْتُمْ وَ ساءَ ما بِهِ أَشَرْتُمْ وَ شَرَّ ما مِنْهُ اعْتَضْتُمْ لَتَجِدُنَّ وَ اللّهِ مَحْمِلَهُ ثَقيلاً وَ غِبَّهُ وَبيلاً إذا كُشِفَ لَكُمْ الْغِطاءُ وَ بانَ ماوَراءَهُ الضَّراءُ وَ بَدالَكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَحْتَسِبُونَ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ»[1].

«ای مسلمانانی كه خيلی سريع به طرف گفته های باطل رفتيد و در مقابل كار زشتی كه زيان بار است، چشم خود را بر هم گذاشتند، آيا در قران تدبّر نمی كنيد يا آن كه بر دل های شما قفل زده شده است؟ بلكه اين كارهای زشت شماست كه سبب شد دل های شما را زنگار بگيرد چشم و گوش شما بسته شود. تأويل بدی كرديد و آنچه در عوض گرفتيد شرّ است. بخدا سوگند بار سنگينی را به دوش گرفتيد و عاقبت آن وخيم است زمانی كه پرده ها كنار رود، آن وقت سختی های پشت پرده ظاهر می شود و از ناحيۀ پروردگار چيزهايی بر شما روی می كند كه گمانش را هم نمی برديد در آنجاست كه زيان كار آن هايی بودند كه راه باطل را طی كردند».

با توجه به اين كه ابوبكر توپ را به زمين مردم انداخت و در آن مجلس هم كسی انكار نكرد و همه سكوت كردند پس جا داشت كه حضرت مخاطب خود را مردم قرار دهد و به آن ها خطاب كند.

در اين قسمت حضرت زهرا علیهاالسلام به چند نكته اشاره می فرمايند؛ اوّل آنكه، چون ابوبكر مردم و نظر مردم را دليل و عامل غصب خلافت و فدك مطرح كرد حضرت به مردم رو می كند و می فرمايد: اين شخص دارد گناه را به گردن شما می اندازد، پس شما مردم تهمتی باطل را كه به پدر من زد قبول كرديد و اعتراض نكرديد و سپس از آيۀ قرآن استفاده می كند و می فرمايد: آيا در قرآن تدبّر و دقّت نمی كنيد يا اين كه دقّت می كنيد امّا چيزی نمی فهميد؟ يعنی يا تو به خورشيد نگاه نمی كنی يا اين كه كور هستی كه نور روشن آن را نمی بينی. ببينيد چقدر مستدل بحث می كند و می فرمايد: يا شما به قرآن توجه نكرده ايد كه مقصّريد يا اين كه توجّه كرده ايد و درنمی يابيد پس باز هم مقصّريد، راه سوّمی هم نيست، اين روش هم منطقی است هم مستند به آيات قرآن. در تاريخ آمده كه حضرت زهرا علیهاالسلام در پاسخ به سؤالات فضّه نيز تماماً از آيات قرآن استفاده كرد و اين نتيجۀ نفوذ كلام الهی در پيكرۀ ايشان است. به هر حال حضرت مردم را در حصر قرار می دهد كه يا اصلاً در قرآن تدبّر نمی كنيد و يا بر قلب های شما قفل زده شده و نتيجۀ هر دو وضع روشن است، يعنی اگر در قرآن تدبر كرده بوديد كه تكليف خلافت و ارث هر دو برای شما روشن می شد. بعد خود حضرت از قرآن كريم پاسخ می دهد كه شما همان دومی هستيد يعنی اعمال زشت شما باعث شده كه گوش و چشم شما حرف حق را نمی پذيرد و از هم تشخيص نمی دهد و قلب های شما را زنگار گرفته است و اين اشاره به آثار وضعی گناه در باطن انسان است. اين يك مسئلۀ مهم است و خدا آن روز را نياورد كه مسلمانی قرآن بخواند امّا از معارف آن بی بهره بماند، يا نعوذ بالله در جهت مخالف قرآن حركت كند. سپس حضرت می فرمايد: شما مردم كار بدی كرديد كه به نام اسلام، اسلام را كوبيديد و آن را از مسير اصلی اش منحرف كرديد. آنچه شما كرديد بد است و بد بادا آنچه شما به آن اشاره كرديد؛ يعنی عاقبت كار شما به بد جايی منتهی شده كه به نام اسلام، اسلام را از مسير خود منحرف كردن و دين را از بين بردن است. منظور حضرت از اشارۀ مردم همان سكوت آن ها در مجلس است كه ای مردم شما با همين سکوتتان و هيچ نگفتنتان عملاً حرف های اين گروه غاصب را تأييد می كنيد، امّا بدانيد آنچه در عوض اين سكوت و قبولتان گرفتيد بد است؛ يعنی شما در مقابل اين سكوتتان اين حق السّكوت را گرفته ايد كه زندگی تان راحت و بی دردسر باشد چون راه دفاع از حق مبارزه دارد، زخم جراحت و كشته شدن دارد، از بين رفتن زندگی دارد امّا شما زندگی راحت را در مقابل سكوتتان گرفتيد ولی بخدا كه بار سنگينی بر دوش خود نهاديد، باری كه عاقبت وخيمی در قيامت دارد، امّا اين حقيقت روزی بر شما فاش می شود كه پرده ها كنار رود و سختی های پشت پرده بر شما ظاهر گردد و چيزهايی از ناحيه خدا بر شما وارد شود كه اصلاً گمان نمی كرديد و احتمال نمی داديد و در آنجا فقط صاحبان باطل زيان می كنند. آنجا خواهيد فهميد كه اين زندگی چند روزه و چند لحظه ای دنيا ارزش آن را نداشت كه حق را پايمال كنيد و مسير شيطانی را به جای مسير الهی برای خود و همگان انتخاب كنيد، می فهميد كه اين راحت طلبی ها ارزش نداشت.

بازگشت حضرت علیهالسلام به خانه و گفتگو با علی علیه السلام

پس از اتمام اين سخنان حضرت زهرا علیهاالسلام به خانه بازگشتتند. «ثُمَّ انْكَفَأَتْ علیهاالسلام وَ أَميرُالْمُؤمِنينَ علیه السلام يَتَوَقَّعُ رجوع ها إِلَيْهِ»؛ «سپس حضرت زهرا علیهاالسلام به خانه بازگشت در حالی که امیرالمؤمنین علیه السلام انتظار بازگشت او را می کشید». «وَ يَتَطَلَّعُ طلوع ها عَلَيْهِ»؛ «و علی علیه السلام چشم به راه حضرت بود». تطلّع یعنی سرکشیدن یعنی حضرت علی علیه السلام دائماً از در خانه سرمی کشید تا ببیند زهرا علیهاالسلام کی می آید؛ یعنی دلواپس بود، شاید هم نگران بود که نکند این جماعت دوباره صدمه ای به زهرا علیهاالسلام بزنند.

«فَلَمَّا اسْتَقَرَّتْ بِهَا الدّارُ قالَتْ لِأميرِ المؤمنین علیه السلام : يَابْنَ أَبی طالِبٍ: اشْتَمَلْتَ شِمْلَةَ الْجَنينِ وَ قَعَدْتَ حُجْرَةَ الظَّنينِ»؛ «وقتی حضرت زهرا وارد خانه شد رو به علی علیه السلام کرد وگفت: آیا مانند یک طفل در رحم، کُنجی نشسته ای و مثل افراد متّهم در یک گوشه جای گرفته ای»

شاید این تشبیه حضرت زهرا علیهاالسلام به این جهت باشد که وقتی وارد خانه شده دیده که علی علیه السلام گوشۀ خانه نشسته و مثل بچه ای که در رَحِم مادر است زانوی غم بغل گرفته بود. شاید حضرت علیهاالسلام می خواهد بگوید تو همان بچۀ اسلام هستی که همین طور باید بنشینی و هیچ تکان هم نخوری چون اگر تکان بخوری رحم پاره می شود و به مادر لطمه می خورد یعنی ناچاری که صبر کنی تا اسلام صدمه نبیند.

«نَقَضْتَ قادِمَةَ الْأَجْدَلِ فَخانَكَ رِيشُ الْأَعْزَلِ»؛ «تو کسی بودی که بال های باز شکاری را درهم می کوبیدی، حالا این کسانی که بی سلاح هم هستند به تو خیانت می کنند». قادمه آن پر جلوی باز شکاری است که خیلی هم قوی است. اجدل هم باز شکاری را می گویند. اعزل هم به شخص بی سلاح می گویند.

حضرت زهرا علیهاالسلام می فرماید: تو کسی بودی که قهرمانان عرب مثل عمرو بن عبدودها را از بین بردی، حال کار به جایی رسیده چند آدم ضعیف با هو و جنجال به تو خیانت می کنند.

«هذَا ابْنُ أبی قُحافَةَ، يَبْتَزُّنی نَحيلَةَ أبی وَ بُلْغَةَ ابْنَی لَقَدْ أَجْهَدَ[2] فی خِصامی وَ اَلْفَيْتُهُ أَلَدَّ فی كَلامی حَتّی حَبَسَتْنی قَيْلَةُ نَصْرَها وَ الْمُهاجِرَةُ وصل ها وَ غَضَّتِ الْجَماعَةُ دُونی طرف ها فَلا دافِعَ وَ لا مانِعَ خَرَجْتُ كاظِمَةً وَ عُدْتُ راغِمَةً أَضْرَعْتَ خَدَّكَ يَوْمَ أَضَعْتَ حَدَّكَ وَ افْتَرَسْتَ الذِئابِ وَ افْتَرشْتَ التُّرابَ ماكَفَفْتَ قائِلاً وَ لاأَغْنَيْتَ قائِلاً أَوْ باطِلاً وَ لاخِيار لی! لَيْتَنی مِتُّ قَبْلَ هُنَيَّتی»؛

«اين پسر ابوقحافه است كه عطيۀ پدرم و وسيلۀ فرزندانم را از من ربود، كوشش كرد با من دشمنی كند و او را در مكالمه ای كه با من داشت دشمن ترين و لجبازترين دشمنانم يافتم تا جايی كه فرزندان قيله (انصار) از حمايت من دريغ كردند و مهاجرين هم خويشاوندی و كمكشان را از من بازداشتند و ديگران هم چشم خود را بستند، نه كسی از من دفاع كرد و نه كسی مانع از ظلم شد. از خانه كه بيرون رفتم بغض گلويم را گرفته بود وقتی از مسجد بازگشتم خوار برگشتم. ای علی، از روزی كه تندی شمشيرت را از بين بردی... و من اختياری از خود ندارم. كاش قبل از اين مرده بودم و وضع تو را نمی ديدم». در اينجا لحن حضرت زهرا علیهاالسلام عوض می شود زيرا می بيند دل علی علیه السلام را به درد آورده است، می فرمايد: «عَذيری اللّهُ مِنْهُ عادِياً وَ مِنْكَ حامِياً، وَيْلای فی كُلِّ شارِقٍ وَيْلای فی كُلِّ غارِبٍ»؛ «خدايا عذر مرا بپذير كه علی در مواردی ظلم ها را از من دور كرده و از من حمايت كرده، وای بر زهرا در هر صبحدمی و وای بر من در هر شبانگاهی»، اين اوج مظلوميت حضرت زهرا علیهاالسلام را می رساند.

«ماتَ الْعَمَدُ وَ وَهَنَ الْعَضُدُ»؛ «تكيه گاه ما مُرد و بازوی ما سُست شد». در برخی نسخه ها عُمُد جمع عمود به معنی تكيه گاه آمده است.

«شَكْوای إلی أَبی وَ عَدْوای إِلی رَبّی»؛ «شكايتم را به پدرم و عرض حالم را به پروردگارم ارائه می دهم». «اَللّهُمَّ أَنْتَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ حَوْلاً»؛ «پروردگارا تو از نظر قدرت از اين ها نيرومندتر و قوی تر هستی». «وَ أَشَدُّ بَأْسا وَ تَنْكيلاً»؛ «و عذاب و انتقام تو از ديگران شديدتر است».

تسلّی دادن حضرت علی علیه السلام به حضرت زهرا علیه السلام

«فَقالَ أَميرُالْمُؤمنينَ علیه السلام : لاوَيْلَ لَكِ بَلِ الْوَيْلُ لِشانِئِكِ. ثُمَّ نَهْنِهی عَنْ وَجْدِكِ يَا ابْنَةَ الصَّفْوَةِ وَ بَقِيَّةِ النُّبُوَّةِ، فَما وَنَيْتُ عَنْ دينی وَ لا أَخْطَأْتُ مَقْدُوری فَاِنْ كُنْتِ تُريدينَ الْبُلْغَةَ فَرِزْقُكِ مَضْمُونٌ وَ كَفيلُكِ مَأْمُونٌ وَ ما اُعِدَّ لَكِ أفْضَلُ مِمّا قُطِعَ عَنْكِ، فَاحْتَسِبِی اللّهَ»؛

«اميرالمؤمنين علی علیه السلام فرمود: وای بر تو نيست بلكه وای بر كسی است كه به تو بغض دارد و با تو به بدی رفتار می كند. خود را از خشم باز دار، ای دختر پيامبر برگزيده و ای يادگار نبوّت. در دينم عجز نشان ندادم و از آنچه بر آن توانايی داشتم كوتاهی نكردم، اگر به اندازۀ كفاف می خواهی روزی تو ضمانت شده است و متكفّل آن هم امين است و آنچه برای تو مهيّا شده بهتر از آن است كه از تو منع شده. پس به حساب خدا قرار ده».

«فَقالَتْ علیهاالسلام: «حَسْبِی اللّهُ» وَ اَمْسَكَتْ»؛ «حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: خدا برای من كافی است و ديگر چيزی نگفت». در روايت است كه ضمن صحبت های زهرا علیهاالسلام صدای مؤذن بلند شد كه شهادت به وحدانيت و بعد شهادت به رسالت محمد صلی الله علیه و آله و سلم می داد. در اينجا بود كه علی علیه السلام سرش را بلند كرد و به چهرۀ زهرا علیهاالسلام نگاه كرد و گفت: من فرق نكرده ام من همان هستم كه در جبهه های جنگ مبارزه می كرد امّا آيا دلت می خواهد ديگر اين شهادت به رسالت پيامبر را نه تو بشنوی و نه ديگران در طول تاريخ بشنوند؟ يعنی اگر من قيام كنم اسلام ضربه می خورد و چيزی از آن باقی نمی ماند. من بايد حساب كار را تا قيامت بكنم و مصلحت اسلام را در نظر بگيرم. اينجا بود كه حضرت زهرا گفت: حالا ديگر من هم صبر می كنم برای اينكه اسلام و رسالت پيامبر در طول تاريخ باقی بماند پس ما اهل بیت با همۀ اين فشارها باز هم صبر می كنيم.

اين نكته را هم اينجا بگويم كه بعضی افراد كه مطلب را درست نفهميده اند فكر می كنند حضرت زهرا علیهاالسلام نعوذ باللّه به علی علیه السلام تندی كرد. اصلاً اين طور نيست بلكه حضرت زهرا كه می داند در طول تاريخ اين نوع سؤالات مطرح است اين مسائل را مطرح می كند تا پاسخ شوهرش بيان شود و در طول تاريخ برای من و تو سؤالی باقی نماند نه اينكه حضرت زهرا علیهاالسلام نسبت به صبر و سكوت حضرت علی علیه السلام اشكال و شبهه ای داشته باشند.

بحمداللّه شرح مختصر خطبۀ حضرت زهرا علیهاالسلام به پايان رسيد، هر چند بسياری از مطالب آن ناگفته ماند يا به طور مختصر گفته شد. امّا نكتۀ آخری كه بايد تذكر دهم اين است كه همۀ اين مباحث مقدمه ای است برای نيل انسان به هدف از خلقت يعنی آدم شدن، مكتب آدم ساز، تنها مكتب اهل بیت است و غير از راه آنان راهی نيست، والا چند متر زمين و حتّی خلافت هم فی نفسه برای آنان پوچ است، اصلاً ساحت مقدّس آنان بری و منزّه است از اين كه به فكر اين چيزها باشند، امّا مسئله چيز ديگری بود. اگر خلافت غصب نمی شد و اسلام در مسير صحيح خود كه خدا تعيين كرده بود پيش می رفت بشريت در رسيدن به هدف خلقت موفق می شد. امّا با اين انحرافات، راه بشر به سوی خدا گرفته شد زيرا بدون علی و آل علیهم السلامكسی به خدا نمی رسد و اين حقيقت را حضرت زهرا علیهاالسلام می دانست كه چنين از حق و حقيقت دفاع كرد و حقايق را برای ثبت در تاريخ در اين خطبه بيان فرمود.

و صلّی اللّه علی محمّد و آل محمّد .

آیت الله آقا مجتبی تهرانی