كلمات كليدي: تربيت، فرزند، والدين، آموزش، محبت، نام نيك، كودكان.
اين مقاله تلاش دارد تا جايگاه و ضرورت مسايل تربيتي كودكان و فرزندان را از روايات نوراني اهل بيت (عليهم السلام) به اندازه وسع خويش نمايان سازد. بنابراين سعي شده است که عوامل مؤثر در تربيت فرزندان در آغاز تولد و توجه دادن به نيازهاي اساسي كودكان در پرتو اصول و روش هاي تربيتي معصومان (ع) و نحوه آموزش كودكان مورد دقت و بررسي قرار گيرد.
اهميت و ضرورت تربيت آدمي بر كسي پوشيده نيست. همه مكاتب و مذاهب نقش بي بديل تربيت را كه سنگ بناي تحول و دگرگوني انسان را منجر مي شود، كتمان نمي كنند. اختلافات نظام هاي تربيتي در اهداف و روش هاي تربيتي خلاصه مي شود. دين اسلام نيز بر مسئله تربيت به ويژه در دوران كودكي تأكيد فراوان داشته و دارد.
واژه «تربيت» در زبان عربي، مصدر باب تفعيل است. اين واژه با دو ريشه «ربب» و «ربو» در ارتباط است. ريشه اول به معاني گوناگوني چون حضانت، اصلاح، تدبير، سرپرستي، تأديب و... به كار رفته است و ريشه دوم را نیز در معاني متعددي مانند زياد شدن، تغذيه نمودن، بالا رفتن، رشد و نمو كردن، تهذيب نمودن و... به كار برده اند.
در اصطلاح، تعاريف بسياري از تربيت بيان شده است و هر متفكري از زاويه اي به آن نگريسته و تعريفي خاص از آن ارائه داده است.[1] استاد شهيد مطهري تربيت را اين گونه تعريف مي نمايند: «تربيت عبارت است از پرورش دادن؛ يعني استعدادهاي دروني را كه بالقوه در يك شيء موجود است، به فعليّت درآوردن و پروردن».[2]
با نگاهي هر چند اجمالي به آيات و رواياتي كه در مورد فرزند وارد شده، مي توان به نگرش عميق اسلام درباره فرزند و جايگاهش در انديشه اسلامي پي برد. فرزندان نعمت هاي الهي نزد والدين اند؛ اما مي توانند آنها را با انجام اعمال ناشايست و خلاف فطرت الهي شان به خاك ذلّت و پستي بنشانند. قرآن كريم فرزند را وسيله اي براي آزمايش انسان قلمداد مي نمايد؛ «انما امولكم و اولدكم فتنه و ان الله عنده اجر عظيم»[3]؛ «بدانيد كه اموال و فرزندان شما وسيله آزمايش شما هستند و نزد خدا پاداشي عظيم و بزرگ خواهند داشت».
در صورتي كه انسان از اين امتحان و آزمايش الهي سربلند بيرون بيايد، داراي اجر عظيمي از جانب پروردگار متعال خواهد بود. با تربيت درست فرزند است كه او قادر است كمك كار و ياور پدر و مادر باشد. امام زين العابدين (ع) مي فرمايند:«مِن سَعادةِ الرّجلِ أن يَكونَ لَهُ وُلدٌ يَستَعينُ بِهِم»[4]؛ «يكي از خوشبختي هاي مرد اين است كه فرزنداني داشته باشد كه كمك كار و ياور او باشند».
با تربيت اسلامي است كه فرزند، ميوه دل، نور چشم، دسته گلي از گل هاي بهشت و باقيات الصالحات والدين خواهد بود. پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد:«الوَلَدُ الصّالِحُ ريحانَةُ مِن اللهِ، قَسَمَها بَينَ عِبادِهِ»؛[5] «فرزند شايسته دسته گلي است از جانب خداوند كه ميان بندگانش قسمت مي كند». همچنين آن حضرت فرمود:«إن لِكُلِّ شَجَرةٍ ثَمَرةً، و ثَمَرَةُ القَلبِ الوَلَدُ»[6]؛ «همانا هر درختي ميوه اي دارد و ميوه دل، فرزند است».
در سيره اهل بيت (عليهم السلام) آداب و سنت هايي يافت مي شود كه به آنها عمل مي نمودند. عمل به اين آداب، زمينه هاي مساعد تربيت را در فرزند شكل مي دهد. ممكن است نقش و اهميت برخي از اين آداب و سنن در تربيت فرزند براي ما پنهان باشد يا تأثير كمتري در تربيت داشته باشد؛ اما به هر حال از مجموع تأثيرات جزئي است كه تربيت تحقق مي يابد. ذكر اين نكته لازم و ضروري است كه تربيت امري دفعي نيست؛ بلكه امري تدريجي و مستمر است كه با فراهم شدن زمينه ها و از بين رفتن عوامل مزاحم و استفاده از شيوه هاي مناسب تحقق مي يابد. برخي از اين آداب عبارتند از:
نخستين كاري كه پيامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) پس از تولد فرزند انجام مي دادند، گفتن اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ نوزاد بوده است. رسول خدا (ص) در سفارش به علي (ع) فرمود: «يا عليُّ إذا وُلِدَ لَكَ غُلامٌ أو جاريةٌ فأذَّنْ في اُذِنه اليُمني و أقم في اليُسري؛ فإنه لا يَضُرُّه الشيطانُ أبداً»[7]؛ «يا علي، هرگاه پسري يا دختري برايت به دنيا آمد، در گوش راست او اذان بگو و در گوش چپش اقامه؛ در اين صورت شيطان هرگز به اوگزندي نمي رساند».
هم چنين در روايتي ديگر، امام سجاد (ع) فرمود: «إنَّ النَّبي صلي الله عليه و آله أذّنَ في أذنِ الحسنِ عليه السلام بالصَّلاة يومَ وُلِد»[8]؛ «زماني كه حسن (ع) به دنيا آمد، پيامبر در گوش او اذان نماز گفت».
در اين باره روايات فراوان ديگري نيز وارد شده است كه معصومان (ع) در زندگي خويش، چنين شيوه اي داشته اند و به ديگران نيز سفارش مي كرده اند كه اين گونه عمل كنند.
از ديگر آدابي كه معصومان (ع) در آغاز تولد فرزند رعايت كرده اند، برداشتن كام نوزاد است. كام برداشتن بدين معناست كه مقداري خرما يا آب فرات يا تربت امام حسين (ع) و... را به حلق كودك بريزند. اهل بيت (ع) علاوه بر اينكه خود به اين سنت عمل مي كردند، ديگران را نيز به آن سفارش مي كردند. امام باقر (ع) فرمودند: «إذا وُلدَ لأحدِكم...لِيَحَنَّكهُ بماءِ الفُراتِ و...»[9]؛ «هرگاه براي يكي از شما فرزندي به دنيا آمد، كام او را با آب فرات بردارد». نيز امام صادق (ع) فرمود: «حنّكوا اولادكم بتربة الحسين (ع) فانّه أمان»[10]؛ «كام فرزندانتان را با تربت حسين (ع) برداريد كه ايمني بخش است».
بايد يادآور شويم كه مستحب است كام برداشتن به دست بزرگان دين و افراد صالح و با تقوا انجام پذيرد. همچنین مستحب است هنگام كام برداشتن، برا ي كودك دعا كنند؛ دعاي بزرگان براي كودك تأثيرات معنوي فراواني خواهد داشت.
استاد شهيد مطهري مي فرمايد: «يكي ديگر از شعارهاي ما كه متأسفانه جامعه ما تحت تأثير غرب زدگي دارد از دست مي دهد، مسئله نامگذاري است. يا ما بايد مسلمان باشيم و شعارهاي اسلامي را كه اعلام وابستگي ما به اسلام است، حفظ و نگهداري كنيم و يا بايد از اسلام استعفا بدهيم. از دست دادن تدريجي شعارها باعث مي شود كه بعد خود محتوا را از دست بدهيم».[11]
نام گذاري براي هر چيزي كه انسان با آنها سر و كار دارد، ضروري است؛ زيرا انسان براي شناختن و شناساندن هر چيزي محتاج نام آن است؛ حتي براي شناساندن خود به ديگران، ناگريز از بيان نام است. در سيره معصومان (ع) بر اين مسئله بسيار تأكيد شده است. امام كاظم (ع) مي فرمايند:«أوّلُ ما يَبَرُّ الَّجُلُ وَلَدَهُ أن يُسَمَيَهُ بِاسمٍ حَسَنٍ، فَليُحسِّنْ أحَدُكُم اسمُ وَلَدِهِ»[12] «نخستين بخشش و احساني كه مرد به فرزند خود مي كند، اين است كه نام نيكويي برايش انتخاب كند. بنابراين هر يك از شما نامي نيكو بر فرزندش نهد».
در سيره معصومان (ع) انتخاب نام نيك و بامعنا از اهميت ويژه اي برخوردار است. بنابراين نام گذاري فرزندان به نام هاي بزرگان دين و اوليای الهي موجب مي شود که فرهنگ خانواده و جامعه، روح ديني به خود بگيرد و اين فرهنگ در تربيت و هدايت فرزندان مؤثر است. از امام صادق (ع) سئوال شد: آيا نام گذاي (فرزندان) به نامهاي ائمه سودي دارد؟ حضرت فرمود: «إي والله، وهلِ الدّينُ إلا الحُبُّ؟! قالَ اللهُ: إن كُنتُم تُحِبُّونَ اللهَ فاتَّبِعوني يُحبِبكُم اللهُ و يَغفِر لَكُم ذُنُوبَكُم»[13]؛ «آري به خدا، مگر دين جز محبت است؟ خداوند فرموده است: اگر خدا را دوست داريد، از من پيروي كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهانتان را ببخشايد».
همچنين پيامبر اكرم و ائمه اطهار (ع) نام هاي زشت افراد و حتي مكان ها را عوض مي كردند و بجاي آن نام هاي نيكو انتخاب مي كردند. امام باقر (ع) مي فرمايند: «كانَ رسولُ اللهِ (صلي الله عليه و آله) يُغَيِّر الأسماءَ القبيحَة في الِّجالِ والبُلدان»[14]؛ «رسول خدا (ص) نامهاي زشت مردها و شهرها را تغيير مي داد».
ذكر اين نكته خالي از لطف نيست كه در بعضي از روايت ها نام گذاري فرزند، پيش از تولد مطرح شده و در بعضي، نام گذاري به همراه عقيقه در روز هفتم انجام مي گيرد.
از مهم ترين آداب و سنت هايي كه در رفتار و گفتار پيامبر اكرم (ص) و اهل بيت آن حضرت بر آن تأكيد فراوان شده، عقيقه براي فرزند است. تأكيد بر عقيقه به حدي است كه در برخي از روايات، انجام آن واجب دانسته شده است. امام كاظم (ع) مي فرمايد: «العقيقة واجبة اذا ولد للرجل ولد»[15]؛ «هنگامي كه مردي صاحب فرزند مي شود، عقيقه بر او واجب است».
همچنين برخي از فقهاي شيعه و اهل سنت به وجوب آن فتوا داده اند؛[16] ولي اكثر فقهاي شيعه بر استحباب آن تأكيد كرده اند. امام خميني (ره) در تحرير الوسيله چنين آورده اند: «من المستحبات الاكيدة العقيقة للذكر و الانثي»[17]؛ «عقيقه يكي از مستحبات مؤكد براي [ولادت] دختر و پسر است».
بي شك از اساسي ترين نيازهاي انسان پس از نيازهاي زيستي، همچون آب، غذاء و... نياز به محبت است. پاسخ گويي صحيح به اين نياز كودك، اساس و پايه تربيت او را تشكيل مي دهد. ارضاي اين نياز كودك موجب آرامش رواني، امنيت خاطر، اعتماد به نفس، اعتماد به والدين و حتي سلامت جسمي او را تضمين مي كند و در صورت عدم ارضاء، اين موضوع باعث فروپاشي آرامش روحي و رواني، احساس عجز و حقارت، بيماري هاي جسمي و رواني متعدد و انحرافات اجتماعي بسياري خواهد شد.
سيره عملي و احاديث پيشوايان معصوم (ع) نيز نشان دهنده توجه ويژه مكتب تربيتي اسلام به اين اصل مهم است. امام باقر (ع) از پدر خود و او نيز از امام حسين (ع) نقل مي كند كه فرمود: «دخلت أنا و أخي علي جدي رسول الله (ص) فأجلسني علي فخذه الايسر و أجلس أخي الحسن علي فخذه الايمن ثم قبلنا و قال: بأبي أنتما من إمامين سبطين...»[18]؛ «من و برادرم نزد جدم رسول خدا (ص) رفتيم. پيامبر (ص) مرا بر زانوي چپ و برادرم حسن را بر زانوي راست خويش نشاند؛ سپس مرا بوسيد و فرمود: پدرم به فداي دو فرزندي باد كه امام اند».
رواياتي از اهل بيت (ع) كه به محبت نسبت به كودكان و فرزندان امر مي كند، نيز شاهد بر اين مدعاست كه محبت ايشان اختصاص به فرزندان معصوم آنها نيز نداشته است. پيامبر اكرم (ص) فرمود: «أحبّوا الصبيان و ارحموهم...قبلّوا اولادكم فإنّ لكم بكل قبلة درجةً في الجنةَ ما بين كل درجةٍ خمس مأة عام»[19]؛ «نظر الوالد إلي ولده حبّاً له عبادة»[20]؛ «فرزندان خود را دوست بداريد و بر آنها ترحم كنيد. فرزندان خود را ببوسيد كه براي هر بوسه درجه اي در بهشت به شما خواهند داد كه فاصله هر درجه پانصد سال است. نگاه محبت آميز پدر به صورت فرزند عبادت است».
مسئله اي كه بايد به آن توجه داشت، اين است كه تكريم و احترام به ديگران يك ارزش به شمار مي رود؛ پس براي ايجاد اين ارزش در كودكان بايستي به صورت عملي آن را به ايشان آموخت. از سويي ديگر، بي احترامي آثار منفي بسياري را متوجه شخصيت كودك مي كند؛ چرا كه تحقير شخصيت كودك عواقب سوء فراواني در پي دارد و هرگز نمي توان از چنين كودكي انتظار نيكي و امان داشت. امام هادي (ع) در اين باره مي فرمايد: «من هانت عليه نفسه فلا تأمن شره»[21]؛ «كسي كه نفسش بر وي خوار شد، از شر او در امان مباش».
اهل بيت (ع) هميشه به كودكان سلام مي كردند. امام رضا (ع) از پدران خود نقل مي كند كه پيامبر (ص) فرمود: «خمس لا أدعهن حتي الممات...والتسليم علي الصبيان ليكون سنة من بعدي»[22]؛ «پنج چيز را تا هنگام مرگ ترك نخواهم كرد...و سلام كردن بر كودكان تا اين كار پس از من سنتي براي ديگران باشد».
جابر بن عبدالله مي گويد: سألته عن الصبيان اذا صفّوا في الصلاة المكتوبة قال: لا تؤخروهم عن الصلاة و فرّقوا بينهم»[23]؛ «از امام باقر (ع) درباره كودكاني كه در نماز جماعت حاضر مي شوند، پرسيدم. امام فرمود: آنها را به صف آخر نفرستيد؛ بلكه بين آنها [به وسيله بزرگترها] فاصله ايجاد كنيد».
معصومان (ع) همواره كودكان را با احترام و نام نيك صدا مي كردند. هنگام نام گذاري، نام های نيك براي آنها انتخاب مي كردند. در سيره اهل بيت (ع) موارد بسياري مشاهده مي شود كه هنگام صحبت با فرزندان خويش از لفظ «يا بني» به معنای فرزند عزيزم، استفاده مي كردند؛ همان گونه كه لقمان فرزندش را با آن مورد خطاب قرار مي داد.
شركت نمودن در بازي كودكان نيز نوعي احترام و شخصيت دادن به آنها محسوب مي شود. از طرف ديگر شركت والدين در بازي كودكان به آنها اطمينان مي دهد كه بازي آنان معتبر و معنادار است. به آنها نشان مي دهد كه بازي شان تأييد و حمايت بزرگسالي را به همراه دارد. هنگامي كه بزرگسالي در بازي مورد علاقه كودك شريك مي شود، بيش از پيش وي را به بازي علاقمند مي كند.[24]
امروزه بازي براي كودكان به عنوان يك نياز اساسي مطرح مي شود كه كودكان نقش هاي مختلف را تمرين مي نمايند و از اين طريق زندگي اجتمعاي را ياد مي گيرند و تجربه هاي جديد را اخذ مي كنند. جابر مي گويد: «نزد پيامبر (ص) رفتم، در حالي كه حسن و حسين (ع) را بر پشت خود سوار كرده بود و چهار دست و پا راه مي رفت و مي گفت: شتر شما چه شتر خوبي است و شما چه سواران خوبي هستيد».[25] موارد بسياري از شيوه هاي تكريم كودكان در سيره حضرات معصومين (ع) وجود دارد كه ما در اينجا به ذكر همین موارد بسنده نموديم.
يكي از اصول مهمي كه بايد در تربيت كودكان و فرزندان به آن توجه وافي نمود، رعايت برابري و مساوات در برخورد با آنهاست. در سيره معصومين (ع) اين مسئله بصورت شفاف ديده مي شود كه در ابراز محبت و اهداي هديه و ديگر موارد، اين اصل را ملتزم بودند. عدم رعايت اصل مساوات در بين فرزندان اسباب عاق والدين شدن آنها را فراهم مي كند.
رسول خدا (ص) مي فرمايد: «ان الله تعالي يحبّ أن تعالوا بين أولادكم حتي في القُبَل»[26]؛ «خداوند متعال دوست دارد بين فرزندانتان به مساوات رفتار كنيد، حتي در بوسيدن».
در تربيت كودكان و نوجوانان نبايد از كارهاي آنها و آنچه انجام مي دهند، عيب جويي كرد و آنها را سرزنش نمود؛ به سبب اينكه ايراد گرفتن موجب مي شود آنها در توانايي و استعداد خود شك و ترديد كنند و اعتماد به نفس خود را از دست بدهند. بايد اين مسئله را عنايت داشته باشيم كه اشتباهات و كوتاهي كودكان اغلب از سر ناتواني، جهل و بي تجربگي آنهاست.
در روايات، برخي از آثار سوء سرزنش، حتي درباره بزرگسالان بيان شده است. حضرت علی (ع) مي فرمايد: «الافراط في الملامة يشبّ نيران اللجاج»[27]؛ «افراط در سرزنش، آتش لجاجت [سرزنش شونده] را برمي افروزد [ و او بر كار اشتباه خود اصرار و پا فشاري مي ورزد]».
يكي از روش هاي مؤثر و مهم در تربيت، راستگويي و صداقت در رفتار و گفتار با كودكان و پرهيز از هر گونه دروغ، تزوير و حيله است. كساني كه تصور مي كنند كودكان اين مسأله را درك نمي كنند و آنها با دادن وعده اي دروغين، به خواست خويش و صلاح فرزندشان دست يافته اند، سخت در اشتباه اند؛ چرا كه با اين عمل، بزرگ ترين مشكل را براي خود و فرزندشان بوجود آورده اند و آن درس بي صداقتي، وفا نكردن به عهد و وعده، آموزش دروغ و تزوير و... است. والدين با اين برخورد، بنياد اخلاق فرزند خويش را بر خشتي كج بنا مي نهند.
از دريچه ديگر كه به اين موضوع نگاه مي كنيم، متوجه مي شويم كه والدين و مربيان، الگويي عملي براي كودكان محسوب مي شوند و كودكان در همه رفتارهايشان از بزرگ ترها تقليد مي كنند؛ پس عدم صداقت والدين و مربيان درسي عملي براي فرزندان است كه آثار آن از درس گفتاري بسيار بيشتر است.
رسول خدا (ص) مي فرمايد: «أحبّوا الحبيان وارحموهم فاذا وعدتموهم ففوا لهم فانّهم لايرون الا أنّكم ترزقونهم»[28]؛ «كودكان را دوست بداريد و بر آنها ترحم كنيد. هرگاه به آنها وعده اي داديد، به وعده خود وفا كنيد؛ زيرا كودكان، شما را تنها روزي دهنده خود مي دانند».
روحيه انسان، به ويژه كودكان و نوجوانان با امر و نهي چندان سازگار نيست. به موجب رواياتي كه از اهل بيت (ع) نقل شده است، كودكان تا هفت سالگي به مانند حاكم اند و مي خواهند به ديگران امر و نهي كنند، نه اينكه تابع ديگران باشند. تنها در هفت سال دوم زندگي در كودكان روحيه اطاعت پذيري وجود دارد و دستور ديگران را مي پذيرند؛ ولي حتي در اين دوره هم هرگونه افراط در امر و نهي زيانبار مي باشد و اعتراض و ناخوشايندي را در پي خواهد داشت.
امام صادق (ع) وقتي مي خواهد به فرزند خود بگويد: «لباست بلند است، آن را كوتاه كن»، به جاي امر كردن مي گويد: «يا بني ألا تطهر قميصك»[29]؛ «عزيزم، آيا پيراهنت را پاكيزه نمي كني؟». از اين رو معصومان (ع) كمتر ديگران را به صورت مستقيم از كاري نهي مي كردند؛ بلكه به شيوه هاي گوناگون آنها را از كار خلاف باز مي داشتند و نيز راه جايگزيني ارائه مي كردند و يا اينكه به جاي نهي كردن كودكان، موارد نهي را از دسترس آنان دور مي كردند يا از بين مي بردند.
معصومان (ع) به آموزش قرآن، به ويژه به كودكان و نوجوانان و...اهميت مي دادند؛ به خاطر اينكه همه آنچه براي هدايت و راهنمايي انسان لازم و ضروري است، در اين كتاب آمده است. از سويي ديگر در آثار ادبي فارسي، شاعران به عظمت اين كتاب توجه خاصي نموده اند؛ چنانكه حافظ مي گويد:
-
عشقت رسد به فرياد از خود به سان حافظ
قرآن زبر بخواني در چارده روايت
امام علي (ع) در نامه اي به امام حسن (ع) اين طور مي نويسد: «و أن ابتدئك بتعليم كتاب الله و تاويله و شرائع الاسلام و أحكامه و حلاله و حرامه»[30]؛ «آموزش تو را [با آموزش] شرايع اسلام و احكام و حلال و حرام آن آغاز كردم». با اينكه معصومان (ع) به عادت دادن كودكان به قرائت قرآن اهتمام داشتند، اما در اين كار سختگيري نمي كردند.
در سيره اهل بيت (ع) اهتمام زيادي به آموزش نماز به كودكان شده است. بر اساس سيره معصومان (ع) سن شروع آموزش نماز به كودكان، هفت سالگي است و در اين مسئله، توانايي و ظرفيت كودكان را در نظر مي گرفتند و رعايت بسياري از آداب و مستحبات نماز را از آنان نمي خواستند. روش اهل بيت (ع) در نماز، روش عملي بود؛ يعني خود آنان به صورت عملي آن را مي خواندند تا ديگران شيوه نماز خواندن را بياموزند.
بخش ديگري از آموزش در سيره معصومان (ع)، آموزش احكام، حديث و تفسير و تأويل قرآن است. آموزش احكام دين و احاديث اهل بيت (ع) در زمينه هاي اخلاقي و اعتقادي، بستري است براي مسلح كردن فرزندان در برخورد با مكتب هاي انحرافي. بنابراين پيش از آن كه فكر و ذهن نوجوان به امور زندگي و سرگرمي ها مشغول شود يا افكار اعتقادي ديگر به او برسد، بايد صورت پذيرد.
سعدي در گلستان چنين مي گويد:
-
گر چه داني نشنوند بگو
هر چه داني ز نيكخواهي و پند
-
زود باشد كه خيره سر بيني
به دو پاي اوفتاده اندر بند
-
دست بر سر مي زند كه دريغ
نشنيدم حديث دانشمند
در سيره اهل بيت (عليهم السلام) موضوع تربيت فرزند از جايگاه ويژه اي برخوردار است. آنها با اصول و روش هاي صحيح، در كوچكترين مسايل تا پيچيده ترين مباحث تربيتي، الگويي مناسب و بسيار سازنده براي رهروان خويش در همه اعصار هستند.
با توجه به اين سيره، انسان متوجه استفاده آن مشعل هاي هدايت از روش غيرمستقيم همراه با شخصيت دادن به كودكان و نوجوانان و نيز تقسيم عادلانه محبت در دلهاي پاك آنان مي شود. بنابراين بسياري از مشكلات تربيتي ما ناشی از عدم رعايت و پايبندي به اصول ناب و نوراني تربيت اسلامي است كه تلاش و تأسي والدين از اين ذوات نوراني را هر چه بيشتر مي طلبد.
علي بخشي
[1] . براي مطالعه بيشتر در رابطه با واژه تربيت مراجعه شود به: الف- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، حسن مصطفوي ج 4، ب- لغت نامه دهخدا ج 14، ج- فلسفه تعليم و تربيت؛ دفتر همكاري حوزه و دانشگاه.
[2] . تعليم و تربيت در اسلام، ص 56.
[3] . انفال، 28 و تغابن، 15.
[4] . ميزان الحكمه، ح 22612، ج 14.
[5] . همان، ح 22635.
[6] . همان، ح 22608.
[7] . همان، ح 447، ج 1.
[8] . همان، ح 449
[9] . همان، ح 450
[10] . مستدرك الوسائل، ج 15، ص 138.
[11] . پانزده گفتار، ص 185و 186.
[12] . ميزان الحكمه، ح 8909.
[13] .تفسير العياشي، ج 1، ص 168 و ميزان الحكمه، ح 8913.
[14] . بحارالانوار، ج 104، ص 127 و ميزان الحكمه، ح 8914.
[15] . كافي، ج 6، ص 24.
[16] . مرآة العقول، ج 21، ص44.
[17] .تحرير الوسيله، ج 2، ص 448.
[18] . بحارالانوار، ج 36، ص 255.
[19] . مكارم الاخلاق، ص 231.
[20] . مستدرك الوسائل، ج 15، ص 170.
[21] . تحف العقول، ص 365.
[22] .سنن النبي، ص 42.
[23] .وسائل الشيعه، ج 3، ص 14.
[24] . بازي كودك در اسلام، ص 114.
[25] . بحارالانوار، ج 43، ص 285.
[26] . كنزالعمال، ج 16، ص 445.
[27] . تحف العقول، ص 80.
[28] .كافي، ج 6، ص 50.
[29] . تفسير نورالثقلين، ج 5، ص 454.
[30] . بحارالانوار، ج 1، ص 219.