عرض ارادتی به محضر صدیقه کبری، فاطمه زهرا سلام الله علیها داشته باشیم. ما امیدمان همه به حضرت زهرا سلام الله علیها است. به یک بزرگواری عرض کردم که آقا به نظر شما شب اول قبر و قیامت چه چیزی بین این همه عباداتی که کردید دستتان را می گرید؟ اگر آن عمل را نشان بدهی خدا بفرماید: من این را خیلی قبول دارم. یک فکری کرد، گفت: فلانی من خیلی دلم به اعمالی که انجام دادم خوش نیست. شب اول قبر اگر خدا بفرماید: چی آوردی؟ می گویم: محبت حضرت زهرا سلام الله علیها آوردم. برای این خانم گریه کردم، حتی می خواهم بگویم از بقیه ائمه هم مهمتر است. حضرت زهرا سفره خصوصی است.

اما باقر فرمود: مادرمان حضرت زهرا روز قیامت می آید از صحرای محشر عبور بکند، مثل مرغی که دانه را از خاک جدا می کند شیعیانش را جدا می کند. اما نمی دادنم داغ حضرت زهرا سلام الله علیها با امیرالمومنین سلام الله علیه و بچه هایش چه کرد. با زینب سلام الله علیها چهار ساله چه کرد. امیر المومنین سلام الله علیه وقتی پیامبر سلام الله علیه وآله را از دست دادند آن قدر بیتابی نمی کردند، اما در شهادت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود: دیگر اندوه من دائم است. دیگر شب های علی به بیداری سپری می شود. دیگر فاتح بدر و خیبر خانه نشین شده، زانو های غم را بغل کرده است. من نمی دونم آن شب وقتی بدن آزرده حضرت زهرا سلام الله علیها را توقبر گذاشت، چه حالی داشت. این صورت آزرده فاطمه زهرا سلام الله علیها را باز کرد، روی خاک گذاشت. فاطمه جان علی را حلال کن. خیلی برای امیرالمومنین سلام الله علیه سخت بود.

  • بـنـد کـفـنـت را به که بگشودم رویت که نشان من ندادی دیدم

صورت زهرا سلام الله علیها را روی قبر گذاشت. وقتی که دست هایش را از روی قبر تکان داد، همه غم های عالم به دل علی سلام الله علیه هجوم آورد. رو کرد به قبر رسول الله سلام الله علیه و آله السلام علیک یا رسول الله امیر المومنین سلام الله علیه خطبه طولانی خواند. اما دل آقا آرام نشد. اما یک وقت دیدند آقا خم شد و صورت روی خاک زهرا...

«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» [1]

حجة الاسلام و المسلمین فرحزاد