سخنران استاد فرحزاد

«قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم هو شهر دعيتم فيه إلى ضيافة الله و جعلتم فيه من أهل كرامة الله أنفاسكم فيه تسبيح و نومكم فيه عبادة و عملكم فيه مقبول و دعائكم فيه مستجاب»[1].

  • وقـتـی دل شیدای می رفت به بستان ها بی خـویشتـنش کردی بوی گل وریحان ها
  • گه ناله زدی بلبل گه جامه دریدی گل بـا یـاد تـو افـتـادم از یــاد بـرفـت آن هـا
  • ای ذکر توبرلب ها وی یاد تودر دل هـا وی شورتودرسرها وی سر تودرجان ها
  • تا آخر غم عشقت آویـختـه در دامـن کـوتـه نـظری باشـد رفـتن به گـلستان ها

برکات ذکرصلوات

پیامبرخدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: از ظهر پنج شنبه تا غروب جمعه، مخصوصا در ماه رمضان هر شبی خدای متعال یک میلیون نفر از آتش جهنم آزاد می کند. در شب وروز جمعه در هر ساعتی از بیست چهار ساعت، ششصد هزار نفر از آتش جهنم آزاد می کند. قدر بدانید خدا رحمتش گسترده است. اگر گداء کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست. روایت داریم در شب و روزه جمعه، افضل اعمال صلوات بر محمد و آل محمد است. «ما من عمل فی الجمعه افضل من الصلوات علی محمد و آل محمد»[2].

دوری از دل خوری و کینه توزی

آقا سید عباس شوفر و آدم با حالی بود. دعاهای خیلی خوبی داشت دریکی از دعاهایش می گفت: الهی من را اول پاک کن بعدا خاک کن. با رفقاء به دیدنش رفتیم گفت: حاج آقا گوشه آن اتاق را می بینی؟ کفنم را آماده کردم، وصیت هایم را نوشتم، حق بچه هایم را دادم، خمس و زکات که گردنم بوده دادم، به هیچ کس بدهکار نیستم، از هیچ کس هم دلخوری ندارم. چه قدر خوب است آدم در دنیا شسته و رفته زندگی کند. بهشتش از این دنیا شروع می شود. این تنگی ها و ضیق معیشت مادی و معنوی مال چیست؟ مال این دلخوری هاست، مال کینه هاست، مال رنجش های بی خودی است. بشر دائم الخطاء است کسی در حق ما کوتاهی کرده است حالا از دلمان بیرون نمی کنیم. این کینه ها و غل و غش ها از دل بیرون برود خیلی کارمان درست می شود. هر کس غل و غش ها را از دلش بیرون کند خدا برکات زمین وآسمان را برایش باز می کند. هم روزی معنوی و هم روزی مادیش وسیع می شود. آبش صاف صاف می شود اگر می خواهی در همه برکات برایت باز بشود دلت صاف باشد.

  • رو سینه رو چو سینه ها هفت آب شوی از کینه ها
  • وانـگـه شراب عـشق را پـیـمـانـه شـو پـیـمـانه شو

انسان مومن زیر فیض دائم خداوند

آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است. ایشان گفت: حاج آقا کفنم را در گوشه اتاقم آماده گذاشتم. کسی آماده است تا حضرت عزرائیل تشریف بیاورد و یک کسی هم از اسم مرگ زهر ترک می شود. تازه مرگ چیز کوچکی است. ما بعد مرگ و قیامت خیلی مشکل است. ایشان را یک موقعی مشهد برده بودند پیرمرد بود در صحن دید که شیرها چشم الکترونیکی دارند دستت را می بری زیرش آب می آید می کشی آب بند می آید. ایشان دستش را زیر شیر آب برد دید دارد آب می آید گفت: چرا این طوریه؟ زیر گریه زد. گفتیم: آقا چرا گریه می کنی؟ گفت: این شیر خیلی باما حرف زد. گفتیم: چه گفت؟ گفت: می گوید من فیض دائمم که به سر شما سرازیرم. فقط باید دستمان را زیرش بگیریم. خدا هم همین را می گوید. می گوید من همه اش می خواهم برکاتم را بریزم بیا دستت را بگیر دعا کن. «قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ»[3]. از این تهدید بدتر و سخ تر می بینید. خدای متعال می فرماید: اگر دعای شما، گریه و ناله شما نباشد من به شما اعتناء نمی کنم.

  • زور را بزارو زاری را بگیر رحم آید سوی زاری فقیر

یادگیری صفات خوب حتی از حیوانات

در دنیا شانه هایمان را پایین بیاوریم تا ریشه این من کنده بشود. اول خوشبختیمان همان موقع است. بشر کارش به جایی رسیده که گفتند خیلی از اخلاقیات را از حیوانات یاد بگیریم. گفتند از خروس غیرت را، ازکلاغ مخفی کاری را، ازسگ وفا و قناعت و بیداری شب را و از الاغ آب خوردن را، از گاو راه رفتن را یاد بگیرید که نه تند راه می رود و نه خیلی آرام وشل، خیلی باوقار راه می رود. بیابان که می روید نگاه بکنید گاو چه جور با آرامش راه می رود. می گویند کسی به گاو خیلی علاقه داشت عاشق گاو شده بود حرف زدن و راه رفتنش مثل گاوشده بود. شب ها می رفت طویله کنار گاو می خوابید. پیامش این است که به هر چه که علاقه داری همه صفات او به تو می آید. هر کجا می رفت اسم گاو هم رویش بود مثلا بیرون برای گردش رفته بودند یک گاوی جلوشان آمد هی صدا می زد و می خواند، به او گفتند: این گاو دارد تو را صدا می زند. گفت: آره شما که نمی دانید او چی می گوید من می فهمم. گفتند: چه می گوید؟ گفت: می گوید پرویز تو که گاوی چرا با خرها می گردی. الحق حرف خوبی زده بود. می گویند کسی الاغ و گاوی داشت. الاغش پیر شده بود. دیگر قدرت بار بردن و نفر بردن رانداشت. ولی گاوش سر حال بود شیر می داد. دید الاغ باعث زحمت است خلاصه نذر و نیاز کرد و گفت: خدایا از عمر این الاغ کم کن به عمر گاوم بیفزای که نمی تواند باربکشد بی خودی می خورد و می خوابد. خیلی راز و نیاز کرد صبح بلند شد دید که عوض الاغش، گاوش مرده است خیلی اوقاتش تلخ شد سرش را بالا کرد وگفت: چهار صد میلیون سال داری خدایی می کنی فرق گاو و الاغ را نمی دانی. یکی دیگر نذر کرده بود گاوش خوب بشود سه روز دیگر گاوش مرد. بعضی ها با خدا هم شوخی می کنند خدا کار خودش را می کند آنی که خدا پیش می آورد و می برد از همه قشنگ تراست.

شکستن بت درون (نفس انسان، مادر بت ها)

حضرت موسی عرض کرد خدایا کاری کن که مردم پشت سر من حرف نزنند. گفت: پشت سر من این قدر حرف می زنند اما من این دعا را برای خودم مستجاب نکردم بر تو مستجاب کنم. مردم دهانشان بازاست حرف می زنند. یک بنده خدایی خیلی مستاصل شده بود خیلی فقیر و بیچاره بود چیزی هم نداشت بخورد به آسیابان گفت که یک چیزی بده که من گرسنه نمانم. گفت: من کمی آرد می توانم بدم ظرف بدهم. جلو پیراهنت را بگیر بریزم. پیراهنش را جلو آورد آسیابان کمی آرد به او داد. خوشحال شد. همین طور که می رفت با خدا راز و نیاز می کرد گفت: خدایا کی می شود گره کار ما را باز کنی. همین طوری که آه و ناله می کرد گره پیراهنش باز شد آردها زمین ریخت. گفت: خدایا این همه خدایی کردی فرق این گره با آن گره را نفهمیدی. سنگ و چوبی که بت می شوند تقصیری ندارند یکی از خلقیات گاو این است که سرش همیشه پایین است روایت می گوید از وقتی که مردم گاو را پرستیدند این گاو از خجالت سرش را بالا نیاورد حیا می کند. مردم چقدر نفهمند که گوساله و گاو را می پرستند. آن حیوان خجالت می کشد ولی ما انسان ها خجالت نمی کشیم. «لا اله» بت های بیرونی نیست خود ما هستیم بت بزرگ نفس خودمان است.

  • مادر بت ها بت نفس شماست زان که ان بت مارو این بت اژدهاست

بت های بیرونی را کی ساخته و می پرستد؟ این انسان مادر بت ها است. مثالی در داستان است که می گوید کسی مادری داشت که بدکاره بود جوان های محله را به بیراهه می کشید. جوان دید که مادرش خیلی کار بدی می کند جوان های مردم را به فحشا می کشد. یک شمشیر برداشت زد مادرش را کشت. به او گفتند: چرا مادرت را کشتی؟ گفت مادرم را نمی کشتم هر روز باید یک جوان را می کشتم. من ریشه و ماده فساد را از بین بردم. بعد می گوید شما هم وقتی بت ها را می شکنی ولی بت درست کن را نمی شکنی مادر بت ها را نمی شکنی این بت پرستی ریشه کن نمی شد. این منیت ماست که مادر بتهاست. این هایی که در مقابل خدا چیزی درست می کنند و در مقابل پیامبر و امام ماهم یک چیزی درست می کنند می گویند بت پرست این نیست که فقط در مقابل خدا یک خدای دیگر درست کند و بپرستد بلکه حتی در مقابل امام یک امام دیگر درست کند وبپرستد این هم بت پرستی است. یعنی سنی ها همه شان بت پرستند. بت پرستند آن هایی که به امام ما کفر ورزیدند و رفتند یک امام جعلی را اطاعت کردند در حالی که خدا می گوید نماینده ام این است او یکی دیگر است او را قبول نمی کند.

  • میان عاشق ومعشوق هیچ حائل نیست توخودحجاب خودی حافظ ازمیان برخیز

تزرع و راز و نیاز تنها راه نجات انسان

شب جمعه را قدر بدانید مرحوم رجب علی خیاط می گفت: اگر حال نماز شب را نداشتی در همان رخت خواب ناله کن، با خدا راز و نیاز کن. بگو خدایا من بیچاره ام، پستم، بدبختم. دعای افتتاح از امام زمان(عج) است خیلی فراض های عجیبی دارد «فَلَمْ أَرَ مَوْلًى [مُؤَمَّلا] كَرِيما أَصْبَرَ عَلَى عَبْدٍ لَئِيمٍ مِنْكَ عَلَيَّ يَا رَبِّ إِنَّكَ تَدْعُونِي فَأُوَلِّي عَنْكَ»[4]. تا آخر می گوید خدایا من مولای با کرامت تر از تو نمی بینم که این قدر بر عبد پستی مثل من صبر بکند. من همه اش خرابکاریم، تو همه اش بزرگواری، من همه اش گناه و معصیتم، تو همه اش ستاری و بخشش، من همه اش پرده دری می کنم ولی تو من را دعوت می کنی. خیلی بد است کسی شما را افطار دعوت کند شما سر کارش بگذاری و نروی. خدا دعوت کرده ومی گوید «قالَ رَبُّكُمُ ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ»[5]. دعوتت کردم بیا صدام بزن یا الله بگو یا رب بگو، من می گذارم می روم. موقع ظهر مشتری ها بیشتر می شوند خدا می گوید نماز بیا. این می گوید نه مشتری دارم. این پشت کردن به خدا است. این ترجیح دادن پول به خداست.

قرآن می فرماید: وقتی که شیطان با وسوسه ها وغفلت ها، تهاجم فرهنگی ورفقای بد به ما حمله می کند زرو زیور دنیا، گول زدن زن های دنیا به ما هجوم می آوردند که ما را از خدا غافل بکنند، در این گیرو دار و آتش جهنم چه کار بکنیم. چرا وقتی که بلا می آید تزرع نمی کنیم؟ ملا عبدالله حرف خوبی دارد می گوید چه کار بکنیم از افکار بد نجات پیدا بکنیم. یک سری از افکار می آید و می رود این عیبی ندارد و یک سری از افکار هم هستند که آدم را به خوب می خوانند این هم خوب است الهامات ملائکه است. اما یک سری از افکار هستند که شما را به گناه می کشند، می گویند این گناه را بکن، این مال ربا را بگیر، این مال یتیم را بالا بنداز، این دروغ را بگو، این غیبت را بکن، ایشان می فرماید: این جا محل امتحان الهی است می خواهد شما را امتحان بکند. از این پس شیطان و نفس می آید هیچ چیز دیگر کار ساز نیست مردان مرد اینجاها زمین ریخته اند. تنها راه نجات در چنین مواقعی تزرع به درگاه الهی است.

اعلان دوستی با خدا

مرحوم شیخ رجب علی خیاط رحمه الله می گوید وقتی که به مغازه اش می رفت در تهران در مسیری که می رفت همه را به یاد خدا می انداخت. در مغازه از دوستان و همسایه ها می پرسید پول یا خدا؟ حواستان جمع باشد دنبال چه هستید چه می خواهید؟ ببین خدا چه می گوید پشت ترازو خدا را ببین. «انّ أولياء اللّه من يذكّرُكُمُ اللّهَ رؤيتُهم»[6]. آدم هایی که دیدن آن ها شما را به یاد خدا بندازد با این جور آدم ها معاشرت کنید.

حدیث داریم که می فرماید: مواظب باشیم دنیا ما را گول نزند. در همان رخت خواب ناله کن. گدایی را از دست نده، که محتاج می شوی. می گوید خدایا تو دعوت کردی من پشت کردم. «وَ تَتَحَبَّبُ إِلَيَّ فَأَتَبَغَّضُ إِلَيْكَ وَ تَتَوَدَّدُ إِلَيَّ فَلا أَقْبَلُ مِنْكَ»[7]. خدایا تو اعلان دوستی با من کردی من نفهمیدم و با اعمال و گناهانم با تو اعلان دشمنی کردم. خدایا تو با همه وجود اعلان دوستی با من کردی من قبول نکردم این قدر ناز کردم من باید اعلان نیاز می کردم. مثل این که ما داریم به خدا چیز می دهیم اصلا بر عکس شده است. «الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ»[8]. کسانی که در رخت خواب به پهلو خوابیده اند هم می توانند بگویند یا رب، خدایا من نوکرتم، من دخیلتم هر جور که می توانی با خدا صحبت کن.

اقرار زبانی و قلبی به گناه کاریمان در درگاه الهی

در امالی شیخ صدوق است که امام صادق علیه السلام فرمود: «لَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِرَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْبَادِيَةِ بِكَلِمَتَيْنِ دَعَا بِهِمَا»[9]. آدمی در بیابان می رفت به خاطر دو کلمه، خدا او را بخشید و آن دوکلمه این بود خدایا من مقصرم من گناه کارم ببخش. تو اولی هستی من را کتک بزنی من مستحقم. خدا گفت: چون حق را به من دادی و اقرار کردی من بخشیدمت. اقرار زبانی و اقرار قلبی این ها خیلی اثر دارد خدا دنبال بهانه است تا ما را ببخشد.

  • لنگ ولوگ وخفته شکل وبی ادبسوی اومی خیزواورا می طلب
  • دوســت دارد یـار ایــن آشـفــتـگـی کوشش بیـهـوده به از خـفتگی

هر جورکه می توانی بر دل دوست باید به هر حیله راهی پیدا کرد. جمله ای در دعای شب جمعه است «وَ لا يُنْجِي مِنْ سَخَطِكَ إِلا التَّضَرُّعُ إِلَيْكَ»[10]. کی ما را از غضب خدا نجات می دهد جز ناله و زاری.

روایات مذمت ملامت کردن دیگران

روایت عجیبی دیدم وقتی شیطان معلم ملائکه بود درآسمان چهارم منبر می رفت شش هزار سال عبادت داشت چقدر ذکر و عبادت داشت. خدا گفت: من امتحان می گیرم یکی رفوزه می شود. شیطان برای همه الا برای خودش دعا کرد. گفت: من یکی که کارم خیلی درست است اتفاقا خودش هم مردود شد، زمین خورد، سجده نکرد، ملائکه پس گردنی به او می زدند. همان هایی که شاگردش بودند از بالا کشیدند و بردنش. وقتی از جلو حضرت آدم می بردند حضرت آدم نگاهی کرد و گفت: حقت است بخور. به قول ما یعنی کمی ملامت و سرزنش به ذهنش آمد. ما هم گاهی یکی که گرفتار می شود می گوییم: به جهنم، حقت است. خطاب شد ای آدم یک بار دیگر این فکر به ذهنت بیاید جایت را با شیطان عوض می کنم. حواسش را جمع کرد که دیگر فکر بد به ذهنش نیاید. اگر گرفتاری را دیدی نگو ای بدبخت بی چاره، سرزنش وسرکوب نکن. نگویی تو بدی من خوبم، حواست باشد جایت را عوض می کنند.یکی از دوستان می گفت من به کسی که وسواسی داشت گفتم: عجب آدم نفهمی، خاک بر سرت. خودم چند وقت مبتلا به وسواسی شدم. امر به معروف و نهی از منکر درست است ولی تحقیرکردن و توهین حرام است. ما حدیث داریم کسی را ملامت کنی مبتلا می شوی «مَنْ عَيَّرَ مُؤْمِناً بِشَيْ ءٍ لَمْ يَمُتْ حَتَّى يَرْكَبَه»[11].

  • من چنان بادردخود درمانده ام کز همه آفاق دست افشانده ام

ابتلا به گناه در اثر عیب و ایراد گرفتن از مردم

خودمان این قدر گرفتاری داریم که فرصت نیست «طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ النَّاس»[12]. خودم این قدر خرابی دارم که وقت ندارم که به عیب و ایراد مردم برسم. سر تا پای خودم پر از اشکال و عیب است. «إِذَا سَمِعْتُمُ الرَّجُلَ يَقُولُ هَلَكَ النَّاسُ فَهُوَ أَهْلَكُهُم»[13]. دیدی بعضی ها نشستند مدام منفی بافی می کنند. می فرماید: کسی که می گوید همه مردم هلاک شده اند خودش بیشتر از همه هلاک شده است. کسی که می گوید همه دروغ می گویند معلوم است خودش از همه دروغ گوتراست. می گوید همه جهنم ایند همه در آتش می روند خودش اولین کسی است که در آتش می رود. آیات قرآن می گوید اگر فضل و رحمت خدا نباشد همه از بین می رویم. «لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطانَ إِلاَّ قَليلاً »[14]. اگر فضل و رحمت خدا نباشد همه از شیطان اطاعت می کنیم. بی نهایت به خدا پناه ببریم. خدایا چیزی از غضب تو ما را نجات نمی دهد. هرجور که می توانی شب و نصف شب ها با خدا تزرع کنید.

استحباب انتخاب مصلی در منزل

بزرگواری سفارش می کرد آن هایی که خانه برای خودشان می سازند یک اتاق بیتوته هم برای خودشان بسازند. مستحب است در خانه یک مصلی داشته باشید. در مسجد مستحب است آدم درجاهای متعدد بایستید. چون هر زمینی شهادت می دهد. ولی در خانه مستحب است یک جا مصلی داشته باشید یک جای خلوت داشته باشید. حدیث داریم که اگر کسی سخت جان بدهد ببریدش در مصلی، چون در آن زمین نماز خوانده، مناجات کرده، گریه کرده، در روح این میت خیلی اثر دارد که با ایمان از دنیا برود. در سجده شکر هم مستحب است سینه ات را به زمین بزنی تا خدا قبول بکند و دست ما را بگیرد. این دعاء می گوید غیر تزرع چیزی ما را از غضب خدا نجات نمی دهد.

  • زوررا بگذارزاری را بگیررحم آید سوی زاری فقیر

حافظ می فرماید: در کوی ما شکسته دلی می خرند. چیزی که دستگاه خدا می خرد شکسته گیست.

  • درکوی ما شکسته دلی می خرندوبسبازارخود فروشی ازآن سوی دیگراست

اهل دنیا دنبال پز و قیافه و مدرک و داد و غال از این چیزها هستند. ولی دستگاه خدا شکستگی می خرد.

ذکرمصیبت امام حسن مجتبی علیه السلام

آقا امام حسن مجتبی علیه السلام خیلی غریبه اند. کریم اهل بیت اند. خیلی رو این دوستان مداح سخنران هاو مداح ها بیاییم جا بیندازیم. از چیزهایی که دل امیر المومنین علیه السلام و حضرت زهرا علیهاالسلام را شاد می کند پیامبر صلی الله علیه وله وسلم فرمود: امام حسن علیه السلام هدیه ای از طرف خدا است. ولادت آقا در رمضان است خیلی مردم حال عید و جشن چراغانی و پذیرایی را ندارند. شهات آقا در بیست و هشتم صفر مصادف با شهادت پیامبر شده است. دیگر تحت الشعاع قرار گرفته است. پیامبر اول شخصیت عالم است بیاییم این سنت را احیاء کنیم. دل اهل بیت شاد می شود. چندین نفر خواب دیدند که حضرت زهرا علیهاالسلام گلایه کرده که مگر اما حسن فرزند من نیست. برای فرزندم هم یک کاری بکنید. مرحوم میزارعلی اکبر عماد از منبری های تهران بود. ایشان ماه رمضان تهران منبر می رفت. اواخر ماه رمضان یک شب حضرت زهرا علیهاالسلام راخواب می بیند. حضرت تحویلش نمی گیرد خیلی تعجب می کند به حضرت زهرا علیهاالسلام عرض می کند بی بی جا من نوکر فرزندتان ابا عبدالله علیه السلام هستم. تا حالا نوکر بی ادبی هم نبودم. ولی چرا به من توجه نمی فرمایید؟ حضرت زهرا علیهاالسلام می فرماید: مگر امام حسن علیه السلام فرزند من نیست. یعنی چرا نوکری امام حسن را علیه السلام نمی کنی. یعنی حسن من هم غریبه، مظلومه، قبرش را نگاه کنید. اهل بیت سائل را از در خانه رد نمی کنند. اما مجتبی علیه السلام برای یک بار هم که شده مدینه بروید. دلتان کباب می شود از این پله ها که بالا می روید نگاهتان می افتد به قبری که نه شمعی، نه چراغی، نه بارگاهی، نه خادمی، این قبر چهار امام کریم اهل بیت دارند. در زمان حیاتشان هم چقدر قریب بود. آقا امام حسین علیه السلام یارانی داشتند. خودشان فرموده اند: که من یارانی بهتروبا وفاتر از شما سراغ ندارم. ولی قربان مظلومیت امام مجتبی علیه السلام در کنار اصحاب و یارانشان سجاده را از زیر پای آقا کشیدند آقا را به زمین انداختند حمله کردند به بدن آقا خنجر زدند. آقا مدتی مداوا می کرد. اقا اباعبدالله علیه السلام همسرهایی داشتند یکی از یکی بهتربود. حضرت رباب یک سال زیر آفتاب گفت: چون آقا اباعبدالله علیه السلام همسرم را با لب های تشنه به شهادت رساندند زیر آفتاب کربلا من هم باید بنشینم برایش عزاداری کنم. اما خود آقا اباعبدالله علیه السلام برایغربت امام حسن علیه السلام گریه می کرد. و به حضرت زینب فرمودند: که برادرم بهتر از من بود. مصیبتش هم خیلی داغ بود و سخت بود. اما امام مجتبی علیه السلام قاتل او همسرش بود در خانه هم غریب بود. پیامبرخدا صلی الله علیه وله وسلم فرمود: آن چشمی که برای حسنم اشک بریزد کور وارد صحرای محشر نمی شود. آن قدم هایی که برای زیارت حسنم برود آن قدم ها در پل صراط نمی لرزد. یک عمر خون دل خورد از دوست و از دشمن از نزدیکان مصائب دید. اما یک وقت صدا بزند بروید برایم یک تشت بیاروید شاید خواهرها، برادرها خوشحال شدند که آقا سم ها را برمی گرداند. اما یک وقت دیدند لخته های خون در تشت ریخت. این جا یک تشت بود دل اهل بیت را آتش زد. کربلایی ها یک تشت هم درمجلس یزید بود. همه جا قاری قرآن را احترام می کنند خانواده شهید را احترام می کنند اما جلو بچه ها و عزیزان حسین دست برد و با چوب خیزران برلبان این قری قرآن و شمید کربلا زد. «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ».


[1] . فضائل الأشهرالثلاثة/شیخ صدوق/77/ كتاب فضائل شهر رمضان ..... ص : 71

[2] .مفاتیح الجنان/شیخ عباس قمی/اعمال شب جمعه...ص:50

[3] . الفرقان : 77

[4] . مفاتيح الجنان/شیخ عباس قمی/1/180/يازدهم دعاى افتتاح ..... ص : 179

[5] . غافر : 60

[6] . شرح الأسماءالحسنى/هادی سبزواری/1/612/ الفصل 63-سج ...ص:612

[7] . مفاتيح الجنان/شیخ عباس قمی/1/180/يازدهم دعاى افتتاح ..... ص : 179

[8] . آل عمران : 191

[9] . أمالي الصدوق/شیخ صدئق/397/ المجلس الثاني و الستون ....ص:397

(حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ بَشِيرٍ الْبَجَلِيُّ عَنْ أَبَانٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع أَنَّهُ قَالَ لَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِرَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْبَادِيَةِ بِكَلِمَتَيْنِ دَعَا بِهِمَا قَالَ اللَّهُمَّ إِنْ تُعَذِّبْنِي فَأَهْلُ ذَلِكَ أَنَا وَ إِنْ تَغْفِرْ لِي فَأَهْلُ ذَلِكَ أَنْتَ فَغَفَرَ اللَّهُ لَه)

[10] . مفاتيح الجنان/شیخ عباس قمی/1/33/ششم آنكه بخواند دعاهاى وارده در آن را .....ص:33

[11] . تحف العقول عن آل الرسول ص/ابن شعبه حرانی/47/و روي عنه ص في قصار هذه المعاني ..... ص : 35

[12] . إرشاد القلوب إلى الصواب/شیخ حسن دیلمی/ج 1/117/الباب الثالث و الثلاثون في ذم الغيبة و النميمة و عقابها و حسن كظم الغيظ ..... ص : 116

[13] . بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار/مجلسی/ ج 70/198/ باب 130 الكبر ..... ص : 179

[14] . النساء : 83