«عَلِي خَيرُ الْبَشَرِ فَمَنْ أَبَى فَقَدْ كَفَر»[1] «أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع كَانَ ينَادِي فِي كُلِّ لَيلَةٍ حِينَ يأْخُذُ النَّاسُ مَضَاجِعَهُمْ بِصَوْتٍ يسْمَعُهُ كَافَّةُ مَنْ فِي الْمَسْجِدِ وَ مَنْ جَاوَرَهُ مِنَ النَّاسِ تَزَوَّدُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ فَقَدْ نُودِي فِيكُمْ بِالرَّحِيلِ وَ أَقِلُّوا الْعَرْجَةَ عَلَى الدُّنْيا وَ انْقَلِبُوا بِصَالِحِ مَا يحْضُرُكُمْ مِنَ الزَّادِ فَإِنَّ أَمَامَكُمْ عَقَبَةً كَئُوداً وَ مَنَازِلَ مَهُولَةً لَا بُدَّ مِنَ الْمَمَرِّ بِهَا وَ الْوُقُوفِ عَلَيهَا»[2]

  • از عـلـي آمـوز اخـلاص عـمـلشيـر حـق را دان منـزه از دغـل
  • در قضـا بر پهـلـوانـي دسـت يافـتزود شمشيـري بـرآورد و شتافت
  • او خـدو انـداخـت بـر روي عليافـتـخـار هـر ولـي و وصـي
  • او خـدو انـداخـت بـر رويـي کهماه سجده آرد پيش او در سجدگاه
  • در زمان انداخت شمشير آن عليکـرد او انـدر قضـايـش کاهـلـي
  • راز بگـشـا اي علـي مـرتـضـياي پس ازسوء القضا حسن القضاء
  • اي علي اي آن که جمـله ديــده ايشمـه اي واگـو از آن چـه ديده اي
  • تيغ حلمـت جان ما را چاک کـردآب علمـت جان ما را پاک کرد
  • گفـت من تيغ از پي حق مي زنـمبـنـده ي حـقـم نه مـامـور تنـم
  • شير حقم نيستم شير هوي وفعـلمـن بـر ديـن مـن باشـد گـواه
  • غيـر حـق را من عـدم انگاشتـــمرخت خود را از ميان برداشتم
  • تو به تاريکـي علي را ديــــده ايزين سبب غيري براوبگزيده اي
  • هرچه گويم عشق از آن برتربودعـشق اميـرالمومنين حيدر بود

برکات ذکر صلوات

يكي از شرايط مستجاب شدن دعاها ضميمه کردن صلوات به همراه دعاها است. اين روايت را فريقين شيعه و سني به سندهاي متعدد از پيامبر خدا نقل كردند كه پيامبر خدا مي فرمايد: «كُلُّ دُعَاءٍ مَحْجُوبٌ»[3] يعني دعاهايي كه مي كنيد در پرده و حجاب است، لبيك گفته نمي شود، «حَتَّى يصَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»[4] مگر اين که به همراه دعايتان صلوات بفرستيد.

ناچيز بودن دنيا در مقابل آخرت

«مَتاعُ الدُّنْيا قَليل» (النساء/77) خداوند مي فرمايد: اي بنده هاي من اين دنيا، در مقابل بهشت و نعمت هايش خيلي ناقابل است. مي خواهد توجه به اين بدهد كه ما اين جا جا خوش نكنيم و وابسته نشويم. «حُبُّ الدُّنْيا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَه»[5] خود دنيا چيز بدي نيست. اين دنيا محل تكامل است. فقط وابستگي اين دنيا بد است. چون وابستگي و محبت به اين دنيا کليد و منشأ همه گناهان و بدي ها است. يكي از كارهاي مهم اميرالمومنين عليه السلام اين بوده كه ما را از مهر دنيا محبت دنيا كه منشاء تمام رذايل و مفاسد همين حب دنياست، بکند. امير المومين عليه السلام مي فرمايد: مستي فقط مستي شراب نيست. مستي مال، مستي مقام، مستي علم يعني هر چيزي که انسان را از حقيقت دور ميکند نوعي مستي است. «وَسُكْرِ الْعِلْم»[6] گاهي انسان چهار كلمه چيز ياد مي گيرد خودش را گم مي كند.

جايگاه خوشي دائم

«وَ لِكُلٍّ مِنْهُمَا بَنُونَ فَكُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَةِ وَ لَا تَكُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الدُّنْيا»[7] در نهج البلاغه است يك عده اي بچه دنيايند يعني عشق و مهرشان را با همين دنيا مي زنند. بعضي ها هم عشقشان را به آخرت مي گذارند. راحتي در آخرت است. در روايت داريم: مردم دنبال راحتي و خوشي دائم هستند اما بايد بدانند اين خوشي دائم و راحتي دائم فقط و فقط در آخرت است.

«أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَ لا هُمْ يحْزَنُون» (يونس/62) من دوستان و عزيزان را سفارش مي كنم اين خطبه قاصعه را هر چه بخوانيد كم خوانديد. انصافا يك خطبه عجيبي است و خيلي مطالب عالي و بلند طولاني ترين سخنراني حضرت شايد در طول عمرشان همين خطبه قاصعه است. در پايان خطبه مي فرمايد: «انا من قوم قلوبهم في الجنان و ابدانهم في العمل» يعني ممكن است انسان با سير معنوي همين الان هم به بهشت راه پيدا كند خداي متعال بهشت را در يك غيب الغيوبي خلق كرده است. آن جوان گفت: من ناله گناهكارها را مي شنوم. حضرت امير عليه السلام مي فرمايد: من از آنهايي هستم كه دلشان در بهشت است. «قُلُوبُهُمْ فِي الْجِنَانِ وَ أَجْسَادُهُمْ فِي الْعَمَلِ»[8] يعني بدن ظاهري و صوري من در اين دنياست مشغول كار است اين دنيا محل ساخت و كشت و مزرعه آخرت است. شما بياييد بشويد بچه آخرت باشيد.

ارزش عمر دنيا

اميرالمومنين عليه السلام مي فرمايد: من يك ساعت عمر دنيا را به همه آخرت نمي دهم. خيلي درست است يعني مطابق با اصول مسلم ماست. چون اين دنيا جاي عمل است و سرمايه گذاري است. ولي در آخرت هيچ چيز را نمي توان عوض کرد.

  • هر نفس ز انفاس عمرت گوهريستآن نفس سوي خدايت رهبريست

ما نمي دانيم اين نفسها و اين دقيقه ها و اين ثانيه ها چقدر قيمت دارد. امروز روز عمل است روز كاشتن است و فرداي قيامت روز درو و برداشت و حساب و جزاست. كاري كه الان ميشود كرد ديگر روز قيامت و فردا نمي شود كرد. در آن عالم ديگر عبادت معنا ندارد. مگر باز در دنيا يك كاري كرده باشي صدقات جاريه باشد. يعني کاري بکني که باقيات الصالحات باشند و بعد از مرگت هم خيرت به مردم برسد و خداوند ثوابش را شامل حالت بکند

آرزوي کساني که ميميرند

قرآن مي فرمايد: بعد از اين که جان از بدنشان جدا مي شود عرضه مي دارند: «رَبِّ ارْجِعُون» (المومنون /99) «لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكْت» (المومنون/100) خدايا من را برگردان شايد من يك كاري بكنم توبه كنم استغفار كنم. «كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها» (المومنون/100) بعضي موقع ها براي بعضي پيش آمده تا دم مرگ رفته اند. يعني واقعا فهميدند كه دارند مي روند ولي باز خداوند مهلت مي دهد اما دوباره به همان اشتباهات قبليشان برمي گردند. به يك مرده شور و به يك كسي كه مرده دفن مي كرد گفتند: تو چيز عجيب غريبي در اين قبرستان نديدي؟ گفت: چرا يك چيزي ديدم از همه چيز عجيب تر است شگفت آور تر است گفتند چي؟ گفت: آن چيز عجيب خود من هستم. من سي سال است در اين قبرستان مرده مي شورم و در قبر مي گذارم. ولي هنوز خودم باور نكردم من هم ميميرم. حالا مي گوييم بهشت و جهنم را نديديم اما قبر را كه مي بينيم. هنوز مرگ خودمان باورمان نشده است.

برکات ياد مرگ

اميرالمومنين عليه السلام مي فرمايد: «ذكر الموت جلاء للقلوب» ياد مرگ يك وسيله سازندگي عجيبي است. درباره يكي از بزرگان نقل مي كنند: يك موقعي حالش دگرگون شده بود. خيلي به امور معنوي و آخرتي مي پرداخت. به او گفتند: چرا اين قدر منقلب شدي؟ گفت: تازگي ها برايم يك ذره باور آمده انگار بهشت و جهنم حق است. انگار قيامت حق است. انگارش از باور و يقين ما بالاتر بود. اگر كسي خلود و ابديت آخرت را درك بكند مغزش ذوب مي شود. «إنما خلقتم للبقاء لا للفناء»[9] خداي متعال ما را براي بقا آفريده نه اينکه براي فنا آفريده باشد. اگر آخرت نباشد خلقت عالم و ما بيهوده مي شود. ديگر يك عده اي بي حساب كتاب ظلم بكنند. يك عده اي هم بي حساب كتاب مظلوم بشوند بعد هم بميرند. معلوم است اين خلاف منطق و عقل و وجدان است. يعني اگر مكتب انبياء هم اين طور نگفته بود يك انسان معمولي با انديشه اش مي تواند به اين جا برسد.

گر مسلماني از اين است كه حافظ دارد واي اگر از پس امروز بود فردايي

من معتقدم واقعا اعتقاد به معاد و اعتقاد به آخرت در مردم خيلي ضعيف است. اعتقاد به دنيا خيلي قوي است. شما اعلام بكن اگر يك چيز كوپني هزار تومان ارزان تر مي دهيم ببين چه خبر است. هزار تا آيه ي قرآن بخوان كه نماز جماعت اين قدر ثواب دارد. روزه اين قدر ثواب دارد. خيلي كم حركت در مردم ايجاد مي شود. گناه و معصيت اين خطرها را دارد آتش دارد جهنم دارد. ولي مي بيني به راحتي غيبت مي کنند و تهمتت مي زنند. مثلا خيلي هايمان شراب بخواهند به زور هم به حلقمان بريزند ما ممكن است نخوريم، اما نمي دانيم كه بعضي چيزها گناهش از صدتا شراب هم سنگين تر است. بعضي ها مثل آب خوردن دروغ مي گويند. مي داني دروغ از زنا بدتر است! در روايت داريم: از هفتاد زنا، پاي دروغگو مي نويسند. و بوي گند و تعفني از دروغگو به آسمان مي رود پيامبر خدا فرمودند: هفتاد هزار فرشته آدم دروغگو را لعنت مي كنند.

مذمت دروغ

در روايت ديدم به امام صادق عليه السلام عرض کردند: اقا ممكن است مومن مالي را بدزدد؟ فرمودند: ممكن است اين كار را بكند توبه كند. ممكن است زنا بكند؟ (البته داريم موقع گناه روح ايمان از او گرفته مي شود) گفت: آقا ممكن است مومن دروغ بگويد؟ فرمودند: نه اين نمي شود، چون خدا مي فرمايد: «إِنَّما يفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذينَ لا يؤْمِنُونَ» (النحل/105) خداوند مي فرمايد: کسي که دروغ مي گويد ايمان ندارد. آقا روزه ات قبول نمي شود. ما خيلي روايت داريم: آقا روزه فقط پرهيز از خوردن و آشاميدن نيست اگر به ما بگويند: آب بخور بعضي ها ما را كتك هم بزننند بخواهند حلقمان هم بريزند آب و غذا نمي خوريم. اما بايد اين فرهنگ هم در ما جا بيفتد كه بقيه چيزها هم واقعا روزه را از بين مي برد. مثلا پيامبر ما مي فرمايد: اگر كسي غيبت كرد، بطل صومه روزه اش باطل مي شود. البته اين معنايش اين نيست که بخورد. بايد از مبطلات روزه پرهيز بكند تا افطار هم چيزي نخورد.

علت وجوب روزه

خداوند در قرآن فلسفه روزه را تقوا ناميده است. «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (البقره/21) تقوا ترمزي است که باعث مي شود مومن موقعي که به گناه رسيد ترمز کند. يكي از بزرگان مي فرمود: من گاهي به بچه ام داد مي زنم من را توبيخ مي كنند تو چه حقي داري داد بزني. اين روزه ها و اين نماز ها و اين عرض ادب ها بايد در ما سازندگي و تحول ايجاد بكند. «السَّلَامُ عَلَى مِيزَانِ الْأَعْمَال»[10] يعني اميرالمومنين سلام الله عليه ميزان اعمال است. يعني با انسان كامل انساها را ارزيابي مي كنند. سلمان كسي بود كه پايش را جاي پاي حضرت علي سلام الله عليه مي گذاشت. نمره اش بيست بود.

مذمت سوءالخلق

از محضر پيامبر خدا سوال کردند: يا رسول الله يك خانمي است، شبها به عبادت و روزه ها هم هميشه به روزه مي گيرد. «إِنَّ فُلَانَةَ تَصُومُ النَّهَارَ وَ تَقُومُ اللَّيل»[11] اما يا رسول الله دو تا اشكال فقط در كارش است «و هِي سَيئَةُ الْخُلُقِ تُؤْذِي جِيرَانَهَا بِلِسَانِهَا»[12] اين خانم دوتا اخلاق بد دارد اول اين که بد اخلاق است. دوم اين که همسايه هايش را با زبانش اذيت مي کند. پيامبر خدا كه رحمت للعالمين است فرمود: «لَا خَيرَ فِيهَا هِي مِنْ أَهْلِ النَّار»[13] فرمودند: دراين خانم خيري نيست و از اهل آتش جهنم است. خوارج نهروان به قدر عبادت مي کردند که پيشاني هايشان پينه بسته بود.

تقواي حضرت علي عليه السلام

امير المومنين سلام الله عليه مي فرمايد: «وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِيتُ الْأَقَالِيمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِي اللَّهَ فِي نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِيرَةٍ مَا فَعَلْتُهُ وَ إِنَّ دُنْياكُمْ عِنْدِي لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَةٍ فِي فَمِ جَرَادَةٍ تَقْضَمُهَا مَا لِعَلِي وَ لِنَعِيمٍ يفْنَى وَ لَذَّةٍ لَا تَبْقَي»[14] مي فرمايد: به خدا قسم اگر هفت طبقه آسمان با هفت طبقه زمين به من علي سلام الله عليه بدهند، كه يك پوست جويي از دهان يك مورچه اي به ناحق بيرون بكشم اين کار را نمي کنم. نه انساني را آزرده كنم نه در گوش كسي بزنم. مسلماني هست كه سنگ حضرت علي سلام الله عليه را به سينه مي زند به او پول بدهي بگويي بيا شهادت دروغ بگو روشه بگير هر جنايتي راحاضر است انجام بدهد. براي انجام خير قطعا بايد خدا كمك كند لا حول و لا قوة الا بالله ما در نماز هميشه از خدا مي خواهيم که براي انجام اعمال خير به ما کمک کند. «اياك نستعين» از خدا كمك بخواهيم. خودمان هم يك تلاشي بکنيم.

«إِنَّ اللَّهَ لَا يغْضَبُ بِشَي ءٍ كَغَضَبِهِ لِلنِّسَاءِ وَ الصِّبْيانِ» [15] يكي از جاهايي كه خدا خيلي غضب مي كند آنجايي است كه همسرها، خانم ها يا بچه ها مظلوم واقع بشوند و آه بكشند.

حق الناس

روايت است: پيامبر خدا از نماز صبح که فارغ شد بدون اين که تسبيحات را بگويد رويش را به مردم برگرداند خيلي خلاف قاعده بود چه شده آقا چه خبري چه حادثه مهمي اتفاق افتاده پيامبر خدا عوض ذكر و ورد و تسبيح فرمودند: در ميان شما كسي از فاميل بني نجار نيست؟ گفتند: مثلا فلاني از آن فاميل هاست، چه كار داريد؟ فرمود: از اين فاميل از اين طائفه يك كسي شهيد شده اين شهيد به خاطر سه درهم بدهكاري به يک يهودي که دارد حبسش كردند. اجازه ورود به بهشت به او ندادند. ديشب روح اين شهيد به من رسول الله استغاثه كرده يا رسول الله به دادم برس من اينجا گيرم. «وَفَمَنْ يعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيراً يرَهُ وَ مَنْ يعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يرَه» (الزلزله/7/8)

ذکر مصيبت: اميرالمومنين عليه السلام

روز شهادت جانگداز و جانكاه مولي الموحدين اميرالمومنين سلام الله عليه است. اميرالمومنين سلام الله عليه اول مظلوم عالم است. از امام باقر سلام الله عليه سوال كردند: آقا جنگ هاي پيامبر مشكل تر بود يا جنگهاي حضرت علي سلام الله عليه مشکل تر بود؟ فرمودند: جنگهاي حضرت علي خيلي مشكل تر بود جنگهاي پيامبر با مشركين كفار و بت پرستها بود. اما حضرت علي با کساني که ادعاي مسلماني داشتند مي جنگيد. با طلحه با زبير با كساني كه ادعاي صحابي بودن پيامبر را داشتند. همسر پيامبر آمده مقابل حضرت علي سلام الله عليه ايستاد. خيلي سخت است جو عجيبي براي حضرت علي سلام الله عليه درست كردند.

مي گويند: وقتي که پيامبر مي خواست از دنيا برود، مولا را خواستند فرمود: يا علي سلام الله عليه جبرائيل اين جاست. به من خبر داد که بعد از من حق شما را غصب مي کنند، شما صبر مي کنيد؟ عرض کردند: بلي صبر مي کنم. فرمودند: که شما آزار مي کنند خانه نشين مي کنند، آيا صبر مي کنيد؟ عرض کرد: بلي صبر مي کنم. يک جا صبر و امان حضرت امير بريده شد. آن جايي که فرمود: علي جان به خانه شما حمله مي کنند، همسرت را مي زنند و آزار مي دهند. مي گويند: اميرالمومنين سلام الله عليه با صورت روي زمين افتاد. خيلي سخت است.

فاطمه جان:

  • تو نقش زمين گشتي و من لرزيدمتو ناله زدي و من به خود پيچيدم
  • بند کفنت را به لحد بگشودمرويت که نشان من ندادي ديدم
  • من که يک باره درقلعه خيبر کندمداغ زهراي جوان ازنفس انداخت مرا

براي يك انسان غيور، انسان شجاع، چقدر سخت است همسرش را جلوي چشمش كتك بزنند، پهلويش را بشكنند، سينه اش را آزرده كنند. ابن عباس مي گويد: من در خدمت مولا بودم. عرض کردم: علي جان امسال خليفه از قنفز ماليات نگرفته است. مي گويد: تا اين مطلب را عرض کردم «اقروروت عينا اميرالمومنين» چشمهاي آقا پر از اشک شد و شروع به گريه کردن کرد. فرمود: ابن عباس به خاطر اين که قنفز به امر خليفه براي کشتن همسرم زهرا سلام الله عليها کمک کرد. وقتي که دست هاي حضرت را بستند و مي خواستند حضرت را براي بيعت به مسجد ببرند. حضرت زهرا سلام الله عليها دست به کمربند حضرت امير انداخت. ديدند که با وجود حضرت زهرا سلام الله عليها نمي توانند حضرت را به مسجد ببرند. دومي گفت: قنفز برو دست زهرا را کوتاه کن. امام صادق سلام الله عليه فرمود: علت شهادت مادرمان همان تازيانه هايي بود که قنفز به بازوان مادرمان زهرا سلام الله عليها زد.

چرا بايد قبر اميرالمومنين عليه السلام تا صد سال مخفي باشد! چرا بايد بدن اميرالمومنين را نيمه هاي شب غسل بدهند غريبانه بردارند اي اول مظلوم عالم اي اميرالمومنين ولي مي گويند: ساعت هاي آخر بچه هاي اميرالمومنين دور حضرت علي عليه السلام نشستند، ناله مي كنند. حضرت گاهي به هوش مي آمدند گاهي بي هوش مي شدند. مكرر حضرت به هوش مي آمدند سراغ ابن ملجم را مي گرفتند به او آب و غذا داديد؟ آخرين باري كه حضرت شير ميل كردند فرمودند: بقيه اش را ببريد به او بدهيد. آقا امير المومنين عليه السلام ديد آقا ابا عبد الله عليه السلام خيلي اشك مي ريزد. حضرت اشك هاي حسينشان را پاك كردند. فرمودند: فرزندم تو هم بلاها و مصيبت ها در پيش داري، خدا قلبت را محكم بكند. صبر به تو بدهد. عرض كنيم يا اميرالمومنين عليه السلام اگر شما را با سم و شمشير به شهادت رساندند، اما كنار بستر شما عزيزان شما بودند، پذيرايي مي كردند و پرستاري مي كردند. اما قربان فرزند شهيدتان حسين عليه السلام ، در گودي قتلگاه بدن از پر از زخم و جراحت جگر از تشنگي مي سوزد هر چه صدا مي زند جگرم از تشنگي مي سوزد، كسي جواب آقا را نداد، مگر از دم خنجر. لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم


[1] -بحار الانوار /علامه مجلسي/ 38/189/باب63- النوادر ...ص:186

[2] - بحار الانوار /علامه مجلسي /70/106/باب122- حب الدنيا وذمها وبيان فنائها وغدرها باهلها وختل الدنيا بالدين ...ص:1

[3] - بحار الانوار /علامه مجلسي/ 27/260 /باب15- الصلاه عليهم صلوات الله عليهم ...ص:257

[4] - همان

[5] - الکافي /ثقه الاسلام کليني /2/131/ باب ذم الدنيا والزهد فيها ...ص:128

[6] - مستدرک الوسائل /محدث نوري /11/371/ 49- باب جمله مما ينبغي ترکه من الخصال المحرمه والمکروهه ...ص:369

[7] - نهج البلاغه /سيد رضي /84/ 43- و من كلام له ع و قد أشار عليه أصحابه بالاستعداد لحرب أهل الشام بعد إرساله جرير بن عبد الله البجلي إلى معاوية و لم ينزل معاوية على بيعته...ص:84

[8] - نهج البلاغه /سيد رضي /300/ فضل الوحي ...ص:300

[9] - غرر والحکم/عبد الواحد بن محمد تميميامدي/133/الدنيا دار فناء...ص:133

[10] - بحار الانوار /علامه مجلسي/ 97/287/ باب4- زياراته صلوات الله عليه المطلقه التي لا تختص بوقت من الاوقات ...ص:263

[11] - بحار الانوار /علامه مجلسي/68/394/ باب92- حسن الخلق وتفسير قوله تعالي انک لعلي خلق عظيم ...ص:372

[12] - همان

[13] - همان

[14] - نهج البلاغه /سيد رضي /347/ 225- و من دعاء له ع يلتجي الي الله ان يعنيه ...ص:347

[15] - بحار الانوار /علامه مجلسي /101/73/باب1- فضل التوسعه علي العيال ومدح قله العيال ...ص:69