قال الله تبارک و تعالي: قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً[1]

قال رسول الله.ص. التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ [2]

  • به حسن خلق و وفا کس به يـار ما نرسدتـو را در ايـن سـخـن انـکـارکـار مـا نرسد
  • اگـر چـه حسـن فـروشان به جلوه آمدهاندبه حـسـن و مـلاحت کس به يار ما نرسد
  • به حق صحبت ديرين که هيچ محرم رازبه يـار يـک جـهت حق گذار مـا نرسد
  • هـزار نـقـد بـه بـازار کـائـنـات آرنـديــکي بـه سـکـه صاحب عـيار ما نرسد
  • دلا ز رنـج حسـودان مرنج و ايمن باشکه بـدون بـه خـاطـر امـيـدوار ما نرسد
  • چـنـان بـزي کـه گـر خـاک ره شـويکس را غبار خاطري از ره گذار ما نرسد

فوائد ذکر صلوات

از روايات استفاده ميشود که کسي که مداومت به ذکر صلوات داشته باشد حتما عاقبت به خير ميشود و اهل بهشت است و روايات ما ميفرمايد که شفاعت پيامبر صلي الله عليه و آله بر مداومتکننده اين ذکر واجب ميشود، قبرش نوراني ميشود و کسي که اهل جهنم باشد توفيق مداومت بر اين ذکر از او گرفته ميشود.

امام صادق عليه السلام فرمود إِذَا ذُكِرَ النَّبِيُّ ص فَأَكْثِرُوا الصَّلَاةَ عَلَيْهِ فَإِنَّهُ مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ ص صَلَاةً وَاحِدَةً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ أَلْفَ صَلَاةٍ فِي أَلْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ لَمْ يَبْقَ شَيْءٌ مِمَّا خَلَقَهُ اللَّهُ إِلَّا صَلَّى عَلَى الْعَبْدِ لِصَلَاةِ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ صَلَاةِ مَلَائِكَتِهِ فَمَنْ لَمْ يَرْغَبْ فِي هَذَا فَهُوَ جَاهِلٌ مَغْرُورٌ قَدْ بَرِئَ اللَّهُ مِنْهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَهْلُ بَيْتِهِ[3] وقتي که نام پيامبر صلي الله عليه و آله برده شد زياد صلوات بفرستيد بعد حضرت ميفرمايند فَإِنَّهُ مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ ص صَلَاةً وَاحِدَةً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ أَلْفَ صَلَاةٍ فِي أَلْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلَائِكَةِ حضرت ميفرمايد اگر کسي يک بار بر پيامبر صلي الله عليه و آله صلوات بفرستد خدا براي صلوات فرستنده هزار بار صلوات ميفرستد و برکاتش را بر او جاري ميکند و هزار صف از ملائکه خدا هم با خدا براي صلوات فرستنده صلوات و درود ميفرستند بعد فرمود وقتي خدا و ملائکه درود ميفرستند لَمْ يَبْقَ شَيْءٌ مِمَّا خَلَقَهُ اللَّهُ إِلَّا صَلَّى عَلَى الْعَبْدِ لِصَلَاةِ اللَّهِ عَلَيْهِ همه عالم با خدا و ملائکه براي صلوات فرستنده درود ميفرستند فَمَنْ لَمْ يَرْغَبْ فِي هَذَا فَهُوَ جاهلي مغرور قد برئ الله منه و رسوله و اهل بيته کسي که نسبت به صلوات بيرغبت است اين آدم جاهل است مغرور است خدا و پيامبر صلي الله عليه و آله و اهل بيت پيامبر عليهم السلام از او بيزارند.

گناه بزرگ يأس از رحمت خدا

شخصي ميگفت من رفتم پيش حميد بن قحطبه ديدم روزه ميخورد گفتم مگر ماه مبارک رمضان نيست چرا روزه ميخوري گفت من گناه بزرگي مرتکب شدم و از آمرزش خدا نااميدم گفتم چه گناهي گفت در يک شب شصت نفر از سادات و فرزندان رسول اکرم صلي الله عليه و آله را کشتم. اين شخص ميگويد رسيدم به محضر امام هشتم عليه السلام جريان را عرض کردم امام هشتم عليه السلام فرمود گناه اين حرفش که از رحمت خدا مايوس است از کشتن شصت سيد بزرگتر است.

فرمود اگر کسي گناه جن و انس را به جا آورده است نااميد نباشد خدا ميتواند ببخشد و کساني هم که بر گردنش حق دارند هم از او راضي کند.

پيامبر صلي الله عليه و آله در فتح مکه جنايتکاراني مثل ابوسفيان مثل وحشي که حمزه عليه السلام عموي پيامبر را به شهادت رسانيد و جگرش را درآورد بخشيد. وحشي بعد از فتح مکه توبه کرد و پيامبر صلي الله عليه و آله هم توبه‎اش را قبول کرد. ابوسفياني که در همه جنگها و توطئهها بر عليه اسلام دست داشت و بلکه رئيس توطئهگرها بود عفو شد. پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود امروز روز عفو و گذشت است بل اليوم يوم المرحمة[4] يعني روز کشتار نيست بلکه روز عفو است.

شرط اول توبه

توبه شرائطي دارد اولين شرط اينکه انسان به گناه خودش اقرار کند يعني قبول کند که کارش بد است خيليها حاضر نيستند که گناهان خودشان را قبول کنند آمريکا هزاران نفر را زير بمبهاي هفت تني تکه پاره ميکند و هيچ وقت هم قبول نميکند که کارش اشتباه بوده است. اسرائيل هيچ وقت قبول نميکند که کارش اشتباه است و سرزمين مردم را غصب کرده و هر روز هم کشت و کشتار راه مياندازد خيليها در همين مرحله گير هستيم در دادگاههاي ما خيلي از مجرمها با اين که ميدانند مجرمند باز وکيل ميگيرند که از آنها دفاع کنند و ثابت کنند که بيگناهند. در خيلي از اختلافات خانوادگي اکثرا طرفين اشتباه خودشان را به گردن نميگيرند و به گردن طرف مقابل مياندازند. ما هميشه گناه ميکنيم. توجيه ميکنيم. رقاصي ميکنيم. زن و مرد با هم اختلاط دارند. باز ميگويند گناه نميکنيم داريم دلخوشي ميکنيم. شادي ميکنيم.

حکايتي شيرين پيرامون توجيه گناه

در اصفهان تاجري بوده يک ماشين مغز بادام ناب بار ميکند سرگردنه دزدها ميآيند بارهاي اين را غارت ميکنند هر چي اصرار ميکند فايدهاي ندارد صبر ميکند مي‎بيند که وقت نماز، دزدها نماز ميخوانند. بعد از نماز ميگويد شما که نماز ميخوانيد مسلمان هستيد چرا مال مردم را دزدي و غارت ميکنيد. ميگويند خدا در قرآن گفت الْقارِعَةُ، مَا الْقارِعَةُ، وَ ما أَدْراكَ مَا الْقارِعَةُ [5] ميگويند الْقارِعَةُ يعني غارت کن مَا الْقارِعَةُ يعني هر جور که ميتواني غارت کن وَ ما أَدْراكَ مَا الْقارِعَةُ نميداني مال غارت شده چقدر خوش مزّه است آقاي تاجر گفت که هر حکمي که خدا در قرآن فرموده استثنايي دارد مغز بادام هم در قرآن از مالهايي که بايد دزديده شود استثنا شده است گفتند کدام آيه گفت خدا در قرآن ميفرمايد: غيرمغز بادام وَ لاَ الضَّالِّينَ[6]، مغز بادامها را بار ميکنند و از آقا هم عذرخواهي ميکنند و از گردنه هم رد ميکنند.

خيلي از آنهايي که اشتباه ميکنند اشتباه خود را توجيه ميکنند طرف دروغ ميگويد و توجيهش هم اين است که اگر دروغ نگويي کار پيش نميرود و در اين جامعه عقب ميافتي. مواظب باشيم اگر هم کار خلافي ميکنيم خلاف خود را توجيه نکنيم اشتباه خودمان را قبول کنيم. اصلا فرق حضرت آدم عليه السلام با شيطان سر اين مسئله است. خدا به حضرت آدم عليه السلام فرمود که از اين گندم نخورديد ولي خوردند فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطانُ [7] خدا گفت چرا گندم خوردي. تا خدا گفت چرا خوردي گفت خدايا اشتباه کردم رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا [8] خدايا ما به نفس خودمان ظلم کرديم. اما وقتي که به شيطان دستور دادکه سجده کند و از امر خدا نافرماني کرد خدا فرمود که چرا امر مرا اطاعت نکردي و سجده براي آدم نکردي گفت خدا من از او بهتر هستم اگر شيطان ميگفت اشتباه کردم خدا قبول ميکرد و روايت داريم همين الان هم بگويد و به قبر حضرت آدم عليه السلام سجده بکند توبهاش قبول ميشود.

برکت و پاداش توبه حقيقي

رسول ترک که ابتدا يک لات در تبريز بوده بعدا به تهران ميآيد و باز هم لاتي ميکرده ولي برميگردد ميشود نوکر با اخلاص امام حسين عليه السلام توبه ميکند و خدا هم او را به مقامي رسانده که الان اهل علم براي زيارت قبرش ميروند. خواب ديدند که حضرت زينب سلام الله عليها در تشييع جنازه رسول شرکت کرده فرموده به خاطر اينکه اين نوکر و ذاکر برادرم اباعبدالله عليه السلام بوده است يک يا حسين يا اباالفضل ميگفته است مجلس را زير و رو ميکرده است. خدا ميفرمايد اگر برگردي قبرت را زيارتگاه هم ميکنم برايت درجه نوکري امام حسين عليه السلام را ميدهم.

حر بن رياحي کسي بود که باعث قتل اهل بيت عع و باعث اسارت اهل بيت شد. چون وقتي آقا اباعبدالله در صحراي کربلا به حر فرمود که اجازه بده که به مدينه برگردم گفت نميشود گفت اجازه بده راهم را ادامه بدهم به کوفه بروم گفت نميشود من دستور دارم که شما را همين جا نگه دارم. حر وقتي که توبه کرد و به سوي امام حسين عليه السلام برگشت و توبه کرد عرض کرد که من همان کسي بودم که دل بچهها و دل اهل بيت را ترساندم و من همان کسي بودم که اولياي خدا را تحويل دشمن دادم. امام حسين عليه السلام از گذشته يک کلمه هم به زبان نياورد که شما چه بديهايي در حق ما کردي همين که برگشت حضرت فرمود که توبه شما قبول است الان حر در بيرون از شهر کربلا زيارتگاه و گنبدي دارد و حاجتمندان هم براي حاجتگرفتن به قبرش پناه ميبرند.

شرط دوم توبه

شرط دوم براي توبه، پشيماني و تصميم بر ترک است. تصميم بگيرم ديگر اشتباهاتمان را تکرار نکنيم. اگر هم دوباره لغزيد دوباره توبه کند خدا ميبخشد چون خدا ميفرمايد که إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ [9] تواب کسي است که زياد توبه ميکند يعني هر وقت که اشتباهي کرد به خدا عرض کند خدايا اشتباه کردم و دوباره به صراط مستقيم برگردد ما روايت داريم که مومن اوايل مثل نهال ميماند که با هر بادي و طوفاني خم ميشود ولي وقتي که ريشه و تنهاش محکم شد ديگر کج نميشود ولي اولش مثل بچهاي که تازه راه ميافتد زود زود زمين ميخورد ولي نااميد نميشود. انسان هر بار که زمين ميخورد بلند شود و بگويد خدايا اشتباه کردم و تصميم بگيرد که ديگر هيچ وقت زمين نخواهد خورد.

صد بار اگر توبه شکستي باز آي / گرکافر وگبر و بت پرستي باز آي

اين درگه ما درگه نااميدي نيست

کسي که اصرار به گناهش دارد و تصميم هم بر ترکش نميگيرد ولي در زبانش استغفرالله ميگويد روايت داريم که خدا را مسخره کرده است. يک کاسبي بود که چشم‎چران وقتي نامحرمي يا خانم جوان و زيبايي به مغازهاش ميآمد نگاهش ميکرد و ميگفت استغفر الله، الله اکبر، يک روز حساب و کتاب ميکرد و يک زن خيلي ناجور و رنگ و لعابدار به مغازه آمد و شاگر هم ديد که اوستا متوجه نيست گفت اوستا و اوستا گفت بله گفت اوستا يک استغفرالله آمده ميخواهي نگاه کن.

شرط سوم توبه

شرط سوم براي توبه هم اين است که خسارتهايمان را جبران کنيم چه حق الله باشد چه حقالناس باشد اگر نماز و روزه و حج قضا دارد يا اگر به گوش کسي زده يا غيبت کسي را کرده، مال کسي را خورده است بايد جبران کند. خدا حق خودش را فقط اگر بخواهد ببخشد ميبخشد ولي در حقالناس فقط بايد دل صاحب حق را راضي کنيد تا برئ الذمه بشويد پيامبر صلي الله عليه و آله هم در آخرين منبر خودش گفت اگر کسي به گردن من حقي دارد اگر ميخواهد ببخشد و الا من حاضرم که جبران کنم اولياي خدا هميشه از هر کسي که احساس ميکردند حقي از آنها به گردنش دارند حلاليت ميطلبيدند. حقالناس را هم تا جايي که قدرت داريم بايد جبران کنيم. بقيهاش را هم اگر واقعا برگرديم خدا خودش جبران ميکند.

اهميت بالاي حق الناس

معمولا پيامبر صلي الله عليه و آله بعد از نماز صبح تعقيب نماز ميخواندند اما يک روز بعد از نماز فوري رويشان را برگرداند همه تعجب کردند که براي چه پيامبر امروز تعقيب نخواندند. حضرت فرمود بين شما کسي از طائفه بني النجار هست عرض کردند يا رسول الله چه شده است؟ حضرت فرمود از اين طائفه يک نفر شهيد شده است و اين شهيد ديشب به خواب من آمده است به من استغاثه کرده و از من کمک خواسته است که به خاطر سه درهم بدهي به يک يهودي او را حبسش کردهاند. يعني شهيدي را به خاطر سه درهم بدهي مقابل در بهشت حبسش کردهاند. بايد توجه داشت که اولا طرف شهيد بوده است. دوما بدهياش بسيار کم بوده است سه درهم نقره بوده است. سوما به کسي که بدهکار بوده يک يهودي بوده است.

در روايت هست که اول قطره خوني که از شهيد به زمين ميريزد گناهانش بخشيده ميشود مگر حقالناسهايش که بخشيده نميشود سعد بن معاذ شهيد بود ولي فشار قبر کشيد چون در خانهاش يک کمي بد اخلاق بوده است و حق خانوادهاش گردنش بود با اين حال که خود پيامبر صلي الله عليه و آله با پاي پياده تشييع جنازهاش کردند و نود هزار فرشته هم براي تشييع جنازه آمده بودند و خود پيامبر قبرش را درست کرد خودش غسلش داد و کفنش کرد و دفنش کرد ولي حقالناس باز سرجايش بود و دچار فشار قبر شد.

روايت داريم که در روز قيامت خداوند ميفرمايد اي امت آخرالزمان من از حق خودم گذشتم هم ديگر را حلال کنيد برويد بهشت. روايت داريم که در قيامت همه درگير حقالناس هستند و شلوغترين موقف قيامت موقف حقالناس است.

اگر هم کسي ميگويد که من آنهايي را که مديون هستم نميشناسم و هر کس ديگر هم که فکر ميکند که به گردنش حقي است ولي صاحب حق را نميشناسد در اين موارد بايد رد مظالم کرد يعني مقدار مالي که فکر ميکند به گردنش هست را به يک مرجعي يا به حاکم شرعي بدهيد يا با اجازه آنها به فقرا بدهيد به نيت صاحبهايش. و اگر در روز قيامت جلوي تو را بگيرد ميگويي من از طرف تو به فقرا صدقه دادم و او هم راضي هست چون آن دنيا ميدانيم که کمک کردن به فقير چه اجر و ثوابي دارد.

سخاوت امام حسن عليه السلام

روز ولادت امام حسن مجتبي عليه السلام است. پيامبر خدا صلي الله عليه و آله ميفرمايد که خدايا من حسنم را دوست دارم و هر کسي که حسن من را دوست دارد او را هم دوست دارم امام حسن عليه السلام هديهاي از خداي متعال است.

يک کنيزي هديهاي آورد به محضر امام حسن عليه السلام حضرت فرمود أَنْتَ حُرٌّ لِوَجْهِ اللَّهِ [10] تو را در راه خدا آزادت کردم به حضرت اعتراض کردند که آقا شما در مقابل هديه کوچک اين بخشش بزرگ را ميکنيد. حضرت فرمود أَدَّبَنَا اللَّهُ تَعَالَى[11] خدا اين ادب و تربيت را به ما داده است وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها[12] يعني کسي که به شما هديهاي داد شما بهتر از او به او هديه بدهيد.

روايت داريم امام حسن عليه السلام غلامي داشت که کار خلافي انجام داده بود. حضرت خواستند تنبيهش کنند اين غلام زرنگ بلافاصله شروع به خواندن اين آيه کرد الَّذينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظَ وَ الْعافينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ[13] متقين کساني هستند که خشمشان را فرو ميخورند. حضرت تنبيهش نکردند اين غلام دنباله آيه را خواند وَ الْعافينَ عَنِ النَّاسِ خدا ميفرمايد علامت ديگر مومنين اين است که علاوه بر اينکه خشم نميکنند عفو هم ميکنند حضرت ميفرمايد که من از تو گذشت کردم غلام دنباله آيه را ميخواند وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ خدا ميفرمايد علامت ديگر مومنين اين است بعد از اينکه خشم نکردند و گذشت هم کردند احسان هم ميکنند به کسي که به آنها بدي کرده است. وقتي اين را خواند امام حسن عليه السلام به اين غلام فرمود که من تو را آزاد کردم و دو برابر حقوق هم برايت معين کردم.

روايت داريم کسي که غضب نميکند خدا هم براي او خشم و غضب نميکند امام سجاد عليه السلام ميفرمايد من از جرعه خشمي که فرو بردهام گواراتر چيزي ننوشيدم اولش سخت است ولي بعد خيلي شيرين است.


[1]. الزمر: 53

[2]. الكافي / شيخ کليني / 2 / 435 / باب التوبة..... / ص: 430

[3]. الكافي / شيخ کليني / 2 / 492 / باب الصلاة على النبي محمد و أهل بيت...ص:491

[4]. شرح نهج البلاغة / عبدالحميرابن ابى الحديد معتزل / 17 / 272 / ذكر الخبر عن فتح مكة..... / ص: 257.

[5]. القارعة: 1،2،3.

[6]. فاتحة: 7.

[7]. الالبقرة: 36.

[8]. الأعراف: 23.

[9]. البقرة: 222.

[10]. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار / مجلسي / ج43 / 343 / باب 16 مكارم أخلاقه و عمله و علمه و فضله و شرفه و جلالته و نوادر احتجاجاته صلوات الله عليه..... / ص: 331.

[11].همان.

[12]. النساء: 86.

[13]. آلعمران: 134.