کوهنوردی

کوهنوردی

متن سخنرانی حجت الاسلام پناهیان

سخنرانی آقای پناهیان

ربی شرحی صدری و یسرلی امری...

ما در این جلسات ابتدا در مورد کوهنوردی و آثار معنویش صحبت می کنیم .وبعد از آن نکاتی راخدمت دوستان تقدیم خواهیم کرد.

(دو صد گفته چون نیم کردار نیست )

انسان وقتی در موقعیت عینی و عملی یک موضوعی قرار می گیرد با هزار ان فکر و اندیشه و ایمان و باور نمی تواند مثل آن وضعیتی قرار بگیرد ،که عیناً درآن قرار گرفته، حتی آنهایی که اهل یقین هستند.

یقین رابه چندقسمت تقسیم می کنند : عین الیقین : یعنی که انسان از نظر علمی به یقین رسیده. از اصلاحات قرآنی هم استفاده می کنند عین الیقین یعنی: با چشم می بینی نه اینکه صرفاً با آگاهی خودت به یقین رسیده ای .

بالاتر ازاین هم وجود داردکه (حق الیقین) است.

(حق الیقین ) با (عین الیقین ) چه فرقی دارد:  (عین الیقین) به این معنی است ، که دودی از پشت دیوار  بالامی آیدو شما یقین می کنید پشت این دیوار آتشی است.  دود هم کاملاً مشخصات آتش را دارد، (در عین الیقین آتش را می بینی ).

اما حق الیقین به این معنی است که در آتش بسوزی. حالا کاملاً متوجه ای که آتشی وجود دارد

(هیچ وقت یقین انسان مثل حق الیقین نمی شود.)

رسیدن به (حق الیقین) درهمۀ زمینه ها سخت است مثلاً اگربه جوانها بگویند آقا دوران پیری در پیش است .اینهمه پیرمردی که روزی جوان بودندمی بینید .چنانچه یقین پیدا کنید تازه می رسند

به علم الیقین.

(عین الیقین )هم به این سادگی نمی شود مگرکسی می تواند جوان باشدو از جوانی تا پیری یک

نفر را ببیند. ما درارتباط با دوران پیری ازعین الیقین نمی توانیم برخوردارشویم. همۀ جوانها فکر

می کنند پیرمردها همیشه پیربوده اند و جوانها هم همیشه جوان باقی می مانند ،

باور اینکه یک نفر از جوانی به پیری می رسد در (عین الیقین )یعنی شما 20 سالت باشد ونهایتا"

تا 21 سالگی زندگی دوستت را که از 10 سالگی تا 70 سالگی گذرانده ، در مقابل چشم تو ، فقط این 3 سال راببینی وبعد با تعجب بگویی!چه پیر شده ،اماما هنوز سرجایمان هستیم .واین اتفاق برای هیچ کس نمی افتد .

(حق الیقین )چیست : حق الیقین یعنی خودتان پیر شوید و ببینید پیری یعنی چه وبرسید به آن ولی دیگر فایده ای  ندارد، وباید در جوانی تغییر می کردید لذا حق الیقین خیلی به سختی نصیب انسان میشود، به انسان استعدادو هوش و حافظه و ذهن دادند تا انسان به واسطه ذهن خودش بتواند به یقین برسد و نیاز نداشته باشد که برای همه چیز حتماً در متن قرار بگیردو بعد بفهمد.

(کوهنوردی یک ویژگی خاصی دارد )، دوره ی راهنمایی ما زمان انقلاب بود. مربی هایی که مارا

می آوردند کوه، این عبارت را به ما گوشزد می کردند درآن زمان ما دنبال سازمان و ساختار این حرف می گشتیم دنبال استدلالهای ویژه و دلایل خاصش ،

حالا بنده به شما می گویم : شما دلایل خاصش را پیدا کردید یا نکردید این است .می گفتند کوه انسان را از پا می اندازد وغرورش را میشکند. در سینه کش کوه آدم به ضعف خودش پی میبردما آن زمان فکر می کردیم چرا کوه این کاررا میکند و  چرا چیزهای دیگر اینگونه نیست ؟

کوه بدون اینکه انسان را در جریان بگذارد که با انسان چه کار میکند، در طول مسیر کم کم به آدم

میفهماند که ازانسان قویتراست درست است که پا روی من گذاشته ای ، ولی هنوز خیلی کوچکی...

ما یک بار پیاده می رفتیم کوه دماونداز دریاچه طار خدا توفیق بده فینال این حرکت یک پیاده روی باشه اونجا ،البته الان جاده کشیدند . دو روز طول کشید شب مجبور شدیم اونجا بمونیم فرداش برگردیم، یه جاهایی خیلی صعب العبور بود راه مالرویی بود و ما دیگه اشکمون در اومده بود خیلی سخت بود بچه دبیرستانی بودیم همون جا یه گله بز ، این عشایر داشتند که این بزها خیلی راحت از کوه بالامی رفتند ما با یک حسرتی این بزهارو نگاه می کردیم که ای خدا ما از یک بز هم کمتریم ببین چقد راحت  بالا میرن شیطونی هم می کردند نگران هم نبودند، زیرپای ما یک پرتگاه بسیار عمیق بود واقعاً کم آورده بودیم . عجز خودش را انسان در کوه می دید اگر گروهی بیایید با یه برنامه ای که کمی سختگیرانه باشد هم بیشتر کوهنوردی خواهیم کرد هم بیشتر خسته خواهیم شد خستگی حساب شده به آدم می دهد عملاًتواضع به انسان می دهد عملاً احساس ضعف انسان رو به انسان هدیه می کند قیمت بالای تربیتی و معنوی کوه همین است.

وقتی من دارم عرض می کنم عملاً ضعف انسان را به انسان گوشزد می کند این قیمت داره عملاً یعنی (حق الیقین) ما درآن زمان به جوانها می گفتیم چون ما مدت زیادی زیاد اهل کوه نشدیم با آن وضعیت پایمان که یک وضعیت خاصی پیدا کرد می گفتیم مگر می شود که انسان کوه نیایدو مزه تواضع را بچشدمزه احساس ضعف در مقابل پروردگار را بچشد مگر می شود کسی کوه نیاید و تکبر را در خودش از بین ببرد با حرف نمیشود.

( دو صد گفته چون نیم کردار نیست  )

وقتی انسان عملاً آمد توی کوه و سختی کوه خودش را تحمیل کرد به انسان. و انسان ضعف خودش در مقابل یک مشت سنگ و خاک و اینها دید .که در اول هم مشخص نیست، وقتی کوه تحمیل کرد عظمت خودش به انسان را ، در آن زمان انسان کوچک میشود . لذا بیاید از کوه استفاده تربیتی بکنیم و این استفاده تربیتی دارای تواضع یک گوهر فوق العاده گرانبهاست و تکبر یک بیماری فوق العاده پنهان است صدها آزمایش خون هم بدهی نشان نمی دهد به این سادگیها ام ارآی ، سی تی اسکن اینها به این سادگی نشان نمی دهد تکبر را، از کوچکترین فرصت انسان باید در جهت ساختن روح خودش ،باید استفاده کند.

همان جوانا که الان دیگر پیدا نمیشوند ، جوانهای غداره کشی که یقه شان راباز می کنند بیایند کوه ببینید چه موش مرده ای می شوند بگو حالا نفس کش، نفس بکش انسان باید با نفس خودش این کار رابکند بداست انسان در سینه کش کوه به ضعف خودش پی نبرد آن وقت در موقع جان دادن به ضعف خودش پی میبرد  و میگوید ما عجب موجودات ضعیفی هستیم ، دریاچه طار بگزار بگویم معلمی که مارا برده بود کوه از همۀ ما کوهنوردتر بود هر وقت ما خسته می شدیم می گفت نه ، خسته نشید هر جا کم می آوردیم می گفت: نه ، بابا واقعاً خودش نفس داشت قدم داشت .

وقتی ما می رسیدیم به دریاچه طار احساس پیروزی می کردیم . دریاچه طار هم خیلی زیبا بود ،

ما هم غروب رسیدیم با اینکه آن منطقه سرد ، تابستانها قابل تحمل تر است گفت بزنم به دریاچه از این طرف بروم از آن طرف بیرون بیایم ما هم هیچکدام شنا بلد نبودیم لااقل اندازه ایشان بلد نبودیم .

زد به آب ، وسط دریاچه کم آورد دادو بیداد خدا روی ایشان را هم کم کرد با یک توسلی خودش میگفت نجات پیدا کردم باد و امواج کم کم آوردش ما داشتیم جلو چشممان غرق شدن معلممان را می دیدیم به اتفاق روی همه ما کم شد ، حالا نشسته بودیم مساوی بودیم با یک فروتنی نماز اون شب خیلی چسبید سر به سجده می گذاشتیم مغرورانه نبود. از یک شهیدی هم یاد کنیم حالا که بحث به اینجا کشید شهید افتخاری یکی از معلم هایی بود که مارامی آورد کوه ،ایشان معلم ما نبود ما این معلم رادر تهران گشته بودیم و پیدا کرده بودیم ما نمی دانستیم یک زمانی ایشان شهید می شود تا با او عکس یادگاری بگیریم وگرنه می گرفتیم سید وبچه روحانی بود البته این ویژگیهارا

ما بعدهافهمیدیم امّا برای من خیلی جالب است الان که مرور می کنم ما اینهارا چگونه پیدا می کردیم و چگونه خدا اینهارا سر راه ما قرار می داد من دارم از سال 1358 از فروردین برای شما صحبت می کنم یا سال 1358 مهرماه به بعد آن زمان گروههای مجاهدین خلق ، گروههای تروریستی ، رسماً مجاز بودند به فعالیت در کشور  ، نماینده می فرستادند رجبی نماینده مجلس شد . بله آن زمان این گونه بود گروههای کمونیستی در آن زمان همه فعال بودند و کار می کردند کاندید هم شدند .ولی رأی نیاوردند در آن زمان فضای ویژه ای  حاکم بود من یادم هست که چند ماه بعد از آن حجاب به عنوان یک امر واجب و لازم در جامعه خودش را نشان داد اوایل در ادارات دولتی بعد بحث خیابانها مطرح شد . خوب گروههای مارکسیستی یعنی ضد دین ، می گفتند دین افیون توده هاست

هر کسی می گوید دین می خواهد ملتها را چپاول می کند دین اصلاً کار آمریکایی هاست شما می دانید قبل از انقلاب بعضی از انقلابیون مسلمان روضه خان می کشتند می گفتند این قدر دینداری همان حرف توده هاست که افیون توده هاست اصلاً نصف سپاه پاسداران کسانی بودند که می گفتند روضه خوندن ضد انقلابی گری است مارکسیست نبودند می گفتند می خواهی مسلمان باشی باش مسلمان بدون گریه ، که یک وقت کمونیستها ما را متهم نکنند که شما دارید ملتها را حقیر می کنید، استعمار می کنید، در آن فضا معلم ما را آورد کوه ، نماز که هیچی گریه اصلاً و ابداً حالا کوه جای چه کسانی بود  ، جای قرار گروههای چپی (مارکسیست ) کوه دست آنها بود حالا ما تعدادمان چند نفر بود .15 نفر ، نه اینکه شما فکر کنید یک لشکر راه انداخته ، ما از همین مسیر کلک چال می رفتیم بالا ، باید ببینم رفقا عکس اون زمان را دارند یا نه .

با این حساب یک جوری می رفتیم بالا و می آمدیم پایین که سر اذان در کوه باشیم از روی ساعت نگاه می کرد و می گفت : بچه ها اذان است یک جایی در این مسیر توی سینه کش ،  گردنه ای چیزی پیدا می کرد که یک مقدارسطح صاف تری داشت می ایستاد به نماز، نماز توی کوه معمولاً رو به تهران می شود. حالا در آن فضا نماز جماعت، هنوز جنگ هم نشده بود .(دفاع مقدس)

ارزشها ، گفتم اکثر انقلابیون ضد گریه بودند دیگر حالا مارکسیستها ، منافقین که سر جای خودشان دریک فضای این گونه نماز می خواند، اشکالی ندارد ما نمازرا با هزار خجالت مقابل ملت شریف بی دین تحمل می کردیم ، گریه می کرد سر نماز گریه هایش مکافات بود ، خدا شاهد است در همین مسیر کلک چال یک زمان یادم است شروع کرد اذان گفت اقامه را گفت من این آیه را از ایشان یاد گرفتم. (قل انّ صلاتی و نسكی و محیای و مماتی لله ربّ العالمین)

اینقدر گریه کرد که ما پایمان شکست بابا بخوان دیگر چه کار داری  می کنی  آن وقت این مارکسیست ها خلقی ها شریعتیسما مسخره می کردند، اهانت می کردند ، اینقدر ما اقلیت بودیم . رحم می کردند نمی زدند ما را ، ولی واقعاً ما را تحقیر می کردند می گفتند بدبختها ایسادن و گریه می کنند ، این شهید افتخاری این گونه بود .

یه شب جمعه اومدیم پارک جمشیدیه ، صبح جمعه از اینجا بریم کوه اردوگاه باهنرهم انقدرها رونق نداشت بچه ها گفتند دعای کمیل بخوانیم ، یکسال بعد دفاع مقدس شروع شد .

آقای افتخاری سال بعد شد رئیس دبیرستان و سال بعدش هم به شهادت رسید گفتند من که زیاد نمی شناختم بچه محلشان نبودیم آنهایی که جزئیات بیشتری از ایشان می دانستند می گفتند مادر آقای افتخاری هست . دعای کمیل نخوانیم من پرسیدم یعنی چه آقای افتخاری هست دعای کمیل نخوانیم ، گفتند حالش بد می شود ، اینقدر گریه می کند که می ترسیم از دست برود گرامی بدارم با گفتن برخی ویژگیهای ایشان ، بله ممکن است یک ضعیفی اهل گریه باشد و از آن طرف اهل منطق و ریاضی اهل دقت باشد. او معلم ریاضی بود خیلی آدم حساب شده ای بود، یک مهندس تمام عیار ، فکر نکنید آدمی بود که صبح تا شب سر سجاده بودو اینها. وقتی شما با او در یک فضای غیر معنوی مأنوس بودی فکر نمی کردی این آدم این همه اهل گریه باشد .

بنده که خیلی کم با ایشان محشور بودم ، خوش به حال خانواده ی ایشان خوش به سعادت پدر روحانی ایشان درمنطقه دولاب بودند ،ایشان ظاهراً دبیرستانی به نامشان شده باشد ولی آدم بی نظیری بود حتماً کسانی هستند که به اندازه یک یادواره ازایشون حرفهای گفتنی داشته باشند .

می ایستاد برای نماز ، ما حالا با هم صحبت می کردیم حالا جلوی اینها نمیشود . برویم پایین بخوانیم

یک مسجد گیر بیاریم

می گفت : نه این نماز خیلی اثر دارد.شما نمی دانید ، اینقدر حرفای پیشرفته ای می زد که بعدها      بعد از پانزده سال در این مملکت ستاد اقامه نماز راه افتاد . در دبیرستان هم پشت سرشان نماز خوانده بودیم جاهای دیگر هم بودیم . در  نمازها اینقدر گریه نمی کرد که در کوه گریه می کرد .

لذا دوستان من ، کوه جایی است که تکبر انسان را از انسان می گیرد. و به انسان یک تواضع ویژه ای می دهد. نتیجه کلام اینکه سجده ها در کوه لذت بخش تر است آنجایی که کوه می آید ضعف انسان فقرانسان را به انسان نشان می دهد با هیچ بخشی قابل مقایسه نیست. بیابان گردی هم هست، روی تردمیل هم بدوید خسته می شوید ، فوتبال هم بازی کنید خسته می شوید ، ولی این آیه را نمی توانید بفهمید .  سخت است فهمیدنش

(لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلي جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ)

ما اگر قرآن را بر کوه نازل می کردیم می دیدید چگونه متلاشی می شود از  گفتن ذکر خدا ، حالا شما باید کوه را از نزدیک لمس کنید بعد پایتان را بگزارید روی این کوه محکم بعد می گویید این کوه که خدا می گوید، این چیزی که تو را از نفس انداخته و مثل یک جوجه ی پژمرده افتاده ای یک گوشه او هم  شاخ و شانه می کشد؟ خدایا هرچقدر به کوه عظمت و سختی دادی به قلب ما نرمی و تواضع عنایت بفرما در مقابل خودت.

اوایل ایام ربیع الاول ، ایام شهادت امام حسن عسگری(ع) هم هست امام غریبی که با شهادت ایشان دیگر انسانها لیاقت از دست دادند آخرین امامی که خدا این لیاقت را به ما می داد که ایشان را برویم و زیارت بکنیم و همان زیارت محدود هم بالاخره یک امکانی بود . دلهای مؤمنین می دانستند که امام حسن عسگری(ع) گوشه ای هست آدرس حضرت را گم نمی کردند لیاقت امام داشتن از نزدیک دیدن و زیارت کردنش را از دست دادند . چرا یک نمونه اش را برایتان بگویم برادر امام حسن عسگری(ع) وقتی کسی باشد به نام جعفر کذاب دیگر شما حساب خلق خدا را بکنید وقتی احمد بعد از امام حسن عسگری گفت من خودم امام هستم  و وجود امام زمان را انکار کرد و آمد بر بدن امام حسن عسگری نماز خواند.در  چین شرایطی وقتی که آمد به میدان شما انتظار دارید چقدر جمعیت چقدر معرفت چقدر بصیرت باید وجود داشته  باشد که امام زمان را از غربت بیرون بیاورد.

برادرش که می گویم یعنی فرزند امام هادی(ع) روضه ما همین که فرزند امام هادی(ع) می تواند نه تنها منحرف باشد منحرف کننده هم می تواند باشد خدایا به ما رحم کن خدا اگر دست ما رو نگیری ما یک وقت خدای نکرده به خطا و انحراف می افتیم ما ان شا اله روز قیامت عالم برزخ صحرای محشر با امام رضا یک حساب ویژه ای خواهیم داشت سراغ امام حسین هم که برویم رنگ و بوی امام رضا را خواهیم داشت ما فرستاده های امام رضا به سمت امام حسین(ع) هستیم لذا هیچ وقت دست توسل از دامن امام رضا(ع) برنداریم هر جا شما برید هر جای عالم شما را به امام رضا می شناسند، ایام اربعین کربلا رفته بودیم می گفتند ایران امام رضا ما رو به امام رضا می شناسند هر کجا هم مشرف بشید به کاظمین سامرا زود برگردید حرم امام رضا(ع) که اینجا غریب بوده از وطن اصلی اش که مدینه است، بعضی از کارهای خیرتون را به نیت امام رضا(ع) انجام بدهید ثوابش برای امام رضا، غریبی امام رضا را ما ایرانیها داریم جبران می کنیم الحمدالله دورش را گرفتیم نگذاشتیم هیچ وقت حرمش خلوت و تنها بماند امّا غریبی امام رضا را نمی شود انکار کرد لحظه وداع امام رضا با، قبر پیامبر اکرم اینطور نوشته شده که حضرت نگاه می کردند گریه می کردند بعد آمدن دم در برگشت یک سلام بده دوباره بغض گلوی امام رضا را گرفت برگشت یک نگاهی کرد خودش را انداخت رو ی مضجع نورانی پیامبر اکرم ، می گویند تا سه مرتبه اینجوری شده مثل اینکه یک کودکی رو از آغوش مادرش بخواهی جدا کنی می خوام بگم امام رضا(ع) فرمود برای هر چیزی گریه کردید برای حسین ما هم گریه کنید کربلا بچه های امام حسین چه جوری توانستند از حسین جدا شوند اون جدا شدن این جدا شدن اون جدا شدن یک دوری یک فراق بالاخره بچه های امام حسین باید چیرو برای خودشون تحمیل کنند آخرش دیگه ذهن سکینه دردانه به اینجا رسید اومد گفت بابا من یک کلمه بگم بعدش شما برو (ردنا الی حرم جدنا)اول ما رو به مدینه برگردون.

جدیدترین ها در این موضوع

علائم آخر الزمان

علائم آخر الزمان

رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی
كلام امام سجاد عليه السلام

كلام امام سجاد عليه السلام

در روایات و کلمات ائمه ي معصومین علیهم السلام مطالب بسیار مهم و تا حدی عجیب درباره ي دعا آمده که برخی از آن ها را به عنوان نمونه خدمت شما عرض می کنم.
ميان جسم و روح رابطه متقابل وجود دارد

ميان جسم و روح رابطه متقابل وجود دارد

طبیعتاً وضعیت جسمی ما بر وضعیت روحی و فکری ما تأثیرگذار است.
دومين سالگرد 9 دي

دومين سالگرد 9 دي

جمعه، نهم دی ماه، مصادف با حماسه ی 9 دی 88، اولين برنامه ی موسسهی فرهنگی "عهد آدینه" در تپه ي نورالشهداء (كلكچال) برگزار شد.
وظايف نخبگان و تحولات منطقه

وظايف نخبگان و تحولات منطقه

حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان شنبه شب در سلسله نشست های هیئت فاطمیون قم سخنان مهمی در مورد شرایط کشور، وظایف نخبگان و تحولات منطقه و افریقا بیان کرد

پر بازدیدترین ها

ميان جسم و روح رابطه متقابل وجود دارد

ميان جسم و روح رابطه متقابل وجود دارد

طبیعتاً وضعیت جسمی ما بر وضعیت روحی و فکری ما تأثیرگذار است.
وظايف نخبگان و تحولات منطقه

وظايف نخبگان و تحولات منطقه

حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان شنبه شب در سلسله نشست های هیئت فاطمیون قم سخنان مهمی در مورد شرایط کشور، وظایف نخبگان و تحولات منطقه و افریقا بیان کرد
دومين سالگرد 9 دي

دومين سالگرد 9 دي

جمعه، نهم دی ماه، مصادف با حماسه ی 9 دی 88، اولين برنامه ی موسسهی فرهنگی "عهد آدینه" در تپه ي نورالشهداء (كلكچال) برگزار شد.
علائم آخر الزمان

علائم آخر الزمان

رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی
كلام امام سجاد عليه السلام

كلام امام سجاد عليه السلام

در روایات و کلمات ائمه ي معصومین علیهم السلام مطالب بسیار مهم و تا حدی عجیب درباره ي دعا آمده که برخی از آن ها را به عنوان نمونه خدمت شما عرض می کنم.
Powered by TayaCMS