صفات متقين؛ ياد خدا و استغفار به هنگام خطا و گناه

صفات متقين؛ ياد خدا و استغفار به هنگام خطا و گناه

سرعت در رسيدن به مغفرت الهي

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم. الحمد الله رب العالمين و صل الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن الدائم علي اعدائهم اجمعين. در جلسه قبل عرض کرديم که خداي متعال در آيه مبارکه «وَ سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ»(آل عمران/۱۳۳) به مسارعه دستور مي دهد و مي فرمايد با سرعت به طرف مغفرت الهي و بهشتي که وسعتش همه زمين و سماوات را در برگرفته و براي متقين مهيا شده، حرکت کنيد. همچنين بيان کرديم که اگر اهل سرعت باشيد، اين بهشت در انتظار شما هم هست و اين متوقف بر سرعت شما به سمت تقوا و رسيدن به صفات متقين است.

 

خصوصيات متقين؛ انفاق در همه شرائط، کظم غيظ، عفو و احسان

در جلسه قبل با بيان آيه مبارکه «الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاء وَالضَّرَّاء وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»(آل عمران/۱۳۴) برخي از صفات متقين را برشمرديم که در اين جا علاوه بر بيان خلاصه اي از آن صفات، به صفت ديگري نيز مي پردازيم. اين صفات عبارتند از:

اول اين که «الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاء وَ الضَّرَّاء» يعني آنهايي که دارايي هايشان را چه در سختي باشند و چه در وسعت، در راه خدا انفاق مي کنند. اينان براي معامله با خدا منتظر شرايط نيستند بلکه در هر شرايطي دست دهنده دارند و آبرو، مال، امکانات و موقعيتشان را در راه خداي متعال انفاق مي کنند.

دوم اين که فرمود: «وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ» يعني متقين اهل کظم غيظ هستند و وقتي غضب و غيظ بر آنها عارض مي شود، خودشان را رها و در اختيار نفسشان قرار نمي دهند بلکه خشم خود را فرو مي خورند و با خشم و غضب عمل نمي کنند.

سوم اين که فرمود: «وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاس» يعني اگر حقي از آنها ضايع شده باشد اين حق را مي بخشند. متقين از مردم عفو مي کنند يعني مهم نيست چه کسي حقي از آنها ضايع کند، قوم و خويش و نزديکشان باشد يا عموم افراد، در هر صورت عفو مي کنند. البته اين به معناي اين نيست که انسان در مقابل ظالم کوتاه بيايد زيرا ايستادن در مقابل ظالم وظيفه اي الهي است و اتفاقا متقين بايد در جايي که خداي متعال دوست دارد براي خدا هم غضب کنند و هم غضبشان را اعمال کنند.

متقين بر خلاف اهل دنيا سر مسائل شخصي خودشان غضب نمي کنند. اهل دنيا سر کم و زياد شدن دنيايشان خشم برمي دارند و حاضر به گذشت نيستند ولي متقين اگر کسي حقشان را ضايع کرد، ناسزايي گفت، حرفي زد، مالي برد و يا ظلمي کرد بلافاصله عفو مي کنند و اين صفتشان است نه اين که فقط يکبار اتفاق بيفتد.

چهارم اين که فرمود: «وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» شايد به اين معنا باشد که نه فقط عفو مي کنند بلکه احسان هم مي کنند و با نيکي کردن، بدي طرف مقابل را به خوبي تبديل مي کنند. حال اگر محسن يعني اهل احسان شدند خداي متعال آن ها را دوست مي دارد و اين يکي از بهترين نعمت هايي است که خدا در عالم به کسي مي دهد.

 

ياد خدا و استغفار به هنگام خطا و گناه

سپس خداي متعال در آيه بعد صفت ديگر متقين را بيان مي کند «وَ الَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ»(آل عمران/۱۳۵) يعني اگر متقين فحشا و زشتي انجام دادند يا ظلمي به خودشان کردند، بلافاصله خدا را ياد مي کنند و در نتيجه نسبت به گناهان خودشان استغفار مي کنند.

پس متقين ممکن است بلغزند و گناه کنند ولي به دنبال هر لغزش و گناهي ذکر الله و توجه و حضوري دارند که آن ها را به استغفار مي رساند. پس يک فرق متقي با غير متقي در اين است که متقي اهل تقواست و اهل بي مبالاتي نيست؛ بي مبالاتي يعني فرد نسبت به تکاليف الهي بي تفاوت است و برايش مهم نيست نمازش قضا بشود يا نشود، روزه اش را بگيرد يا نگيرد، دروغ بگويد يا نگويد، مال مردم را بخورد يا نخورد، قطع رحم بکند يا نکند و به پدر و مادرش ظلم بکند يا نکند و… .

مومن بي مبالات نمي شود و در روايات آمده علامت مومن اين است که اگر بدي انجام داد از بدي خودش بدش مي آيد و اگر خوبي انجام داد از خوبي خوشش مي آيد. خداي متعال فطرت انسان را اين گونه آفريده که شامه اش از بوي خوش لذت مي برد مگر معيوب شده باشد و از بوهاي بد حتي بوي عرق خودش هم بدش مي آيد و شستشو مي کند. متقي از آلودگي و بدي چه از خودش سر بزند و چه از ديگران بدش مي آيد و اين خاصيت تقواست و نمي تواند نسبت به بدي ها لا ابالي و بي تفاوت نمي باشد و ممکن است گناه هم از او سر بزند ولي اين گناه عادت و طبيعتش نيست و نسبت به گناه بي مبالات نيست.

همين ويژگي را خداوند در قرآن در جاي ديگر اشاره کرده است. مي فرمايد: «وَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَ يَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى»(نجم/۳۱) يعني همه آنچه در سماوات و ارض است ملک حقيقي خدا و در اختيار اوست و هيچ چيزي از خودش ندارد ملک واقعي خداست، ملک قراردادي هم نيست مثل مال هايي که ما خريد و فروش مي کنيم. تا اين که خداي متعال آن هايي را که بدي کرده اند، مجازات کند چگونه مجازات مي کند؟ به عمل خودشان و بيشتر از آن هم مجازات نمي کند. عملي که ما انجام مي دهيم در عالم ـ ملک حضرت حق ـ اثر مي کند و خداي متعال عمل خودمان را به خودمان برمي گرداند. مثل کشاورزي که دانه اي را مي اندازد اين دانه در عالم سبز مي شود و اين تصادفي نيست بلکه چون خداي متعال عالم را اين گونه اداره مي کند با اداره و اراده او اين دانه سبز مي شود. «وَ مَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا»(انعام/۵۹) يعني هيچ برگي از درخت نمي افتد الا اين که خدا مي داند. اداره عالم تصادف نيست و اگر کسي بدي کرد خداوند اين بدي را به او برمي گرداند. بعد مي فرمايد: «وَ يَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى» يعني آنهايي هم که نيکي کرده اند، خداي متعال با نيکي به آنها پاداش مي دهد. در اين جا نسبت به آنهايي که خوبي کرده اند، نمي گويد که عمل خودشان را به خودشان برمي گرداند بلکه بالاتر است و پاداش نيک به آنها مي دهد.

اما اين کساني که در مقام کار نيک نشسته اند چه کساني هستند؟ در آيه قرآن توضيح مي دهد که: «الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَوَاحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ فَلاَ تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى»(نجم/۳۲) يعني آنهايي که نسبت به گناهان بزرگ و فواحش اهل اجتناب هستند و خودشان را در معرض قرار نمي دهند مگر اين که لممي باشد. لمم را در معنا لغزش گفته اند و اين که روش و سيره و عادت نيست. متقين ممکن است بلغزند ولي ميل به گناه ندارند و سيره شان گناه نيست.

 

توضيح حسنه و فعل نيک بر طبق آيات و روايات

اما اينکه قرآن مي فرمايد آن هايي که اهل احسان بودند خداي متعال با نيکي پاداششان مي دهد… شايد منظور کساني باشند که با خودشان تقوا، ايمان، ولايت و معرفت نبي اکرم صلي الله عليه وآله و سلم و اهل بيتشان را مي آورند. براي فهم اين محسنين و اينکه فعل حسنه چيست مي توان ذيل آيه قرآن را توجه کرد که مي فرمايد: «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ * وَ مَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»(نمل/۸۹) يعني هر کسي با خودش حسنه بياورد پاداشي که به او مي دهند از کار خودش خيلي بهتر است و در روز قيامت از آن سختي هايي که همه را زمين گير مي کند در امان هستند. و آن کساني که با خودشان در قيامت بدي مي آورند به رو در آتش مي افتند و بعد هم از آن ها سوال مي شود ببينيد آيا اين جزاي عمل خودتان نيست؟ ما به شما ظلم کرديم و چيزي به آن اضافه کرديم يا اين جزاي عمل خودتان هست؟ آدم اگر اهل بصيرت باشد در اين دنيا هم به او نشان مي دهند که جزاي اين گناه، جهنم است و او متناسب با اين دنيا مي فهمد.

در کتاب شريف کافي، مرحوم کليني رضوان الله عليه روايتي از اميرالمومنين ع نقل مي کند مراد از حسنه که اگر کسي در صحراي محشري که «يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَ تَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَ مَا هُمْ بِسُكَارَى وَلکِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ»(حج/۲) يعني روزي که هر مادر شيرخواري بچه اش را فراموش مي کند و هر صاحب حملي بارش را زمين مي گذارد و خيال مي کنيد مردم را در حالت مستي مي بينيد ولي چون عذاب قيامت سخت است اين حالت به آنها دست مي دهد؛ با خودش بياورد خداوند فرموده از فزع اکبر در امان است و مراد از سيئه که اگر کسي در قيامت سيئه اي با خودش بياورد خداوند فرموده به رو در آتش جهنم است چيست؟ نقل شده حضرت فرمودند: «الْحَسَنَةُ مَعْرِفَةُ الْوَلَايَةِ وَ حُبّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ السّيّئَةُ إِنْكَارُ الْوَلَايَةِ وَ بُغْضُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ»(۱) يعني منظور از حسنه معرفت به ولايت ما و محبت اهل بيت است و منظور از سيئه انکار ولايت ما و بغض ما است. يعني تقوي و حسنه را اينگونه مي توان معني کرد که آن چه ملائکه به آن تکليف شدند که «اسجدوا لآدم»، يک جايي هم براي ما پيش مي آيد و ولايت بر ما عرضه مي شود و مي گويند بايد در مقابل خلفاي ما تعظيم کنيد که آن هايي که تقوا به خرج دهند و کوتاهي نکنند و بپذيرند، متقي حقيقي هستند و در روز قيامت خداوند که همه عوالم هم در اختيار اوست، هرچه بخواهد به آن ها پاداش نيک مي دهد.

 

وسعت مغفرت خداوند در مقابل لغزش ها

پس اهل احسان کساني اند که اهل اجتناب از فواحش هستند مگر از لمم و لغزشي. و سپس در ادامه آيه مي فرمايد: «إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ» بله متقين از گناهان بزرگ و فحشا اجتناب مي کنند و ميل به گناه ندارند ولي ممکن است يک جايي بلغزند که در اين صورت مغفرت پروردگار تو فراگير است. زيرا گناه هم وسعت پيدا مي کند. اگر چه گناه کوچک هم در اين عالم فراگير و وسيع مي شود ولي مغفرت خداوند نسبت به اهل اجتناب، وسيع تر از آن است. مثلا نگاهي که آدم مي کند يا حرفي که مي زند يک جا نمي ماند. لذا نقل شده گاهي در روز قيامت در پرونده کسي مي نويسند شما در قتل مشارکت کرده ايد، او مي گويد من هر گناهي کرده ام اما هيچ گاه در خون مومني شريک نشده ام. به او مي گويند اين حرفي که در فلان مجلس زدي منجر به اين قتل شده و سهم شما هم اين قدر است. غيبتي که آدم مي کند و بين دو مومن را به هم مي زند. در روز قيامت مي گويند تو اين کار را کرده اي مي گويد من اين کار را نکرده ام. يک زندگي را خراب مي کند و بعد هزار تا گناه دنبال آن اتفاق مي افتد و او در همه اين هزار گناه شريک است. پس گناه يکجا نمي ماند ولي خدا هم واسع المغفرة است و اهل اجتناب را مي بخشد.

بعد مي فرمايد خداوند از آن موقعي که شما را از زمين انشاء و ايجاد مي کرد، عالِم به شماست و مي داند گل شما از چيست و چه طينتي داريد و از آن موقع که در شکم هاي مادرتان پنهان بوديد گذشته و احوالتان را مي داند که چه کرديد. البته طينت ها را خدا متناسب با فعل ما رقم هم مي زند يعني اگر ما در اين دنيا گناه کنيم طينت ما طينت اهل فسق و گناه مي شود. اگر اهل عبادت باشيم طينت ما پاک و گوارا مي شود. اگر اهل ولايت باشيم طينت ما طينت طيب مي شود و اگر اهل ولايت نباشيم طينت ما ناپاک مي شود. در واقع ما قبل از اين دنيا عوالمي داشته ايم که در آن ها عده اي اهل سبقت و سرعت بوده اند. آنجايي که ولايت اميرالمومنين ع عرضه شد، بر همه سبقت گرفتند. يکي از خصوصيات وجود مقدس رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم و اهل بيتشان صلوات الله عليهم اجمعين اين است که در عالم ميثاق ـ عالم قبل از اين عالم ـ وقتي توحيد عرضه شده اول کسي که زير بار رفته ايشان بوده و در روايت دارد خدا به ملائکه فرمود شاهد باشيد من ولايت او را بر همه جاري کردم و همه بايد تحت ولايت او باشند چون او اول زير بار ولايت الله رفت. و البته در عوالم قبل بعضي ها خوب راه نرفتند مثل اين که اگر ما در عالم دنيا خوب راه نرويم در قيامت ديگر با اميرالمومنين ع نمي آييم. آدم در صحنه محشر گاهي نزديک به امير المومنين ع است، گاهي دور است و گاهي هم اصلا حضرت را نمي بيند. فرمودند: کاري کنيد به ما برسيد، ما دستتان را مي گيريم. اين که آدم در قيامت دور از امير المومنين ع محشور مي شود به خاطر دنياي اوست ولو اين که يادش رفته باشد به او يادآوري هم مي کنند که اين کارها تو را دور کرده است. در واقع در روز قيامت «يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ»(اسراء/۷۱) يعني هر دسته اي را با امام خودشان صدا مي زنند. حال اگر آدم دنبال اميرالمومنين ع حرکت نکرده باشد پس اميرالمومنين ع در صحراي محشر صدايش نمي زنند.

پس مي فرمايد خداوند مي داند که قبل و بعد و در همه عوالم چه مي کرديد. «فَلاَ تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى» يعني خودستايي نکنيد و نگوييد ما اهل احسانيم، خدا مي داند چه کساني متقي شدند. خيلي تعبير زيبايي است نمي گويد «الذين يتقون» مي گويد «الذي من اتقي» آن کسي که جايي که بايد تقوا را رعايت مي کرد و تکليف ولايت را قبول مي کرد، شانه زير بار داد و قبول کرد. بله اگر کسي اينگونه بود ولو لغزشي هم داشته باشد خدا صاحب مغفرت وسيعي است و پر مي کند.

 

خداوند پاک کننده گناهان و جبران کننده کاستي ها

در مناجات اميرالمومنين(ع) در مجلس کوفه است که «مَوْلَايَ يَا مَوْلَايَ أَنْتَ الْغَفُورُ وَ أَنَا الْمُذْنِبُ، وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمُذْنِبَ إِلَّا الْغَفُور»(۲) يعني تو غفور هستي و مغفرت فراوان داري و من مذنب هستم. مذنب يعني کسي که ذنب دارد و آلودگي عمل او دنباله دارد حال کسي بايد اين آلودگي را پاک کند و غفور آن کسي است که پاک مي کند. عمل ما در عالم ادامه پيدا مي کند و يک جا که نمي ماند. همانطور که وقتي آجرها را دنبال هم مي گذاريم اگر ضربه اي به اولي بزنيم اگر هزار آجر هم باشد همه فرو مي ريزد و کاري از ما ساخته نيست و نمي توانيم آن ها را برگردانيم يا نفت ريخته شده را نمي توانيم به چراغ برگردانيم، گناه هم همينطور مي رود و کسي بايد جلوي آن را بگيرد و در اين جا تنها خداست که مي تواند جبران کند.

در همين راستا تعبيري در دعاي مکارم الاخلاق است که خيلي لطيف است «عِنْدَكَ مِمّا فَاتَ خَلَفٌ، وَ لِمَا فَسَدَ صَلَاحٌ، وَ فِيمَا أَنْكَرْتَ تَغْيِيرٌ»(۳) يعني خدايا از آنچه از من فوت شده در محضر تو عوض و جايگزيني هست، هرچيزي که ما فاسد کرديم صلاحش در نزد توست، آنچه از ما سر زده و تو نمي پسندي مي تواني تغييرش دهي.

جواني، سلامت، طهارت نفس، ماه رمضان و… همه رفته ديگر نمي توانم کاري کنم ولي از هرچه فوت شده جايگزيني در نزد خدا هست و مي تواند درستش کند و تغيير بدهد. مثل بچه اي که خودش را آلوده مي کند او فقط مي تواند خودش را آلوده کند ولي نمي تواند خودش را پاک کند ديگري بايد پاکش کند. شما هم اگر متقي و اهل احسان بوديد خداي متعال پاکتان مي کند، هرچه گناه شما در دنيا اثر کرده باشد مغفرت او وسيع تر است و آن را پاک مي کند و هيچ اثري از گناهتان نمي ماند.

 

درجات متقين و استغفار آنها از لغزش ها و آثار آن

البته متقين درجاتي دارند قرآن هر کجا مي گويد متقين، معلوم نيست ناظر به يک معنا و مقصود باشد يا هر کجا مي فرمايد مومنين، معلوم نيست ناظر به يک درجه از ايمان باشد. تقوا و ايمان داراي درجات مختلفي هستند. اين که در موارد مختلف صفات متفاوتي ذکر شده شايد معنايش همين باشد. آن متقيني که مغفرت و بهشت خداوند براي آن ها مهيا است ممکن است يک جايي بلغزند.

البته مرتبه اي ديگر از تقوا وجود دارد که حتي يک بار هم در آن گناه نيست و آن حسابش جداست که عبارتند از معصومين که معتصم بالله هستند و با اعتصام الهي گناه نمي کنند. شخصي گفت: آقا معصوم يعني چه؟ چطور مي شود معصوم گناه نکند؟ فرمود: «هو المعتصم بالله» يعني او از جميع ذنوب معتصم به الله است لذا هيچ حرامي به سراغش نمي آيد، مکروه و ترک اولي هم نمي کند. ولي عده اي هم معتصم به امام هستند که فرمود: «عصمة المعتصمين»(۵) اين معنا در صلوات شعبانيه هم موجود است که اگر کسي به امام معتصم شد، او نگهبانش هست و گناه به سراغش نمي آيد.

اما بعض متقين هستند که لغزش دارند ولي لاابالي نمي شود. چون تقوا درجاتي دارد مثلا طرف با اين که مومن و محب اهل بيت است و ولايت اهل بيت را دارد باز هم ممکن است بلغزد اما همين که فاحشه از او سر زد يا به خودش ظلم کرد، استغفار مي کند. مرحوم فيض تعبيري دارند که: ظلمي که ممکن است از مومن سر بزند شايد از آن فحشا هم بزرگ تر باشد ولي بلافاصله خدا را ياد مي کند و همين که به ياد پروردگارش افتاد ديگر نمي تواند در گناه بماند.

اگر از متقين گناهي سربزد اين فعل آن هاست و خودشان فاحش و فاسق نيستند، بين اين دو بايد فرق گذاشت. در روايت است که شخصي از وجود مقدس موسي بن جعفر(ع) پرسيد: آقا بعضي از دوستان شما گناهاني مي کنند آيا ما بايد از آن ها تبري بجوييم؟ حضرت فرمودند: از خودشان نه، آن ها دوست ما و خوب هستند ولي از عملشان تبري بجوييد، عملشان به ما ربطي ندارد و براي دستگاه شيطان است. گفت: آقا بگوييم فاسق هستند؟ فرمود: فاسق نگوييد اين ها عملشان فسق است ولي خودشان صالح و در ولايت ما هستند و طيب الروح هستند.(۵)

گاهي متقين فعل بدي انجام مي دهند يا ظلمي به خودشان مي کنند که بلافاصله متذکر خداي متعال مي شوند و استغفار مي کنند. اين ذکر و استغفار هم درجات دارد. در دعاي بعد از زيارت معروف امام رضا ع خوانده ايد که «اني استغفرک استغفار توبه….» استغفار انواع مختلف دارد: استغفار حيا، رجا، رغبت، رهبت، توکل و… . به بيان ديگر هر کدام از اين مقامات نوعي استغفار مي آورد مثلا کسي که وقتي ياد خدا مي کند به رهبت مي افتد و مقام راهبين را دارد و از خدا مي ترسد نوعي استغفار مي کند، کسي که راغب به خداست و رغبت در او ايجاد مي شود نوع ديگري استغفار مي کند، کسي که وقتي ياد خدا مي افتد اشتياق به خدا در دلش مي آيد به گونه اي ديگر استغفار و خشوع مي کند، کسي که خوف الهي در دلش مي آيد يا به حيا مي افتد و خجالت مي کشد يا اهل توکل هست طور ديگري استغفار مي کند پس مقامات مستغفرين متفاوت است.

حضرت نوح مي فرمايد من به قوم خودم اين طور گفتم «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ»(نوح/۱۰) يعني در محضر پروردگارتان استغفار کنيد و از او بخواهيد بدي هايتان را بپوشاند. خودش پيامبر اولوالعزم است و قرآن هم تاييد کرده که اين چنين به قومش فرموده است. استغفار يعني از خدا تقاضاي مغفرت کنيد ولو با سختي و بگوييد خدايا من خراب کردم تو درست کن. بعد از استغفار هم رجوع کنيد و مغفرت خدا را با التماس از او بخواهيد. توبه غير از استغفار و مکمل آن است. بعد مي گويد اگر اين دو کار را کرديد «يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَاراً * وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَاراً»(نوح/۱۱) يعني آسمان را بر شما فراوان مي بارد و شما را با مال و فرزندان کمک مي کند و باغستانها و نهرها در اختيار شماست. پس اگر جزو متقين يعني اهل استغفار و توبه شديم از عالم بالا رزق و رحمت خداوند بر ما مي بارد و خداي متعال با فرزند صالح و مال به ما کمک مي کند.

 

بررسي مساس شيطان براي معصيت و برخورد متقين

پس متقين اينگونه اند که متذکر مي شوند و استغفار دارند. قرآن در آيه اي ديگر مي فرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ»(اعراف/۲۰۱) يعني آنهايي که تقوا به خرج دادند (که اشاره شد شايد به اين معني باشد که ولايت را مي پذيرند) هنگامي که گردباد شيطان دور آن ها مي چرخد تا مسشان کند متذکر خدا مي شوند. شيطان و جنود آن به قدري پليد هستند که براي متقين يعني آن هايي که وقتي ولايت عرضه شد قبول کردند، طائف مي گذارد و دورشان مي چرخد تا راهي به آن ها پيدا کند و آلوده و مسشان کند. يعني وقتي انسان گناه مي کند، شيطان او را مس کرده است. در روايت فرمود: «النظر سهم مسموم من سهام ابليس» يعني نگاه تيري مسموم از تيرهاي شيطان است. تير شيطان از طريق چشم به قلب مي زند. شيطان براي مومن طائف مي گذارد تا از گوشش، چشمش، زبانش، قلبش، مالش و فرزندش به او راه پيدا کند. متقين همين که بلغزند و اين طائف مسشان کند بلافاصله متذکر و روشن مي شوند لذا به خدا پناه مي برند و پاک مي شوند.

پس در مراتب بالاي تقوا که لغزش نيست ولي در مراتب پايين تر آن متقين ممکن است بلغزند و خطايي بکنند ولي گناه سيره آن ها نيست و در واقع سه خصوصيت دارند. اول اين که خودشان بد نيستند بلکه فعلشان بد است، دوم اين که به دنبال گناه بلافاصله ذکر الله دارند و سوم اين که استغفار مي کنند. حال در ادامه آيه توضيح داده خداوند با اين ها چه مي کند که بيان خواهم کرد. «السلام عليک يا اباعبدالله»

 

    پي نوشت ها:
  • (۱) الكافي (ط – الإسلامية)، ج ۱، ص: ۱۸۵
  • (۲) بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج ۹۱، ص: ۱۱۰
  • (۳) الصحيفة السجادية، ص: ۹۸
  • (۴) مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج ۱، ص: ۴۶
  • (۵) الكافي (ط – الإسلامية)، ج ۱، ص: ۳۷۵

جدیدترین ها در این موضوع

ويژگي هاي انتخاب همسر2

ويژگي هاي انتخاب همسر2

الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
ويژگي هاي انتخاب همسر

ويژگي هاي انتخاب همسر

بحث ما خانواده در قرآن بود. البته وقتي مي‌گوييم: قرآن، منظور ما قرآن و اهل بيت است.
ويژگيهاي بندگان خوب خدا -۳

ويژگيهاي بندگان خوب خدا -۳

الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي.
ويژگيهاي بندگان خوب خدا -۱

ويژگيهاي بندگان خوب خدا -۱

الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي.
ويژگي بندگان خوب خدا -۲

ويژگي بندگان خوب خدا -۲

در محضر مبارك گروه‌هايي هستيم كه بد نيست در يك دقيقه اسم آنها را ببريم در دقايق اول يك بسيج دانش آموزي استاني است كه زير يك ميليون جمعيت دارد ششصد و چهل دانش آموز شهيد داده است

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS