عزت مداری(1)

عزت مداری(1)

یا لطیف

سخنرانی حجة الاسلام سید محمد انجوی نژاد

موضوع : عزت مداری ( قسمت اول)

در روزهایی قرار داریم که خاص است از این نظر که بحث هایی در مملکت هست که این بحث ها حد و مرز عزت مداری را بعضاً کم و زیاد معرفی می کند. یعنی در برهه ی خاصی قرار داریم که علی رغم اینکه شعار عزت و هیهات من الذله آقا اباعبدالله(ع) هزار و اندی سال پیش مطرح شده بود، اما در مفهوم عزت ما هنوز به یک نقطه نظر واحد حتی در بین شیعه نرسیده ایم ، چه برسد به مسلمانان !

کامل ترین مطلب را در مورد عزت آقا امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه می فرمایند. علی(ع) که مظهر غیرت است و مظهر عزت، در نهج البلاغه اشاره و کنایه ای دارند راجع به « کان لی فی ما مضی اخٌ ...» برای من در ایام گذشته برادری بود .. که مفسرین نهج البلاغه معتقدند ظاهراً اشاره ای است به پیغمبر اکرم (ص). فرمودند این خصوصیات در این شخص بود که من خیلی به او وابسته بودم و در آخر می فرمایند که این خصوصیات، متعلق به یک انسان عزت مدار است ؛ کسی که زندگی اش بر دایره ی عزت و بر حول مدار عزت حرکت می کند. فرمودند در گذشته برادری دینی داشتم که که آنچه او را در نظر من بزرگ جلوه می داد :

کوچکی دنیا در نظرش بود.

یعنی احساس می کرد دنیا خیلی کوچک تر از آن است که انسانی بخواهد اسیر یک قسمت از آن شود. یکی از خصوصیات عزت مداری شخصی این است که شخص آنقدر بزرگ است که دنیا برایش کوچک می شود. وقتی آمدند خدمت پیامبر(ص) و می خواستند پیامبر را با خانه و اموال و پول و .. تطمیع کنند ، پیامبر با یک جمله تمام عزت خودشان را نشان دادند و فرمودند اگر کل کره ی ماه را در کف یک دستم بگذارید و خورشید را در کف دست دیگرم ، یک سر سوزن از حرف ها و عقاید اصولی ام کوتاه نمی آیم !

انسان هایی که درگیر نقطه های کوچک دنیا می شوند ؛ این نقطه های کوچک ممکن است یک مکان، یک انسان دیگر ، یک شهر یا کل کره ی زمین یا کل جهان باشد . دنیا یعنی هر آنچه که خداوند خلق کرده است. از اول تا به آخر. تمام اینها در نظر پیامبر بسیار کوچک بود و توجهی به آن ها نمی کرد .

او از حکومت شکمش خارج شده بود.

حکومت شکم ، مصداق و نماینده ی شهوات و شکم مرکز شهوات است. می فرماید شکم بر او حکومت نمی کرد .

و از آنچه که داشت هم زیاد مصرف نمی کرد .

یعنی چیزهای حلالی را هم که در اختیارش بود، زیاد مصرف نمی کرد ؛ در حد خیلی متعادل .

* در بیشتر اوقات زندگی اش ساکت بود . اگر سخن می گفت بر گویندگان چیره می شد و عطش پرسشگران را فرو می نشاند .

چون کم صحبت می کند ، وقتی زبان به سخن می گشاید صحبتش قوی است. سکوت یعنی حرکت فکر. سکوتی عبادت است که با فکر همراه باشد. و چون در سکوتش تمام زوایای فکری اش کار می کرد، اگر موقع سخن گفتن کسی سوالی می پرسید، قبلا تمام راه ها را بسته بود : عطش پرسشگران را فرو می نشاند .

ضعیف و مستضعف بود.

همان چیزی که پیامبر(ص) فرمودند الفقرُ فخري . یعنی در مقابل خداوند تبارک و تعالی احساس ضعف می کرد .

* و اگر کار جدی پیش می آمد مانند شیری می خروشید .

ضعیف به این معنی که أنا عبدک الضعیفُ الحقیرُ المسکینُ المستکینُ المستجیرُ لا یملک لنفسه نفعاً و لا ضرّاً و لا موتاً و لا حیوة ً و لا نشورا ... این صفات ضعف را داشت اما فقط در مقابل خدا ؛ در مقابل خلق اگر کاری پیش می آمد مثل شیر می خروشید .

* پیش از حضور در محکمه ، دلیل اقامه نمی کرد .

پیش از آنکه در جایی باشد که طرف مقابلش جواب دهد ، دلیلی اقامه نمی کرد. می فرمود طرف مقابل هم باید جوابی به من بدهد. این از خصوصیات انسان عزت مدار است .

هیچ گاه از هیچ دردی شکایت نمی کرد.

آن قدر میزان عزت بالاست که شکایت هایش را می گذارد فقط در مناجات با خداوند تبارک و تعالی. هیچ دردی توان این را ندارد که شخص را به شکایت وادار کند .

بر شنیدن حریص تر بود تا گفتن.

خداوند دو گوش به انسان داده و یک زبان ؛ به این معنا که دو برابر آنچه که می گویی، باید بشنوی !

* هرگاه دو کار برایش پیش می آمد بررسی می کرد کدام کار به هوا و هوس نفسانی اش نزدیک تر است و با آن کار مخالفت می کرد .

هم در مسائل مادی هم معنوی. اگر در جایی بین دو امر مخیّر می شد، بررسی می کرد که کدام امر به هوای نفسش نزدیکتر است و کدام کار بیشتر نفسش را چاق می کند ، آن کار را رها می کرد و کاری که نفسش زیاد نمی پسندید، آن را انجام می داد .

امیرالمؤمنین(ع) در ادامه ی خصوصیات انسان عزت مدار می فرمایند :

* هرگاه خواهان عزت شدی، بدان که عزت در اطاعت مطلق و فرمانبرداری از خداوند تبارک و تعالی است .

عزت را در چیز دیگری نمی توانی پیدا کنی .

در روایت دیگری، آقا اباعبدالله (ع) می فرمایند :

- قدر و ارزش خود را خوب بدانید و خود را در راه های پست نیندازید .

آن قدر عزت داشته باشید که خودتان را به پستی نیالایید .

- خویش را ازان نفروشید و حتی برای نیازهای مشروع خود، نزد دیگری سر فرود نیاورید .

خداوند غیور است. حتی در نیازهای مشروع ، اگر می بینی عزتت لکه دار می شود ، سر فرود نیاور. سر فرود آوردن یعنی پست کردن خودت.خداوند غیور است و غیور یعنی غیرتمند ؛ پس اگر ببیند تو در مقابل کسی که ارزش ندارد خودت را کوچک کردی و در درگاه خداوند ابراز خضوع و خشوع نکردی، غیرت خدا برانگیخته می شود و آن مطمع دنیایی ات را هم خراب می کند. در ِ خانه ی کسی غیر از خدا را نزن !

در ادامه ی کلام می فرمایند :

* بخشش سبب عزتمندی و بخل سبب خواری و ذلت توست .

حفظ خود به قیمت از دست رفتن دیگران خواری است و برعکسش می شود عزت. انسانی که برای حفظ آبرو، مقام، مال و حتی معنویات و نماز خودش، حقوق دیگران را تضییع کند آبروی خودش را به قیمت از بین بردن آبروی دیگری بخواهد حفظ کند ، خداوند می فرماید او را ذلیل می کنم . می پندارد که آبرویش را حفظ کرده !

* هرکس رضای مردم را به بهای نارضایتی خداوند به دست آورد ، خداوند او را ذلیل می کند .

و همچنین هر کس رضای خدا را به بهای نارضایتی مردم به دست بیاورد، خداوند به او عزت می دهد. اگر به خاطر مردم از حرف خدا کوتاه بیاید که مردم بپسندند، خدا می گوید کاری می کنم که مردم هم نپسندند ! ولی اگر به گونه ای باشد که مردم نپسندند و خدا بپسندد ، خداوند می گوید کاری می کنم که مردم هم بپسندند .

* حتی در نیازمندی های خود نسبت به مردم عزت داشته باش .

برخی از مردم چندان هم علیه السلام نیستند ، اما عزت دارند . حتی در مقابل دشمنان عزت خود را حفظ می کنند . حضرت علی (ع) فرمودند خدا دو نعمت را از من گرفت و دو مشکل برای من باقی گذاشت ؛ دو نعمت یکی عمویم حمزه بود و دیگری برادرم جعفر. که انسان های بسیار جربزه داری بودند. اما می فرماید د رعوض دو نفر ترسو و محافظه کار برایم باقی گذاشت ؛ برادری به نام عقیل و عمویی به نام عباس. و امیرالمؤمنین بارها از خصوصیات این دو نفر گله کردند که اینها حرف حق را بخاطر محافظه کاری نمی زدند. اما عقیل با وجودی که در جایی به معاویه – دشمن علی(ع) – رو زد ، اما عزت خودش را حفظ کرد. برخی از مردم در عین اینکه در مقابل دشمن می روند، عزت خودشان را حفظ می کنند .

یکی از بزرگترین موانع عزت مداری در جامعه ی ما، عزت های کاذب است. برا مثال ، برخی تصور می کنند پول عزت می آورد. برخی فکر می کنند عزت به لباس و مقام است، به کرسی های دنیوی است. لذا جامعه ی ما دارد به سمتی می رود که عزت را در چیزهایی می بیند که عین ذلت است .

برخی می پندارند عزت در علم است. اتفاقاً بدترین روایات و تندترین آیات قرآن - کمثل الحِمار یحمل اسفارا - در مورد اینچنین علمایی است. بسیاری از جنایات تاریخ در مسائل مادی یا اعتقادی را همین علمایی باعث شدند که عزت نداشتند و ذلیل دنیا بودند. بنده ی شکم و شهواتشان بودند، علم را کسب کردند و از مسیر علم به خودشان خدمت کردند و به خلق، خیانت .

نکته ی مهم – عزت اجتماع، عزت اشخاص را باعث می شود و عزت اشخاص ، عزت اجتماع را. این دو با هم تلازم دارند. جامعه ی عزتمند افراد عزتمند به بار می آورد و افراد عزتمند ، باعث عزتمندی جامعه می شوند. سران و حاکمان یک جامعه می توانند افراد جامعه را انسان هایی بار بیاورند که عزتمند الهی باشند یا می توانند افراد جامعه را ذلیل کنند. می توانند الگوهای عزت مندی و عزت مداری کاذب را رواج دهند یا الگوهای عزت مداری الهی را . مردم جامعه هم با مطالباتشان و با غرور و عزت الهی شان می توانند حاکمان را وادار کنند به اینکه جامعه ی عزت مداری داشته باشند .

حکومت شیعه، حکومتی است که بر مبنای عزت علوی شکل گرفته است ، لذا باید در این امر خیلی دقت شود. احساس شکست، احساس ذلت در یک اجتماع بر اساس الگوهای عزت مداری است که ما ارائه می دهیم .

با یک مثال بحث را باز می کنیم :

تب فوتبال

حقیقت فوتبال ایجاد یک جامعه ی مجازی است به بهانه ی ورزش. ورزش به عنوان یکی از الگوهای سلامت برای ما مد نظر است، اما فوتبل الان دارد یک زندگی مجازی را طراحی می کند. یک توپ چرمی از یک خط بگذرد و برخورد کند به یک تور ! چه اتفاقی در جهان خلقت رخ می دهد ؟؟ که اینقدر این مجاز برای ما حقیقی جلوه کرده است؟؟ از لحاظ مادی و معنوی چه اتفاقی برای کشور ما می افتد اگر این توپ به تور برخورد کند ؟؟! سیاست مدارها و اقتصاد دان ها دیدند می شود از این فضای مجازی استفاده کرد؛ مثل فضای مجازی اینترنت که پول میدهی تا این مجاز تو را راضی کند ! این قضیه از حالت ورزش کاملا خارج شده است. کاملاً درست است اگر بگوییم در سطح حرفه ای روی اعصاب و روان ورزشکار منفی ترین اثرات را دارد .

اهداف فوتبال:

1. بهره برداري اقتصادي :

بوسيله فوتبال فقط كار اقتصادي انجام ميدهند،بازيكن ها بنا به عرق ملي يا باشگاهي يا اخلاق ورزشكاري در تيم ها بازي نمي كنند.بلكه همه براي پول بازي مي كنند !هر جا پول بيشتر بدهند ، آنجا بازی می کنند .

بعضي از كشور ها بوسيله ی این فوتبال اقتصاد كشورشان را مي گردانند؛ مثل برزيل كه سالي هزار ميليون پوند بازيكن صادر ميكند .

2- بهره برداري سياسي:

عموم مردمي كه اگر در مسائل سياسي و حكومتي و عدالت خواهانه شركت كنند باعث دردسر حاکمان فوتبال ميشوند ، آن ها را با این مسئله ارضاء می کنند !

مثلا در سال 1978 ميلادي كه آرژانتين قهرمان شد ، حكومت خودكامه آرژانتين در زمان جشن شادي مردم براي قهرماني آرژانتين، مخالفان حكومت آرژانتين را گرفتند و شكنجه كردند و گردن زدند و بسياري از خانواده ها رو از هم پاشاندند و .... حكومت استكباري شان را تثبيت كردند. یعنی فکر انسان ها را مشغول یک فضای مجازی کردند و از آن سوء استفاده ی سیاسی کردند. یا حسن استفاده ی سیاسی !

حالا ديد ما نسبت به فوتبال چيست؟؟؟

فوتبال شده است عزت و شرف مملكت ما ..!

پاشگاههاي ما نه تنها پول در نمي آورند بلكه از بيت المال هم مدام به آنها تزريق ميشود و ميليون ها پول به بازيكن ها و باشگاهها داده ميشود به جاي اينكه خرج ازدواج و مسكن و مشكلات جوانان بشود ...!

پول مي دهيم، تشويق مي كنيم . ميگویند زحمت كشيديم و مملكت به ما مديون است! در صورتي كه فقط و فقط براي پول كار كردند و از بيت المال استفاده كردند .

بعد از اينكه تيم هم شكست خورد ملت ما احساس ذلت و سر خوردگي مي كنند! جوان احساس سرشکستگی می کند و از درس و زندگي و همه چیزش مي افتد .

جوان ما با خوردن يک توپ به تور احساس سر بلندي ميكند .

فوتبال يك بازي سياسي- اقتصادي است. بايد حسن استفاده را از آن كرد، عزت ما در فوتبال و از اين چيز ها نيست .

سخنراني حماسه ساز رئيس جمهور در ژنو، در غوغای انتخاب سرمربي ايران گم مي شود ، در صورتي كه بارها از شبكه هاي صدا و سيما صحبت ها و ساعت ورود و خبرهاي مربوط به سرمربي پخش مي شود !!

نگاه شهید بهشتی در اول انقلاب به ورزش این بود ؟؟!

با اين جو سازي ها فوتبال را كه يک دنياي مجازي هست ، بزرگ مي كنند .

مردم دنيا ايران را با عزت اسلامی مان در جهان مي شناسند، چون در جهان در مقابل ظلم سینه سپر کرده ایم. چرا روی این ها تبلیغ نمی شود ؟؟! اما چرا با باخت در یک بازی فوتبال ما بايد احساس سرخوردگي كنيم ؟؟؟؟

سخنراني حماسه ساز رئیس جمهور همه دارند لذت می برند و تشويق مي كنند و تعريف مي كنند، بعد در داخل ایران در گير و دار انتخاباتي و درگیری های سیاسی، خودمان مي گوییم اين چه كاري بود كه رئیس جمهور كرد ؟؟ !!!

چندین اتفاق مهم برای عزتمندی ما افتاد .

1. ادبيات امام (ره) زنده شد .

2. به بهترين منطق، نژاد پرستي معرفی شد .

3. كساني كه اجلاس را ترک کردند، به جهانيان نشان دادند كه در مقابل حرف منطقي فرار مي كنند !

4. با فحش و مسخره بازي و متلك گويي آبروي خودشان را بردند .

5. 80% کشورهای جهان نشستند .

6. ابهت و عظمت استكبار شكسته شد .

7. .......

8.

..

..

..

هيچ كس روي اين همه پيامد كار تبليغاتي انجام نداد. و در غوغاي تبليغاتي به فراموشي سپرده شد. ما به اينكه كه چه كسي اين كار را انجام داده كاري نداريم.به اين عمل كار داريم. اين اعمال عزت جامعه اسلامي ما هستند ..

با اين همه حماسه سازي، صدا و سيما همچنان سرمربي تيم فوتبال را نشان مي دهد !

آنقدر ما خودمان جو سازي كرده ايم كه حالا با يك باخت جوانانمان احساس سرخوردگی،حقارت و شكست مي كنند . يادشان رفته است این یک مطمع بازي سياسي و اقتصادي است .

چرا صدها ادم بسيار مهم صداشون به جايي نميرسه بعد تا سرمربي تيم فوتبال اراده كند ميتونه با رهبري دیدار داشته باشه؟؟

فوتباليست هاي ما نه تنها برد سياسي اقتصادي ندارند بلكه دارند به سياست و اقتصاد مملكت ضربه هم مي زنند !

عزت جامعه اسلامي به اقتصاد پويا ، به آوردن رتبه هاي المپيادي ،به انرژي هسته اي ، به سلامت مدارس ، به مقاومت در برابر استكبار جهاني ، علم شما جوانان ، به امنيت كوچه و بازار و.... است نه به گل زدن در فوتبال .

مقالات مرتبط

عزت مداریʂ)

عزت مداری(2)

عزت واقعی نزد خداست : یا ذالجلالِ والاکرام . اگر کسی واقعاً به دنبال عزت باشد، باید به مرکز عزت وصل شود.

جدیدترین ها در این موضوع

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟

پر بازدیدترین ها

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
شب مخصوص زیارتی امام رضا (ع )

شب مخصوص زیارتی امام رضا (ع )

شب 25 ذی القعده ، شب مخصوص زیارتی آقا امام رضا (ع) . شب دحو الارض یعنی شبی که زمین آفریده شده و همچنین به روایتی شب شهادت آقا امام رضا (ع) هستیم و در کنار قبر برادر بزرگوار ایشون آقا احمد ابن موسی (ع) و ان شالله که خداوند زیارت امشب ما رو در کنار حرم آقا امام رضا (ع) قرار بده.
Powered by TayaCMS