شهادت امام صادق (ع) - 2

شهادت امام صادق (ع) - 2

شهادت امام صادق (ع)

تعابیر مختلف در شهادت حضرت:

خوراندن زهر:

نامه والی مدینه و خبر شهادت امام صادق علیه السلام:

خبر دادن منصور از شهادت امام علیه السلام:

تسلیت به ام حمیده:

کفن و دفن امام علیه السلام:

وصیت امام صادق به فرزندش موسی ابن جعفر علیهماالسلام:

اشاره

نویسنده:سید جعفر شهیدی

شهادت امام صادق (ع)

تعابیر مختلف در شهادت حضرت:

در اصول کافی، ارشاد شیخ مفید، کشف الغمه و برخی کتابهای دیگر، از رحلت امام صادق (ع) به لفظ "مضی " "مات " و "قبض " تعبیر شده است.

ظاهر این لفظها نشان می دهد امام به مرگ طبیعی جهان را بدرود گفته است،

اما در فصول المهمه و مصباح کفعمی (به نقل مجلسی در بحار) نیز در کتابهای دیگری آمده است: امام را زهر خوراندند. (1)

خوراندن زهر:

ابن شهر آشوب در مناقب نوشته است ابو جعفر منصور او را زهر خورانید (2) و بایست چنین باشد، زیرا با کینه ای که منصور از او داشت و بیمی که از روی آوردن مردم بدو در دل وی راه یافته بود، آسوده نمی نشست. آنان که با تاریخ زندگی این مرد آشنایند، می دانند او به کسانی که برای رساندنش به مسند خلافت هر کوشش را به کار بردند، رحم نکرد و از جمله آنان ابو مسلم بود که برپایی دولت عباسیان مرهون رنجهایی است که او در این باره بر خود نهاد. گناه ابو مسلم-چنان که ازاسناد تاریخی بر می آید، این است که هنگام خلافت سفاح، به منصور چنان که باید حرمت نمی نهاد، پس طبیعی است کسی را که از او می ترسد و از علاقه و احترام مردم بدو آگاه است آسوده نگذارد و تحمل نکند. ولی چنان که خواهیم دید، به ظاهر از رحلت آن امام بزرگوار دریغ می خورد.

نامه والی مدینه و خبر شهادت امام صادق علیه السلام:

کلینی به اسناد خود از ابو ایوب روایت کند: نیم شبی منصور مرا خواست. چون بر او در آمدم، بر کرسی نشسته بود و شمعی پیش روی داشت و نامه ای می خواند و می گریست. بر او سلام کردم. نامه را به سوی من انداخت و گفت: از محمد بن سلیمان است. از مرگ جعفر بن محمد خبر می دهد و سه بار "انا لله و انا الیه راجعون " را بر زبان آورد و گفت: کجا مانند جعفر یافت می شود؟ سپس گفت: بنویس! در بالای نامه نوشتم اگر شخص معینی را وصی قرار داده گردن او را بزن. چون پاسخ نامه رسید، معلوم شد پنج تن را وصی خود کرده است: منصور، محمد بن سلیمان، عبد الله، موسی و حمیده. و در روایت دیگری به جای محمد بن سلیمان، محمد بن جعفر است و به جای حمیده، مولایی از موالی ابو عبد الله و اضافه دارد: منصور گفت اینان را نمی توان کشت(.

خبر دادن منصور از شهادت امام علیه السلام:

یعقوبی از اسماعیل بن علی بن عبد الله بن عباس روایت کند:

بر منصور در آمدم، دیدم ریش او از اشک چشمش نمناک است. سبب پرسیدم، گفت: نمی دانی به خاندان تو چه رسیده است.

-امیر مؤمنان چه شده؟ -سید و عالم و باقی مانده گزیدگان آنان درگذشت.

-امیر مؤمنان چه کسی؟

-جعفر بن محمد!

-خدا امیر مؤمنان را مزد دهد و او را برای ما باقی گذارد.

-جعفر از آنان بود که خدا در باره شان گفته است: ثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا (3)

او از کسانی بود که خدایش گزید و از سابقان در خیرات بود(. (5

تسلیت به ام حمیده:

ابن فضال روایت کند:

نزد ام حمیده رفتم تا او را به رحلت امام تعزیت دهم. گریست و من از گریه او به گریه در آمدم. پس گفت: اگر ابو عبد الله را هنگام مرگ می دیدی چیزی شگفت مشاهدت می کردی. چشم خود را گشود و گفت: هر کس را با من خویشاوندی دارد گرد آورید. همه را گرد آوردیم. بدانها نگریست و گفت: شفاعت ما به کسی نمی رسد که نماز را سبک بدارد. (4)

کفن و دفن امام علیه السلام:

کلینی به روایت خود از امام موسی بن جعفر روایت کند: من پدرم را در دو جامه شطوی (5) کفن کردم که آن دو، جامه احرام او بود و در جامه ای از جامه هایش و عمامه ای که از علی بن الحسین بود برای آنکه آن را به چهل دینار خریده بود. (6)

وصیت امام صادق به فرزندش موسی ابن جعفر علیهماالسلام:

یکی از اصحاب آن حضرت گفته است: بر او در آمدم موسی بن جعفر پیش روی او نشسته بود و او وی را وصیت می کرد. آنچه از آن وصیت به یاد دارم این است:

پسرکم

وصیت مرا بپذیر و گفتارم را به خاطر سپار.

اگر آن را به خاطر سپاری خوشبخت زندگی خواهی کرد و ستوده خواهی مرد.

پسرکم!

آنکه بدانچه خدا بدو داده قناعت کند بی نیاز بود،

و آنکه دیده به مال دیگری دوزد مستمند می میرد.

آنکه بدانچه خدای عز و جل بدو داده خرسندنباشد خدا را در قضای او متهم کرده است.

آنکه گناه خود را خرد داند گناه جز خود را بزرگ شمارد.

و آنکه گناه دیگری را خرد به حساب آرد، گناه خود رابزرگ انگارد.

آنکه پرده از عیب دیگری برگیرد، عیبهای درون خانه اش آشکار شود.

آنکه شمشیر ستم کشد، بدان کشته شود.

آنکه برای برادر خود چاهی کند، خود در آن بیفتد.

آنکه با سفیهان بیامیزد حقیر شود

و آنکه با علما نشیند وقار یابد.

آنکه در جای های بد در آید متهم شود.

پسرکم

حق را بگو! به سودت باشد یا به زیانت.

از سخن چینی بپرهیز که آن کینه را در دلهای مردم می کارد.

پسرکم!

اگر جستجوی بخشش می کنی به معدنهای آن روی آور. (7)

  1. ج 47، ص 1.
  2. مناقب، ج 4، ص 280.
  3. سپس میراث دادیم کتاب را به کسانی که برگزیدیم از بندگانمان (فاطر: 32) .
  4. ثواب الاعمال، ص 205، بحار، ج 47، ص 2.
  5. دهی در مصر که در آن چنان پارچه را می بافتند.
  6. اصول کافی، ج 1، ص 476.
  7. حلیه الاولیاء، ج 3، ص 195، صفه الصفوه، ج 2، ص 170. منبع: زندگانی امام صادق (ع) ، سید جعفر شهیدی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

تمام مؤمنان امروز، و آنها که در رحم مادرانند و هنوز متولّد نشده اند يا کسانى که قرنها بعد از اين از صلب پدران در رحم مادران منتقل و سپس متولّد و بزرگ مى شوند، در ميدان جنگ «جمل» حضور داشته اند! چرا که اين يک مبارزه شخصى بر سر قدرت نبود، بلکه پيکار صفوف طرفداران حق در برابر باطل بود و اين دو صف همچون رگه هاى آب شيرين و شور تا «نفخ صور» جريان دارد و مؤمنان راستين در هر زمان و مکان در مسير جريان حق و در برابر جريان باطل به مبارزه مى خيزند و همه در نتايج مبارزات يکديگر و افتخارات و برکات و پاداشهاى آن سهيم اند.
No image

اطلاعات عمومی (1)

حضرت علی(علیه السلام)در مورد مسلمان واقعی می‌فرماید: مسلمان واقعی كسی است كه مسلمانان از زبان و دستش در امان باشند مگر آن جا كه حق اقتضا كند. و آزار رساندن به هیچ مسلمانی جز در مواردی كه موجبی( به حكم خدا) داشته باشد روا نیست.
بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

گاهی در بعضی مجالس دینی و مذهبی پاره ای از کلمات این کتاب را خوانده و معنی می کردم. شنوندگان به شگفت آمده و می گفتند: اگر علما و رجال دینی ترجمه فرمایشات امام علی(ع) در کتاب نهج البلاغه را به طوری که در خور فهم فارسی زبانان باشد نوشته بودند، همه از آن بهره مند می شدند ولی افسوس که از ترجمه و شرح هایی که در دسترس است، چنا نکه باید استفاده نمی شد. بنابراین بر نگارنده واجب شد که دست از کار بردارم و این کتاب جلیل را به زبان فارسی سلیس و روان ترجمه کنم.
كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

گروهى از هوى پرستان مى گويند: بسيارى از نهج البلاغه گفتارهايى برساخته است كه گروهى از سخنوران شيعه آنها را پديد آورده اند و شايد هم برخى از آنها را به سيد رضى نسبت داده اند. اينان كسانى اند كه تعصّب ديده هايشان را كور كرده و از سر كجروى و ناآگاهى به سخن و شيوه هاى سخنورى ، از راه روشن روى برتافته، و كجراهه در پيش گرفته اند
تفاسير نهج البلاغه

تفاسير نهج البلاغه

ترجمه اى كه مؤلف براى متن نهج البلاغه ارائه مى دهد ترجمه اى روان است، گرچه كه بلاغت و فصاحت متن پارسى شده به متن عربى نمى رسد، چونان كه مؤلف خود نيز در مقدمه كوتاهى بر جلد نخست بدين حقيقت تصريح مى كند كه «هيچ ترجمه اى هر اندازه هم دقيق باشد نمى تواند معنايى را از زبانى به زبان ديگر چنان منتقل نمايد كه هيچ گونه تغيير و تصرفى در آن معنا صورت نگيرد

پر بازدیدترین ها

No image

خطبه 185 نهج البلاغه بخش 1 : خدا شناسى

خطبه 185 نهج البلاغه بخش 1 موضوع "خدا شناسى" را مطرح می کند.
No image

خطبه 162 نهج البلاغه بخش 1 : علل و عوامل غصب امامت

خطبه 162 نهج البلاغه بخش 1 به موضوع "علل و عوامل غصب امامت" می پردازد.
No image

حکمت 190 نهج البلاغه : نكوهش اوباش

موضوع حکمت 190 نهج البلاغه درباره "نكوهش اوباش" است.
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
Powered by TayaCMS