تهران مسجد امیر(ع) - رمضان 1396 سخنرانی ششم

تهران مسجد امیر(ع) - رمضان 1396 سخنرانی ششم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

«الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الآنبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابوالقاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین»

 

خداوند طبق آیات صریح قرآن عاشق مردم مومن است؛ البته مردم مومن در یک درجه ی منزلت و مقام نیستند، آنهایی که مومن هستند به اندازه گنجایش وجودی و ظرفیت خودشان مومن هستند، اینکه قرآن می گوید: خداوند عاشق مومن است، ذهن تان نرود به اینکه مومن یعنی سلمان، مقداد، ابوذر، مسلم ابن عقیل، حبیب ابن مظاهر، ابوحمزه ثمالی، ابوبصیر؛ بلکه ما هم مومن هستیم البته اگر گنجایش فکری و روحی سلمان را داشتیم و هم وزن او می شدیم، اما آن گنجایش را نداریم لذا سلمان نمی شویم و از ما هم نخواستند که سلمان شویم. 

 

خداوند چندین بار در قرآن می فرماید: یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ، من آسانی شما را می خواهم، اگر ما را به اندازه سلمان و ابوذر یا مقداد می خواست، دیگر آسانی نبود بلکه سختی و مشکل بود. مومن نه تنها در بین مومنان از زمان آدم تا قیامت در درجات گوناگون است بلکه در میان انبیاء الهی هم درجات گوناگون است؛ تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ، تمام انبیای من با یکدیگر از نظر فضیلت و گنجایش متفاوت هستند، بعضی برتر هستند مانند پنج پیغمبر اولوالعزم و بعضی برترین هستند مانند پیغمبر اسلام، بنابراین خداوند جای غصه برای ما نگذاشته که چرا ما سلمان و مقداد نشدیم یا نمی شود که بشویم.

 

خداوند گنجایش سلمان و مقداد شدن را به ما نداده و مصلحت را بر این می دانسته؛ ما را در زمان پیغمبر و ائمه نیافریده، اقدامش کاملا درست بوده، ما اکنون سر جای خودمان هستیم، اگر زمان پیغمبر ما را خلق کرده بود، سر جای خودمان نبودیم، اگر زمان ائمه ما را آفریده بود، یقیناً سر جای خودمان نبودیم. بنابراین دیگر جای سوال ندارد که چرا من، سلمان نشدم، چنان که برای سلمان سوال نبود که چرا علی(ع) نشد، این سوال برای مالک اشتر هم نبود که چرا شجاعت او به میزان شجاعت مولایم نشد، آنها اصلا به ذهنشان این مسایل نمی آمد، ای کاش این باطل گویی ها، یاوه گویی ها و پوچ گرایی ها، حداقل از ذهن ملت ایران بیرون می رفت و نسبت به پروردگار و سپس نسبت به دین خود بی چون و چرا می شدند.

 

باید از نگاه خداوند به آفرینش نگاه کنیم، آفرینش کارخانه ای است که این کارخانه میلیون ها پیچ و مهره می خواسته تا تبدیل به این کارخانه شود، یکی از این پیچ و مهره ها هم ما هستیم، همه پیچ و مهره ها هم به یک صورت نیستند چون اگر خداوند همه را به یک صورت خلق می کرد، کارخانه هستی سرپا نمی شد.

 

سوال است که چرا ما یک مقدار مشخصی فکر و گنجایش داریم؟ در پاسخ باید گفت، اگر خداوند ما را همین گونه خلق نکرده بود و یک مقدار بزرگتر و یک مقدار کوچکتر بود، به نظام هستی پیچ نمی شدیم، آن زمان نظام عیب داشت. لَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ، خداوند کسی است که هر آفریده ای را نیکو آفرید؛ ما نیکو هستیم، نیکویی ظاهرمان را نمی توانیم به هم بزنیم، اما زیبایی باطنمان را می توانیم با کلنگ گناه، حسد، کبر و بخل خراب کنیم، آن هم با دست خودمان؛ خداوند مخرب نیست، خداوند مصور، محسن، مجمل، رحمان، رحیم و حکیم است، کلنگ دستش نیست، کلنگ هم دست نمی گیرد، بلکه خودمان کلنگ های افتاده ربا، زنا، دروغ، تهمت، غیبت و خورد کردن شخصیت مردم را برمی داریم و به خودمان می زنیم و تمام زیبایی باطن را تخریب می کنیم وگرنه خدا تخریب چی نیست، خدا نیکوآفریننده و شکل دهنده زیبایی است، صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ، هم ظاهرتان را زیبا آفرید و هم همه استعدادهای درونتان را زیبا نقش بندی کرد؛ پس از تفاوت ها ناراحت نباشید، ایرادهایی که از اعضای بدن و چهره خود می گیریم را دور بریزیم، این مساله، ایراد گرفتن به پروردگار مهربان عالم است.

 

من اگر روزه بگیرم، سر جای خودم هستم، اگر روزه ام را بخورم سر جای خودم نیستم و با نظام هستی مخالف شدم یعنی از کل هستی خودم را کنار کشاندم و بیگانه شدم؛ اگر نماز و خمس را هم کنار بگذارم، بدتر بیگانه شدم، قرآن می فرماید: روز قیامت تک و تنها وارد بر من می شوی، نه رفیقی داری به دادت برسد، نه شفیعی داری دستت را بگیرد، نه من با تو حرف می زنم، نه نظر رحمت به تو می کنم، نه پرونده ات را از گناه پاک می کنم، تو می مانی و جهنم در غربت کامل؛ پس این مومن خود را با این هستی بیگانه نکن! در هستی، افراد با هم متحد، رفیق و در یک خط هستند؛ قرآن می فرماید که اسم خطشان هم صراط مستقیم است. هیچ کسی از این خط بیرون نمی زند، مگر جنس دوپا آن هم بر اثر نادانی، نفهمی، غفلت، غرور، تکبر، تعصب، لذت گرایی، اباحه گرایی، بی فکری و چون و چراهای یاوه مغزی و خیالی.

 

به سخن اول برگردم؛ خدا عاشق همه مردمان مومن در سراسر دنیاست و مومن باید این عشق را نگه دارد و کاری نکند که خدا از عشقش کنار بکشد. خداوند می فرماید: إنَّ اللَّهَ لا یَنظُرُ إلى صُوَرِکُم وَ لکِن یَنظُرُ إلى سیرتکم، من تماشاگر زیبایی های معنوی شما هستم، تماشاگر زیبایی چهره نیستم، زیبایی معنوی ارزش دارد و به خاطر آن عاشقت هستم. حَبَّبَ إِلَيْکُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في قُلُوبِکُمْ، من زینت، گردنبند، انگشتر، دستبند و سینه ریز دل شما را ایمان به خودم قرار دادم و همین ایمان بسیار به شما زیبایی بخشیده است. 

 

خداوند در مورد بندگان مومنی که اختلاف ظرفیت و تفاوت مقام دارند و در میان آنها گناه هم پیدا می شود، می فرماید: می دانم بنده مومن هم گاهی دچار غفلت می شود، گاهی یادش می رود، گاهی در مقابل یک کشش قوی قرار می گیرد، اما من تو را دوست دارم چرا که بنده مومن من که عمری عبادت کرده، با دو گناه و دو لغزش، دو رکعت نمازی که از عمد نخواند، از چشم من نمی افتد بلکه مورد رحمت من قرار می گیرد، مانند فرزندی که با همه اختلاف نظرهایی که با پدر و مادر دارد و گاهی به حرف آنان گوش نمی کند، هرگز از چشم والدین نمی افتد، حال خدا که از پدر و مادر مهربان تر است.

 

جوانان گاهی می پرسند که فلسفه آفرینش ما چیست؟ خداوند چرا ما را خلق کرده؟ خداوند در قرآن می فرماید: :لذلک خلقهم؛ من شما را آفریدم که رحمت و مغفرتم را رایگان به شما دهم" پس دیگر سوال ندارد، چرا ما را آفریدند، دلش خواست ما را بیافریند، ما را بیامرزد، ما را رحمت و بهشت دهد، این فلسفه آفرینش است، دیگر فلسفه زیباتر از این که نمی شود.

 

 در این شب ها مبادا به ذهنت بیاید که با این همه آلودگی ما را راه نمی دهند، ما با زن و بچه بداخلاق بودیم، به مردم بد کردیم، زبان خوبی نداشتیم، چشم خوبی نداشتیم، نداشتیم که نداشتیم! او که از ما توقع عصمت نداشته، گفته فقط گناه نکنید، حال ما گوش ندادیم، اینکه دیگر ما را از چشم او نمی اندازد و لذلک خَلْقُكُمْ اصلا شما را خلق کردم، رحمتم را خرجتان کنم، خدا گفته نمی خواستم رحمتم، بیکار بماند، نمی خواستم رحمتم را پیش خودم نگه دارم، می خواستم موجودات زنده، عاقل و فهمیده را خلق کنم تا به من مومن شوند و من رحمتم را خرجشان کنم، کیف هم می کنم از اینکه رحمتم را خرج گنهکار کنم. "تو مگو ما را به آن شه بار نیست/ با کریمان کارها دشوار نیست"

 

خداوند به داود خطاب کرد، «این بندگان مومن، مخلص، پاک، خوب، با ظرفیت و پرارزش من را بترسان؛ بندگان گنهکار، لغزش دار و بدکار من را که دیدی، به آنها مژده بده!» انسان گمان می کند که حرف خدا جابه جا شده؛ داود از خداوند توضیح خواست، خطاب رسید: آنها را بترسان که مبادا به خوبی ها و پاکی هایشان مغرور شوند و با مغرور شدنشان خوبی هایشان بریزد، اما گنهکاران را مژده بده، چون آنها کسی را غیر از من ندارند، می خواهند توبه کنند، دَرِ کدام خانه را بزنند، به چه کسی ملتجی شوند، سراغ چه کسی بروند، آنها را مژده بده که منتظرشان هستم بیایند توبه کنند. پس خودتان را اصلاح کنید، اعمال خوبی که انجام ندادید را تدارک کنید، من شما را می بخشم، توبه، گریه، نماز، احیا و ماه رمضان را گذاشتم که در آتش نروید؛ در تمام گریه هایتان، بالاترین گریه را رایگان به شما دادم و آن هم گریه بر حسین(ع) است، أفضل القربات، برای اینکه به جهنم نروید و به بهشت بروید؛ خدا عاشق بندگان مومنش است؛ دومین عاشق پیغمبران و سومین عاشق ائمه طاهرین(ع) هستند.

 

 

 

منبع : پایگاه عرفان

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 چگونگی آغاز خلقت در نهج البلاغه

چگونگی آغاز خلقت در نهج البلاغه

«در این هنگام انبوه متراکمی از آب سر به بالا کشید و کف بر آورد، خداوند سبحان آن کف را در فضایی باز و تهی بالا برد و آسمان های هفت گانه را ساخت » از جملات امیر المؤمنین در این خطبه روشن می شود که ماده بنیادین خلقت آب بوده ، البته این آب همین آب معمولی در طبیعت که از دو عنصر اکسیژن و هیدروژن است نمی باشد و برخی نیز بر این اعتقاد هستند که مراد از آب همین آب معمولی می باشد و 98 درصد حیات از آب و 2 درصد از عناصر دیگر است.
No image

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
آفرينش جهان در نـهج البلاغه

آفرينش جهان در نـهج البلاغه

دقت و تأمل در سخنان حضرت على(ع) نشان ميدهد كه جهان دو انفجار گونه ى متفاوت را تجربه كرده است. انفجار نخست فضا و زمان و ماده را بوجود آورده است و انفجار دوم در ظرف فضا صورت گرفته و ماده را تحريك نموده است. سپس حباب ها بر خواسته و هفت آسمان را بوجود آورده اند. در پى چنين توضيحاتى خواننده ى محترم بايد بداند كه نويسنده در اين مجموعه تلاش نموده است كه با بهره گرفتن از منابع مختلف درك جديدى را از سخنان امام على(ع) در باره ى خلقت جهان كه در خطبه ى اول آمده است، ارائه دهد.
No image

چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

پژوهش حاضر با عنوان چگونگی و مراحل آفرینش جهان، در پی آن است که آیات آفرینش جهان را در تفاسیر معاصر شیعه (المیزان و نمونه ) مورد بررسی قرار داده و در میان آنها حقایق ناب قرآنی را در زمینه های مبدا خلقت جهان، دوره های آفرینش وغیره روشن و آشکار سازد. برای این منظور مقدمه به تبین و پیشینۀ موضوع اختصاص یافته است و در قسمت­های بعد برخی از واژگان مفهوم شناسی شده و دیدگاه علامه طباطبایی و آیت ا... مکارم در پیدایش جهان تبیین شده است.
 آغاز سخن درباره آفرینش جهان(نهج‌البلاغه)

آغاز سخن درباره آفرینش جهان(نهج‌البلاغه)

کوتاه سخن این که افعال خداوند از افعال بندگان به کلّى جداست زیرا او با علم به مصالح و مفاسد اشیا و آگاهى بر نظام احسن آفرینش و قدرت تامّ و کاملى که بر همه چیز دارد، با قاطعیّت اراده مى کند و بدون هیچ تزلزل و تردید و اندیشه و تجربه، موجودات را لباس وجود مى پوشاند. هم در آغاز آفرینش چنین است و هم در ادامه آفرینش.

پر بازدیدترین ها

 آغاز سخن درباره آفرینش جهان(نهج‌البلاغه)

آغاز سخن درباره آفرینش جهان(نهج‌البلاغه)

کوتاه سخن این که افعال خداوند از افعال بندگان به کلّى جداست زیرا او با علم به مصالح و مفاسد اشیا و آگاهى بر نظام احسن آفرینش و قدرت تامّ و کاملى که بر همه چیز دارد، با قاطعیّت اراده مى کند و بدون هیچ تزلزل و تردید و اندیشه و تجربه، موجودات را لباس وجود مى پوشاند. هم در آغاز آفرینش چنین است و هم در ادامه آفرینش.
No image

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
خلقت مورچه از نظر نهج البلاغه

خلقت مورچه از نظر نهج البلاغه

منظور از این جمله که در انبار نگهداری می نماید این است که مورچه دانه را به درون خاک می برد به طور طبیعی دانه پس از مدتی رویش می کند و از خاک سر برمی آورد اما مورچه برای جلوگیری از این امر همه دانه ها را به دو نیم تقسیم می کند و مانع از بین رفتن روزیش می شود.
 چگونگی آغاز خلقت در نهج البلاغه

چگونگی آغاز خلقت در نهج البلاغه

«در این هنگام انبوه متراکمی از آب سر به بالا کشید و کف بر آورد، خداوند سبحان آن کف را در فضایی باز و تهی بالا برد و آسمان های هفت گانه را ساخت » از جملات امیر المؤمنین در این خطبه روشن می شود که ماده بنیادین خلقت آب بوده ، البته این آب همین آب معمولی در طبیعت که از دو عنصر اکسیژن و هیدروژن است نمی باشد و برخی نیز بر این اعتقاد هستند که مراد از آب همین آب معمولی می باشد و 98 درصد حیات از آب و 2 درصد از عناصر دیگر است.
No image

چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

پژوهش حاضر با عنوان چگونگی و مراحل آفرینش جهان، در پی آن است که آیات آفرینش جهان را در تفاسیر معاصر شیعه (المیزان و نمونه ) مورد بررسی قرار داده و در میان آنها حقایق ناب قرآنی را در زمینه های مبدا خلقت جهان، دوره های آفرینش وغیره روشن و آشکار سازد. برای این منظور مقدمه به تبین و پیشینۀ موضوع اختصاص یافته است و در قسمت­های بعد برخی از واژگان مفهوم شناسی شده و دیدگاه علامه طباطبایی و آیت ا... مکارم در پیدایش جهان تبیین شده است.
Powered by TayaCMS