حکمت 357 نهج البلاغه : ارزش‏هاى اخلاقى

حکمت 357 نهج البلاغه : ارزش‏هاى اخلاقى

متن اصلی حکمت 357 نهج البلاغه

موضوع حکمت 357 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 357 نهج البلاغه

357 وَ قَالَ عليه السلام الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ وَ الِاعْتِبَارُ مُنْذِرٌ نَاصِحٌ وَ كَفَى أَدَباً لِنَفْسِكَ تَجَنُّبُكَ مَا كَرِهْتَهُ لِغَيْرِكَ

موضوع حکمت 357 نهج البلاغه

ارزش هاى اخلاقى

(اخلاقى، اجتماعى)

ترجمه مرحوم فیض

357- امام عليه السّلام (در ترغيب به بعضى از صفات پسنديده) فرموده است 1- انديشه آيينه صاف و روشن است (كه پايان كار در آن ديده ميشود) 2- و عبرت گرفتن (از روزگار) ترساننده پند دهنده است، 3- و بس است ادب و آراستگى ترا به دورى نمودن از آنچه (زشتى) براى ديگرى دوست ندارى.

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1256)

ترجمه مرحوم شهیدی

365 [و فرمود:] انديشه آينه اى است تابناك، و پند روزانه ترساننده اى از غل و غش پاك، و تو را در ادب كردن نفس بس كه دورى كنى از آنچه نپسندى از ديگر كس.

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 425)

شرح ابن میثم

346- و قال عليه السّلام: ثلاث كلمات:

الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ وَ الِاعْتِبَارُ مُنْذِرٌ نَاصِحٌ- وَ كَفَى أَدَباً لِنَفْسِكَ تَجَنُّبُكَ مَا كَرِهْتَهُ لِغَيْرِكَ

إحداها: الفكر مرآة صافية.

و استعار لها له لفظ المرآة باعتبار أنّه يرى به المعقولات كما يرى الأشباح في المرآة. و قد سبق بيانه.

الثانية: الاعتبار منذر ناصح

استعار لفظ المنذر الناصح للاعتبار، و ذلك أنّه يذكّر الآخرة و يفيد الانزجار و الاتّعاظ عن المناهي كالمنذر الناصح.

الثالثة: و كفى أدبا لنفسك ما كرهته لغيرك.

أشار أنّ تجنّب المرء لما يكره لغيره من الرذائل المهلكة أدب كاف له. و نفّر عنه بكونه مكروها للغير و رغّب في تجنّبه بكونه أدبا كافيا للنفس.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 419 و 420)

ترجمه شرح ابن میثم

346- امام (ع) سه جمله فرموده است:

الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ وَ الِاعْتِبَارُ مُنْذِرٌ نَاصِحٌ- وَ كَفَى أَدَباً لِنَفْسِكَ تَجَنُّبُكَ مَا كَرِهْتَهُ لِغَيْرِكَ

ترجمه

«انديشه، آيينه صاف است، و عبرت گرفتن، بيم دهنده پند آموز است، و در ادب و آراستگى تو همين بس كه از آنچه بر ديگرى نمى پسندى دورى كنى».

شرح

1- انديشه آيينه صاف است، كلمه مرآة آيينه را براى فكر از آن رو استعاره آورده كه بدان وسيله معقولات ديده مى شود چنان كه در آيينه صورتها را مى بينند، و قبلا توضيح مطلب گذشت.

2- عبرت آموزى، بيم دهنده پند آموز است. كلمه: منذر ناصح بيم دهنده پند آموز را براى عبرت گرفتن استعاره آورده است، توضيح آن كه عبرت گرفتن انسان را به ياد آخرت مى اندازد و باعث انزجار مى گردد، و همچون بيم دهنده پندآموزى باعث مى شود كه از كارهاى نهى شده و خلاف پند گيرد.

3- در ادب و آراستگى تو همين بس كه از آنچه بر ديگرى نمى پسندى دورى كنى.

امام (ع) به اين مطلب اشاره فرموده است كه دورى كردن شخص از آنچه بر ديگران نمى پسندد از قبيل رذايل اخلاقى كه باعث هلاكت مى شود، در ادب او بس است. و به اين وسيله كه اين صفات در ديگران ناپسند است او را بر حذر داشته و به اين وسيله كه اين خود در ادب كردن نفس كافى است او را تشويق فرموده است.

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 711)

شرح مرحوم مغنیه

364- الفكر مرآة صافية و الاعتبار منذر ناصح. و كفى أدبا لنفسك تجنّبك ما كرهته لغيرك.

المعنى

المراد بالفكر العقل السليم الذي ينتقل بالإنسان من معلوم الى مجهول، من شاهد الى غائب، كالعلم بالتناسق و الانسجام العجيب بين قوانين الكون، فإنه ينقلنا الى العلم بوجود المكوّن، و تقدم في الحكمة 280 لا يغش العقل من استنصحه، و المراد بالاعتبار الاتعاظ بحوادث الدهر و نكباته، و كفاك تثقيفا و تهذيبا لنفسك أن تترك ما تستقبحه من غيرك. و تقدم في الرسالة 30: «و استقبح من نفسك ما تستقبحه من غيرك».

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 426 و 427)

شرح شیخ عباس قمی

185- الفكر مرآة صافية، و الاعتبار منذر ناصح، و كفى أدبا لنفسك تجنّبك ما كرهته لغيرك.«» و في المثل: كفى بالاعتبار منذرا، و كفى بالشيب زاجرا، و كفى بالموت واعظا.«» و قال بعض الحكماء: إذا أحببت أخلاق امرى ء فكنه، و إن أبغضتها فلا تكنه. أخذه شاعر فقال:«»

إذا أعجبتك خصال امرى ء فكنه يكن منك ما يعجبك

فليس على المجد و المكرمات

إذا جئتها حاجب يحجبك

( . شرح حکم نهج البلاغه، ص157)

شرح منهاج البراعة خویی

(350) و قال عليه السّلام: الفكر مرآة صافية، و الإعتبار منذر ناصح، و كفى أدبا لنفسك تجنّبك ما كرهته لغيرك.

المعنى

(الفكر) حركة القوّة العاقلة نحو درك الحقائق، و هذه الحركة دوريّة تجري من المبادي إلى المقاصد، و من المقاصد إلى المبادي، فالحركة الاولى بمنزلة مواجهة المرآة الأشياء لتنعكس فيها، و حركته الثانية بمنزله انعكاس الأشياء فيه فيحصل اليقين و الاعتقاد، و إذا كانت الفكر مجرّدا عن شوائب الوهم و التخيّل لا ينعكس فيه إلّا الحقيقة، فيرى الأشياء كما هي عليها في الواقع.

و قد أسّس «دكارت» فلسفته الذائعة الصيت على هذا الأساس فجرّد نفسه عن كلّ حواسّه الباطنة و الظاهرة حتّى وصل إلى فكره المجرّد عن كلّ شائبة و جعله مرآتا صافية لكشف الحقائق.

(و الاعتبار) هو التأثّر عمّا يراه الانسان من تحوّلات و عواقب في المجتمع البشري سواء من أقدم عصور التاريخ، و سواء فيما هو حاضر يمرّ عليه في أيّامه و شهوره، فانّها خطباء بلغاء لبيان سوء حال الأشرار و الفجّار، و سعادة الأخيار و الأبرار فهو منذر ناصح.

و إن اعتاد الانسان التجنّب عمّا يكرهه لغيره، كفى له أدبا، و لا يرتكب ما يؤذي به الناس أبدا.

الترجمة

انديشه آئينه پاكى است، عبرت گرفتن بيمده اندرزگوئى است، براى پرورش خودت همين بس كه هر چه را از ديگران بدشمارى خود را از آن دور دارى.

  • انديشه بود آئنه پاك بشرعبرت بودش ناصح و منذر يكسر
  • در پرورش خودت همين بس كه شوىدور از عملى كه بد شمارى ز دگر

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 446)

شرح لاهیجی

(399) و قال (- ع- ) الفكر مرآت صافية و الاعتبار منذر ناصح و كفى ادبا لنفسك تجنّبك ما كرهته لغيرك يعنى و گفت (- ع- ) كه فكر كردن در كارها اينه صافست كه امر را كما هو حقّه مى نمايد و عبرت گرفتن ترسانيده پند دهنده است و كافى است از براى ادب دادن نفس تو دورى كردن تو از چيزى كه نفرت دارى تو از براى غير تو

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 324)

شرح ابن ابی الحدید

371: الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ وَ الِاعْتِبَارُ مُنْذِرٌ نَاصِحٌ- وَ كَفَى أَدَباً لِنَفْسِكَ تَجَنُّبُكَ مَا كَرِهْتَهُ لِغَيْرِكَ قد تقدم القول في نحو هذا- و في المثل كفى بالاعتبار منذرا- و كفى بالشيب زاجرا و كفى بالموت واعظا- و قد سبق القول- في وجوب تجنب الإنسان ما يكرهه من غيره- . و قال بعض الحكماء- إذا أحببت أخلاق امرئ فكنه- و إن أبغضتها فلا تكنه- أخذه شاعرهم فقال-

إذا أعجبتك خصال امرئ فكنه يكن منك ما يعجبك

فليس على المجد و المكرمات

إذا جئتها حاجب يحجبك

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 19، ص 283)

شرح نهج البلاغه منظوم

[356] و قال عليه السّلام:

الفكر مرات صافية، و الإعتبار منذر ناصح، و كفى أدبا لّنفسك تجنّبك ما كرهته لغيرك.

ترجمه

انديشه و تفكّر آئينه ايست روشن و عبرت گرفتن از اطوار روزگار ترساننده ايست اندرز دهنده و از براى تأديب تو اين بس كه آنچه بر ديگرى نه پسندى خود از آن دورى گزينى.

نظم

  • تفكّر هست جامى صاف و روشنكز انوارش شود دل رشك گلشن
  • اگر انديشه در آفاق و انفسكنى از رنجها گيرى تنفّس
  • ز دور روزگار عبرت پذيرىز گردشهاى گيتى پند گيرى
  • ز دل زنگار زشتيها زدائىز دولت در صف نيكان در آئى
  • پى تأديب تو جانا همين بسكه نپسندى هر آنچه بر دگر كس
  • خودت آن زشت را از كف گذارىگر او بنهد تو تندش بر ندارى
  • نه گر خود غرق باشى در رذائلبخوانى ديگران را بر فضائل
  • چو رو آرى خودت در كار نيكوبسوى تو نهند آن ديگران رو

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10، صفحه ی 136 و 137)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 چگونگی آغاز خلقت در نهج البلاغه

چگونگی آغاز خلقت در نهج البلاغه

«در این هنگام انبوه متراکمی از آب سر به بالا کشید و کف بر آورد، خداوند سبحان آن کف را در فضایی باز و تهی بالا برد و آسمان های هفت گانه را ساخت » از جملات امیر المؤمنین در این خطبه روشن می شود که ماده بنیادین خلقت آب بوده ، البته این آب همین آب معمولی در طبیعت که از دو عنصر اکسیژن و هیدروژن است نمی باشد و برخی نیز بر این اعتقاد هستند که مراد از آب همین آب معمولی می باشد و 98 درصد حیات از آب و 2 درصد از عناصر دیگر است.
No image

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
آفرينش جهان در نـهج البلاغه

آفرينش جهان در نـهج البلاغه

دقت و تأمل در سخنان حضرت على(ع) نشان ميدهد كه جهان دو انفجار گونه ى متفاوت را تجربه كرده است. انفجار نخست فضا و زمان و ماده را بوجود آورده است و انفجار دوم در ظرف فضا صورت گرفته و ماده را تحريك نموده است. سپس حباب ها بر خواسته و هفت آسمان را بوجود آورده اند. در پى چنين توضيحاتى خواننده ى محترم بايد بداند كه نويسنده در اين مجموعه تلاش نموده است كه با بهره گرفتن از منابع مختلف درك جديدى را از سخنان امام على(ع) در باره ى خلقت جهان كه در خطبه ى اول آمده است، ارائه دهد.
No image

چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

پژوهش حاضر با عنوان چگونگی و مراحل آفرینش جهان، در پی آن است که آیات آفرینش جهان را در تفاسیر معاصر شیعه (المیزان و نمونه ) مورد بررسی قرار داده و در میان آنها حقایق ناب قرآنی را در زمینه های مبدا خلقت جهان، دوره های آفرینش وغیره روشن و آشکار سازد. برای این منظور مقدمه به تبین و پیشینۀ موضوع اختصاص یافته است و در قسمت­های بعد برخی از واژگان مفهوم شناسی شده و دیدگاه علامه طباطبایی و آیت ا... مکارم در پیدایش جهان تبیین شده است.
 آغاز سخن درباره آفرینش جهان(نهج‌البلاغه)

آغاز سخن درباره آفرینش جهان(نهج‌البلاغه)

کوتاه سخن این که افعال خداوند از افعال بندگان به کلّى جداست زیرا او با علم به مصالح و مفاسد اشیا و آگاهى بر نظام احسن آفرینش و قدرت تامّ و کاملى که بر همه چیز دارد، با قاطعیّت اراده مى کند و بدون هیچ تزلزل و تردید و اندیشه و تجربه، موجودات را لباس وجود مى پوشاند. هم در آغاز آفرینش چنین است و هم در ادامه آفرینش.

پر بازدیدترین ها

No image

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
 آغاز سخن درباره آفرینش جهان(نهج‌البلاغه)

آغاز سخن درباره آفرینش جهان(نهج‌البلاغه)

کوتاه سخن این که افعال خداوند از افعال بندگان به کلّى جداست زیرا او با علم به مصالح و مفاسد اشیا و آگاهى بر نظام احسن آفرینش و قدرت تامّ و کاملى که بر همه چیز دارد، با قاطعیّت اراده مى کند و بدون هیچ تزلزل و تردید و اندیشه و تجربه، موجودات را لباس وجود مى پوشاند. هم در آغاز آفرینش چنین است و هم در ادامه آفرینش.
 دنیاشناسی در نهج البلاغه

دنیاشناسی در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام به خانه یکی از یاران خویش به نام علاءبن زیاد وارد شد. وقتی خانه بسیار پر زرق و برق او را دید، فرمود: «با این خانه وسیع در دنیا چه می کنی، در حالی که در آخرت به آن نیازمندتری. آری، اگر بخواهی می توانی با همین خانه به آخرت برسی! اگر در این خانه بزرگ از مهمانان پذیرایی کنی، به خویشاوندان با نیکوکاری بپیوندی
 چگونگی آغاز خلقت در نهج البلاغه

چگونگی آغاز خلقت در نهج البلاغه

«در این هنگام انبوه متراکمی از آب سر به بالا کشید و کف بر آورد، خداوند سبحان آن کف را در فضایی باز و تهی بالا برد و آسمان های هفت گانه را ساخت » از جملات امیر المؤمنین در این خطبه روشن می شود که ماده بنیادین خلقت آب بوده ، البته این آب همین آب معمولی در طبیعت که از دو عنصر اکسیژن و هیدروژن است نمی باشد و برخی نیز بر این اعتقاد هستند که مراد از آب همین آب معمولی می باشد و 98 درصد حیات از آب و 2 درصد از عناصر دیگر است.
آفرينش جهان در نـهج البلاغه

آفرينش جهان در نـهج البلاغه

دقت و تأمل در سخنان حضرت على(ع) نشان ميدهد كه جهان دو انفجار گونه ى متفاوت را تجربه كرده است. انفجار نخست فضا و زمان و ماده را بوجود آورده است و انفجار دوم در ظرف فضا صورت گرفته و ماده را تحريك نموده است. سپس حباب ها بر خواسته و هفت آسمان را بوجود آورده اند. در پى چنين توضيحاتى خواننده ى محترم بايد بداند كه نويسنده در اين مجموعه تلاش نموده است كه با بهره گرفتن از منابع مختلف درك جديدى را از سخنان امام على(ع) در باره ى خلقت جهان كه در خطبه ى اول آمده است، ارائه دهد.
Powered by TayaCMS