شرح مناجات شعبانیه قسمت سیزدهم

شرح مناجات شعبانیه قسمت سیزدهم  

 قسمت سیزدهم

اِلهی اِنْ کانَ صَغُرَ فی جَنبِ طاعَتِکَ عَمَلی فَقَد کَبُرَ فی جَنبِ رَجائکَ أَمَلی، اِلهیکَیفَ اَنقَلِبُ مِنْ عِندِکَ بِالْخَیْبَةِ مَحرُوماً وَ قَد کانَ حُسنُ ظَنّی بِجُودِکَ اَنْ تَقْلِبَنیبِالنَّجاةِ مَرْحُوما.

خدایا! اگر عملم در اطاعت تو ناچیز است، ولی در کنار امیدواری به کرمت،آرزویم، بزرگ است. معبود من! چگونه از آستان جودت، تهی دست ومحروم برگردم، در صورتی که حسن ظن من به جود تو این بوده که بر منرحمت خواهی آورد و مرا نجات خواهی داد.

نکاتی از این فراز

1. امید فراوان به رحمت حق در کنار طاعت اندک؛

2. گمان نیک به خدا.

«اِلهی اِنْ کانَ صَغُرَ فی جَنْبِ طاعَتِک...».

آرزوی بزرگ و طاعت اندک

از تکرار دوباره، امیدواری و حسن ظن به خداوند چنانچه در فرازهای بعدی نیزتکرار خواهد شد، یکی دیگر از آداب دعا نیز فهمیده می شود، و آن اصرارورزیدن و پافشاری کردن در اجابت خواسته های خویش می باشد.

چنانچه از اخبار به دست می آید و مطلوب خداوند نیز می باشد، از جملهآداب دعا و در واقع، از جمله شرایط استجابت خواسته ها، پافشاری و سماجتدر برآوردن خواسته ها از طرف پروردگار عالم می باشد.

امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید:

اِنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ کَرِهَ اِلْحاحَ النّاسِ بَعْضُهُم عَلی بَعْضٍ فِی الْمَسأَلَةِ وَ اَحَبَّ ذلِکَلِنَفْسِهِ، اِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَل یُحِب اَنْ یُسْألَ وَ یُطْلَبُ ما عِنْدَه.

همانا خدای عزوجل خوش ندارد که مردم در انجام حاجت بر همدیگراصرار کنند، ولی برای خودش آن را دوست دارد. خدای عزوجل دوستدارد که از او درخواست شود و آنچه نزد اوست خواهش شود.(82)

همچنین از امام باقر علیه السلام نقل شده که فرمود:

وَ اللّه ِ لا یُلِحُّ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ عَلَی اللّه ِ عَزَّوَجَل فِی حاجَتِهِ اِلاّ قَضاها لَه.

به خدا سوگند هیچ بنده ای در دعا، پافشاری و اصرار به درگاه خدای عزوجلنکند، جز اینکه حاجتش را برآورد.(83)

در کتاب مقدس «انجیل» نیز چنین آمده است که:

روزی عیسی برای شاگردانش، مَثَلی آورد تا نشان بدهد که لازم است، همیشهدعا کنند و تا وقتی جواب دعای خود را نگرفته اند از دعا کردن باز نایستند.

فرمود: در یک شهر یک قاضی بود که نه از خدا می ترسید و نه توجهی بهمردم داشت. بیوه زنی اهل همان شهر پی در پی، پیش او می آمد و از دستمردی شکایت می کردکه به او خسارت رسانیده بود. قاضی تا مدتی بهشکایت او توجهی نکرد. ولی بالاخره از دست او به ستوه آمد و به خودشگفت: من نه از خدا می ترسم و نه از مردم. اما این زن مایه دردسر من شدهاست، بهتر است به دادش برسم.

در این هنگام، عیسی مسیح علیه السلام فرمود: آنجا که چنین قاضی بی انصافی راضیشود به داد مردم برسد، آیاخدا به داد قوم خود نخواهد رسید که شبانه روز بهدرگاه او دعا و التماس می کنند؟ بله او حتماً دعای ایشان را اجابت خواهد فرمود.(84)

باری، امام علیه السلام در فراز مذکور از مناجات شعبانیه و در مقام اصرار، بار دیگرآرزوی بزرگش را در کنار امیدواری به کرم پروردگارش مطرح نموده، و با امیدیدوباره، از معبودش، اجابت خواسته هایش را می طلبد.

چون عود نبود چوب بید آوردم

روی سیه و موی سپید آوردم

گفتی تو مرا که ناامیدی کفر است

بر قول تو رفتم و امید آوردم

ابوسعید ابوالخیر

«اِلهی کَیْفَ اَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِک بِالْخَیْبَةِ...».

گمان نیکو به خدا

به راستی که با این سکه صاحب عیار، یعنی «حسن ظن به خداوند» از چهتهی دستی و فقر و حرمانی می توان رها شد و به چه خیراتی می توان راه پیدا کرد؟!

گمان نیک داشتن به خداوند عزّوجلّ و اعتقاد خیر به حضرتش، پایه بسیاریاز درجه های معرفت و زیر بنای اصلی مرتبه توکل و تسلیم و طمأنینه و آرامش ونظایر آنها است.

در اینجا مناسب است که تنها به یکی از برکات سرشار «گمان نیکو داشتن بهحضرت حق» اشاره کنیم و آن اینکه:

گذشته از آنکه آدمی همواره در معرض لغزش ها و خطاها قرار دارد و با وجود آنکهممکن است حق اخلاص را در اعمالش ادا نکند، در شناخت پروردگار و عبادت او نیزآن چنان که سزاوار خداوندیش باشد، مقصر و تقصیر کار است.

زیرا آنجا که اشرف مخلوقات عالم، حضرت نبی اکرم صلی الله علیه و آله در خطاب بهپروردگارش عرض می کند: «ما عَرَفْناکَ حَقَّ مَعْرِفَتِک وَ ما عَبَدْناکَ حَقَّ عِبادَتِک؛ آنچنان که شایسته توست، تو را نشناختیم و آن چنان که سزاوار توست، تو راپرستش نکردیم»(85) تکلیف دیگر انسان ها مشخص خواهد بود.

حضرت امام خمینی رحمه الله در این باره می فرماید:

ای ضعیف جایی که رسول خدا صلی الله علیه و آله که اعرف خلق اللّه است و عمل او از همهکس نورانی تر و باعظمت تر است اعتراف به عجز و تقصیر کند و بگوید: «ماعَرَفْناکَ حَقَّ مَعْرِفَتِک وَ ما عَبَدْناکَ حَقَّ عِبادَتِک» و ائمه معصومین علیهم السلام آنطور در محضر مقدس حق، اظهار قصور و تقصیر کنند، از پشه لاغری چهخیزد؟... آری آنها مقام معرفتشان به عجز مخلوقات وعزت و عظمت واجبتعالی شأنه اقتضا می کرد آن اظهارات و اعترافات را.

ما بیچارگان از جهل و حجاب های گوناگون، به گردن فرازی برخاستیم و خودفروشی و عمل فروشی کنیم. ما خود بالضّروره می دانیم که اعمال ما و همهبشر عادی بلکه همه ملائکة اللّه در میزان مقایسه بااعمال رسول خدا صلی الله علیه و آله وائمه هدی علیهم السلام ، قدری محسوس ندارد و به هیچ وجه در حساب نیاید. این دوقضیه به ما نتیجه می دهد که باید به هیچ یک ازاعمال خود، خشنود نباشیم،بلکه اگر به قدر عمر دنیا به عبادت و اطاعت، قیام کنیم، خجل و شرمسار باشیم.(86)

همچنین در روایتی از امام موسی بن جعفر علیه السلام وارد شده است که:

کُلُّ عَمَلٍ تُریدُ بِهِ اللّهَ عَزّّوَجلّ فَکُنْ فیهَ مُقَصِّراً عِنْدَ نَفْسِکَ فَاِنَّ النّاسَ کُلُّهُم فیاَعْمالِهِم فیما بَیْنَهُم وَ بَیْنَ اللّه مُقَصِّرونَ اَلاّ مَنْ عَصَمَهُ اللّه عَزَّوَجلّ.

هر عملی که به قصد خدای عزوجل می کنی، خود را در آن مقصر بدان، زیرامردم، همگی در اعمال خویش، میان خود و خدا مقصرند، مگر آن کس راکه خدای عزوجل نگه دارد.(87)

خرما نتوان خوردن از این خار که کشتیم

دیبا نتوان کردن ازین پشم که رشتیم

بر حرف معاصی خط عذری نکشیدیم

پهلوی کبائر حسناتی ننوشتیم

افسوس برین عمر گرانمایه که بگذشت

ما از سر تقصیر و خطا در نگذشتیم

باشد که عنایت برسد ور نه مپندار

با این عمل دوزخیان کاَهل بهشتیم

سعدی

حاصل سخن آنکه در میان این همه تقصیرها و کوتاهی ها، آنچه می تواندآدمی را دلگرم و امیدوار به کرم و رحمت خداوندگار نماید«گمان نیکو وشایسته» به حضرتش می باشد، که با بنده اش به نیکی معامله نماید، از تقصیرات اوچشم بپوشد و عبادات او را با همه کاستی ها و ناخالصی ها پذیرا گردد، که نفْسِچنین نگاه و چنین حسن ظنی در حق پروردگار، قادر است دریچه های «رحمت»و «رضوان» و «مغفرت» را به سوی قلب و جان بنده بگشاید و نهاد او را مالامال ازسرور و انبساط نماید؛ همان گونه که خود، در دعوت بندگان به «حسن ظن» بهخالق خویش و در مقام تذکر به برکات «گمان نیک» به خداوند چنین فرمودهاست:

لا یَتَّکِلُ العامِلونَ لی عَلی اَعْمالِهِمَ الَّتی یَعْمَلونَها لِثَوابی، فَاِنَّهُم لَوِاجْتَهِدُوا وَ اَتْعَبُوااَنْفُسَهُم فی عَبادَتی کانُوا مُقَصِّرینَ غَیرَ بالِغینَ فی عِبادَتِهِم کُنْهَ عِبادَتی فیمایَطْلُبُونَ عِنْدی مَنْ کَرامَتی وَ النَّعیمِ فی جَنّاتی وَ رَفیعِ الدَّرَجاتِ العُلی فیجَوارِی وَ لکِنَّ بِرَحمَتی فَلْیَثِقُوا وَ فَضْلی فَلْیَرجُوا وَ اِلی حُسْنِ الظَّنِ بیفَلْیَطْمَئنُّوا. فَاِنَّ رَحْمَتی عِنْدَ ذلِکَ تُدْرِکُهُم وَ مَنّی یُبَلِّغُهُم رِضْوانی وَ مَغْفِرَتیتُلْبِسُهُم عَفوی فَاِنّی أنا اللّه ُ الرَّحمنُ الرَّحیمُ وَ بِذلکَ تَسَمّیَتُ.

آنها که برای ثواب من عملی انجام می دهند، نباید به اعمالی که انجام می دهندتکیه کنند، زیرا ایشان اگر در تمام عمر خویش کوشش کنند و در راه عبادتمخود را به زحمت اندازند، باز مقصر باشند. و در عبادت به کنه بندگیم نرسندنسبت به آنچه از من طلب می کنند که کرامت و نعمت در بهشت و رفعت بهدرجات عالی در جوارم باشد. بلکه تنها باید به رحمتم اعتماد کنند و به فضلمامیدوار باشند و به گمان نیک و حسن ظن خویش نسبت به من اطمینان کنند.که در این صورت است که رحمتم ایشان را دریابد و رضوانم به آنها برسدوآمرزشم بر آنها لباس گذشت بپوشاند زیرا من خدای رحمان و رحیم هستم وبدین نام نامیده شده ام.(88)

82. اصول کافی، ج 4، ص 224.

83. همان.

84. انجیل لوقا، 7 ـ 1: 18.

85. امام خمینی، آداب الصلوة، ص 305.

86. همان، صص 175 و 176.

87. اصول کافی، ج 3، ص 114.

88. اصول کافی، ج 3، ص 115.

 

پاورقی:

 

تهیه وتنظیم : رسول غفارپور

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 چگونگی آغاز خلقت در نهج البلاغه

چگونگی آغاز خلقت در نهج البلاغه

«در این هنگام انبوه متراکمی از آب سر به بالا کشید و کف بر آورد، خداوند سبحان آن کف را در فضایی باز و تهی بالا برد و آسمان های هفت گانه را ساخت » از جملات امیر المؤمنین در این خطبه روشن می شود که ماده بنیادین خلقت آب بوده ، البته این آب همین آب معمولی در طبیعت که از دو عنصر اکسیژن و هیدروژن است نمی باشد و برخی نیز بر این اعتقاد هستند که مراد از آب همین آب معمولی می باشد و 98 درصد حیات از آب و 2 درصد از عناصر دیگر است.
No image

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
آفرينش جهان در نـهج البلاغه

آفرينش جهان در نـهج البلاغه

دقت و تأمل در سخنان حضرت على(ع) نشان ميدهد كه جهان دو انفجار گونه ى متفاوت را تجربه كرده است. انفجار نخست فضا و زمان و ماده را بوجود آورده است و انفجار دوم در ظرف فضا صورت گرفته و ماده را تحريك نموده است. سپس حباب ها بر خواسته و هفت آسمان را بوجود آورده اند. در پى چنين توضيحاتى خواننده ى محترم بايد بداند كه نويسنده در اين مجموعه تلاش نموده است كه با بهره گرفتن از منابع مختلف درك جديدى را از سخنان امام على(ع) در باره ى خلقت جهان كه در خطبه ى اول آمده است، ارائه دهد.
No image

چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

پژوهش حاضر با عنوان چگونگی و مراحل آفرینش جهان، در پی آن است که آیات آفرینش جهان را در تفاسیر معاصر شیعه (المیزان و نمونه ) مورد بررسی قرار داده و در میان آنها حقایق ناب قرآنی را در زمینه های مبدا خلقت جهان، دوره های آفرینش وغیره روشن و آشکار سازد. برای این منظور مقدمه به تبین و پیشینۀ موضوع اختصاص یافته است و در قسمت­های بعد برخی از واژگان مفهوم شناسی شده و دیدگاه علامه طباطبایی و آیت ا... مکارم در پیدایش جهان تبیین شده است.
 آغاز سخن درباره آفرینش جهان(نهج‌البلاغه)

آغاز سخن درباره آفرینش جهان(نهج‌البلاغه)

کوتاه سخن این که افعال خداوند از افعال بندگان به کلّى جداست زیرا او با علم به مصالح و مفاسد اشیا و آگاهى بر نظام احسن آفرینش و قدرت تامّ و کاملى که بر همه چیز دارد، با قاطعیّت اراده مى کند و بدون هیچ تزلزل و تردید و اندیشه و تجربه، موجودات را لباس وجود مى پوشاند. هم در آغاز آفرینش چنین است و هم در ادامه آفرینش.

پر بازدیدترین ها

 آفرینش انسان در نهج البلاغه

آفرینش انسان در نهج البلاغه

سپس از روح خود در آن دمید، پس به شکل انسان هشیارى در آمد که به تحرک برخاسته و ذهن و فکر و اعضاى خود را به خدمت مى‏گیرد، و از ابزار جابجائى استفاده مى‏ کند، حق و باطل را مى ‏شناسد، و از حواس چشیدن و بوئیدن و دیدن برخوردار است معجونى است با سرشتى از رنگهاى مختلف و اشیاى گرد آمده که برخى ضد یکدیگر بوده و برخى با هم متباین هستند، مانند: گرمى و سردى، ترى و خشکى، بدحالى و خوش حالى.
No image

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
آفرينش جهان در نـهج البلاغه

آفرينش جهان در نـهج البلاغه

دقت و تأمل در سخنان حضرت على(ع) نشان ميدهد كه جهان دو انفجار گونه ى متفاوت را تجربه كرده است. انفجار نخست فضا و زمان و ماده را بوجود آورده است و انفجار دوم در ظرف فضا صورت گرفته و ماده را تحريك نموده است. سپس حباب ها بر خواسته و هفت آسمان را بوجود آورده اند. در پى چنين توضيحاتى خواننده ى محترم بايد بداند كه نويسنده در اين مجموعه تلاش نموده است كه با بهره گرفتن از منابع مختلف درك جديدى را از سخنان امام على(ع) در باره ى خلقت جهان كه در خطبه ى اول آمده است، ارائه دهد.
 چگونگی آغاز خلقت در نهج البلاغه

چگونگی آغاز خلقت در نهج البلاغه

«در این هنگام انبوه متراکمی از آب سر به بالا کشید و کف بر آورد، خداوند سبحان آن کف را در فضایی باز و تهی بالا برد و آسمان های هفت گانه را ساخت » از جملات امیر المؤمنین در این خطبه روشن می شود که ماده بنیادین خلقت آب بوده ، البته این آب همین آب معمولی در طبیعت که از دو عنصر اکسیژن و هیدروژن است نمی باشد و برخی نیز بر این اعتقاد هستند که مراد از آب همین آب معمولی می باشد و 98 درصد حیات از آب و 2 درصد از عناصر دیگر است.
خلقت مورچه از نظر نهج البلاغه

خلقت مورچه از نظر نهج البلاغه

منظور از این جمله که در انبار نگهداری می نماید این است که مورچه دانه را به درون خاک می برد به طور طبیعی دانه پس از مدتی رویش می کند و از خاک سر برمی آورد اما مورچه برای جلوگیری از این امر همه دانه ها را به دو نیم تقسیم می کند و مانع از بین رفتن روزیش می شود.
Powered by TayaCMS