اعتکاف(5)

اعتکاف(5)

مقدمه:

پیشینه اعتکاف

ارزش معنوی اعتکاف

اعتکاف در قرآن

اعتکاف در احادیث

زمان اعتکاف

مکان اعتکاف

مقابله با تهاجم فرهنگ بیگانه

پی نوشت ها:

مقدمه:

انسان موجودی است سالک و پویا به سوی معبود حقیقی خویش و از هر راهی که برود و هر مسیری را که در زندگی انتخاب کند، سرانجام به لقای معبود خویش می رسد:

" یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه (انشقاق/ 6 )؛ ای انسان! تو با تلاش و رنج به سوی پروردگارت می روی و او را ملاقات خواهی کرد."

با توجه به این آیه اگر انسان راه ایمان، خود سازی و تهذیب نفس را بپوید جمال و مهر خداوند را ملاقات می کند، اما اگر راه کفر و آلودگی را در پیش گیرد، جلال و قهر او را می بیند. بنابراین اگر مقصد و غایت سلوکش لقای محبت و مهر خدا باشد، باید راه تهذیب نفس و عبادت حقیقی را در پیش گیرد و از هوای نفس بگریزد و در طریقت انس با معبود گاهی به گوشه ای خلوت پناه ببرد و دور از همه عنوان ها و تعلقات مادی، لختی بر حال زار خویش بگرید و با سوز دل و اشک چشم، کدورت و زنگار را از چهره جان خود بزداید و در زاد و توشه آخرت اندیشه کند.

ادیان الهی با توجه به همین نیاز روحی، با آن که انسان را به حضور در جامعه و شرکت در فعالیت های اجتماعی فرا می خوانند، فرصت هایی را نیز برای خلوت نمودن او با خداوند فراهم نموده اند، یکی از این فرصت ها "اعتکاف " است.

اعتکاف در لغت به معنی اقامت کردن و ماندن در جایی و ملازم بودن با چیزی است، ولی در شرع اسلام، اقامت در مکانی مقدس به منظور تقرب جستن به خداوند متعال است.

اعتکاف فرصت بسیار مناسبی است تا انسانی که در پیچ و خم های زندگی مادی غرق شده، خود را بازیابد و به قصد بهره بردن از ارزش های معنوی از علایق مادی دست بکشد و خود را در اختیار پروردگار بگذارد و تقاضا کند که او را در راه راست ثابت نگهدارد تا بتواند به دریای بیکران انس و مهر خداوند که یکسره مغفرت و رحمت است، متصل شود.

در اعتکاف می توان خانه دل را از اغیار تهی کرد و نور محبت خدا را در آن جلوه گر ساخت؛ می توان خود را وقف عبادت کرد و لذت میهمان شدن بر سر سفره احسان و لطف الهی چشید؛ می توان زمام دل و جان را به دست خدا سپرد و همه اعضا و جوارح را در حصار اراده حق به بند کشید؛ (1) می توان به خویشتن پرداخت و معایب و کاستی های خود را شناخت و در جست و جوی معالجه بود؛ می توان نامه عمل را مرور کرد و به فکر تدارک و جبران فرصت های از دست رفته بود؛ می توان به مرگ اندیشید و خود را برای حضور در پیشگاه خدای "ارحم الراحمین " آماده کرد.

آری! "اعتکاف" فصلی است برای گریستن، برای ریزش باران رحمت، برای شستن آلودگی های گناه، برای تطهیر صحیفه اعمال، برای نورانی ساختن دل و صفا بخشیدن به روح.

پیشینه اعتکاف

اعتکاف مخصوص دین اسلام نیست بلکه در ادیان الهی دیگر نیز وجود داشته و در اسلام استمرار یافته است، اگر چه ممکن است در شرع مقدس اسلام پاره ای از خصوصیات و احکام و شرایط آن تغییر یافته باشد. درباره حدود و شرایط این عبادت در دیگر ادیان، اطلاعات قابل توجهی در اختیار ما نیست. مرحوم علامه مجلسی در "بحارالانوار" به نقل از طبرسی آورده است که: "حضرت سلیمان (ع) در مسجد بیت المقدس به مدت یک سال و دو سال، یک ماه و دو ماه و کمتر و بیشتر اعتکاف می کرد و آب و غذا برای آن حضرت فراهم می شد و او در همان جا به عبادت می پرداخت." (2)

برخی از آیات قرآن نیز دال بر این است که اعتکاف در ادیان الهی گذشته وجود داشته است. خداوند متعال می فرماید:

"... و عهدنا الی ابراهیم و اسماعیل ان طهرا بیتی للطائفین والعاکفین والرکع السجود( بقره/ 125)؛ به حضرت ابراهیم و اسماعیل (ع) سفارش نمودیم تا خانه ام را برای طواف کنندگان، معتکفان و نمازگزاران تطهیر کنند."

از این آیه استفاده می شود که در زمان حضرت ابراهیم و اسماعیل (ع) عبادتی به نام اعتکاف وجود داشته و پیروان دین حنیف گرداگرد کعبه معتکف می شده اند.

حضرت مریم (س) آن گاه که به افتخار ملاقات با فرشته الهی نایل آمد، از مردم فاصله گرفت و در خلوت به سر برد تا در مکانی خالی و فارغ از هر گونه دغدغه به راز و نیاز با خدای خود بپردازد و چیزی او را از یاد محبوب غافل نکند.

به همین جهت طرف شرق بیت المقدس را که شاید محلی آرام تر و یا از نظر تابش آفتاب پاک تر و مناسب تر بود برگزید. (3)

مرحوم علامه طباطبائی (ره) در المیزان می نویسد: هدف حضرت مریم (س) از دوری نمودن از مردم، بریدن از آنان و روی آوردن به سنت اعتکاف بوده است. (4)

برخی از روایات اهل سنت هم نشان می دهد که در دوران جاهلیت هم عملی عبادی به عنوان اعتکاف در میان مردم رایج بوده است. (5)

علامه حلی در کتاب "تذکره الفقهاء" به مشروعیت اعتکاف در ادیان پیشین تصریح نموده است. (6)

از زمانی که پیامبراسلام (ص) اعتکاف را به مسلمانان آموزش داد، این سنت اسلامی در میان مسلمانان رواج پیدا کرد.

در حال حاضر مراسم اعتکاف در دهه پایانی ماه مبارک رمضان در بسیاری از کشورهای اسلامی از جمله عربستان ( به ویژه شهر مکه) با شکوه خاصی برگزار می شود. همه ساله خیل عظیم مسلمانان، که بخش قابل توجهی از آنان را جوانان تشکیل می دهند، از سراسر جهان به سوی مسجدالحرام می شتابند و در کنار خانه خدا معتکف می شوند و حتی بسیاری از زائران خانه خدا به منظور دستیابی به فضیلت اعتکاف در دهه آخر ماه رمضان، این ایام پر برکت را برای انجام عمره مفرده برمی گزینند.

شبیه این مراسم در مسجدالنبی و در کنار مرقد مطهر پیامبر(ص) برگزار می شود. مسجد کوفه در عراق نیز سال های متمادی، محل برپایی مراسم اعتکاف در دهه آخر ماه مبارک رمضان بوده است. انبوه شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت (ع) در این مسجد مقدس معتکف می شده اند و بسیاری از عالمان بزرگ شیعه نیز همراه با مردم در این مراسم شرکت می کرده اند.

اعتکاف در کشور ایران تاریخچه ای پرفراز و نشیب دارد در هر عصری که عالمان برجسته دینی به اعتکاف اهتمام ورزیده اند، مردم مسلمان نیز از آنان پیروی کرده و به اعتکاف بها داده اند.

در عصر صفوی، در سایه تلاش های دو عالم بزرگ آن زمان، مرحوم شیخ بهایی (1030- 952 ه.ق) و شیخ لطف الله میسی عاملی اصفهانی (متوفای 1032 یا 1034 ه.ق)، اعتکاف در شهرهای ایران، به ویژه قزوین و اصفهان، رونق خاصی یافته است.

خوشبختانه اکنون در بسیاری از شهرهای کشورمان مراسم اعتکاف در روزهای 13، 14 و 15 ماه رجب (ایام البیض) برگزار می شود. این سنت حسنه ابتدا در شهر مقدس قم، توسط عالم ربانی میرزا مهدی بروجردی صورت گرفت و رفته رفته در شهرهای دیگر رواج یافت.

ارزش معنوی اعتکاف

انقطاع از مادیات و امور دنیوی و ملازمت مسجد و دوام ذکر و عبادت خدا، به تنهایی و بدون اعتکاف نیز دارای ارزشی والا و اهمیتی فراوان است که در این زمینه آیات، روایات و احادیث زیادی را با چنین مضمونی می توان یافت، اما اهمیت اعتکاف به طور مشخص در قرآن و احادیث مورد تاکید قرار گرفته است.

در بنیاد اولین خانه توحید (کعبه) به دست دو پیامبر الهی، حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهماالسلام سخن از عهد و پیمانی به میان می آید که از جانب خداوند، جهت تطهیر"بیت الله " برای طواف کنندگان، معتکفین و نمازگزاران از آنان گرفته شده است.

مطالعه در تعالیم ادیان الهی نشان می دهد که همواره شیوه هایی از درون گرایی و دوری از جمع در ادیان آسمانی وجود داشته است.

اعتکاف در قرآن

از کلام وحی استفاده می شود که در میان بنی اسرائیل نوعی روزه همراه با سکوت (صمت ) رایج بوده است. (7) حضرت موسی(ع) با آن که مسئولیت سنگین رهبری و هدایت امت را بر دوش داشت، برای مدت زمانی آنان را رها کرد و برای خلوت کردن با محبوب خویش به خلوتگاه کوه طور شتافت. او در پاسخ به پرسش پروردگار فرمود:

"... و عجلت الیک رب لترضی (طه/ 84 )؛ پروردگارا به سوی تو آمدم تا از من راضی شوی."

قرآن مجید در جایی دیگر از" رهبانیت " و گوشه گیری پیروان حضرت عیسی(ع) سخن به میان آورده، و می فرماید:

"... و رهبانیه ابتدعوها ما کتبناها علیهم الا ابتغاء رضوان الله فما رعوها حق رعایتها... (حدید/ 27)؛ و رهبانیتی را که خود ابداع نمودند از این رو برایشان مقرر نمودیم تا خشنودی خداوند را کسب کنند. پس حق آن را چنان که باید مراعات نکردند."

مفسر بزرگ قرآن، علامه طباطبائی (ره) فرموده است: " لحن آیه شریفه نشان می دهد که خداوند، ابتدائا رهبانیت را بر پیروان حضرت عیسی (ع) مقرر ننموده، ولی آن را مورد تایید قرار داده است." (8) هر چند آنان به دلیل این که در رهبانیت زیاده روی نمودند و حد و مرز آن را مراعات نکردند، مورد نکوهش خداوند قرار گرفتند.

اسلام با پیش بینی عبادتی به نام "اعتکاف " که در واقع نوعی خلوت و درون گرایی است، برای ساختن انسان ها و جلوگیری از آفت خدا فراموشی و خود فراموشی، چاره اندیشی نموده است. این ها همه نشان می دهد با آن که روح تعالیم ادیان، دعوت به جمع و اجتماع است، انسان به برنامه هایی که او را با درون خود پیوند دهد نیز محتاج است.

راز این امر روشن است؛ معمولا حضور پیوسته و دائمی در عرصه اجتماع و کار و تلاش عملی، رفته رفته روحیه عمل گرایی را در انسان تقویت می کند.

پیدایش این روحیه چه بسا انسان را از درون تهی می کند تا آن جا که به چیزی جز عمل بیشتر نیندیشد. شخص عمل گرا و عمل زده حتی گاه فرصت نمی یابد نتایج کارها و تلاش های خود را هم به درستی ارزیابی کند. لذا اعتکاف زمینه مناسبی است تا انسان به کاوش درباره انگیزه ها و روحیات خویش بپردازد و برای رفع نقصان و تکامل آن بکوشد. بنابراین اعتکاف با ویژگی هایی که اسلام برای آن در نظر گرفته، پاسخی است به این نیاز روحی، و فرصتی است مغتنم برای رو آوردن به خود و خدا.

اعتکاف در احادیث

میزان توجه پیامبر(ص) به برپایی اعتکاف، بسیار در خور دقت و تامل است. خداوند متعال، پیامبر خویش را به داشتن خلق و خویی عظیم و بزرگ ستوده است.

"و انک لعلی خلق عظیم( قلم/ 4)؛ و در حقیقت تو به اخلاق نیکو وعظیم آراسته هستی."

با این حال، آن حضرت با وجود مسئولیت بزرگ اجتماعی که بر دوش داشت، خود را از اعتکاف بی نیاز نمی دانست.

چنان که در حدیثی از امام صادق (ع) آمده است: "رسول خدا در دهه آخر ماه مبارک رمضان در مسجد معتکف می شدند و برای آن حضرت خیمه ای که از مو بافته شده بود، در مسجد برپا می شد. پیامبر(ص) برای اعتکاف آماده می شدند و بستر خویش را جمع می کردند." (9)

در حدیث دیگری از امام صادق (ع) آمده است: " کانت بدر فی شهر رمضان و لم یعتکف رسول الله (ص) فلما ان کان من قابل اعتکف عشرین. عشرا لعامه و عشرا قضاء لما فاته (10)؛ جنگ بدر در ماه رمضان رخ داد، از این رو رسول خدا موفق به اعتکاف نشدند. آن حضرت در ماه رمضان سال آینده یک دهه را به عنوان همان سال اعتکاف نمودند و یک دهه را نیز به عنوان قضای سال قبل."

رسول خدا افزون بر اهتمام عملی نسبت به اعتکاف، با بیان فضایل و پاداش بزرگ آن، مؤمنان را به انجام این عمل تشویق می نمودند. در حدیثی از آن حضرت آمده است: "اعتکاف عشر فی شهر رمضان تعدل حجتین و عمرتین (11)؛ یک دهه اعتکاف در ماه رمضان همچون دو حج و دو عمره است."

گرچه این حدیث ناظر به اعتکاف به مدت ده روز و در ماه مبارک رمضان است، ولی اعتکاف در کمتر از این مدت (به شرط آن که از سه روز کم تر نباشد) در غیر ماه مبارک رمضان مخصوصا "ایام البیض " به اندازه خود فضیلت و ثواب دارد.

زمان اعتکاف

اعتکاف از نظر زمان محدود به وقت خاص نیست؛ تنها از آن رو که لازمه اعتکاف، روزه گرفتن است، باید در زمانی اعتکاف شود که شرعا بتوان روزه گرفت. پس هر گاه روزه گرفتن صحیح باشد، اعتکاف نیز صحیح است، ولی بهترین زمان برای اعتکاف دهه آخر ماه مبارک رمضان، و ایام البیض ماه رجب است. اعتکاف در دهه آخر ماه رمضان، با آماده سازی انسان برای درک لیله القدر و بهره برداری از فیض این شب گرانقدر، بی ارتباط نیست. در کشور ما اکنون اعتکاف در سه روز از ماه رجب بیش از اعتکاف در دهه پایانی ماه رمضان رواج دارد؛ و این سه روز از چند نظر حائز اهمیت است:

اول آن که ماه رجب، ماه حرام است و از روایات استفاده می شود که اعتکاف در ماه های حرام، نسبت به دیگر ماهها از فضیلت بیشتری برخوردار است.

ثانیا: روزه در ماه رجب دارای فضیلتی خاص است، زیرا ماه رجب ماه بزرگی است که مردم حتی در جاهلیت نیز حرمت آن را پاس می داشتند. اسلام نیز بر احترام و منزلت آن افزود. (12) ظاهرا چنین رفتار و باوری نسبت به ماه رجب از دیگر ادیان الهی در میان مردم به جای مانده بود.

مالک بن انس ( پیشوای مذهب مالکی) گفته است: سوگند به خدا، چشمانم تاکنون کسی را که از نظر وارستگی، فضیلت و عبادت و پرهیزگاری برتر از امام صادق (ع) باشد، ندیده است. من به حضور ایشان می آمدم و او مرا مورد توجه قرار می داد و احترام می نمود. روزی به ایشان عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! پاداش کسی که یک روز از ماه رجب را با ایمان و اخلاص روزه بگیرد، چیست؟ امام صادق (ع) فرمود: پدرم از پدرش و او از جدش و ایشان از رسول خدا (ص) برایم روایت کرد که هر کس یک روز از ماه رجب را از سر ایمان و اخلاص روزه بگیرد، گناهانش آمرزیده می شود. (13)

بر پایه حدیثی دیگر از پیامبر (ص) هر کس سه روز از ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند میان او و آتش جهنم به اندازه هفتاد سال راه فاصله می اندازد. پروردگار مهربان به کسی که سه روز از ماه رجب را روزه گرفته، خطاب می کند که حق تو بر من واجب شد و دوستی و ولایتم برایت حتمی شد. ای فرشتگان! در حضور شما شهادت می دهم که گناهان بنده ام را آمرزیده ام. (14)

علاوه بر روایاتی که به طور عام نسبت به فضیلت روزه ماه رجب تاکید می نماید، درباره روزه گرفتن در روزهای 13، 14 و 15 و انجام عمل "ام داود" نیز تاکید شده است.

مکان اعتکاف

اعتکاف از نظر مکان محدودیت خاص دارد. نظریه معروف آن است که اعتکاف تنها در یکی از مساجد چهارگانه ( مسجدالحرام، مسجدالنبی، مسجد کوفه و مسجد بصره ) جایز است. امام رضا (ع) فرموده اند: "اعتکاف لیله فی مسجد الرسول و عند قبره یعدل حجه و عمره (15)؛ یک شب اعتکاف در مسجد پیامبر و نزد قبر او معادل یک حج و یک عمره است."

ولی گروهی از فقها اعتکاف در مسجد جامع هر شهر و منطقه را نیز روا دانسته اند. (16)

البته در مورد مسجد جامع نیز برخی برآنند که باید به قصد رجاء و به امید این که شاید مطلوب درگاه الهی باشد، اعتکاف نمود. (17) اعتکاف در سایر مساجد مانند مسجد محله و بازار تنها به نظر شمار اندکی از فقیهان شیعه جایز است. (18) مقصود از مسجد جامع در هر شهر و منطقه، مسجدی است که معمولا مردم بیشتری در آن جا گرد می آیند (19)؛ به عبارت دیگر، مسجدی که اغلب اوقات بیشتر از سایر مساجد جمعیت داشته باشد. (20)

شیخ لطف الله میسی اصفهانی در کتاب "رساله اعتکافیه " به نقل احادیثی در باب اعتکاف پرداخته و ضمن بیان احادیث، شواهدی را در جواز اقامه اعتکاف در مسجد جامع، نصب قبه و نیز احیای دهه آخر ماه رمضان ذکر می کند.

روشن است که در محل اعتکاف اختلافی در میان فقهای شیعه وجود دارد. این اختلاف ناشی از این روایت است که اعتکاف در مسجدی جایز است که امام عدل، جماعتی در آن برگزار کرده باشد. برخی از فقها صرفا همین چند مسجد ( کوفه، بصره، مدینه و مکه) را برای اعتکاف جایز شمرده اند و برخی دیگر مساجد دیگر را نیز برای اعتکاف مجاز شمرده اند.

از این دسته دوم، گروهی تنها مساجد جامع را معین کرده اند و برخی همه مساجد جماعات را. شیخ لطف الله بر این باور بوده که در تمامی مساجد جامع و حتی جماعت اعتکاف جایز است، ولی درباره روایتی که "امام عدل " را مطرح کرده چنین اظهار می کند که مقصود از امام عدل، اعم از امام معصوم و غیر معصوم است. شیخ تاکید دارد که اصولا سؤال درباره مساجد بغداد بوده و روشن است که وجه عدل نمی توانسته ارتباطی با امام معصوم برای اقامه نماز در آن مساجد داشته باشد.

وی با اشاره به آراء برخی از فقهای متقدم در این که تنها در مساجد اربعه اعتکاف رواست، اسامی جمعی از علمای عصر خود را که اغلب علمای جبل عامل هستند، ذکر کرده و رأی آنان را چنین دانسته که در هر مسجد جامعی اعتکاف جایز است. از جمله آنان مرحوم شیخ بهایی است که در هنگام تالیف این رساله در قید حیات بوده است و نیز شیخ علی بن عبدالعالی میسی، جد نویسنده، و نیز شهید ثانی و بسیاری دیگر. (21)

در این جا ممکن است این پرسش مطرح شود که با توجه به آثار سازنده اعتکاف آیا بهتر نیست اعتکاف در هر مسجدی را جایز بدانیم تا همگان به آسانی بتوانند از این عبادت بهره مند شوند؟

در پاسخ باید گفت: عبادت های دینی کاملا توقیفی هستند؛ بدین معنا که شرایط و احکام آن را باید از متون اسلامی و دستورهای شرعی اخذ کرد. هرگاه از ادله معتبر استفاده شود که محل اعتکاف، مسجد جامع است، نمی توان از روی ذوق و سلیقه شخصی در شرط عبادت تصرف نمود و دامنه آن را توسعه داد.

اساسا برخی عبادت ها از نظر مکان، دارای محدودیت خاصی هستند.

مثلا مراسم و اعمال حج باید در مکان های معینی انجام شود؛ از این رو انجام دادن اعمال حج در غیر از محل های مقرر بی معناست.

در مورد اعتکاف نیز هرگاه با ادله معتبر ثابت شود که جایگاه آن مسجد جامع است، می فهمیم که شارع مقدس این عبادت را تنها در این ظرف مکانی معین از ما خواسته است. البته در تشریع این حکم حتما مصالحی مورد نظر بوده است که شاید عقل ما نتواند به طور یقین بدان دست یابد. شاید اسلام با منحصر نمودن اعتکاف در مسجد جامع بخواهد نوعی کنترل بر کمیت و کیفیت آن وجود داشته باشد و در کنار این عبادت، ارزش های دیگری مانند وحدت و همراهی و همدلی نیز مطرح شود. (22)

انسان معتکفی که به آداب اعتکاف پایبند است در هر موردی از نماز خواندن، دعا کردن، اندیشیدن، شب زنده داری و گریستن، به گنجینه هایی از رحمت خاص خدا دست می یابد که گرانبهاترین سرمایه زندگانی و بهترین زاد و توشه آخرت او خواهد بود.

هم چنین گاهی خداوند به خاطر تأدیب انسان ها یا به خاطر عقوبت آنان نسبت به ستمکاری ها و معاصی روز افزون شان، اراده نزول عذاب می کند و بلایی چون خشکسالی یا زلزله یا بیماری عمومی و مانند آن را تقدیر می نماید، ولی عمل صالح گروهی از آنان باعث دفع بلا می گردد و به گونه ای که خود نیز متوجه نیستند از تحقق عذاب و عقاب الهی جلوگیری می کنند: "... و ما کان الله معذبهم و هم یستغفرون(انفال/ 33)؛ و خداوند آنان را عذاب نمی کند تا زمانی که استغفار می کنند."

اعتکاف خالصانه جمع کثیری از مردم جامعه ما، می تواند چنین نقشی را در اجتماع اسلامی داشته باشد؛ یعنی زمانی که قدرناشناسی مردم نسبت به نعمت های الهی اوج می گیرد و غفلت از خدا به شکل های گوناگون در بین مردم رواج می یابد و پول پرستی و شهوترانی، بخش عظیمی از جامعه را از عبادت خدا دور و به حقوق دیگران بی توجه می سازد، خطر نزول بلا نزدیک می شود؛ اما گریه ها و تضرع ها و نمازها و روزه های معتکفین، رحمت خدا را بر می انگیزاند و به آبروی آنان، عاصیان نیز در امان می مانند.

مقابله با تهاجم فرهنگ بیگانه

در فرهنگ اسلامی روی آوردن به اعتکاف، علاوه بر بهره برداری از فیض معنوی آن، جهاد مقدس نیز هست؛ زیرا این مراسم عبادی - معنوی، نقش بسیار مهمی در رویارویی با نفوذ فرهنگ بیگانه ایفا می کند.

جوانی که در مراسم اعتکاف، طعم شیرین ایمان و انس با خداوند را می چشد، لذت های مادی و شهوانی در دیدگانش، حقیر و بی ارزش می شود و به آسانی در گرداب فساد و باورهای ضد دینی گرفتار نمی شود.

از سوی دیگر، چنین مراسمی خود پیامی عملی و درسی عبرت آمیز برای مردم است. حضور جمعی از مؤمنان در مسجد برای عبادت، در حقیقت نوعی دعوت به خدا پرستی و دین مداری است و آثار سازنده ای بر جامعه خواهد داشت، از همین رو، در رویارویی با تهاجم فرهنگی دشمن نباید نقش مؤثر سنت هایی که در باور عمومی مردم ریشه های عمیق دارند، نادیده گرفته شود. بی تردید مساجد،حسینیه ها، تکایا، هیئت های مذهبی، زیارت و اعتکاف، نقش مهمی در تربیت جامعه و گسترش فرهنگ دینی ایفا کرده و می کنند. این مقوله ها با آثار مثبت جانبی که دارند، اهرم های توانمندی در مقابله با فرهنگ بیگانه اند.

در دوران ما تهاجم دشمن ابعادی گسترده یافته، ولی این حرکت استعماری، دست کم ریشه ای چند صد ساله دارد و همین پدیده های سنتی هم چون اعتکاف، مردم ما را در طول سال های متمادی در برابر نفوذ فرهنگ بیگانه مصونیت بخشیده است؛ (23) اما اهمیت آن و نقش به سزایی که در تصفیه و تزکیه انسان دارد برای بسیاری از مسلمانان ناشناخته مانده است.

از این رو جا دارد مبلغان اسلامی بیش از پیش بر نقش مهم آن تاکید ورزند تا این سنت دیرینه محمدی آن گونه که شایسته است، جایگاه خود را در جامعه اسلامی حفظ کند.

در عصر ما که زندگی ماشینی و پیچیدگی های آن، دیده گان انسان را به خود خیره کرده، روابط اجتماعی گسترده شده و خلاصه دامنه سرگرمی انسان به جلوه ها و مظاهر مادی توسعه یافته است، تاکید بر نقش سازنده اعتکاف، ضرورتی دو چندان می یابد؛ زیرا اعتکاف انس با معشوق است که زمینه را برای گسستن فرد از سرگرمی های پوچ فراهم می آورد؛ انسان را با خداوند پیوند می دهد و از آفت خدا فراموشی و از خود بیگانگی نگه می دارد.

پی نوشت ها:

1. عطار نیشابوری، تذکره الاولیاء، ص 785.

2. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 14، ص 141.

3. تفسیر نمونه، ج 13، ص 33.

4. علامه طباطبائی، المیزان، ج 14، ص 34.

5. سید مرتضی، المسائل الناصریات، ص 119.

6. علامه حلی، تذکره الفقهاء، ج 6، کتاب اعتکاف، ص 239.

7. حرعاملی، وسائل الشیعه؛ ج 7، ص 116.

8. المیزان، ج 19، ص 173.

9. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 7، ص 397، روایت 1.

10. همان، روایت 2.

11. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، کتاب الاعتکاف، ص 188.

12. شیخ صدوق، فضائل الاشهرالثلاثه، ص 24، روایت 12.

13. همان، ص 38، روایت 16.

14. همان، ص 25، بخشی از روایت 12.

15. بحارالانوار، ج 98، ص 151.

16. سید محمد کاظم طباطبائی، العروه الوثقی، کتاب الاعتکاف، ص 399.

17. امام خمینی (ره)، تحریرالوسیله، ج 1، ص 305.

18. شیخ محمد حسن نجفی، جواهرالکلام، ج 17، ص 170.

19. همان، ص 171.

20. آیه الله گلپایگانی، مجمع المسائل، ج 1، ص 154.

21. فصلنامه فرهنگ اصفهان، شماره 1، پائیز 1374، ص 38. رحیم نوبهار، اعتکاف؛ سنت محمدی، صص 78 و 88 .

22. بحارالانوار، ج 33، ص 542 .

23. اعتکاف، سنتی محمدی، صص 50 و 51 .

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 نص بر امامت در نهج البلاغه

نص بر امامت در نهج البلاغه

کجایند کسانى که به دروغ و از روى حسد- گمان مى کنند که آنان «راسخان در علمند نه ما» خداوند ما را بالا برده و آنها را پایین، به ما عنایت کرده و آنها را محروم ساخته است، ما را وارد کرده، و آنها را خارج؟! تنها به وسیله ما هدایت حاصل مى شود، و کورى و نادانى برطرف مى گردد، امامان از قریش اند امّا نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره، از بنى هاشم، جامه امامت جز بر تن آنان شایسته نیست و کسى غیر از آنان چنین شایستگى را ندارد
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʄ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(4)

هان ای فیلسوفان و حکمت آموزان، بیایید و در جملات خطبه ی اول این کتاب به تحقیق بنشینند و افکار بلند پایه ی خود را به کار گیرند و با کمک اصحاب معرفت و ارباب عرفان این یک جمله کوتاه را به تفسیر بپردازند و بخواهند به حق وجدان خود را برای درک واقعی آن ارضا کنند به شرط آن که بیاناتی که در این میدان تاخت و تار شده است آنان را فریب ندهد.
 اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

نهج البلاغه فرهنگ نامه ای است بی مانند که متونش با یک دیگر همگون و همخوان اندو این مساله نشان از جریانات علمی، دانش های دینی و دنیایی این کتاب بزرگ دارد. مهم تر آن که چهره حقیقی، جایگاه و منزلت اهل بیت علیهم السلام را آن گونه که خدا و رسول خواسته است، می نمایاند و با بیش از ده ها عبارت، با صراحت و دلالتی روشن، موقعیت تاریخی امت و نقش آنان را در آینده نشان می دهد.
 امام شناسی در نهج البلاغه

امام شناسی در نهج البلاغه

از آن جمله امیرمؤمنان در خطبه ای می فرماید: «بدانیدآن کس ازما (حضرت مهدی علیه السلام ) که فتنه های آینده را دریابد، با چراغی روشنگر درآن گام می نهد و بر همان سیره و روش پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام رفتار می کند تا گره ها را بگشاید. بردگان و ملت های اسیر را آزاد می سازد، جمعیت های گمراه و ستمگر را می پراکند و حق جویان پراکنده را متحد می سازد.
Powered by TayaCMS