اهميت ازدواج در دين اسلام چيست (1)

اهميت ازدواج در دين اسلام چيست (1)

مطمئنا شما خوب مى‌دانيد كه ازدواج بزرگ‌ترين و مهم‌ترين حادثه زندگى انسان است و دختران و پسران ميوه‌هاى باغ زندگى انسان‌هايند و دست آفرينش نوعى جاذبه و كشش درونى در آن‌ها به وديعت نهاده است . اضطراب و ناآرامى آنان در اين سنين از طريق ازدواج به سكونت و آرامش تبديل مى‌گردد و قرآن كه راز آفريدن همسر را (لتسكنوا اليها) (روم / 21 )مى‌داند، بدين نكته اشاره دارد . البته ازدواج و زندگى مشترك وقتى ثمر بخش، سودمند و ماندگار است كه روحيه‌ها و طرز تفكر دو طرف، همسو و نزديك باشد . در غير اين صورت، ريسمان وحدت و يگانگى به ضعف و سستى مى‌گرايد و سرانجام گسسته مى‌شود. در زندگى خود شاهد پديده‌هاى تلخ و درد آورى هستيم كه دختران و پسران و خانواده‌هاشان را مى‌آزارد و كاخ زندگى مشترك زوجين را فرو مى‌پاشد . بى‌ترديد محاسبات غلط، احساسات زودگذر، خيالات و توهمات بى‌اساس عامل اصلى تحقق اين پديده‌ها به شمار مى‌آيد . بنابراين، اگر در گزينش همسر اصول صحيح رعايت‌شود، بخش عظيمى از ناگوارى‌ها و نابسامانى‌ها و مشكلات از ميان مى‌رود و زندگى جوانان پربارتر و زيباتر مى‌شود .

با توجه به نقش بسيار سازنده ازدواج در زندگى فردى و اجتماعى، در دين مبين اسلام سفارش فراوانى در مورد ازدواج شده كه همگى بر اهميت و آثار ارزنده آن دلالت دارد و ناگفته پيداست كه تعابيرى مثل: النكاح سنتى فمن رغبتى عن سنتى فليس منىازدواج سنت و آيين من است و هر كه به سنت من پشت كند از من نيست به طور كلى در جهت تشويق و ترغيب به اين امر الهى و سنت نبوى(ص) است و هدف از آن ايجاد انگيزه و يادآورى اهميت و ارزش آن است و با اين گونه روايات درصدد گوشزد كردن آثار و خيرات عميق آن مى‌باشند؛ چنانچه در مورد محاسبه نفس نيز داريم كه: كسى كه نفس خود را محاسبه نكند و پرونده اعمالش را بررسى ننمايد از ما اهل بيت نمى‌باشد و واضح است كه اين حديث به اين معنا نيست كه چنين فردى شيعه و دوستدار ما خانواده نمى‌باشد. بلكه هدف توجه دادن به اهميت محاسبه نفس مى‌باشد. با توجه به اين نكته معلوم مى‌شود در اين روايات خطاب به كسانى است كه با وجود داشتن امكانات و زمينه ازدواج به اين سنت پيامبر(ص) اهميتى نمى‌دهند و با اين كار عملاً به سنت و شيوه و روش پيامبر(ص) بى‌اعتنايى كرده و آن را كوچك و كم‌اهميت مى‌شمرند و اين زمينه‌ساز تخلف و سرپيچى و پشت كردن به ديگر سنت‌هاى پيامبر و اولياى الهى(ع) و انحراف از دين مبين مى‌باشد. مسلماً خطاب اين گونه احاديث با افرادى نيست كه به خاطر عدم آمادگى و يا وجود موانعى بر سر راهشان هنوز براى ازدواج آمادگى ندارند. بلكه بيشتر متوجه كسانى است كه به خاطر ترس از فقر و ندارى و يا عدم توكل بر قدرت خداوند و يا ترس از مسؤوليت‌پذيرى زير بار ازدواج نمى‌روند.

ازدواج داراى فوايد بسياري است از جمله: 1. بقاى نسل، 2. آرامش و تعادل روحى و جسمى، 3. سلامت اخلاقى و اجتماعى جامعه، 4. تامين نياز طبيعي و غريزي انسان, 5. ارضاى حس محبت كردن و مورد محبت قرار گرفتن و... .روم آيه 21؛ تفسير الميزان، ج 15، المؤمنون، ذيل آيه 6.

البته ممكن است بعضى از اين فايده‌ها براى برخى مهم‌تر باشد؛ گاهى شخصى به جهت ارضاى غريزه جنسى خود، ازدواج مى‌كند و آن را از نظر اهميت در رتبه اول قرار مى‌دهد و گاهى به دست آوردن شريك و ياورى دلسوز در زندگى براى او اهميت دارد و... بايد دانست كه بعضى از اين فوايد در ازدواج موقّت نيز تحقق مى‌يابد.

اسلام درباره ازدواج و انتخاب همسر آن قدر قانون و مطلب و تاكيد دارد كه انسان در شگفتى فرو مى‌رود . استاد محمد تقى جعفرى مى‌فرمود: «برتراند راسل، فيلسوف مشهور اروپايى، به من نوشت: چرا اسلام اين قدر به ازدواج بها داده و براى آن قانون وضع كرده است؟ در جواب نوشتم: مساله انسان است . با ازدواج مى‌خواهد انسان به وجود آيد»

يكي از مهم ترين دام هاي شيطان كه به وسيله آن بيشتر افراداز صراط مستقيم الهي و دين حق منحرف مي شوند و به گرداب معصيت وگناه مي افتند، مساله غريزه جنسي است . وقتي انسان مورد حلالي براي ارضاي اين غريزه و خاموش كردن اين آتش سوزان داشته باشد، ديگر فكرخيانت به نواميس ديگران و آلوده شدن به گناهان ديگر ( از قبيل لواط واستمنا ) از سرش بيرون مي رود .همچنين مرتكب گناهان ديگري كه مقدمه براي بعضي از كارها است ( مثل دروغ ، حيله و مكر، خودكشي ، قتل و .... ) نمي شود و اين مساله به تجربه ثابت شده است . آري ( ( اگر كسي ازدواج كنددر واقع نصف دينش را حفظ كرده ، پس بايد راجع به نصف ديگرش تقواپيشه كند ) ) ؛ چون نصف ديگر گناهان هم منشا ديگري دارد (مثل ربا خواري ،رشوه ، ظلم و تعدي ، حب رياست كه منشا آنها حب و علاقه به دنيا است).

بى‌شك هيچ شالوده‌اى، مقدس‌تر از بناى رفيع ازدواج نيست‌رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود: «ما بنى بناء فى الاسلام احب الى الله عز و جل من التزويج»؛ «هيچ بنايى در اسلام محبوب‌تر از ازدواج، نزد خداوند بنا نشده است»: (وسائل الشيعة، ج‌20، ص: 14). و هر ملتى در دين و آيين خود به نوعى از آن بهره‌مند است. دين اسلام بيش از همه بر آن تأكيد دارد و براى آن آثار و فوايد مهمى ياد كرده است.

در قرآن مجيد سه آيه در اهميت اصل ازدواج آمده و همگان را به آن تشويق و دعوت كرده است:

1. «وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‌ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ»؛ نور آيه 32. ؛ «مردان و زنان بى همسر خود را همسر دهيد و همچنين غلامان و كنيزان صالح را، اگر فقير و تنگدست باشند. خداوند از فضل خود آنان را بى‌نياز مى‌سازد؛ خداوند گشايش دهنده و آگاه است».

2. «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»؛روم آيه 21. ؛ «و از نشانه‌هاى او اين است كه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد و در ميانتاتان مودت و رحمت قرار داد. در اين نشانه‌هايى است براى گروهى كه تفكر مى‌كنند».

3. «وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى‌ فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‌ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ذلِكَ أَدْنى‌ أَلاَّ تَعُولُوا»؛نساء آيه 3. ؛ «و اگر مى‌ترسيد كه عدالت را رعايت نكنيد با زنان پاك ازدواج كنيد دو يا سه يا چهار همسر و اگر مى‌ترسيد عدالت را رعايت نكنيد، تنها يك همسر بگيريد و يا از زنانى كه مالك آنهاييد، استفاده كنيد. اين كار از ظلم و ستم بهتر جلوگيرى مى‌كند».

علاوه بر آيات، روايات بسيارى نيز در اين زمينه وجود دارد؛ چنان كه از پيامبر اكرم‌صلى الله عليه وآله نقل شده است: «هر كس ازدواج كند، به درستى كه از نصف دينش پاسدارى كرده است».«من تزوج فقد احرز نصف دينه». (الأمالي (للطوسي)، النص، ص: 518).

از اين رو فقيهان ازدواج را از مستحبّات مؤكد بر شمرده‌اند و آن را براى كسى كه به سبب نگرفتن همسر به گناه بيفتد، واجب دانسته‌اند.

در اسلام و سنت پيامبر(ص) ترك ازدواج و رهبانيت تبليغ نشده است، بلكه بين رهبانيت و هرج و مرج نسبى راه صحيح و متعادل كه ازدواج و كاميابى شروع و كنترل شده جنسى است پذيرفته شده است. از طرف ديگر ممكن است اشخاص مشكلاتى داشته باشند و نتوانند ازدواج كنند در اينصورت نمى‌توان گفت دين آنها ناقص است. آرى، اگر شخصى براى او امكانات ازدواج فراهم باشد و شخص خوبى هم در دسترس باشد و با اين همه ازدواج نكند. سنتى از سنت‌هاى پيامبر(ص) را ترك نموده است.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.
No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 مدرسان واقعی وحی از نگاه نهج البلاغه

مدرسان واقعی وحی از نگاه نهج البلاغه

درباره امیرالمومنین (علیه السلام) فرموده است «انا مدینة العلم و علی بابها؛ من شهر دانشم و علی در آن است.»جابربن حیان، پدر علم شیمی، در دانشگاه امام صادق(علیه السلام) دانش آموخت؛ حسن بصری، مؤسس مکتب کلامی اشاعره؛ واصل بن عطاء مؤسس مکتب کلامی معتزله؛ ابوحنیفه، بنیانگذار مکتب فقهی حنفی؛ مالک، بنیانگذار مکتب فقهی مالکی، از شاگردان دانشگاه جعفری بوده اند.
 نص بر امامت در نهج البلاغه

نص بر امامت در نهج البلاغه

کجایند کسانى که به دروغ و از روى حسد- گمان مى کنند که آنان «راسخان در علمند نه ما» خداوند ما را بالا برده و آنها را پایین، به ما عنایت کرده و آنها را محروم ساخته است، ما را وارد کرده، و آنها را خارج؟! تنها به وسیله ما هدایت حاصل مى شود، و کورى و نادانى برطرف مى گردد، امامان از قریش اند امّا نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره، از بنى هاشم، جامه امامت جز بر تن آنان شایسته نیست و کسى غیر از آنان چنین شایستگى را ندارد
Powered by TayaCMS