اهمیت شبهای قدر

اهمیت شبهای قدر

برکات ذکر صلوات

شب قدر و اهمیت آن

اعمال شب قدر

برکات سخاوت

اخلاص در توحید

سفارش های علامه قاضی به بچه هایش

عاقبت احترام به اهل بیت علیهم السلام

ذکر مصیبت: حضرت زهرا سلام الله علیها

کلید واژه:صلوات- شب قدر- سخاوت- اخلاص- احترام به اهل بیت سلام الله علیهم

  • بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی
  • آخر الامر گل کـــــــوزه گـران خـواهی شدبـاده کـــنیحـالیا فـکـر صـبو کـن که از
  • گر از آن آدمیانی که بـهشتت هوس اســــت عـیـش بـا آدمـی چـنـد پـری زاده کــــنی
  • خاطـرت کی رقم فــــــــیض پذیرد هـیهـات مـگر از نـقـش پـراکـنده ورق ساده کــنی
  • تکیه برجای بزرگان نتوان زد به گـــــزافمـگـر اسـبـاب بـزرگـی هـمه آمـاده کنــی
  • اجرها باشدت ای خسرو شیرین دهنـــــــانگـر نـگـاهی سـوی فرهاد دل افتاده کــنی
  • کار خود گر به خدا باز گذاری حافـــــــــظعـشق که با بـخت خدا داده کـنی

برکات ذکر صلوات

بعضی از کارها انسان را از شفاعت اهل بیت سلام الله علیهم محروم می کند. و بعضی از کارها هم شفاعت را نصیب می کند. یکی از چیزهایی که شفاعت را واجب می کند، ذکر صلوات است. چون صلوات، دعا برای پیامبر و آل پیامبرهست و این دعا هم مستجاب است. ما می گوییم: خدایا درود و لطف و رحمتت را بر پیامبر و آل پیامبر نازل کن. قطعا این دعا مستجاب است. پیامبر هم قطعا پاسخ می دهد. لذا فرمود: «يا علي من صلى علي كل يوم أو كل ليلة وجبت له شفاعتي و لو كان من أهل الكبائر» [1].کسی که هر روز، یا هر شب، صلوات بر محمد وآل محمد بفرستد شفاعتش بر من واجب می شود. ولو گنهکار هم باشد، دستش را می گیرم. بیاییم حداقل با همین عمل خودمان را نجات بدهیم

شب قدر و اهمیت آن

از روایات، احتمال قریب به یقین استفاده می شود، که شب قدر شب بیست و سوم باشد. بهترین ماه سال، مال رمضان است. و بهترین شب و گل ماه رمضان هم شب قدر است.لیلة [2] القدر خیر من الف شهر» «. تمام تقدیرات یک سال در شب قدر مقدر می شود. تمام ملائکه به همراه ملکه روح که اعظم ملائکه است(حتی از جبرئیل هم مقرب تر است) به محضر امام زمان علیه السلام مشرف می شوند. در این شب از خدا بخواهیم بهترین مصلحت ها و تقدیرها را شامل حال ما بکند. یک سوره دیگر مستقلا به خاطر شب قدر نازل شده است. در این سوره، در هر آیه کلمه قدر آمده است. خداوند به پیامبرش می فرماید: تو چه می دانی شب قدر چه شبی است. شب قدر از هزار ماه که معدل هشتاد سال عمر می شود با فضیلت تر است. حالا چقدر بالاتر است نمی دانیم.

شب های دیگر ماه رمضان حضرت زهرا علیها السلام بچه ها را هر چند تکلیف نداشتند ولی بخاطر اهمیت شب قدر تا صبح بیدار نگه نمی داشتند. ولی در شب بیست و سوم هر طور که شده بچه ها را بیدار نگه می داشتند. آن عربی که به پیامبر عرض کرد: آقا من در سال یک شب می توانم به مدینه و به خدمت شما بیایم، کدام شب را بیایم؟ حضرت فرمود: شب بیست و سوم را بیا. امام صادق مریض بود، از جایش نمی توانست بلند بشود. امام در شب بیست و سوم فرمود: مرا بلند کنید و به مسجد ببرید.

اعمال شب قدر

امام صادق سلام الله علیه می فرماید: کسی که شب بیست و سوم سوره روم و عنکبوت را بخواند بخدا قسم اهل بهشت است. و هیچ کسی هم از این حکم استثنی نیست. در این شب ها دعا را فراموش نکنیم. روایت داریم: اگر کسی برای دیگری دعا بکند خداوند هزار برابرش را برای خودش مستجاب می کند. و یکی از اعمال بسیار مهم شب قدر صدقه دادن است. صدقه دادن باعث اجابت دعا می شود.

برکات سخاوت

یکی از اعمالی که رحمت خداوند را جلب می کند، سخاوت است. در روایت داریم: سخاوت درختی بهشتی است. هر کسی به شاخه این درخت چنگ بزند، او را به طرف بهشت می کشد. روایت داریم: یکی از صفات مؤمن سخاوت است. در این شب ها با توسل به اهلبیت، از حیله و مکرهای شیطان به خداوند متعال پناه ببریم و به این معتقد باشیم.نقل کردند: یک عابدی بعد از هشتاد سال عبادت، یک خانم بد کاره ای او را فریب داد و عابد دچار عمل قبیح زنا شد.

اهل بیت سلام الله علیهم هم محتاج به خداوند هستند. یعنی قدرتشان از خداست و مستقل از خدا نیستند. و ما را به سوی خدا دعوت می کنند. یعنی وقتی می گوییم: یا حسین سلام الله علیه یعنی می خواهیم با این ذکر به خدا برسیم. معصومین «داعی الله». هستند. یعنی ما را به سوی خدا دعوت می کنند. حتی بعضی از افراد که در پیش یکی از حضرات به گناهانشان اقرار می کردند، ائمه ناراحت می شدند. ائمه پل بین ما و خداوند هستند. یعنی اینها واسطه فیض بین ما و خدای ما هستند.

گدایی و درخواست پیش اهل دنیا خوب نیست. آدم را بی آبرو می کند. ولی رو انداختن و گدایی از ائمه و خداوند متعال آدم را آبرومند می کند. یک نفر در زمان پیامبر مشکل اقتصادی داشت. خانمش برایش فشار آورد که این مشکلمان را با پیامبر در میان بگذار. در جلسه پیامبر آمد و خواست مطرح بکند و حضرت فرمود:« من سألنا أعطيناه و من [3] استغنى أغناه الله» . هر کسی از ما درخواست بکند برایش می دهیم، ولی اگر از خدا بخواهد خداوند بی نیازش می کند. به خاطر این فرمایش حضرت، از حضرت درخواست کمک نکرد. وقتی به خانه برگشت خانمش گفت: به پیامبر گفتی؟ گفت: جریان این طور شد. گفت: بابا شاید با تو نبود. فردا باز هم برو و به پیامبر بگو که خیلی دستمان تنگ است. دوباره فردا رفت و دوباره پیامبر همان جمله را قبل از این که این صحابی درخواست کند، فرمود. «من سألنا أعطيناه و من استغنى أغناه الله». روز سوم هم رفت، باز جریان تکرار شد. واین شخص فهمید که واقعا مقصود پیامبر اوست. گفت: من دیگر از پیامبر چیزی نخواهم خواست. رفت و یک تیشه ای از یک نفر قرض گرفت. هیزم جمع می کرد و می فروخت. چون توکل به خدا کرده بود. کم کم کارش گرفت و خودش تیشه خرید و غلام خرید و مرکب برای هیزم کشی خرید. خلاصه کمپانی هیزم کشی شد. و اگر ما توانستیم با توکل نیازهایمان را از خدا بگیرم، عزت و بزرگیمان هم در دنیا و هم در آخرت حفظ می شود. والا اگر نتوانستیم از خدا بگیریم، به خلق خدا و به مردم دنیا نیازمند می شویم.

امیرالمومنین سلام الله علیه می فرماید: «کسی که به مردم دنیا به خاطر دنیا دست درازی کند دو سوم دینش از بین می رود» کار اکثر مردم دنیا تعظیم به ثروتمندان و اغنیای دنیا شده است. کسی که به غیر خدا به خاطر دنیا و نفسش تعظیم می کند بت پرست است. ما نباید به خاطر یک رأی، به مردم التماس بکنیم. بعد از این که مردم عثمان را کنار زدند، با التماس ،آقا امیرالمومنین سلام الله علیه را به مسند خلافت نشاندند. و حضرت هم قسم می خورد که این ریاست و مسند در پیش من از کفش وصله دارم بی ارزش تر است.

اخلاص در توحید

بزرگان ما مثل امام خمینی (ره) خیلی پیش مردم عزیز بوده و هستند. ولی همین امام خمینی به نقل از بزرگان که می فرماید: این که مردم شعار درود بر خمینی می دهند، اگر برگردند مرگ بر خمینی هم بگویند، برای من فرق نمی کند. ما سوراخ دعا را گم کردیم. مردم که هیچ خیری برای ما ندارند خودمان را برای این که از ما راضی بشوند، می کشیم. ولی خداوند را که همه چیز ما و همه نعمت های ما را به ما عنایت می کند. و هر لحظه عنایاتش را ادامه می دهد، زیاد مهم نمی گیریم

  • بر در بی مروت ارباب دنیاچند نشینی که خواجه کی بر درآید

یک ویژگی بزرگ امام توحیدش بود. امام خمینی وقتی با هواپیما از پاریس به ایران می آمد، خبرنگار خارجی پرسید: آقا چه احساسی دارید؟ فرمود: من احساسی ندارم. دل من احساس من همیشه پیش خداست. پیش خلق نیست که با تجمعشان من را شگفت زده کنند، یا شاد کنند. امام قلبش به خدا وصل بود. اگر دل به غیر خدا ببندیم شرک خفی داریم. بیاییم به جای مردم پرستی، خدا پرست باشیم. چون امام دلش را به خدا داد و بنده خدا شد، مردم همه عاشقش بودند. میلیون ها نفر در تشییع جنازه اش شرکت کردند. ما باید با خدا صلح کنیم نه با مردم. چون مردم هیچ وقت صلح نمی کنند. اصلا هیچ کسی نمی تواند، برای همیشه مردم را از خودش راضی نگه دارد.

همه بزرگان مشرکان پیش ابوطالب، عموی پیامبر آمدند. گفتند: به محمد بگو هر چه می خواهد برایش بدهیم. بهترین و زیباترین دختران عرب را در اختیارش قرار می دهیم. طلا و ثروت در اختیارش می گذاریم، فقط به بت های ما کاری نداشته باشد. ابوطالب وقتی جریان را به حضرت عرض کرد، حضرت فرمود: ای عمو اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپ من بگذارند تا من از هدفم و خدایم دست بردارم این کار را نخواهم کرد. و در مقابل این زحمت هایش هم هیچی از مردم نخواست. و اگر هم طبق آیه قرآن فرمود: مزد زحماتم را با محبت به اهل بیتم بدهید، این هم به خاطر خودمردم بود. چون تنها صراط مستقیم اهل بیت هستند.

سفارش های علامه قاضی به بچه هایش

مرحوم علامه قاضی برای بچه هایشان دو تا وصیت خصوصی داشتند. اول: هیچ وقت در خانه خلق الله نروید. هر چند مرجع تقلید باشند. ما وقتی به در اهل بیت می رویم برای این است که آنها تجلی خدا و نماینده خدا در روی زمین هستند. خداوند آن ها را واسطه فیض بین ما و خودش قرار داده است. چون اهل بیت در پیشگاه خداوند متعال آبرومند هستند. اگر آنها را پیش خداوند واسطه قرار دهیم، ما هم مورد عنایات خداوند قرار می گیریم.امیرالمومنین سلام الله علیه باب الله است. او می تواند دست ما را بگیرد و ما را به خداوند متعال برساند.

عاقبت احترام به اهل بیت علیهم السلام

یک شیعه ای همسایه یک فرمانده حکومت آن زمان که سنی متعصبی هم بود، بود. این سنی همسایه شیعه اش را اذیت می کرد. یک روز شیعه به سنی گفت: من می روم در نجف از تو به امیرالمومنین سلام الله علیه شکایت می کنم. گفت: برو هر کاری می خواهی بکن. شیعه به نجف آمد و به حضرت عرض کرد: آقا جان من از حرم شما بیرون نمی روم، مگر این که شما انتقام من را از این سنی بگیرید. یک کم که گریه و زاری کرد، خسته شد و خوابش برد. آقا را در خواب دید. در خواب هم همان در خواستش را کرد. آقا فرمود: این سنی را به خاطر من ببخش. عرض کرد: آقا جان چرا ببخشم؟ حضرت فرمود: به خاطر این که این یک روزی با سربازانش از صحرای نجف عبور می کرد، چشمش به گنبد و بارگاه من افتاد. به احترام گنبد و بارگاه من از مرکبش پیاده شد،و تا زمانی که گنبد و بارگاه من را می دید، به مرکبش سوار نشد. " علی جان دوستان را کجا کنی محروم تو که با دشمنان نظر داری" این شیعه هم گفت: چشم من به احترام شما از ایشان می گذرم. وقتی که به محلش برگشت، آن سنی گفت: چی شد؟ چرا حضرت علی سلام الله علیه انتقام تو را از من نگرفت؟ وقتی شیعه جریان را به سنی گفت، آن فرمانده سنی هم منقلب شد و شهادت به ولایت امیرالمومنین سلام الله علیه داد و شیعه شد.

موقعی که می خواهد جان از بدن ما بیرون رود، همه ما شیعه ها منتظر امیرالمومنین هستیم، یا علی سلام الله علیه ما همه امیدمان ولایت شماست. ما هیچ آبرویی در پیشگاه خداوند متعال نداریم. تنها امیدمان آبروی شماست. که خداوند به احترام شما از گناهان ما هم بگذرد.

ذکر مصیبت: حضرت زهرا سلام الله علیها

می گویند: وقتی که پیامبر می خواست از دنیا برود، مولا را خواستند فرمود: یا علی سلام الله علیه جبرائیل این جاست. به من خبر داد که بعد از من حق شما را غصب می کنند، شما صبر می کنید؟ عرض کردند: بلی صبر می کنم. فرمودند: که شما رااذیت می کنند خانه نشین می کنند، آیا صبر می کنید؟ عرض کرد: بلی صبر می کنم. یک جا صبر و امان حضرت امیر بریده شد. آن جایی که فرمود: علی جان! به خانه شما حمله می کنند،همسرت را می زنند و آزار می دهند. می گویند: امیرالمومنین سلام الله علیه با صورت روی زمین افتاد. خیلی سخت است.

فاطمه جان:

  • تو نقش زمین گشتی و من لرزیدم تو ناله زدی و من به خود پیچیدم
  • بند کفنت را به لحد بگشودم رویت که نشان من ندادی دیدم
  • من که یک باره درقلعه خیبر کندم داغ زهرای جوان ازنفس انداخت مرا

نیمه های شب زهرایش را غسل می داد. اسماء نقل می کند: که یک باره صدای ناله آقا بلند شد. عرض کردم: آقا چرا یک باره این طور جان سوز ناله زدید؟ فرمود: اسماء دستم خورد به بازوی ورم کرده:

  • «و الأثر الباقي كمثل الدملج [4]في عضد الزهراء أقوى الحجج »
لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم

حجةالاسلام و المسلمین فرحزاد

[1] . بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج 91 / 63 / باب 29 فضل الصلاة على النبي و آله صلى الله عليهم أجمعين و اللعن على أعدائهم زائدا على ما في الباب السابق ..... ص : 47.

[2] . قدر، آیه3.

[3] . الكافي (ط - الإسلامية) / ج 2 / 138 / باب القناعة ..... ص : 137.

[4] . شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام / ج 3 / 33 / [مطالبتها بالميراث ] ..... ص : 32.

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

نهج البلاغه فرهنگ نامه ای است بی مانند که متونش با یک دیگر همگون و همخوان اندو این مساله نشان از جریانات علمی، دانش های دینی و دنیایی این کتاب بزرگ دارد. مهم تر آن که چهره حقیقی، جایگاه و منزلت اهل بیت علیهم السلام را آن گونه که خدا و رسول خواسته است، می نمایاند و با بیش از ده ها عبارت، با صراحت و دلالتی روشن، موقعیت تاریخی امت و نقش آنان را در آینده نشان می دهد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʃ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(3)

اویس کریم؛ در کتاب المعجم الموضوعی لنهج البلاغه، با انتقاد از باب بندی های گذشته و ناقص دانستن آنها، مباحث نهج البلاغه را در 22 باب تقسیم نموده و هر یک چندین فصل دارد و هر فصلی دارای موضوعاتی است که مجموعاً 604 موضوع می شود. عناوین باب های آن چنین است: 1) العقل و العلم؛ 2) الاسلام و الایمان و الیقین و الشرک و الشک؛
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʆ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(6)

به مالک اشتر می نویسد:« و ایاک و الاستثمار بما الناس فیه اسوه» (نهج البلاغه، نامه ی 53)؛ مبادا هرگز در آن چه که با مردم مساوی هستی امتیاز خواهی! از اموری که بر همه روشن است غفلت کنی.
Powered by TayaCMS