اهمیت صله رحم در اسلام‏

اهمیت صله رحم در اسلام‏

پرسش: قرآن رابطه با اقوام را واجب می داند ؟ چرا ؟ چند آیه در این زمینه داریم رابطه با برادر و خواهر چطور ؟ برای مثال مسلمان می تواندبابرادر یا خواهر خود قهر کند ؟مسلمان می تواند با دوست خود قهر کند ؟

پاسخ : صله رحم در آیات کریمه قرآن و روایات مورد سفارش و تأکید فراوان قرار گرفته است که در ادامه توضیح داده می شود.

اهمیت صله رحم در اسلام‏

الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ (بقره/27)

(فاسقان آنها هستند كه) پیمان خدا را پس از آن كه محكم ساختند، مى‏ شكنند، و پیوندهایى را كه خدا دستور داده بر قرار سازند قطع مى‏ نمایند، و در جهان فساد مى‏ كنند، اینها زیانكارانند.

گرچه آیه فوق از احترام به همه پیوندهاى الهى سخن مى‏گفت، ولى بدون شك پیوند خویشاوندى یك مصداق روشن آن است.

اسلام نسبت به صله رحم و كمك و حمایت و محبت نسبت به خویشاوندان اهمیت فوق العاده ‏اى قائل شده است و قطع رحم و بریدن رابطه از خویشان و بستگان را شدیدا نهى كرده است.

اهمیت صله رحم تا آنجاست كه پیامبر اسلام (ص) مى‏ فرماید:

صلة الرحم تعمر الدیار و تزید فى الاعمار و ان كان اهلها غیر اخیار ؛ (بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏71، ص: 94) پیوند با خویشاوندان شهرها را آباد مى‏ سازد، و بر عمرها مى‏ افزاید هر چند انجام دهندگان آن از نیكان هم نباشند.

در سخنان امام صادق (ع) مى ‏خوانیم:

صل رحمك و لو بشربة من ماء و افضل ما یوصل به الرحم كف الاذى عنها)

الكافی (ط - دارالحدیث)، ج‏3، ص: 389 ح 1982/9

(پیوند خویشاوندى خویش را حتى با جرعه‏ اى از آب محكم كن و بهترین راه براى خدمت به آنان این است كه (لا اقل) از تو آزار و مزاحمتى نبینند.

زشتى گناه قطع رحم به حدى است كه امام سجاد (ع) به فرزند خود نصیحت مى ‏كند كه از مصاحبت با پنج طایفه بپرهیزد، یكى از آن پنج گروه كسانى هستند كه قطع رحم كرده‏ اند:

« ... و ایاك و مصاحبة القاطع لرحمه فانى وجدته ملعونا فى كتاب اللَّه‏ »؛ (الكافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 641)بپرهیز از معاشرت با كسى كه قطع رحم كرده كه قرآن او را ملعون و دور از رحمت خدا شمرده است.

در سوره محمد (ص) آیه 22و23 مى ‏فرماید:

فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ أُولئِكَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ :

... شما كه در زمین فساد مى‏ كنید و قطع رحم مى‏ نمایید مشمول لعنت خدا هستید و از رحمت او دورید!

كوتاه سخن اینكه قرآن نسبت به قاطعان رحم و برهم ‏زنندگان پیوند خویشاوندى تعبیرات شدیدى دارد، و احادیث اسلامى نیز آنها را سخت مذمت كرده است.

از پیامبر اسلام (ص) پرسیدند: مبغوض ترین عمل در پیشگاه خداوند كدام است؟

در پاسخ فرمود: شرك به خدا.

پرسیدند بعد از آن؟

فرمود: قطع رحم

سفینة البحار ماده رحم وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ& (رعد/21)و (خردمندان) كسانى هستند كه آنچه را خداوند به پیوند با آن فرمان داده پیوند مى ‏دهند و در برابر پروردگارشان بخاطر شناختى كه دارند خشوع وخشیت دارند و از سختى حساب مى ترسند.

در روایات آمده است آنچه را كه خداوند به وصل آن فرمان داده، صله‏ رحم، یعنى حفظ پیوندهاى خانوادگى و همچنین حفظ پیوندهاى مكتبى یعنى ارتباط دائم و عمیق با رهبران آسمانى و پیروى از خط ولایت است.(تفسیر صافى)

صله‏ رحم تنها به دیدن و ملاقات كردن نیست، كمك‏ هاى مالى نیز از مصادیق صله‏ رحم به شمار مى‏ رود. امام صادق (علیه السلام) در آستانه رحلت از دنیا، دستور دادند تا به بستگانى كه نسبت به ایشان جسارت كرده بودند هدیه ‏اى بدهند. وقتى حضرت در انجام این كار مورد انتقاد قرار مى‏ گیرند، آیه فوق را تلاوت مى ‏فرمایند (تفسیر نورالثقلین)

این رفتار حضرت به ما یاد می آموزد كه شرط انجام صله‏ رحم خوش ‏بینى، علاقه و رابطه بستگان با ما نیست.

در اهمیّت صله‏ رحم همین بس كه خداوند آن را در كنار ذكر خود قرار داده و می فرماید:

« وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ » (النساء/1)

و از خدایى كه به نام او از یكدیگر درخواست مى ‏كنید. پروا كنید و از [قطع رابطه با] خویشاوندان بپرهیزید.

در مجمع البیان در ذیل آیه: وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ ، از امام باقر (ع) روایت آورده كه فرمود: معناى تقواى از ارحام این است كه از قطع رحم بپرهیزید . (مجمع البیان/ج 3/ص 3)

و در تفسیر الدر المنثور آمده که ذیل آیه « الَّذِی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ » از ابن عباس نقل شده که رسول خدا (ص) در معناى این جمله فرمود: خداى تعالى امر مى ‏كند به اینكه صله رحم كنید و صله رحم، هم زندگى دنیاى شما را طولانى ‏تر مى ‏كند، هم در آخرت برایتان بهتر است. (الدر المنثور/ج 2/ص117)

اینكه اسلام نسبت به نگهدارى و حفظ پیوند خویشاوندى این همه پافشارى كرده، اینست كه همیشه براى اصلاح، تقویت، پیشرفت تكامل و عظمت بخشیدن به یك اجتماع بزرگ، چه از نظر اقتصادى یا نظامى، و چه از نظر جنبه‏ هاى معنوى و اخلاقى باید از واحدهاى كوچك آن شروع كرد، با پیشرفت‏ و تقویت تمام واحدهاى كوچك، اجتماع عظیم، خود به خود اصلاح خواهد شد.

اسلام براى عظمت مسلمانان از این روش به نحو كامل ترى بهره‏ بردارى نموده است و دستور به اصلاح واحدهایى داده كه معمولا افراد از كمك و اعانت و عظمت بخشیدن به آن روگردان نیستند و به تقویت آن تمایل دارند؛ زیرا تقویت افرادى را توصیه مى ‏كند كه خونشان در رگ و پوست هم در گردش است و اعضاى یك خانواده ‏اند و پیداست هنگامى كه اجتماعات كوچك خویشاوندى، نیرومند شد، اجتماع عظیم آنها نیز عظمت مى‏ یابد و از هر نظر قوى خواهد شد؛ شاید یک اشاره حدیثى كه مى‏ فرماید: صله رحم باعث آبادى شهر ها مى‏ گردد، همین معنى باشد.

«رحم» عبارت از آن جهت وحدتى است كه به خاطر تولد از یك پدر و مادر و یا یكى از آن دو، در بین اشخاص بر قرار مى ‏شود، و (در حقیقت) باعث اتصال و وحدتى مى ‏شود كه در ماده وجودشان نهفته است و این یك امر اعتبارى و خیالى نیست، بلكه حقیقتى است جارى در بین ارحام، و آثار حقیقى در خلقت و در اخلاق و خوی آنان دارد، و نیز آثاری مشترک در جسم و روحشان موجود است كه نمى توان آن را انکار نمود؛ (هر چند كه احیانا عوامل و صفاتی دیگر با آن یافت مى‏ شود كه اثرى مخالف آن را دارد و اثر آن را ضعیف و یا خنثى مى‏ كند تا جایى كه ملحق به عدم شود ولى با آن عوامل نیز به كلى از بین نمى‏ رود(

رحم یكى از قوى‏ ترین عوامل براى التیام و آشتى و دوستى بین افراد یك عشیره است و استعداد قوى‏ ترین اثر را دارد و به همین جهت است كه مى‏ بینیم نتایجى كه عمل خیر در بین ارحام مى‏ بخشد، بیشتر تر است از نتایجى كه همین خیر و احسان در غیر ارحام دارد و هم چنین اثر سوئى كه موجب بد رفتارى در میان ارحام مى‏ شود، بسیار قوى‏ تر است از آثار سویى كه این گونه رفتارها در بین غیر ارحام دارد. (به نقل از ترجمه المیزان/ج‏4/ص 232)

http://www.porsemanequran.com

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 امام شناسی در نهج البلاغه

امام شناسی در نهج البلاغه

از آن جمله امیرمؤمنان در خطبه ای می فرماید: «بدانیدآن کس ازما (حضرت مهدی علیه السلام ) که فتنه های آینده را دریابد، با چراغی روشنگر درآن گام می نهد و بر همان سیره و روش پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام رفتار می کند تا گره ها را بگشاید. بردگان و ملت های اسیر را آزاد می سازد، جمعیت های گمراه و ستمگر را می پراکند و حق جویان پراکنده را متحد می سازد.
No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نص بر امامت در نهج البلاغه

نص بر امامت در نهج البلاغه

کجایند کسانى که به دروغ و از روى حسد- گمان مى کنند که آنان «راسخان در علمند نه ما» خداوند ما را بالا برده و آنها را پایین، به ما عنایت کرده و آنها را محروم ساخته است، ما را وارد کرده، و آنها را خارج؟! تنها به وسیله ما هدایت حاصل مى شود، و کورى و نادانى برطرف مى گردد، امامان از قریش اند امّا نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره، از بنى هاشم، جامه امامت جز بر تن آنان شایسته نیست و کسى غیر از آنان چنین شایستگى را ندارد
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.
Powered by TayaCMS