بنیه دینداری در ازدواج

بنیه دینداری در ازدواج

یکی از بنیه های مهم همان دینداری و ملازمت به دین است. البته شاید این بنیه برای ما جزء پیش فرضهای ازدواج باشد اما باید دقت بیشتری به این بنیه شود.

و اما این بنیه که برای ما مسلمانان با توجه به آموزه های دینی مان بسیار مهم است وجود ملازمت فرد به دستورات دینی که نتیجه آن تقوا است، می باشد. این بنیه نه تنها در فردی که قصد ازدواج دارد باید بصورت آشکار جریان داشته باشد بلکه معیار مهمی در انتخاب همسر آینده او می باشد. ملازمت با دین و ایمان موجب می شود هر انسانی به سوی خیر و خوبی گرایش داشته باشد، به عبارت دیگر هر انسانی که همسر آینده شما باشد قطعا دارای عیوبی خواهد بود (به قول قدیمی ها، گُل بی عیب فقط خداست) که به شرط داشتن ایمان و سعی بر رعایت تقوا، قاعدتا به رفع عیوب خود می پردازد. باید توجه داشت، امیدی که برای سیر و سلوک زندگی از سر تقوا بوجود می آید باعث پایداری یک زندگی ایمانی میان زن و شوهر می شود.

تصویر بزرگ

در روایات از سه وجه به رابطه تدیّن و ازدواج توجه شده است: از یک سوی تقوا و خوش خلقی که ناشی از ایمان است را برای ازدواج مورد توجه قرار دادند، از سوی دیگر ازدواج را مایه کمال دین می شمرند، و از سوی دیگر دین برای شخص متاهل ارزشی قائل است که در عبادات او منعکس می شود. به عبارت دیگر دینداری موجب ازدواج است و ازدواج سبب تقویت دینداری می شود.

در روایتی از کتاب مکارم الاخلاق به نقل از تهذیب الاحکام مردی خدمت امام حسن مجتبی علیه السلام در مورد ازدواج دخترش مشورت می طلبد، «مِنْ کِتَابِ تَهْذِیبِ الْأَحْکَامِ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى الْحَسَنِ ع یَسْتَشِیرُهُ فِی تَزْوِیجِ ابْنَتِهِ فَقَالَ زَوِّجْهَا مِنْ رَجُلٍ تَقِیٍّ فَإِنَّهُ إِنْ أَحَبَّهَا أَکْرَمَهَا وَ إِنْ أَبْغَضَهَا لَمْ یَظْلِمْهَا»(مکارم الاخلاق، ص204) (امام فرمود او را بمردى باتقوا ده که اگر دوستش داشته باشد گرامیش میدارد و اگر او را دوست نداشته باشد به او ستم نمی کند) امام در این روایت نتیجه متقی بودن مرد را آسایش دختر می داند زیرا محبت امری نیست که با زور و اجبار بوجود بیاید، حضرت می فرماید حتی اگر محبت هم وجود نداشته باشد شخص متقی به هیچ وجه به همسرش ظلم نمی کند.

پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: هر کس دخترش را به فاسقى دهد قطع رحم کرده است. (به عبارت دیگر مرد فاسق موجب پلیدی در نسل می شود و از این حیث فرزندان ناصالح برای شما می آورد) و در روایت دیگری فرمود: هر که شراب بنوشد اگر خواستگارى کرد شایسته ازدواج نیست. (که حضرت در اینجا به مصداقی از فساد استناد می کند). (مکارم الاخلاق، ص204) و باز ایشان در روایت دیگری دینداری را در کنار امانتداری قرار داده و می فرمایند: «إِذَا أَتَاکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ دِینَهُ وَ أَمَانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی الْأَرْضِ وَ فَسادٌ کَبِیر»(النوادرللراوندی، ص12- بحارالانوار ج100،ص372) (اگر کسى به خواستگارى بیاید، که دیندارى و امانتدارى او موجب رضایت شماست، با او ازدواج برقرار کنید، اگر چنین نکنید، فتنه و آشفتگى، و فساد و تباهى بزرگى در جامعه به وجود مى‌ آید)

در وجه دوم رابطه دین با ازدواج، ازدواج مقوّم دینداری شناخته می شود. پیامبر اکرم در مورد جوانی که اقدام به ازدواج می کند می فرماید: «مَا مِنْ شَابٍّ تَزَوَّجَ فِی حَدَاثَةِ سِنِّهِ إِلَّا عَجَّ شَیْطَانُهُ یَا وَیْلَهُ یَا وَیْلَهُ عَصَمَ مِنِّی ثُلُثَیْ دِینِهِ فَلْیَتَّقِ اللَّهَ الْعَبْدُ فِی الثُّلُثِ الْبَاقِی‌»(النوادرللراوندی، ص12 - بحارالانوار ج100 ص221) (هر جوانى در اوایل جوانى خود ازدواج کند، شیطانى که در کمین اغفال او بود به ناله در مى‌آید، و فریاد مى‌زند: اى واى! اى واى! این جوان دو ثلث دین خود را از نفوذ من حفظ کرد. پس باید در یک سوم باقی آن تقوا داشته باشد.) و باز ایشان می فرمایند: « مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِینِهِ فَلْیَتَّقِ اللَّهَ فِی النِّصْفِ الْبَاقِی‌»(مکارم الاخلاق، ص196- بحارالانوار ج100 ص219) (کسی که ازدواج کند نصف دینش را حفظ کرده پس در مابقی آن تقوای الهی داشته باشد.) به هر حال ازدواج موجب دینداری بهتر از سوی یک مسلمان می شود. آنکه از سر دینداری ازدواج کرده قطعا با یک بازنگری جدی در اعتقادات و عبادات و اخلاقیات خود سعی بر کمال دینداری داشته و با رعایت تقوا می تواند به درجات عالی دینداری برسد.

برخی روایات نیز به شخص متاهل اشاره می کند که عبادت و اعمال او از ارزش بالاتری نسبت به افراد مجرد می باشد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: « الْمُتَزَوِّجُ النَّائِمُ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الصَّائِمِ الْقَائِمِ الْعَزَب» (جامع الاخبار، ص102- بحارالانوار ج100 ص221) (در نزد خداوند متعال شخص متاهل خواب جایگاه بهتری از روزه دار شب زنده مجرد دارد) امام صادق علیه السلام نیز می فرمایند: «رَکْعَتَانِ یُصَلِّیهِمَا مُتَزَوِّجٌ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِینَ رَکْعَةً یُصَلِّیهِمَا عَزَب‌»(من لایحضره الفقیه ج3 ص384) ( دورکعت نماز شخص متاهل بهتر از هفتاد رکعت نماز مجرد است) اینگونه روایات بطور صریح از اجر و ثواب و منزلت شخص متاهل سخن می گوید که به رابطه ازدواج و دین مربوط می شود. البته برخی ها گرفتاری و سرشلوغی بعد از ازدواج را مانع از پرداختن بهتر و بیشتر، آنچنان که در دوران تجرد وجود داشت می دانند. باید دانست بعد از ازدواج انسان در سیر زندگی واقعی خود دچار تضادهایی می شود که رشد و کمال او در دست و پنجه نرم کردن با این تضادهاست و درحقیقت نصف دین هم از این جهت به کمال خود می رسد.

 

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 نهج البلاغه بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت ʂ)

نهج البلاغه بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت (2)

هر یک از این دو امتیاز به تنهایی کافی است که به کلمات علی (ع) ارزش فراوان بدهد، ولی توأم شدن این دو با یکدیگر، یعنی این که سخنی در مسیرها و میدان های مختلف و احیاناً متضاد رفته و در عین حال کمال فصاحت و بلاغت را در همه ی آنها حفظ کرده باشد، سخن علی(ع) را قریب به حد اعجاز قرار داده است و به همین جهت سخن علی (ع) در حد وسط کلام مخلوق و کلام خالق قرار گرفته است
 امام شناسی در نهج البلاغه

امام شناسی در نهج البلاغه

از آن جمله امیرمؤمنان در خطبه ای می فرماید: «بدانیدآن کس ازما (حضرت مهدی علیه السلام ) که فتنه های آینده را دریابد، با چراغی روشنگر درآن گام می نهد و بر همان سیره و روش پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام رفتار می کند تا گره ها را بگشاید. بردگان و ملت های اسیر را آزاد می سازد، جمعیت های گمراه و ستمگر را می پراکند و حق جویان پراکنده را متحد می سازد.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.
 دیدگاه نهج البلاغه درباره «حکومت و حکومت داری و رهبری »

دیدگاه نهج البلاغه درباره «حکومت و حکومت داری و رهبری »

کتاب شریف نهج البلاغه با 239 خطبه، 79 نامه و 472 حکمت و موعظه پس از قرآن مجید و در کنار احادیث شریف، کتاب دنیا و آخرت است؛ کتابی است که به شؤونات مختلف دنیوی و اخروی انسانها از جمله مبحث: «حکومت اسلامی، آیین زمامداری، رهبری، و ویژگی های حاکم اسلامی » نیک پرداخته است که امید است مجموعه مقالات این شماره برای علاقه مندان به این مبحث مهم، قابل توجه و سودمند باشد .
 نص بر امامت در نهج البلاغه

نص بر امامت در نهج البلاغه

کجایند کسانى که به دروغ و از روى حسد- گمان مى کنند که آنان «راسخان در علمند نه ما» خداوند ما را بالا برده و آنها را پایین، به ما عنایت کرده و آنها را محروم ساخته است، ما را وارد کرده، و آنها را خارج؟! تنها به وسیله ما هدایت حاصل مى شود، و کورى و نادانى برطرف مى گردد، امامان از قریش اند امّا نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره، از بنى هاشم، جامه امامت جز بر تن آنان شایسته نیست و کسى غیر از آنان چنین شایستگى را ندارد
Powered by TayaCMS