حجاب و فضايل آن

حجاب و فضايل آن

الحمدلله رب العالمين، الرحمن الرحيم، مالك يوم الدين، و العاقبة للمتقين، و لا عدوان إلا علي الظالمين.

قانون اسلامي به زن مسلمان توجه خاص و فوق‌العاده‌اي نموده است تا عفت و پاكدامني، حرمت و كرامت و جايگاه بلندش را حفظ نمايد. و محدوديت‌هايي كه در لباس و زينت زن قرار داده شده است، فقط براي جلوگيري از فسادي است كه در نتيجه آشكار كردن زينت به وجود مي‌آيد. لذا آنچه اسلام آورده است، آزادي زن را محدود نمي‌كند، ‌بلكه وي را از سقوط در عمق منجلاب خواري و ذلت و گرداب ابتذال، حفظ مي‌نمايد تا به صورت نمايشي براي چشم‌چرانان در نيايد. ما در اين مختصر، براي تشويق به حجاب، به ذكر فضايل آن پرداخته و به عاقبت و انجام خوب آن، بشارت مي‌دهيم. همچنين، عيوب و بديهاي بدحجابي را يادآوري نموده و از عاقبت و سرانجام بد آن در دنيا و آخرت هشدار مي دهيم تا از بدحجابي دوري كرده و به حجاب روي آوريد. خداوند نيت‌ها را بهتر مي‌داند. او ما را كافي است و بهترين كارساز است.

فضائل حجاب:

حجاب،‌ اطاعت خدا و رسول خدا صلی الله عليه وسلم

خداوند اطاعت از خود و رسولش را بر ما واجب گردانده است آنجا كه مي‌فرمايد:‌ ]وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَي اللهُ وَ رَسُوْلُهُ أَمْراً أَن يَّكُوْنَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَن يَّعْصِ اللهَ وَ رَسُوْلَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُّبِيْناً[( احزاب ـ 36)

(كاري كه خدا و پيامبرش در آن داوري نمايند، هيچ مرد و زن مؤمني در آن كار، از خود اختياري ندارند. و هر كس از دستور خدا و پيامبرش، سرپيچي نمايد، دچار گمراهي كاملاً آشكاري مي‌گردد)

و همچنين مي‌فرمايد:‌ ]فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُوْنَ حَتَّي يُحَكِّمُوْكَ فِيْمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوْا فِيْ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِّمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوْا تَسْلِيْماً[( نساء ـ‌65)

(نه!…به پروردگارت سوگند كه آنان مؤمن بشمار نمي‌آيند تا زماني كه تو را در اختلافات‌شان داور قرار ندهند. و سپس، در دلهايشان از داوري تو ملالي به خود راه ندهند و كاملاَ تسليم قضاوت تو باشند)

و خداوند زنان را به حجاب امر نموده است آنجاييكه مي‌فرمايد:‌ ]وَ قُلْ لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنُ أَبْصَارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوْجَهُنَّ وَ لا يُبْدِيْنَ زِيْنَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَي جُيُوْبِهِنَّ[ (به زنان مؤمن بگو: چشمهاي خود را ـ از نامحرمان ـ پايين اندازند، عورت‌هاي خود را حفظ نمايند و زينت خويش را آشكار نكنند مگر آن مقدار كه ظاهر است و روسري‌هايشان را بر گريبانشان بيندازند)

و در جايي ديگر مي‌فرمايد:‌ (وَ قَرْنَ فِيْ بُيُوْتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُوْلَي) احزاب ـ ‌33

(در خانه‌هايتان بمانيد و همچون جاهليت پيشين ـ در ميان مردم ـ با آشكار ساختن اندام و زيورآلات خود، ظاهر نشويد).

و همچنين مي‌فرمايد:‌ (وَ إِذَا سَأَلْتُمُوْهُنَّ مَتَاعاً فَسْأَلُوْهُنَّ مِن وَّرَاءَ حِجَابٍ ذَالِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوْبِكُمْ وَ قُلُوْبِهِنَّ) احزاب ـ‌ 53

(هنگامي كه از همسران پيامبر صلی الله علیه وسلم كالا و متاعي خواستيد از پشت پرده بخواهيد. اين كار براي پاكي دلهاي شما و آنان بهتر است)

و بعد از چند آيه مي‌فرمايد:‌(يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُّلْ لِّأَزْوَاجِكَ وَ بَنَاتِكَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِيْنَ يُدْنِيْنَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيْبِهِنَّ). احزاب ـ‌ 59

(اي پيامبر! به همسران و دختران خود و زنان مؤمنان بگو:‌ روپوش‌هاي خود را به خوبي بر خود، بياندازند)

رسول اكرم صلی الله علیه وسلم مي‌گويد:‌ «زن، عورت است». يعني: ستر و پوشش براي او واجب است.

حجاب، عفاف است

خداوند تعهد به حجاب را نشانة عفت و پاكدامني قرار داده است:‌ ]يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِّأَزْوَاجِكَ وَ بَنَاتِكَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِيْنَ يُدْنِيْنَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيْبِهِنَّ ذَالِكَ أَدْنَي أَن يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ[.

(اي پيامبر! به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو:‌ روپوش‌هاي خود را به خوبي بر خود بياندازند. با اين پوشش، بهتر عفت و پاكدامني آنها شناخته مي‌شود در نتيجه ـ از طرف افراد مريض ـ مورد اذيت و آزار قرار نمي‌‌گيرند)

آيه، آشاره به اين مطلب دارد كه شناختن محاسن و زيبايي‌هاي زن از طرف افراد نامحرم، باعث اذيت و آزار وي مي‌شود و خويشاوندانش را هم در فتنه و دردسر مي‌اندازد.

و خداوند به زنان سالخورده‌اي كه مورد تمايل و پذيرش مردان نيستند، اجازه داده تا روپوش‌ها را بر زمين بگذارند و صورت و دو كف دست را ظاهر سازند. در همين راستا مي‌فرمايد:‌ (وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ‌ الَّلاتِيْ لا يَرْجُوْنَ نِكَاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَن يَّضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِيْنَةٍ)

(و بر زنان از كار افتاده و سالخورده‌اي كه ديگر اميدي به نكاح ندارند، گناهي نيست كه لباسهايشان را به زمين بگذارند بدون اينكه هدف، خودنمايي و ظاهر كردن زيورآلات باشد)

و به دنبال آن، به بيان مستحب و شكل بهتر و كامل‌تر آن مي‌پردازد و مي‌فرمايد:(وَ أَن يَّسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَّهُنَّ وَ اللهُ سَمِيْعٌ عَلِيْم). نور ـ‌ 60

(و اگر آنها راه عفت را در پيش گيرند ـ و روپوش‌هايشان را به زمين نگذارند ـ براي آنها بهتر است و خداوند سخنان را مي‌شنود و نيت‌ها را مي‌داند). ملاحظه مي‌كنيم كه خداوند حجاب را حتي براي زنان سالخورده، عفت و پاكدامني ناميده، پس آيا حجاب براي زنان جوان، عفت و پاكدامني نيست؟

حجاب، پاكيزگي و دوري از آلودگي است

خداوند مي‌فرمايد: (وَ إِذَا سَأَلْتُمُوْهُنَّ مَتَاعاً فَسْأَلُوْهُنَّ مِن وَّرَاءَ حِجَابٍ ذَالِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوْبِكُمْ وَ قُلُوْبِهِنّ) احزاب ـ‌ 53

(هنگامي كه كالا و متاعي ـ از وسايل منزل ـ از آنها يعني همسران پيامبر، خواستيد، از پشت پرده، بخواهيد. اين كار، براي پاكي دلهاي شما و دلهاي آنان، بهتر است)

خداوند در اين آيه، حجاب را پاكي و طهارت دلهاي مردان و زنان مؤمن، ناميده است. زيرا اگر چشم، چيزي را نبيند، دل آرزوي آن را نمي‌كند. اما اگر چشم، چيزي را ببيند، شايد دل آرزو كند و مشتاق آن گردد شايد هم آرزو نكند و مشتاق آن نگردد.‌ اينجاست كه اگر چشم، نبيند، دل پاكتر مي‌ماند و انسان كمتر دچار فتنه و فساد مي‌شود. زيرا حجاب، اميد دلهاي مريض را قطع مي‌كند. خداوند مي‌فرمايد: (فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِيْ فِيْ قَلْبِهِ مَرَضٌ) احزاب ـ‌ 32.

(با صداي نرم و نازك، صحبت نكنيد كه بيماردلان به شما چشم طمع بدوزند)

حجاب، پوشش است

رسول ‌الله صلی الله علیه وسلم مي‌فرمايد: «خداوند بسيار پرده پوش و با حيا است و حياء و ستر را دوست دارد». و همچنين مي‌فرمايد: «هر زني، لباسش را خارج از خانه‌اش، بيرون بياورد، خداوند پرده‌اش را مي‌درد». يعني پاداش از جنس عمل است.

حجاب، تقوا است

خداوند مي‌فرمايد:‌(يَا بَنِيْ آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكَمْ لِبَاسًا يُّوَارِيْ سَوْآتِكُمْ وَ رِيْشاً و لِبَاسُ التَّقْوَي ذَالِكَ خَيْرٌ) أعراف ـ‌ 26

(اي فرزندان آدم! ما لباسي براي شما درست كرديم كه هم عورات شما را مي‌پوشاند و هم ماية تجمل و زيبايي شما مي‌‌گردد اما بدانيد كه لباس تقوا، بهترين لباس است)

حجاب، ايمان است

خداوند فقط زنان مؤمن را مخاطب قرار مي‌دهد و مي‌فرمايد:‌ ]وَقُلْ لِّلْمُؤْمِنَاتِ[ (و به زنان مؤمن بگو…) و همچنين مي‌گويد:‌ ]وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِيْنَ[ (همسران مؤمنان). و هنگامي كه گروهي از زنان قبيلة بني‌تميم نزد ام‌المؤمنين عائشه صديقه رضي‌الله عنها آمدند و لباسهاي نازكي به تن داشتند، حضرت عائشه رضي‌الله عنها فرمودند‌: «اگر شما مؤمن هستيد، اين لباس، لباس مؤمنان نيست. و اگر مؤمن نيستيد، مي‌توانيد از اين لباسها بهره‌مند گرديد».

حجاب، حيا است

آن حضرت صلی الله علیه وسلم مي‌فرمايد:‌ «هر دين، اخلاقي دارد و اخلاق دين اسلام، حيا است». و در جايي ديگر مي‌فرمايد:‌ «حيا از ايمان است و جاي ايمان در بهشت است».

و همچنين مي‌فرمايد: «حيا و ايمان به هم پيوسته‌اند اگر يكي برداشته شود، ديگري هم برداشته مي‌شود». و ام‌المؤمنين حضرت عائشه رضي ‌الله عنها مي‌فرمايد:‌ «به خانه‌اي كه رسول ‌الله صلی الله علیه وسلم وپدرم در آن دفن شده بودند‌،‌ وارد مي‌شدم و لباسم را به زمين مي‌‌گذاشتم و با خود مي‌گفتم:‌ يكي شوهرم و ديگري پدرم است. اما سوگند به خدا، از وقتي كه عمر رضي ‌الله‌ عنه در آنجا دفن گرديد، هر وقت، وارد خانه مي‌شدم به علت شرم و حيا از عمر، لباسم را محكم به بدنم مي‌بستم». درنتيجه حجاب موافق و سازگار با حيايي است كه در خلقت زن، نهفته است.

حجاب، عزت است

همچنين حجاب با عزتي كه طبيعت مرد براساس آن سرشته شده است، تناسب و سازگاري دارد. البته با طبيعت همان مردي كه از فطرت سليم برخوردار است و دوست ندارد چشم‌هاي خائن،‌ به همسر و دخترانش نگاه كنند.

اگر به تاريخ، نظري بيفكنيم،‌ مي‌بينيم كه چه بسيارند جنگهايي كه در زمان جاهليت و اسلام به خاطر حميت و غيرت بر حرمت زنان به وقوع پيوسته است. حضرت علي رضي ‌الله‌ عنه در دوران خلافتش مي‌فرمايد:‌ «به من خبر رسيده است كه زنان شما در بازارها، دوشادوش مردان كافر راه مي‌روند. آيا غيرت شما به حركت درنمي‌آيد؟ اين را بدانيد كسي كه غيرت ندارد، هيچ خيري در او نيست».

وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.‌

وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.‌

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.
 نص بر امامت در نهج البلاغه

نص بر امامت در نهج البلاغه

کجایند کسانى که به دروغ و از روى حسد- گمان مى کنند که آنان «راسخان در علمند نه ما» خداوند ما را بالا برده و آنها را پایین، به ما عنایت کرده و آنها را محروم ساخته است، ما را وارد کرده، و آنها را خارج؟! تنها به وسیله ما هدایت حاصل مى شود، و کورى و نادانى برطرف مى گردد، امامان از قریش اند امّا نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره، از بنى هاشم، جامه امامت جز بر تن آنان شایسته نیست و کسى غیر از آنان چنین شایستگى را ندارد
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
Powered by TayaCMS