حفظ آبروی خود و دیگران 1

حفظ آبروی خود و دیگران 1

حفظ آبروی خود و دیگران1

آیه:

توضیح کوتاه:

حدیث:

داستان:

آبروی مومنان

خلاصه داستان:

متن کامل:

کرم امام حسین ( علیه السّلام)

خلاصه داستان:

متن کامل:

نمایندۀ بی حیاء

خلاصه داستان:

متن کامل:

حفظ آبروی خطاکار

خلاصه داستان:

متن کامل:

تذکر آیت الله بهاءالدینی درباره حفظ آبروی مردم

خلاصه داستان:

متن کامل:

آبروی کسی را نبر!

حفظ آبروی خود و دیگران1

آیه:

وَمَن یَکْسِبْ خَطِیئَهً أَوْ إِثْمًا ثُمَّ یَرْمِ بِهِ بَرِیئًا فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِینًا (نساء/112)

هر کس خطا یا گناهی را مرتکب شود و آن را به گردن بی گناهی بیفکند بهتان و گناه آشکاری را انجام داده است.

توضیح کوتاه:

مسئله آبرو مسئله مهمی است.آبروی یک فرد محصول یک عمر زندگی،تلاش و سختی و تمام سرمایه ی اوست متاسفانه گاهی می بینیم که نخود و لپه و گوشت گران شده است ولی آبروی مردم ارزان است و به راحتی اسم اشخاص را می آوریم. همانطور که آب مایه حیات است آبروی انسان نیز مایه حیات شخصیّت او است.

خدا گناه شخص آبرو ریز را نمی بخشد. روایت داریم اغلب جهنمی ها، جهنمی زبان هستند. فکر نکنید همه شراب می خورند و از دیوار مردم بالا می روند. یک مشت مومن مقدس را می آورند جهنم،ای آقا تو که همیشه هیئت بودی! مسجد بودی! بله توی صفوف جماعت می نشینند آبرو می برند. الان در زمان ما هیئتی ها، مسجدی ها و مقدس ها آبرو می برند.

ریختن آبروی مؤمن از گناهان کبیره و عملی حرام است.المومن اعظم حرمه من الکعبه: احترام مومن از احترام کعبه نیز بالاتر است. حفظ آبروی مومن بقدری اهمیت دارد که خداوند در پاره ای اوقات، خطاهای انسان مومن را از ملائکه نیز پوشیده می دارد. البته این هنگامی است که ما حدود الهی را شناخته و حقوق او را رعایت کنیم.

بی وفایی به قول، اشرافی گری، اسراف، تکلّف و تفاخر،عقده، بی دعوت جایی رفتن، توقع نابجا و فرار از کار، گدایی و اظهار فقر ،پر حرفی و جدل،تهمت ،خود برتر بینی ،دروغ ،انتقام ،حسادت ،سوء ظن از عوامل بی آبرویی می باشد. و در مقابل سخاوت ، سکوت و ادب و تقوا باعث آبرومندی می شود.

حدیث:

قال رسول الله (ص): لَا تَطْلُبُوا عَثَرَاتِ الْمُؤْمِنِینَ فَإِنَّ مَنْ تَتَبَّعَ عَثَرَاتِ أَخِیهِ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثَرَاتِهِ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثَرَاتِهِ یَفْضَحْهُ وَ لَوْ فِی جَوْفِ بَیْتِهِ (کافی/ج4)

پیغمبراکرم (ص) فرمودند: لغزشهای مؤ منین را جستجو نکنید، زیرا هر که لغزشهای برادرش را جستجو کند، خداوند لغ_زشه_ایش را دنبال کند، و ه_ر که را خداوند لغ_زشهای_ش را دنبال کند رسوایش سازد گر چه در درون خانه اش باشد.

و هم فرمودند: الرِّبا ثَلاثَهٌ وَ سَبعونَ باباً اَیسَرُها مِثلُ اَن یَنکِحَ الرَّجُلُ اُمَّهُ وَ اِنَّ اَربَی الرِّبا عِرضُ الرَّجُلِ المُسلِم.

یعنی ربا هفتاد و سه قسم است و آسانتر از همه چنانست که کسی با مادر خود زنا کند و بدتر از همه رباها تجاوز به آبروی مسلمان است.

داستان:

امیرِمؤمنان علی (علیه السلام) مقدار پنج وَسَق (حدود پنج بار) خرما برایِ مردی فرستاد. آن مرد شخصی آبرومند بود و از کسی تقاضایِ کمک نمی کرد، شخصی در آنجا بود به علی (علیه السلام) گفت: "آن مرد که تقاضایِ کمک نکرد، چرا برایِ او خرما فرستادی؟ به علاوه یک وَسَق برایِ او کافی بود." حضرت به او فرمود: خداوند امثالِ تو را در جامعه ما زیاد نکند، من می دهم، تو بخل می ورزی، اگر من آنچه را که موردِ حاجتِ او است، پس از سؤالِ او به او بدهم، چیزی به او نداده ام، بلکه قیمتِ آبرویی را که به من داده، به او داده ام. زیرا اگر صبر کنم تا او سؤال کند، در حقیقت او را وادار کرده ام که آبرویَش را به من بدهد، آن رویی را که در هنگامِ عبادت و پرستشِ خدایِ خود و خدایِ من، به خاک می سایید. (وسائل الشّیعه، ج2)

آبروی مومنان

خلاصه داستان:

آقای قرائتی، اسنادی را از بین بردند تا پس از فوت شان، آبروی کسی نرود.

متن کامل:

اسناد محرمانه ی شخصی دست من بود که اگر افشا می شد آبرویش می ریخت، در ضمن هیچ کس غیر از من اطلاعی از آنها نداشت. شبی فکر کردم که اگر من بمیرم، این اوراق دست افرادی خواهد افتاد و آبروی مؤمنی خواهد ریخت. لذا اسناد را محو کردم. امّا متاسفانه بعضی دنبال جمع آوری اسناد هستند، برای روز مبادا.

خاطرات قرائتی-بهشتی

کرم امام حسین ( علیه السّلام)

خلاصه داستان:

امام حسین علیه السلام به مردی که اظهار نیاز به ایشان کرد فرمود که آبروی خود رامریز و خواسته ات را جز به سه گروه از انسان ها بیان مکن .

متن کامل:

ابن شیبه حرّانی در تحف العقول می نویسد: مردی از انصار، به حضور امام حسین ( علیه السّلام) رسید و اظهار حاجت نمود. امام به او فرمود:" ای برادر انصاری، آبروی خود را برای بیان نیازت مریز و آنچه را می خواهی در رقعه ای بنویس و به من تسلیم کن. انشاء الله من تمام خواسته تو را برخواهم آورد و تو خشنود خواهی شد." مرد انصاری نوشت:" ای اباعبدالله!: من مبلغ پانصد دینار به فلان کس بدهکارم و او پیوسته از من مطالبه می کند. اگر ممکن است شما از او بخواهد به من مهلت دهد تا قدری توانایی مالی بیابم و سپس آن را پبردازم." امام علیه السّلام به محض خواندن نامه داخل خانه شدند و کیسه ای پول حاوی هزار دینار برداشته، به وی دادند و فرمودند:" پانصد دینار آن برای پرداخت بدهی و پانصد دینار دیگر برای اداره معیشت. ای برادر انصاری، هیچ گاه حاجت خود را جز برای سه نفر اظهار منما: انسان دیندار، جوانمرد و کسی که دارای شخصیت خانوادگی باشد. امّا فرد دیندار به خاطر دینش خواسته تو را برآورده می سازد؛ امّا انسان جوانمرد از مردانگیش شرم می کند که تو را بی جواب بگذارد و و امّا کسی که شخصیت خانوادگی دارد، می داند که تو از روی رغبت، آبروی خود را برای اظهار نیاز از دست نمی دهی، لذا آبروی تو را حفظ می کند و نیاز تو را برطرف می نماید."

منبع: کرامات امام حسین (ع)- محمدی

نمایندۀ بی حیاء

خلاصه داستان:

آقای قرائتی به نمایندۀ محبوب خود رأی نداد چون به خاطر انتخاب نشدن،صحت انتخابات را زیر سؤال برده بود.

متن کامل:

به نماینده ای خیلی علاقه داشتم و در نوبت اوّل به او رأی دادم، امّا دیگر به او رأی نمی دهم، چون پس از اینکه در نوبت دوّم رأی نیاورد، با کمال بی حیایی گفت: انتخابات آزاد نبود! یعنی حاضر شد برای آبروی خودش. میلیون ها رأی را بی اعتبار کند!

(حجه الاسلام قرائتی)

حفظ آبروی خطاکار

خلاصه داستان:

شیخ حسنعلی اصفهانی در ایام تحصیل ، با عمل به توصیه استادش کتاب گم شده خود را یافت .

متن کامل:

مرحوم پدرم، حاج شیخ حسنعلی اصفهانی رحمه الله علیه، فرمودند: در ایّام جوانی که مشغول تحصیل بودم، کتابی به امانت نزد من بود که مفقود شد. خدمت استادم عرض کردم: کتابی نزد من امانت بوده است گم شده و ممکن است صاحب آن ادعای مرا قبول نکنند و خیال کند که نمی خواهم کتاب را پس بدهم. استادم فرمودند: دستوری به تو می دهم که اگر عمل کنی جای کتاب را در خواب خواهی دید. به دستور استادم عمل کردم و شب در عالم رؤیا دیدم که کتاب مزبور در زیر کتابهای یکی از طلبه ها در یکی از اطاقهای مدرسه است. هنگام صبح رؤیای خود را خدمت استادم عرض کردم. ایشان فرمودند: مراقب باش هر وقت آن طلبه از اطاق خارج شد، به اطاقش برو و کتاب را بردار، امّا به کسی اظهار مکن که آبرویش نریزد، و من نیز آنچنان کردم.

منبع: نشان از بی نشانها- مقدادی

تذکر آیت الله بهاءالدینی درباره حفظ آبروی مردم

خلاصه داستان:

خاطره ای از آیت الله بهاء الدینی و نهی ایشان از بردن آبروی مردم و راز سید سکوت.

متن کامل:

چیزهایی هست که در نظر ما شاید بی اهمیت باشد اما در ملکوت و عالم آخرت و روز قیامت و حساب پس دادن اوضاع فرق دارد. یکی از آنها عرض و آبروی مؤمن است که حرمتش از کعبه بالاتر است (وچرا نباشد که قلب مؤمن عرش الله است) همه ما تجربه تلخ تهمت و بی آبرو شدن توسط افراد جاهل و فریب خورده و یا حسود و یا دشمن آگاه را داریم. برای جابجایی و یا عزل یک مسئول راحت حرف درست می کنیم ، آسان حکم به قتل (ترور شخصیت نه صرف ترور فیزیکی) می دهیم و کسی را بی مدرک کج دست و دزد و... می خوانیم. از سنگینی جرم شکستن دل مؤمن خبرنداریم و نمی دانیم که "آه" مغناطیس "بلا" است. خدا هم با دلشکستگان است (انا عندالمنکسره قلوبهم) و این همراهی خدا و آن مغناطیس چه برسرما آورده و خواهد آورد خدا داند و بس! خوبست درمورد اعراض مؤمنان یعنی آبروی آنها احتیاط پیشه کنیم و راحت حرف نزنیم وغیبت نکنیم چه رسد به تهمت و بهتان.

از استاد فاطمی نیا نقل شده که خدمت آیت الله بهاالدینی رسیدم گفتم آقا راز مقام و رتبه سید سکوت

برگرفته از سایت تخصصی تبلیغ(لسان حق)

آبروی کسی را نبر!

الان در زمان ما حتی هیئتی ها، مسجدی ها و مقدس ها آبرو می برند. عزیز من اسلام می خواهد آبروی فرد حفظ شود. شما با این مشکل داری؟ دقت کنید که بعضی ها با زبانشان می روند جهنم.

روایت داریم که می فرماید اغلب جهنمی ها، جهنمی زبان هستند. فکر نکنید همه شراب می خورند و از دیوار مردم بالا می روند. یک مشت مومن مقدس را می آورند جهنم ، ای آقا تو که همیشه هیئت بودی! مسجد بودی! بله توی صفوف جماعت می نشینند آبرو می برند.

امیرالمؤمنین به حارث همدانی می فرماید: اگر هر چه را که می شنوی بگویی؛ دروغگو هستی.

پاورقی

    این موضوعات را نیز بررسی کنید:

     

    جدیدترین ها در این موضوع

    No image

    آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

    يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
     نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

    نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

    احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
     امامت از ديدگاه نهج البلاغه

    امامت از ديدگاه نهج البلاغه

    اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
     رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

    رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

    از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
     امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

    امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

    اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

    پر بازدیدترین ها

     رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

    رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

    از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
     نص بر امامت در نهج البلاغه

    نص بر امامت در نهج البلاغه

    کجایند کسانى که به دروغ و از روى حسد- گمان مى کنند که آنان «راسخان در علمند نه ما» خداوند ما را بالا برده و آنها را پایین، به ما عنایت کرده و آنها را محروم ساخته است، ما را وارد کرده، و آنها را خارج؟! تنها به وسیله ما هدایت حاصل مى شود، و کورى و نادانى برطرف مى گردد، امامان از قریش اند امّا نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره، از بنى هاشم، جامه امامت جز بر تن آنان شایسته نیست و کسى غیر از آنان چنین شایستگى را ندارد
     امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

    امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

    اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.
    No image

    آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

    يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
     امامت از ديدگاه نهج البلاغه

    امامت از ديدگاه نهج البلاغه

    اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
    Powered by TayaCMS