حکمت 129 نهج البلاغه : حقوق دوستان

حکمت 129 نهج البلاغه : حقوق دوستان

متن اصلی حکمت 129 نهج البلاغه

موضوع حکمت 129 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 129 نهج البلاغه

129 وَ قَالَ عليه السلام لَا يَكُونُ الصَّدِيقُ صَدِيقاً حَتَّى يَحْفَظَ أَخَاهُ فِي ثَلَاثٍ فِي نَكْبَتِهِ وَ غَيْبَتِهِ وَ وَفَاتِهِ

موضوع حکمت 129 نهج البلاغه

حقوق دوستان

(اخلاقى، اجتماعى)

ترجمه مرحوم فیض

129- امام عليه السّلام (در شرائط دوستى) فرموده است

1- دوست (در حقيقت) دوست نيست مگر آنكه رعايت نمايد برادر (دوست) خود را در سه وقت: در رنج و گرفتارى او (بجان و مال همراهى كند) و در نبودن او (از گفتن و شنيدن سخنان ناروا حفظش نمايد) و در وفات و بدرود زندگى او (بدعا و استغفار يادش كند).

( . ترجمه مرحوم فیض، ج 6 ص 1150 و 1151)

ترجمه مرحوم شهیدی

134 [و فرمود:] دوست از عهده دوستى برنيايد تا برادر خود را در سه چيز نپايد: هنگامى كه به بلا گرفتار شود، هنگامى كه حاضر نبود هنگامى كه در گذرد.

( . ترجمه مرحوم شهیدی، ص 385)

شرح ابن میثم

124- و قال عليه السّلام:

لَا يَكُونُ الصَّدِيقُ صَدِيقاً حَتَّى يَحْفَظَ أَخَاهُ فِي ثَلَاثٍ- فِي نَكْبَتِهِ وَ غَيْبَتِهِ وَ وَفَاتِهِ

المعنى

جعل لصديق الصدق خاصّة يعرف بها و هو أن يحفظ صديقه في الامور الثلاثة. و حفظه بالقيام مقامه فيما ينبغي فعله في صلاح حاله بقدر الإمكان.

( شرح ابن میثم، ج 5 ص 316)

ترجمه شرح ابن میثم

124- امام (ع) فرمود:

لَا يَكُونُ الصَّدِيقُ صَدِيقاً حَتَّى يَحْفَظَ أَخَاهُ فِي ثَلَاثٍ- فِي نَكْبَتِهِ وَ غَيْبَتِهِ وَ وَفَاتِهِ

ترجمه

«دوست، دوست واقعى نيست مگر اين كه در سه مورد برادر خود را رعايت كند: وقت گرفتارى، در غيابش و پس از مرگش.»

شرح

امام (ع) براى دوست صميمى يك ويژگى تعيين كرده است تا بدان وسيله شناخته شود، و آن عبارت از رعايت دوستى در سه مورد است به اين ترتيب كه خود را جاى او قرار دهد و آنچه را سزاوار است، به قدر امكان در مصلحت حال دوستش انجام دهد.

( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 535)

شرح مرحوم مغنیه

133- لا يكون الصّديق صديقا حتّى يحفظ أخاه في ثلاث: في نكبته و غيبته و وفاته.

المعنى

قال الناس في الصداقة فأكثروا شعرا و نثرا، قديما و حديثا، و ألّف «التوحيدي» كتابا ضخما في الصداقة و الصديق، و الشرط الأساسي في الصديق الوفاء، و معناه ان تشارك صديقك في آلامه، و تساويه بنفسك، و أن تدافع عنه في غيبته و تحفظه في أهله، و أن تذكره بالخير حيا و ميتا، و تنوب عنه في الصالحات بعد وفاته.

و تقدم الكلام عن ذلك في شرح الرسالة 30، و عن الوفاء في شرح الخطبة 41.

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4 ص 303)

شرح شیخ عباس قمی

229- لا يكون الصّديق صديقا حتّى يحفظ أخاه في ثلاث: في نكبته، و غيبته، و وفاته. النكبة ما تصيب الإنسان من حوادث الدهر، من قصر و مرض إلى غير ذلك.

قال الشاعر:

و كان أخلّائي يقولون مرحبا فلّما رأوني مقترا مات مرحب

( . شرح حکم نهج البلاغه شیخ عباس قمی، ص190)

شرح منهاج البراعة خویی

التاسعة و العشرون بعد المائة من حكمه عليه السّلام

(129) و قال عليه السّلام: لا يكون الصّديق صديقا حتّى يحفظ أخاه في ثلاث: في نكبته، و غيبته، و وفاته.

اللغة

(النكبة) ج: نكبات: المصيبة- المنجد.

المعنى

قد بيّن عليه السّلام في هذه الحكمة شرائط الصداقة الصادقة الّتي ما أكثر مدّعيها و أقلّ الوفيّ فيها، و على ما ذكره لا يعرف صداقة الصديق بكمالها إلّا بعد الموت فمالها إلّا أن يجعل الوفاء بالشرطين الأوّلين أمارة قطعيّة على الثالث.

الترجمة

فرمود: يار وفادار نيست تا برادر خود را در سه حال نگه دارد: در گاه سوك و مصيبت، و در نهانى و غيبت، و در وفات درگذشت.

  • مدان يار، يار وفادار خود مگر در سه جا ديده غمخوار خود
  • بگاه بلا و، بحفظ الغياببهنگام مردن كه كار تو شد

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) ج 21 ص206و207)

شرح لاهیجی

(157) و قال (- ع- ) لا يكون الصّديق صديقا حتّى يحفظ اخاه فى ثلث فى نكبته و غيبته و وفائه يعنى و گفت (- ع- ) كه نمى باشد دوست دوست كامل تا اين كه نگاهدارد جانب برادر خود را در سه وقت در وقت نكبت و احتياجش و در وقت غائب بودنش و در وقتى كه مرده است

( . شرح نهج البلاغه (لاهیجی) ص 305)

شرح ابن ابی الحدید

130: لَا يَكُونُ الصَّدِيقُ صَدِيقاً حَتَّى يَحْفَظَ أَخَاهُ فِي ثَلَاثٍ- فِي نَكْبَتِهِ وَ غَيْبَتِهِ وَ وَفَاتِهِ قد تقدم لنا كلام في الصديق و الصداقة- و أما النكبة و حفظ الصديق فيها فإنه يقال- في الحبوس مقابر الأحياء و شماتة الأعداء- و تجربة الأصدقاء- . و أما الغيبة فإنه قد قال الشاعر-

و إذا الفتى حسنت مودته في القرب ضاعفها على البعد

- . و أما الموت فقد قال الشاعر-

و إني لأستحييه و الترب بيننا كما كنت أستحييه و هو يراني

و من كلام علي ع الصديق من صدق في غيبته

- . قيل لحكيم من أبعد الناس سفرا- قال من سافر في ابتغاء الأخ الصالح- . أبو العلاء المعري-

أزرت بكم يا ذوي الألباب أربعة يتركن أحلامكم نهب الجهالات

ود الصديق و علم الكيمياء و أحكام

النجوم و تفسير المنامات

- . قيل للثوري دلني على جليس أجلس إليه- قال تلك ضالة لا توجد

( . شرح نهج البلاغة(ابن أبي الحديد)، ج 18 ، صفحه ى 330)

شرح نهج البلاغه منظوم

[131] و قال عليه السّلام:

لا يكون الصّديق صديقا حتّى يحفظ أخاه فى ثلاث: فى نكبته، و غيته، و وفاته.

ترجمه

دوست دوست (حقيقى) نيست جز آنكه برادرش را در سه جا نگه دارد: بحال گرفتارى، در موقعى كه حاضر نيست، و پس از مرگ.

نظم

  • اگر مردى بديگر كس بود دوستسه جاز و دوستى زيبا و نيكوست
  • يكى جائى كه شد يارش گرفتاراز او بايد نمايد رفع آزار
  • دوّم جائى كه از خسران و خيبتزبان بگشوده بد گويش بغيبت
  • دهان زشت گو بايست بستنوز آن دندان بنفع اين شكستن
  • سوّم چون كه جهان را كرد بدرودروانش سوى عقبا بال بگشود
  • كند جبران از او بشكستگيهاگشايد هر چه از وى بستگها
  • دعاى خير بنمايد برايش نمايد نيكوئى با بچّه هايش
  • اگر اين گونه كس شد با شدت دوستو گرنه دورتر كس از تو هم او است

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 9 ص162و163)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 مدرسان واقعی وحی از نگاه نهج البلاغه

مدرسان واقعی وحی از نگاه نهج البلاغه

درباره امیرالمومنین (علیه السلام) فرموده است «انا مدینة العلم و علی بابها؛ من شهر دانشم و علی در آن است.»جابربن حیان، پدر علم شیمی، در دانشگاه امام صادق(علیه السلام) دانش آموخت؛ حسن بصری، مؤسس مکتب کلامی اشاعره؛ واصل بن عطاء مؤسس مکتب کلامی معتزله؛ ابوحنیفه، بنیانگذار مکتب فقهی حنفی؛ مالک، بنیانگذار مکتب فقهی مالکی، از شاگردان دانشگاه جعفری بوده اند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʄ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(4)

هان ای فیلسوفان و حکمت آموزان، بیایید و در جملات خطبه ی اول این کتاب به تحقیق بنشینند و افکار بلند پایه ی خود را به کار گیرند و با کمک اصحاب معرفت و ارباب عرفان این یک جمله کوتاه را به تفسیر بپردازند و بخواهند به حق وجدان خود را برای درک واقعی آن ارضا کنند به شرط آن که بیاناتی که در این میدان تاخت و تار شده است آنان را فریب ندهد.
Powered by TayaCMS