حکمت 271 نهج البلاغه : شناخت جايگاه واجبات و مستحبّات

حکمت 271 نهج البلاغه : شناخت جايگاه واجبات و مستحبّات

متن اصلی حکمت 271 نهج البلاغه

موضوع حکمت 271 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 271 نهج البلاغه

271 وَ قَالَ عليه السلام إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا

موضوع حکمت 271 نهج البلاغه

شناخت جايگاه واجبات و مستحبّات

(عبادى)

ترجمه مرحوم فیض

271- امام عليه السّلام (در ترغيب بواجبات) فرموده است 1- هر گاه مستحبّات بواجبات زيان رساند (اخلال نمايد) آن مستحبّات را ترك كنيد (برهان آن در شرح فرمايش سى و هشتم و يك صد و نهم گذشت).

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1222)

ترجمه مرحوم شهیدی

279 [و فرمود:] اگر مستحبها به واجبها زيان رساند، مستحبها را واگذاريد.

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 413)

شرح ابن میثم

263- و قال عليه السّلام:

إِ ذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا

المعنى

أى إذا أخلّت ببعض شرائط الفرائض وجب تركها، و قد مرّ ذلك مشروحا.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 386)

ترجمه شرح ابن میثم

263- امام (ع) فرمود:

إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا

ترجمه

«هرگاه مستحبات به واجبات لطمه بزنند، آنها را ترك كنيد.»

شرح

يعنى: هرگاه مستحبّات باعث اشكال برخى از شرايط واجبات گردند، ترك چنان مستحباتى واجب است، و اين مطلب به طور مشروح گذشت.

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 654 و 655)

شرح مرحوم مغنیه

279- إذا أضرّت النّوافل بالفرائض فارفضوها.

المعنى

تقدم مع الشرح في الحكمة 39.

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 386)

شرح شیخ عباس قمی

59- إذا أضرّت النّوافل بالفرائض فارفضوها.«» و هذا يقرب من قوله عليه السلام: «لا قربة بالنوافل إذا أضرّت بالفرائض»

( . شرح حکم نهج البلاغه، .«»ص63)

شرح منهاج البراعة خویی

(268) و قال عليه السّلام: إذا أضرّت النّوافل بالفرائض فارفضوها.

المعنى

قد اعتاد بعض الناس بالاشتغال بامور مستحبّة كالزيارة و الأدعيّة و أمثالهما مع الغفلة عن أداء الواجبات بحيث يضرّ اشتغاله بهذه الامور عن أداء ما يجب عليه بشرائطه و حدوده.

فأمر عليه السّلام برفض الامور المستحبّة إذا أضرّت بالواجب، و هل يشمل الحكم ما إذا أضرّت النافلة بنقصان ثواب الفريضة لتأخيرها عن وقت الفضيلة مثلا أم لا و هل يستفاد من أمره بالرفض بطلان النافلة حينئذ أم لا يحتاج إلى بسط لا يسعه المقام

الترجمة

چون انجام امور مستحبّة مايه زيان بامور واجبه شود، آنها را ترك كنيد و بواجب بپردازد.

  • نوافل گر فرائض را زيان كرد مسلمان را ببايد ترك آن كرد

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 368 و 369)

شرح لاهیجی

(314) و قال (- ع- ) اذا اضرّت النّوافل بالفرائض فارفضوها يعنى و گفت (- ع- ) هر گاه ضرر رساند اعمال مستحبّه باعمال واجبه پس ترك كنيد انها يعنى اعمال واجبه را بجاى اريد

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 318)

شرح ابن ابی الحدید

285: إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا قد تقدم القول في النافلة- هل تصح ممن عليه فريضة لم يؤدها- و ذكرنا مذاهب الفقهاء في ذلك- . و لا ريب أن من استغرق الوقت بالنوافل- حتى آن أوقات الفرائض لم يفعل الفرائض فيها- و شغلها بالعبادة النفلية فقد أخطأ- و الواجب أن يرفض النافلة- حيث يتضيق وقت الفريضة- لا خلاف بين المسلمين في ذلك- و يصلح أن يكون هذا مثلا- ظاهره ما ذكرنا و باطنه أمر آخر

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 19، ص 170)

شرح نهج البلاغه منظوم

[270] و قال عليه السّلام:

إذا أضرّت النّوافل بالفرائض فارفضوها

ترجمه

هنگامى كه مستحبّات بواجبات زيان رساند، آنها را ترك گوئيد.

نظم

  • گه اعمال اعمال و عباداتبواجب گر ضرر زد مستحبّات
  • بگيرد مستحبّ اوقات واجبكن اين را ترك و آن را شو مراقب
  • بدانكه اندر اينجا نكته هست كه با اين عذر نتوان دادش از دست
  • چو باشد واجبات شرع بسيارنشايد مستحبّ را شد گرفتار
  • چو برايتان واجب نيست مايل تمامى را دل آن به كز نواقل
  • ز واجب كسر سازى رخنه ترميمنوافل را نمائى نقشه ترسيم
  • ميسّر تا بود ره كج مپوئى مبادا مستحب را ترك گوئى
  • منوّر دل ز كار مستحبّ استهمانا مستحب محبوب ربّست
  • غزال شب چو گردد مشگ انگيز دلا از رختخواب ناز برخيز
  • منوّر چهره و دل از وضو كنسوى سر منزل معشوق رو كن
  • بسان مرغ شب فرياد حق زن بعرض حاجت از حق باب دق زن
  • سواى آن نمازى كه بتو عرضشده اى بس نياز آمد تو را فرض
  • برى چون ارمغانى از نمازت روا سازد خدا عرض نيازت
  • يگانه عارف اندر گلشن رازچنين از ناى عرفان داده آواز
  • كسى كو از نوافل گشت محبوببلاى نفى كرد او خانه جاروب
  • درون جان محبوب او مكان يافتز بى يسمع و بى يبصر نشان يافت

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10، صفحه ی 59 و 60)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 نص بر امامت در نهج البلاغه

نص بر امامت در نهج البلاغه

کجایند کسانى که به دروغ و از روى حسد- گمان مى کنند که آنان «راسخان در علمند نه ما» خداوند ما را بالا برده و آنها را پایین، به ما عنایت کرده و آنها را محروم ساخته است، ما را وارد کرده، و آنها را خارج؟! تنها به وسیله ما هدایت حاصل مى شود، و کورى و نادانى برطرف مى گردد، امامان از قریش اند امّا نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره، از بنى هاشم، جامه امامت جز بر تن آنان شایسته نیست و کسى غیر از آنان چنین شایستگى را ندارد
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.
 اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

نهج البلاغه فرهنگ نامه ای است بی مانند که متونش با یک دیگر همگون و همخوان اندو این مساله نشان از جریانات علمی، دانش های دینی و دنیایی این کتاب بزرگ دارد. مهم تر آن که چهره حقیقی، جایگاه و منزلت اهل بیت علیهم السلام را آن گونه که خدا و رسول خواسته است، می نمایاند و با بیش از ده ها عبارت، با صراحت و دلالتی روشن، موقعیت تاریخی امت و نقش آنان را در آینده نشان می دهد.
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʄ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(4)

هان ای فیلسوفان و حکمت آموزان، بیایید و در جملات خطبه ی اول این کتاب به تحقیق بنشینند و افکار بلند پایه ی خود را به کار گیرند و با کمک اصحاب معرفت و ارباب عرفان این یک جمله کوتاه را به تفسیر بپردازند و بخواهند به حق وجدان خود را برای درک واقعی آن ارضا کنند به شرط آن که بیاناتی که در این میدان تاخت و تار شده است آنان را فریب ندهد.
Powered by TayaCMS