حکمت 337 نهج البلاغه : یکی از راه های پاک ماندن

حکمت 337 نهج البلاغه : یکی از راه های پاک ماندن

متن اصلی حکمت 337 نهج البلاغه

موضوع حکمت 337 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 337 نهج البلاغه

337 وَ قَالَ عليه السلام مِنَ الْعِصْمَةِ تَعَذُّرُ الْمَعَاصِي

موضوع حکمت 337 نهج البلاغه

يكى از راههاى پاك ماندن

(معنوى)

ترجمه مرحوم فیض

337- امام عليه السّلام (در باره بازماندگان از گناهان) فرموده است 1- از (اسباب) پاكدامنى دست نيافتن است بر (انجام) گناهان (زيرا چون شخص به معصيتى دست نيافت ناچار از آن به سلامت ماند و كم كم گناه نكردن ملكه او گشته در نفسش رسوخ نمايد و مراد از عصمت و پاكدامنى هم همان ملكه است).

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1248)

ترجمه مرحوم شهیدی

345 [و فرمود:] گناه نتوانستن كردن، گونه اى از ترك گناه است.

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 422)

شرح ابن میثم

326- و قال عليه السّلام:

مِنَ الْعِصْمَةِ تَعَذُّرُ الْمَعَاصِي

المعنى

أى من أسباب العصمة، و ذلك أنّ الإنسان يتعوّد بتركها حين لا يجدها حتّى يصير ذلك ملكة له و هى المراد بالعصمة.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 411)

ترجمه شرح ابن میثم

326- امام (ع) فرمود:

مِنَ الْعِصْمَةِ تَعَذُّرُ الْمَعَاصِي

ترجمه

«ناتوانى بر گناه، نوعى عصمت و دورى از گناه است».

شرح

يعنى از جمله وسايل عصمت و بازدارنده گناه آن است كه انسان خود را به ترك گناه عادت دهد وقتى كه دسترسى به گناه ندارد تا اين حالت براى او به صورت ملكه اى در آيد و مقصود از عصمت همين است.

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 697)

شرح مرحوم مغنیه

344- من العصمة تعذر المعاصي.

المعنى

أبدا لا فرق من حيث عدم المؤاخذة و العقاب بين من ترك القبيح و الحرام عجزا عنه مع الرغبة فيه، و بين من تركه تنزها عنه، و هو قادر عليه. و لكن لهذا ثواب الطاعة دون ذاك.

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 418)

شرح شیخ عباس قمی

«» 316- من العصمة تعذّر المعاصي. أي من أسباب العصمة، و ذلك لأنّ الإنسان يتعوّد بتركها حين لا يجدها حتّى يصير ذلك ملكة له.

( . شرح حکم نهج البلاغه، ص235)

شرح منهاج البراعة خویی

(331) و قال عليه السّلام: من العصمة تعذر المعاصي.

المعنى

العصمة ملكة نفسانيّة تمنع عن وجود داعي المعصية لصاحبها، فلا يصدر منه العصيان و الخطأ، و إذا تعذّر المعصية على أحد كالأعمى الّذي تعذّر عليه النظر إلى المحرّمات فنال درجة من العصمة لأن لا يحصل في نفسه الدّاعى نحو ما تعذّر عليه من العمل، قال ابن ميثم: أي من أسباب العصمة، و ذلك أنّ الانسان يتعوّد بتركها حين لا يجدها حتّى يصير ذلك ملكة له، و هي المراد بالعصمة. أقول: و لا يخلو كلامه عن الاشكال.

الترجمة

فرمود: عدم تمكّن بر گناه، خود نوعى از عصمت است.

چه خوش سروده:

  • چگونه شكر اين نعمت گزارمكه دست مردم آزارى ندارم

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 429 و 430)

شرح لاهیجی

(379) و قال (- ع- ) من العصمة تعذّر المعاصى يعنى و گفت (- ع- ) كه از اسباب حصول عصمت است متعذّر بودن گناهان زيرا كه گناه نكردن ملكه مى شود و عصمت حاصل مى شود

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 322)

شرح ابن ابی الحدید

351: مِنَ الْعِصْمَةِ تَعَذُّرُ الْمَعَاصِي قد وردت هذه الكلمة على صيغ مختلفة- من العصمة ألا تقدر- و أيضا من العصمة ألا تجد- و قد رويت مرفوعة أيضا- . و ليس المراد بالعصمة هاهنا- العصمة التي ذكرها المتكلمون- لأن العصمة عند المتكلمين من شرطها القدرة- و حقيقتها راجعة إلى لطف- يمنع القادر على المعصية من المعصية- و إنما المراد أن غير القادر- في اندفاع العقوبة عنه كالقادر الذي لا يفعل

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 19، ص 260)

شرح نهج البلاغه منظوم

[336] و قال عليه السّلام:

من العصمة تعذّر المعاصى.

ترجمه

نشانه پاكدامنى گناهان را دست نيالودن است (و از آنها دورى گزيدن).

نظم

  • ز بيم حق دل هر كس كه چاك استگنه را دامنش با دست پاك است
  • چو او دامان بزشتيها نيالوددرونى پاك از نيكى برد سود
  • مكان در زمره نيكان گزيندبصف با پاكدامانان نشيند

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10، صفحه ی 119)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.
 نص بر امامت در نهج البلاغه

نص بر امامت در نهج البلاغه

کجایند کسانى که به دروغ و از روى حسد- گمان مى کنند که آنان «راسخان در علمند نه ما» خداوند ما را بالا برده و آنها را پایین، به ما عنایت کرده و آنها را محروم ساخته است، ما را وارد کرده، و آنها را خارج؟! تنها به وسیله ما هدایت حاصل مى شود، و کورى و نادانى برطرف مى گردد، امامان از قریش اند امّا نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره، از بنى هاشم، جامه امامت جز بر تن آنان شایسته نیست و کسى غیر از آنان چنین شایستگى را ندارد
No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

نهج البلاغه فرهنگ نامه ای است بی مانند که متونش با یک دیگر همگون و همخوان اندو این مساله نشان از جریانات علمی، دانش های دینی و دنیایی این کتاب بزرگ دارد. مهم تر آن که چهره حقیقی، جایگاه و منزلت اهل بیت علیهم السلام را آن گونه که خدا و رسول خواسته است، می نمایاند و با بیش از ده ها عبارت، با صراحت و دلالتی روشن، موقعیت تاریخی امت و نقش آنان را در آینده نشان می دهد.
Powered by TayaCMS