حکمت 348 نهج البلاغه : قدرت خداوند در روزى رسانى

حکمت 348 نهج البلاغه : قدرت خداوند در روزى رسانى

متن اصلی حکمت 348 نهج البلاغه

موضوع حکمت 348 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 348 نهج البلاغه

348 وَ قِيلَ لَهُ عليه السلام لَوْ سُدَّ عَلَى رَجُلٍ بَابُ بَيْتٍ«» وَ تُرِكَ فِيهِ مِنْ أَيْنَ كَانَ يَأْتِيهِ رِزْقُهُ فَقَالَ مِنْ حَيْثُ يَأْتِيهِ أَجَلُهُ

موضوع حکمت 348 نهج البلاغه

قدرت خداوند در روزى رسانى

(اعتقادى)

ترجمه مرحوم فیض

348- بامام عليه السّلام گفتند اگر در خانه مردى را به رويش ببندند و او را در آن (بى آذوقه) بگذارند روزيش از كجا مى آيد آن حضرت (در باره روزى) فرمود: 1- از جائيكه اجل و مردنش مى آيد (از هر راه كه مرگ مى آيد خداى تعالى قادر و توانا است كه روزى را از آن راه بياورد پس چنانكه در بسته از آمدن مرگ مانع نمى شود از رسيدن روزى هم مانع نمى گردد).

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1253)

ترجمه مرحوم شهیدی

356 [و او را گفتند اگر در خانه مردى را به رويش بندند روزى او از كجا سوى او آيد فرمود:] از آنجا كه مرگش بر وى در آيد.

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 424)

شرح ابن میثم

337- و قيل له عليه السّلام: لو سد على رجل باب بيته و ترك فيه من أين كان يأتيه رزقه

فقال عليه السّلام: مِنْ حَيْثُ يَأْتِيهِ أَجَلُهُ

المعنى

قاس الرزق على الأجل لاشتراكهما في مبدء واحد و هو قدرة الصانع تعالى.

و أشار إلى ذلك بقوله: من حيث. و أشار إلى ذلك بقوله: من حيث.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 416)

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 416)

ترجمه شرح ابن میثم

337- به امام (ع) گفتند: «اگر در خانه مردى را به روى او ببندند و او را داخل خانه قرار دهند، روزى او از كجا مى رسد» امام (ع) در جواب فرمود:

مِنْ حَيْثُ يَأْتِيهِ أَجَلُهُ

ترجمه

«اگر در خانه مردى را به روى او ببندند و او را داخل خانه قرار دهند، روزى او از كجا مى رسد» امام (ع) در جواب فرمود: «از جايى كه اجلش مى رسد».

شرح

امام (ع) روزى را با مرگ قياس كرده است، از آن رو كه هر دو از يك جا ريشه مى گيرند و آن قدرت آفريدگار است، و با عبارت: «من حيث» بدان اشاره نموده است.

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 705)

شرح مرحوم مغنیه

355- و قيل له عليه السّلام: لو سدّ على رجل باب بيته و ترك فيه من أين كان يأتيه رزقه فقال: من حيث يأتيه أجله.

المعنى

كل حي يحمل معه سبب موته أينما كان و يكون، و لا يحمل الغذاء الذي فيه قوامه فكيف صح قياس ذاك على هذا. الجواب: يريد الإمام أن الأجل و الموت يقع من حيث لا نعلم، و كذلك الرزق قد يأتي من حيث لا نحتسب، فإذا أراد اللّه بقاء المسجون في قيد الحياة- هيأ له أسباب الرزق من كل طريق و لو كان غير مألوف و لا معروف، كنزول مائدة من السماء.. انه على كل شي ء قدير: فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ كَفَّلَها زَكَرِيَّا كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها- 37 آل عمران.

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 423)

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

(342) و قيل له عليه السّلام: لو سدّ على رجل باب بيته و ترك فيه، من أين كان يأتيه رزقه فقال عليه السّلام: من حيث يأتيه أجله.

المعنى

أشار عليه السّلام في جواب هذا السئوال إلى أنّ الرازق الحقيقى هو اللَّه تعالى. و قد أحاط بكلّ شي ء قدرا و له في إجراء الامور عوامل و أسباب خفيّة لا تحصى، و كما أنّه قادر على قبض الأرواح و إيتاء الاجال في البيوت المسدودة الأبواب، كذلك قادر على إيتاء الرزق من حيث لا يحتسب، و لا يخطر ببال أحد.

الترجمة

به آن حضرت عرض شد كه اگر درهاى خانه را بروي كسى ببندند و او را در آن بگذارند روزيش از كجا باو مى رسد در پاسخ فرمود: از آنجا كه اجلش در مى رسد.

  • از علي شد سؤال اين مشكلتا نمايد براى مردم حلّ
  • گر كسى در درون خانه بودهمه درها بروش گردد سدّ
  • از كجا روزيش رسد بر وىگفت از آنجا كه مرگ گيرد وى

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 438 و 439)

شرح لاهیجی

(390) و قيل له (- ع- ) لو سدّ على رجل باب بيته و ترك فيه اين كان يأتيه رزقه فقال (- ع- ) من حيث يأتيه اجله يعنى و گفته شد باو (- ع- ) كه اگر سدّ كرده شود بر مردى دروازه خانه را و وا گذاشته شود ان مرد را در ان خانه از كجا ميايد او را روزى او پس گفت (- ع- ) كه از جائى كه ميايد او را مرگ او يعنى از خواست خداء او

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 323)

شرح ابن ابی الحدید

362: وَ قِيلَ لَهُ ع لَوْ سُدَّ عَلَى رَجُلٍ بَابُ بَيْتٍ وَ تُرِكَ فِيهِ- مِنْ أَيْنَ كَانَ يَأْتِيهِ رِزْقُهُ- فَقَالَ ع مِنْ حَيْثُ يَأْتِيهِ أَجَلُهُ ليس يعني ع أن كل من يسد عليه باب بيت- فإنه لا بد أن يرزقه الله تعالى- لأن العيان و المشاهدة تقتضي خلاف ذلك- و ما رأينا من سد عليه باب بيت مدة طويلة فعاش- و لا ريب أن من شق أسطوانة و جعل فيها حيا- ثم بنيت الأسطوانة عليه فإنه يموت مختنقا- و لا يأتيه رزقه و لا حياته- و لأن للحكماء أن يقولوا في الفرق بين الموضعين- إن أجله إنما يأتيه لأن الأجل عدم الحياة- و الحياة تعدم لعدم ما يوجبها- و الذي يوجب استمرارها الغذاء- فلما انقطع الغذاء حضر الأجل- فهذا هو الوجه الذي يأتيه منه أجله- و لا سبيل إلى ذكر مثله في حضور الرزق- لمن يسد عليه الباب- . فإذا معنى كلامه ع أن الله تعالى- إذا علم فيمن يجعل في دار و يسد عليه بابها- أن في بقاء حياته لطفا لبعض المكلفين- فإنه يجب على الله تعالى أن يديم حياته- كما يشاء سبحانه- إما بغذاء يقيم به مادة حياته- أو

يديم حياته بغير سبب- و هذا هو الوجه الذي منه يأتيه أجله أيضا- لأن إماتة الله المكلف أمر تابع للمصلحة- لأنه لا بد من انقطاع التكليف على كل حال- للوجه الذي يذكره أصحابنا في كتبهم- فإذا كان الموت تابعا للمصلحة- و كان الإحياء تابعا للمصلحة- فقد أتى الإنسان رزقه يعني حياته- من حيث يأتيه أجله و انتظم الكلام

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 19، ص 272 و 273)

شرح نهج البلاغه منظوم

[347] و قيل له عليه السّلام:

لو سدّ على رجل باب بيته و ترك فيه، من أين كان يأتيه رزقه فقال: من حيث يأتيه أجله.

ترجمه

آن حضرت عليه السّلام را گفتند اگر مردى را در خانه اش انداختند، در را برويش در بندند روزيش از كجا مى رسد، فرمودند از همان جا كه اجلش در مى رسد.

نظم

  • از آن حضرت يكى مردى بپرسيدكه اى علم خداوند از تو با ديد
  • اگر در خانه مردى را گذارنددر آن خانه بر وى بسته دارند
  • تو اندر چرخ دانش چون كه ماهىرسد روزى بوى گو از چه راهى
  • بگفتا مرگ از هر ره شتابدبسويش روزيش زان راه يابد
  • اگر در بسته بر ما يا كه باز است بر وى مرگ و روزى در فراز است
  • سوى ما ز اسمان اين هر دو پويا استبما ارسال آن را حق توانا است
  • ز گردون بر زمينشان مى كشاند ز هر راهى كه خواهد مى رساند

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10، صفحه ی 130)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 مدرسان واقعی وحی از نگاه نهج البلاغه

مدرسان واقعی وحی از نگاه نهج البلاغه

درباره امیرالمومنین (علیه السلام) فرموده است «انا مدینة العلم و علی بابها؛ من شهر دانشم و علی در آن است.»جابربن حیان، پدر علم شیمی، در دانشگاه امام صادق(علیه السلام) دانش آموخت؛ حسن بصری، مؤسس مکتب کلامی اشاعره؛ واصل بن عطاء مؤسس مکتب کلامی معتزله؛ ابوحنیفه، بنیانگذار مکتب فقهی حنفی؛ مالک، بنیانگذار مکتب فقهی مالکی، از شاگردان دانشگاه جعفری بوده اند.
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʄ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(4)

هان ای فیلسوفان و حکمت آموزان، بیایید و در جملات خطبه ی اول این کتاب به تحقیق بنشینند و افکار بلند پایه ی خود را به کار گیرند و با کمک اصحاب معرفت و ارباب عرفان این یک جمله کوتاه را به تفسیر بپردازند و بخواهند به حق وجدان خود را برای درک واقعی آن ارضا کنند به شرط آن که بیاناتی که در این میدان تاخت و تار شده است آنان را فریب ندهد.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.
Powered by TayaCMS