حکمت 35 نهج البلاغه : آرزوهاى طولانى و بزهكارى

حکمت 35 نهج البلاغه : آرزوهاى طولانى و بزهكارى

متن اصلی حکمت 35 نهج البلاغه

موضوع حکمت 35 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 35 نهج البلاغه

35 وَ قَالَ عليه السلام مَنْ أَطَالَ الْأَمَلَ أَسَاءَ الْعَمَلَ

موضوع حکمت 35 نهج البلاغه

آرزوهاى طولانى و بزهكارى

(اخلاقى)

ترجمه مرحوم فیض

35- امام عليه السّلام (در زيان آرزوى دراز) فرموده است

1- هر كه آرزو را دراز گردانيد كردار را بد نمود (زيرا آرزوى دراز سبب بيخبرى از آخرت و واماندن از نيكبختى زندگى جاويد است، امّا رجاء و اميدوارى باندازه ستوده مى باشد).

( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1103)

ترجمه مرحوم شهیدی

36 [و فرمود:] آن كه آرزو را دراز كرد، كردار را نابساز كرد.

( ترجمه مرحوم شهیدی، ص 366)

شرح ابن میثم

31- و قال عليه السّلام

مَنْ أَطَالَ الْأَمَلَ أَسَاءَ الْعَمَلَ

المعنى

لمّا كان طول الأمل في الدنيا مستلزما للإقبال عليها و الانهماك في العمل لها و الغفلة عن الآخرة كان ذلك عملا سيّئا بالنسبة إلى الآخرة.

( شرح ابن میثم، ج 5 ص 260)

ترجمه شرح ابن میثم

31- امام (ع) فرمود:

مَنْ أَطَالَ الْأَمَلَ أَسَاءَ الْعَمَلَ

ترجمه

«هر كس آرزوهاى دور و دراز در سر بپروراند، عمل و كردارش ناپسند گردد.»

شرح

از آن رو كه آرزوى زياد در دنيا باعث توجّه به دنيا و كوشش بى اندازه در كار دنيا و غفلت از آخرت است، نسبت به كار اخروى عملى بد و ناپسندى است.

( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 441)

شرح مرحوم مغنیه

36- من أطال الأمل أساء العمل.

المعنى

الأمل هو الطاقة المحركة لحياة الانسان، و القوة الدافعة له على العمل. فالتاجر يفتح حانوته أملا بالربح، و الفلاح يزرع أملا بالحصاد، و الطالب يجد و يجتهد أملا بالنجاح.. و هكذا، و من هنا قال الإمام: طول الأمل، و لم يقل الأمل. و ليس من شك ان طوله ينسي الموت، و ان الانسان في طريقه الى الرحيل، و من نسي هذا المصير تحدى جميع القيم، و تعالى على الحق و العدل عنادا و استكبارا.

( فی ضلال نهج البلاغه، ج 4 ص 238)

شرح شیخ عباس قمی

269 - من أطال الأمل أساء العمل. لمّا كان طول الأمل في الدّنيا مستلزما للإقبال عليها و الانهماك في العمل لها و الغفلة عن الآخرة، كان ذلك عملا سيّئا بالنسبة إلى الآخرة.

و قد تقدّم منّا كلام في الأمل.

( شرح حکم نهج البلاغه، ص 210)

شرح منهاج البراعة خویی

الخامسة و الثلاثون من حكمه عليه السّلام

(35) و قال عليه السّلام: من أطال الأمل، أساء العمل.

المعنى

إنّ أخوف ما أخاف عليكم اثنان: اتّباع الهوى و طول الأمل، أمّا اتّباع الهوى فيصدّ عن الحق، و أمّا طول الأمل فينسي الاخرة.

الترجمة

هر كه رشته آرزو را دراز كند، بكار بد آغاز كند.

  • هر كسى آرزو دراز كند شيوه كار زشت، ساز كند

( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) ج 21 ص69)

شرح لاهیجی

(55) و قال (- ع- ) من اطال الأمل اساء العمل يعنى و گفت عليه السّلام كسى كه دراز گردانيد ارزو را بد گردانيد عمل را يعنى طول امل موجب بدى عملست

( شرح نهج البلاغه (لاهیجی) ص 295)

شرح ابن ابی الحدید

36: مَنْ أَطَالَ الْأَمَلَ أَسَاءَ الْعَمَلَ قد تقدم منا كلام في الأمل- . و قيل لبعض الصالحين أ لك حاجة إلى بغداد- قال ما أحب أن أبسط أملي حتى تذهب إلى بغداد و تعود- . و قال أبو عثمان النهدي قد أتت علي ثلاثون و مائة سنة- ما من شي ء إلا و أجد فيه النقص إلا أملي- فإني وجدته كما هو أو يزيد

( شرح نهج البلاغة(ابن أبي الحديد)، ج 18 ، صفحه ى 155)

شرح نهج البلاغه منظوم

[35] و قال عليه السّلام:

من أطال الأمل أساء العمل.

ترجمه

آنكه آرزوى دراز داشت، كار را زشت گذارد.

نظم

  • ز هر كس آرزو دور و دراز استبكارش در گه زشتى فراز است
  • هواها در سرش ناپخته و خامنيارد كار نيكو دادن انجام
  • دلش در سينه غرق از طول آمالشود زشتش همه افعال و اعمال

( شرح نهج البلاغه منظوم، ج 9 ص 41)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 مدرسان واقعی وحی از نگاه نهج البلاغه

مدرسان واقعی وحی از نگاه نهج البلاغه

درباره امیرالمومنین (علیه السلام) فرموده است «انا مدینة العلم و علی بابها؛ من شهر دانشم و علی در آن است.»جابربن حیان، پدر علم شیمی، در دانشگاه امام صادق(علیه السلام) دانش آموخت؛ حسن بصری، مؤسس مکتب کلامی اشاعره؛ واصل بن عطاء مؤسس مکتب کلامی معتزله؛ ابوحنیفه، بنیانگذار مکتب فقهی حنفی؛ مالک، بنیانگذار مکتب فقهی مالکی، از شاگردان دانشگاه جعفری بوده اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
Powered by TayaCMS