حکمت 372 نهج البلاغه : ضرورت یاد مرگ

حکمت 372 نهج البلاغه : ضرورت یاد مرگ

متن اصلی حکمت 372 نهج البلاغه

موضوع حکمت 372 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 372 نهج البلاغه

372 وَ قَالَ عليه السلام رُبَّ مُسْتَقْبِلٍ يَوْماً لَيْسَ بِمُسْتَدْبِرِهِ وَ مَغْبُوطٍ فِي أَوَّلِ لَيْلِهِ قَامَتْ بَوَاكِيهِ فِي آخِرِهِ

موضوع حکمت 372 نهج البلاغه

ضرورت ياد مرگ

(اخلاقى، معنوى)

ترجمه مرحوم فیض

372- امام عليه السّلام (در ناسازگارى دنيا) فرموده است 1- بسا رو آورنده بروز كه پشت بر آن نكند (اجل او را بشب مهلت ندهد) 2- و بسا كسيكه بر (خوشى) او غبطه بردند در اوّل شب و در آخرش گريه كنندگان بر او برخاستند (آرى سر شب تخت و تاج داشت و بامداد به زير خاك رفت، پس خردمند بدنيا و كالاى آن دل نبندد و دين خود و سعادت جاويدش را بآن نفروشد).

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1267)

ترجمه مرحوم شهیدی

380 [و فرمود:] بسا كس كه بامدادى را ديد و به شامگاهش نرسيد، و بسا كس كه در آغاز شب بر او رشك بردند و در پايان آن نوحه كنانش گريستند و دريغ خوردند.

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 430)

شرح ابن میثم

361- و قال عليه السّلام:

رُبَّ مُسْتَقْبِلٍ يَوْماً لَيْسَ بِمُسْتَدْبِرِهِ- وَ مَغْبُوطٍ فِي أَوَّلِ لَيْلِهِ قَامَتْ بَوَاكِيهِ فِي آخِرِهِ

المعنى

و غرض الكلمة التنبيه من رقدة الغفلة عن الموت لغاية العمل و لما بعده.

و المعنى ظاهر.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 433)

ترجمه شرح ابن میثم

361- امام (ع) فرمود:

رُبَّ مُسْتَقْبِلٍ يَوْماً لَيْسَ بِمُسْتَدْبِرِهِ- وَ مَغْبُوطٍ فِي أَوَّلِ لَيْلِهِ قَامَتْ بَوَاكِيهِ فِي آخِرِهِ

ترجمه

«بسا روى آورنده به روز كه پشت بر آن نكند، و بسا كسى كه اوّل شب بر او حسرت بردند ولى آخر شب، گريه كنندگان بر او گريستند.»

شرح

هدف از اين سخن بيدار باش از خواب غفلت نسبت به مرگ و پس از مرگ است در مورد نتيجه عملى كه انسان انجام مى دهد.

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 732)

شرح مرحوم مغنیه

379- ربّ مستقبل يوما ليس بمستدبره، و مغبوط في أوّل ليله قامت بواكيه في آخره.

المعنى

قد نشاهد حيا معافى عند طلوع الشمس نشوان من روعة الحياة و بهجتها، و قبل المغيب ذهب به الموت الى حفرته، فشيّع بالبكاء و العويل. فهل من يعتبر.

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 442)

شرح شیخ عباس قمی

132- ربّ مستقبل يوما ليس بمستدبره، و مغبوط في أوّل ليلة قامت بواكيه في آخره. الغرض التنبيه من رقدة الغفلة و المعنى ظاهر.

و مثله قول الشاعر:«»

يا راقد الليل مسرورا بأوّله إنّ الحوادث قد يطرقن اسحارا

و مثله:«»

لا يغرّنك عشاء ساكن قد يوافي بالمنيّات السّحر

و قال السعديّ:«»

شخصى همه شب بر سر بيمار گريست چون روز آمد، بمرد و بيمار بزيست

و قال آخر:«»

كم سالم صيحت به بغتة و قائل عهدي به البارحه

أمسى و أمست عنده قينة

و أصبحت تندبه النائحه

«» طوبى لمن كان موازينه يوم يلاقي ربّه راجحة،

( . شرح حکم نهج البلاغه، ص111و 112)

شرح منهاج البراعة خویی

(365) و قال عليه السّلام: ربّ مستقبل يوما ليس بمستدبره، و مغبوط في أوّل ليله قامت بواكيه في آخره.

اللغة

(بواكى): جمع باكية و هى امرأة تنوح على الميّت عادة كزوجته أو امّه أو اخته أو بنته.

المعنى

نبّه عليه السّلام على أنّه لا ينبغي الاغترار بالصّحة و الشباب و الغفلة عن الاخرة و تحصيل الزاد للمعاد، فانّه كثيرا ما لا يسمى الرائح، و لا يصبح البائت.

الترجمة

چه بسيار كسى كه روزي را ديد و آنرا بسر نرسانيد، و چه بسيار كسى كه سر شب رشك بر او بردند و آخر شب بر مرگش گريستند.

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 470 و 471)

شرح لاهیجی

(415) و قال (- ع- ) ربّ مستقبل يوما ليس بمستدبره و مغبوط فى اوّل ليله قامت بواكيه فى اخره يعنى و گفت (- ع- ) كه چه بسيار رو آورنده بروزيست كه نيست موجود در شب آينده آن روز و چه بسيار حسد برده شده در مال و جاهى است در ابتداى شب خود كه بر خيزند گريه كنندگان بر عزاء او در اخر انشب

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 327)

شرح ابن ابی الحدید

386: رُبَّ مُسْتَقْبِلٍ يَوْماً لَيْسَ بِمُسْتَدْبِرِهِ - وَ مَغْبُوطٍ فِي أَوَّلِ لَيْلِهِ قَامَتْ بَوَاكِيهِ فِي آخِرِهِ مثل هذا قول الشاعر-

يا راقد الليل مسرورا بأوله إن الحوادث قد يطرقن أسحارا

- . و مثله

لا يغرنك عشاء ساكن قد يوافي بالمنيات السحر

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 19، ص 321)

شرح نهج البلاغه منظوم

[371] و قال عليه السّلام:

ربّ مستقبل يّوما ليس بمستدبره، و مغبوط فى اوّل ليله قامت بواكيه فى اخره.

ترجمه

بسا كسا كه بروزى روى آورد كه آن را پشت سر نگذاشت، بسا كسا كه ديگران سرشب بر او غبطه و حسرت مى بردند، ولى در آخر شب گريه كنندگان بر وى بگريه برخاستند.

نظم

  • بسا كس روز بر وى روى آردنيارد روز پشت سرگذارد
  • بسا كس كه سر شب بود مغبوطسحر گه خون بر او با اشك مخلوط
  • بصبح اندر دلش صد آرزو بودچو شد ظهرى نپندارى كه او بود
  • بشب بودى بپا قصر سرورشسرو كارش سحر با قبر و گورش
  • نماز شام بودش تاج بر سرشفق چون زد كشيدش خاك در بر
  • جهانى كه چنين بى اعتبار استجوانمردا تو را با آن چكار است
  • فشان بر اين عجوز زشت دامانبفرقش گرد رنجش را بيفشان

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10، صفحه ی 161 و 162)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 مدرسان واقعی وحی از نگاه نهج البلاغه

مدرسان واقعی وحی از نگاه نهج البلاغه

درباره امیرالمومنین (علیه السلام) فرموده است «انا مدینة العلم و علی بابها؛ من شهر دانشم و علی در آن است.»جابربن حیان، پدر علم شیمی، در دانشگاه امام صادق(علیه السلام) دانش آموخت؛ حسن بصری، مؤسس مکتب کلامی اشاعره؛ واصل بن عطاء مؤسس مکتب کلامی معتزله؛ ابوحنیفه، بنیانگذار مکتب فقهی حنفی؛ مالک، بنیانگذار مکتب فقهی مالکی، از شاگردان دانشگاه جعفری بوده اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
Powered by TayaCMS