حکمت 376 نهج البلاغه : راه چگونه زیستن

حکمت 376 نهج البلاغه : راه چگونه زیستن

متن اصلی حکمت 376 نهج البلاغه

موضوع حکمت 376 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 376 نهج البلاغه

376 وَ قَالَ عليه السلام الرُّكُونُ إِلَى الدُّنْيَا مَعَ مَا تُعَايِنُ مِنْهَا جَهْلٌ وَ التَّقْصِيرُ فِي حُسْنِ الْعَمَلِ إِذَا وَثِقْتَ بِالثَّوَابِ عَلَيْهِ غَبَنٌ وَ الطُّمَأْنِينَةُ إِلَى كُلِّ أَحَدٍ قَبْلَ الِاخْتِبَارِ لَهُ عَجْزٌ

موضوع حکمت 376 نهج البلاغه

راه چگونه زيستن

(اخلاقى، تربيتى)

ترجمه مرحوم فیض

376- امام عليه السّلام (در اندرز) فرموده است 1- اعتماد و دلبستگى بدنيا با آنچه (فريب و بيوفائى كه) از آن بچشم مى بينى نادانى است، 2- و كوتاهى نمودن در نيكوكارى (طاعت و بندگى) وقتى كه به پاداش آن اطمينان دارى (ميدانى كه نتيجه اش بهشت و آسايش هميشگى است) زيانكارى است، 3- و اعتماد نمودن بهر كس پيش از آزمايش او (موجب) ناتوانى و درماندن (در كار) است (چون چنين كس نمى داند به كه اعتماد نمايد و نمى تواند جستجو كند كسيرا كه شايسته اعتماد او است).

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1269)

ترجمه مرحوم شهیدی

384 [و فرمود:] نادانى بود به دنيا آرميدن و ناپايدارى آن را ديدن و كوتاهى در كار نيك با يقين به پاداش آن زيان است، و اطمينان به هر كس پيش از آزمودن او، كار مردم ناتوان.-

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 431)

شرح ابن میثم

365- و قال عليه السّلام ثلاث كلمات:

الرُّكُونُ إِلَى الدُّنْيَا مَعَ مَا تُعَايِنُ مِنْهَا جَهْلٌ- وَ التَّقْصِيرُ فِي حُسْنِ الْعَمَلِ- إِذَا وَثِقْتَ بِالثَّوَابِ عَلَيْهِ غَبْنٌ- وَ الطُّمَأْنِينَةُ إِلَى كُلِّ أَحَدٍ قَبْلَ الِاخْتِبَارِ لَهُ عَجْزٌ

إحداها: الركون إلى الدنيا مع ما تعاين منها جهل

أى بما ينبغي أن يركن إليه ممّا لا ينبغي.

الثانية: و التقصير في حسن العمل إذ اوثقت بالثواب عليه غبن

أى مستلزم للغبن و هو ترك ما يوفّق به من الثواب الكثير في مقابلة العمل اليسير له، و فيه إيماء إلى أنّ مبدء التقصير في حسن العمل عدم الوثوق بالثواب الموعود في الآخرة.

الثالثة: و الطمأنينة إلى كلّ أحد قبل الاختبار عجز

أى عن البحث عمّن ينبغي السكون إليه و عن وضعه موضعه. و نفّر عن الركون إلى الدنيا بما يلزمه من الجهل، و عن التقصير في حسن العمل بما يلزمه من الغبن، و من الطمأنينة إلى كلّ أحد بما يلزمها من العجز.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 434 و 435)

ترجمه شرح ابن میثم

365- امام (ع) فرموده است (سه كلمه)

الرُّكُونُ إِلَى الدُّنْيَا مَعَ مَا تُعَايِنُ مِنْهَا جَهْلٌ- وَ التَّقْصِيرُ فِي حُسْنِ الْعَمَلِ- إِذَا وَثِقْتَ بِالثَّوَابِ عَلَيْهِ غَبْنٌ- وَ الطُّمَأْنِينَةُ إِلَى كُلِّ أَحَدٍ قَبْلَ الِاخْتِبَارِ عَجْزٌ

ترجمه

«دلبستگى به دنيا به دليل آنچه از دنيا مى بينى نادانى و كوتاهى در كار خير با اين كه به پاداش آن اطمينان دارى، زيان كارى، و اعتماد كردن به هر كس پيش از آزمايش وى، درماندگى است.»

شرح

1- دلبستگى به دنيا با آنچه از دنيا مى بينى نادانى است، يعنى: به دليل آنچه كه سزاوار اعتماد است عوض آنچه كه نبايد اعتماد كرد.

2- كوتاهى در كار نيك با وجود اطمينان به پاداش آن، زيانكارى است، يعنى: مستلزم ضرر و زيان و ترك پاداش زياد در برابر عمل كم مى باشد در اين عبارت اشارتى است بر اين كه ريشه كوتاهى در كار نيك، اطمينان نداشتن به پاداشى است كه در آخرت وعده داده اند.

3- اعتماد به هر كس پيش از آزمودنش، از درماندگى است. يعنى درماندگى از كاوش در مورد كسى كه به او اعتماد ورزد، و اعتماد بجا داشته باشد.

امام (ع) از اعتماد به دنيا به دليل آن كه لازمه چنين اعتمادى نادانى است، و همچنين از كوتاهى در كار نيك به دليل اين كه لازمه آن زيانكارى است، و همين طور از اعتماد به هر كسى، به دليل اين كه لازمه آن درماندگى است، بر حذر داشته است.

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 734 و 735)

شرح مرحوم مغنیه

383- الرّكون إلى الدّنيا مع ما تعاين منها جهل. و التّقصير في حسن العمل إذا وثقت بالثّواب عليه غبن. و الطّمأنينة إلى كلّ أحد قبل الاختبار عجز.

المعنى

المراد بالركون هنا العمل للدنيا دون الآخرة، و هذا عين الجهل، لأنه عمل يزول و يفنى، و إهمال لما يدوم و يبقى.. و من أيقن بالربح و أحجم عنه فهو من الخاسرين.. و من الجهل و الحمق أن تثق بإخوان العلانية، و أنت تجهل حقيقتهم.

و كل ذلك تقدم مرارا.

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 444)

شرح شیخ عباس قمی

133- الرّكون إلى الدّنيا مع ما تعاين منها جهل، و التّقصير في حسن العمل إذا وثقت بالثّواب عليه غبن، و الطّمأنينة إلى كلّ أحد قبل الاختبار له عجز.«»لا ريب أنّ الطمأنينة إلى من لا يعرف و لم يختبر، عجز أي عجز في العقل و الرأي، فإنّ الوثوق مع التجربة فيه ما فيه، فكيف قبل التجربة قال الطغرائيّ:

«و حسن ظنّك بالأيّام معجزة»

«» قال الشاعر:«»

و كنت أرى أنّ التجارب عدّة فخانت ثقات الناس حين التجارب

( . شرح حکم نهج البلاغه، ص112 و 113)

شرح منهاج البراعة خویی

(369) و قال عليه السّلام: الرّكون إلى الدّنيا مع ما تعاين منها جهل و التّقصير في حسن العمل إذا وثقت بالثّواب عليه غبن، و الطّمأنينة إلى كلّ أحد قبل الاختبار [له ] عجز.

المعنى

بيّن عليه السّلام في هذا الكلا امورا ثلاثة يبنى اثنان منها على العلم و الثالث على عدم العلم.

فالأوّل العلم بحال الدّنيا و سرعة زوالها و تنقّلها من الصّحة إلى المرض، و من الشباب إلى الشيب، و من الحياة إلى الموت، و معاينة ما يتحمّل طلّابها من المشاقّ و المتاعب، فلا يوجب العبرة و يركن إليها الانسان.

و الثاني العلم و الوثوق بالثواب على الأعمال الصالحة من الصّلاة و الصّيام و الانفاق في سبيل اللَّه، و مع ذلك يرتكب التقصير في حسن العمل و كمالها بما يقدر عليه فانه يوجب الغبن و الخسار.

و الثالث الاطمينان بالغير مع الجهل بحاله و عدم اختباره في الامور الموجب لصيرورة الانسان عاجزا بعد الابتلاء به في أمر من اموره، و أفاد عليه السّلام أنّ العالم في الأوّلين صار جاهلا لعدم العمل بعلمه، و الجاهل في الثالث صار عاجزا لعدم عمله بمقتضى جهله من التثبت و الاختبار.

الترجمة

فرمود: اعتماد تو بدنيا با آنچه بچشم خود از آن مى بينى نادانيست، و كوتاهى كردن در حسن عمل آخرت در صورتى كه وثوق بدرك ثواب دارى غبن و ضررمنديست و اطمينان تو بهر كس پيش از آزمايش او مايه درماندگى است.

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 473 و 474)

شرح لاهیجی

(419) و قال (- ع- ) الرّكون الى الدّنيا مع ما تعاين منها جهل و التّقصير فى حسن العمل اذا وثقت بالثّواب عليه غبن و الطّمأنينة الى كلّ احد قبل الاختيار عجز يعنى و گفت (- ع- ) كه ميل كردن بسوى دنيا با آن چيزى كه بچشم مى بينى تو از بى اعتبارى ان جهل و نادانى است و كوتاهى كردن در كردار نيك در وقتى كه يقين كردى تو بثواب بر ان كردار زيان كردنست و مطمئنّ شدن بهر كسى پيش از آزمودن آن كس باعث درمانده شدن در كارها است

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 327)

شرح ابن ابی الحدید

390:الرُّكُونُ إِلَى الدُّنْيَا مَعَ مَا تُعَايِنَ مِنْهَا جَهْلٌ- وَ التَّقْصِيرُ فِي حُسْنِ الْعَمَلِ- إِذَا وَثِقْتَ بِالثَّوَابِ عَلَيْهِ غَبْنٌ- وَ الطُّمَأْنِينَةُ إِلَى كُلِّ أَحَدٍ قَبْلَ الِاخْتِبَارِ لَهُ عَجْزٌ قد تقدم الكلام في الدنيا- و حمق من يركن إليها مع معاينة غدرها- و قلة وفائها و نقضها عهودها و قتلها عشاقها- . و لا ريب أن الغبن و أعظم الغبن- هو التقصير في الطاعة مع يقين الثواب عليها- و أما الطمأنينة إلى من لم يعرف و لم يختبر فإنها عجز- كما قال ع يعني عجزا في العقل و الرأي- فإن الوثوق مع التجربة فيه ما فيه- فكيف قبل التجربة- . و قال الشاعر-

و كنت أرى أن التجارب عدة فخانت ثقات الناس حين التجارب

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 19، ص 325)

شرح نهج البلاغه منظوم

[375] و قال عليه السّلام:

الرّكون إلى الدّنيا مع ما تعاين منها جهل، و التّقصير فى حسن العمل إذا وثقت بالثّواب عليه غبن و الطّمأنينة إلى كلّ أحد قبل الاختبار له عجز.

ترجمه

دلبستگى بدنيا با اين آشوبها و انقلاباتيكه در آن مى نگرى عين نادانى و كوتاهى در نيكوكارى با اطمينانى كه بپاداش آن دارى زيان محض است و اعتماد پيدا كردن بهر كس پيش از امتحان كردنش عجز و ناتوانى است (و انسان اوّل بايد اشخاص را بيازمايد آن گاه بر او اعتماد نمايد).

نظم

  • جهان كان نزد بخرد نيست مطلوببود دريائى از آسيب و آشوب
  • هر آن كس كاندر آن منزل گزيندباطمينان دل در آن نشيند
  • بزيب و زيور گيتى شود مستز زشتى از نكوكارى كشد دست
  • نينديشد ز آشوب و فسادشنمايد سخت بند اعتمادش
  • مخوانش عاقل او ديوانه باشدكه دلبند او بدين ويرانه باشد
  • بپاداش نكوكارى و گر مرديقينش بود و رو در كار ناورد
  • بدور از سود او اندر زيان استبرون با دست خالى از جهان است
  • و گر بر كس به پيش از آزمايششد اطمينان دل حاصل برايش
  • ز دور انديشى آن كس مانده عاجزز آسايش نه بيند روى هرگز
  • ببايد دوست اوّل آزمودنسپس از دوستى درها گشودن

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10، صفحه ی 164 و 165)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 مدرسان واقعی وحی از نگاه نهج البلاغه

مدرسان واقعی وحی از نگاه نهج البلاغه

درباره امیرالمومنین (علیه السلام) فرموده است «انا مدینة العلم و علی بابها؛ من شهر دانشم و علی در آن است.»جابربن حیان، پدر علم شیمی، در دانشگاه امام صادق(علیه السلام) دانش آموخت؛ حسن بصری، مؤسس مکتب کلامی اشاعره؛ واصل بن عطاء مؤسس مکتب کلامی معتزله؛ ابوحنیفه، بنیانگذار مکتب فقهی حنفی؛ مالک، بنیانگذار مکتب فقهی مالکی، از شاگردان دانشگاه جعفری بوده اند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.
No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
Powered by TayaCMS