حکمت 383 نهج البلاغه : برنامه ریزی صحیح در زندگی

حکمت 383 نهج البلاغه : برنامه ریزی صحیح در زندگی

متن اصلی حکمت 383 نهج البلاغه

موضوع حکمت 383 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 383 نهج البلاغه

383 وَ قَالَ عليه السلام ازْهَدْ فِي الدُّنْيَا يُبَصِّرُكَ اللَّهُ عَوْرَاتِهَا وَ لَا تَغْفُلْ فَلَسْتَ بِمَغْفُولٍ عَنْكَ

موضوع حکمت 383 نهج البلاغه

برنامه ريزى صحيح در زندگى

(اخلاقى، اجتماعى، اخلاق خانواده)

ترجمه مرحوم فیض

383- امام عليه السّلام (در باره دنيا و كالاى آن) فرموده است: 1- در (كالاى) دنيا بى رغبت باش (بآن دل مبند) تا خدا ترا به زشتيهاى آن بينا سازد (چون شيفته عيبها را نمى بيند و ديده بينائيش كور مى گردد) 2- و (از كار خويش) بى خبر مباش كه از تو غافل نيستند (خدا بتو و بكار تو مى نگرد).

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1272)

ترجمه مرحوم شهیدی

391 [و فرمود:] خواهان دنيا مباش، خدا زشتيهاى آن را به تو خواهد نمود و بى خبر ممان كه از تو بى خبر نخواهند بود.

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 432)

شرح ابن میثم

371- و قال عليه السّلام:

ازْهَدْ فِي الدُّنْيَا يُبَصِّرْكَ اللَّهُ عَوْرَاتِهَا- وَ لَا تَغْفُلْ فَلَسْتَ بِمَغْفُولٍ عَنْكَ

المعنى

لمّا كانت محبّة الدنيا مستلزمة لاستتار عيوبها عن إدراك محبّيها كما قيل: حبّك الشي ء يعمى و يصمّ. كان بغضها و الزهد فيها رافعا لذلك الستر كاشفا لما تحته من عيوبها و عوراتها فأمر بالزهد فيها لهذه الغاية المنفّرة عنها. ثمّ نفّر عن الغفلة فيها عمّا ورائها بضمير صغراه قوله: فلست بمغفول عنك، و تقدير الكبرى: و كلّ من ليس بمغفول فلا ينبغي أن يغفل عمّا يراد به.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 437)

ترجمه شرح ابن میثم

371- امام (ع) فرمود:

ازْهَدْ فِي الدُّنْيَا يُبَصِّرْكَ اللَّهُ عَوْرَاتِهَا- وَ لَا تَغْفُلْ فَلَسْتَ بِمَغْفُولٍ عَنْكَ

ترجمه

«در دنيا پارسا باش، تا خداوند تو را به زشتيهاى آن آگاه سازد، و بى خبر مباش كه از تو بى خبر نيستند.»

شرح

چون علاقه به دنيا باعث پوشيده ماندن معايب آن از نظر دلبستگان به آن است، همان طورى كه گفته اند: محبّت به چيزى [انسان را] كور و كر مى سازد«». دشمنى با دنيا و پارسايى در آن باعث از بين بردن آن پوشش و ظاهر كردن عيبها و زشتيهايى است كه زير پوشش بوده است. بنا بر اين امام (ع) به خاطر همان نتيجه قابل احتراز، دستور به پارسايى در دنيا داده است آن گاه از غفلت در دنيا از ماوراى اين دنيا به وسيله قياس مضمرى بر حذر داشته است كه صغراى آن جمله فلست بمغفول عنك، بوده و كبراى مقدر نيز چنين است: و هر چه كه غير مغفول عنه باشد، شايسته نيست كه از هدف آن غفلت شود.

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 738 و 739)

شرح مرحوم مغنیه

389- ازهد في الدّنيا يبصّرك اللّه عوراتها، و لا تغفل فلست بمغفول عنك.

المعنى

رغبة الانسان في الشي ء تعميه عن معايبه، و زهده فيه يكشّفه على حقيقته.. و أنت اذا زهدت في الدنيا عرفت أخبارها و أوضارها، و مصيرها و تحذيرها، و إن صحبتها راغبا فيها جهلت حقيقتها و كان مآلك الندم و الخسران.

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 447)

شرح شیخ عباس قمی

79- ازهد في الدّنيا يبصّرك اللّه عوراتها، و لا تغفل فلست بمغفول عنك. لمّا كانت محبّة الدّنيا مستلزمة لإخفاء عيوبها عن إدراك محبّيها، كما قيل: «حبّك الشي ء يعمي و يصمّ»، كان بغضها و السخط عليها رافعا لذلك الستر.

أمر عليه السلام بالزهد فيها لهذه الغاية، فإنّه إذا زهد فيها فقد سخطها، و إذا سخطها أبصر عيوبها مشاهدة لا رواية. و هذا كما قال القائل:

و عين الرضا عن كلّ عيب كليلة و لكنّ عين السّخط تبدي المساويا ثمّ نهى عن الغفلة فيها، إنّك غير مغفول عنك، فلا تغفل أنت عن نفسك، فإنّ أحقّ الناس و أولاهم أن لا يغفل عن نفسه من ليس بمغفول عنه، و من عليه رقيب و شهيد و من يناقش عليه الفتيل«» و النقير.

( . شرح حکم نهج البلاغه، «»ص72 و 73)

شرح منهاج البراعة خویی

(375) و قال عليه السّلام: أزهد في الدّنيا يبصّرك اللَّه عوراتها و لا تغفل فلست بمغفول عنك.

المعنى

في الدّنيا عورات كثيرة و عيوب غير يسيرة، فمن وقف بها و اطّلع عليها يجتنب منها و يتركها لأهلها. و لكن لما جبلت النفوس على حبّها من نواح كثيرة يكون حبّها مانعا عن رؤية عيوبها، فانّ الحبّ غشاوة على البصيرة و ربّما على البصر أو مرآة مقلوبة تتصرّف في البصر و يمنع أن يتجلّى المحبوب في عين الحبيب كما هو في الواقع و الحقيقة، فيقول عليه السّلام: إن أردت أن ترى عورات الدّنيا فازهد فيها حتى يخرج حبّها عن قلبك و يفتح اللَّه بصرك فترى عوراتها.

الترجمة

فرمود: بدنيا زهد بورز تا خدايت بعيوبش تو را بينا سازد، غفلت مورز كه تو را پاينده هست.

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 479 و 480)

شرح لاهیجی

(425) و قال (- ع- ) ازهد فى الدّنيا يبصّرك اللّه عوراتها و لا تغفل فلست بمغفول عنك يعنى و گفت (- ع- ) كه باش بى رغبت در دنيا كه بينا مى گرداند ترا خدا بعيبهاى ان و مباش غافل از مرگ كه نيستى تو غافل شده از تو يعنى مرگ غافل از تو نيست

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 327)

شرح ابن ابی الحدید

397: ازْهَدْ فِي الدُّنْيَا يُبَصِّرْكَ اللَّهُ عَوْرَاتِهَا - وَ لَا تَغْفُلْ فَلَسْتَ بِمَغْفُولٍ عَنْكَ أمره بالزهد في الدنيا- و جعل جزاء الشرط- تبصير الله تعالى له عورات الدنيا- و هذا حق لأن الراغب في الدنيا عاشق لها- و العاشق لا يرى عيب معشوقه كما قال القائل-

و عين الرضا عن كل عيب كليلة و لكن عين السخط تبدي المساويا

- فإذا زهد فيها فقد سخطها- و إذا سخطها أبصر عيوبها مشاهدة لا رواية- . ثم نهاه عن الغفلة و قال له- إنك غير مغفول عنك- فلا تغفل أنت عن نفسك- فإن أحق الناس و أولاهم ألا يغفل عن نفسه- من ليس بمغفول عنه- و من عليه رقيب شهيد يناقشه على الفتيل و النقير

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 19، ص 339)

شرح نهج البلاغه منظوم

[382] و قال عليه السّلام:

ازهد فى الدّنيا يبصّرك اللّه عوراتها و لا تغفل فلست بمغفول عنك.

ترجمه

بجهان بى اعتنا باش، تا خدا تو را بزشتيهاى آن بينا سازد، غافل مباش كه از تو غافل نيستند (و حساب كم و بيش تو را دارند).

نظم

  • چو سازى زهد را پيشه بدنياشود عيب جهان بر تو هويدا
  • شود چون جام قلبت پاك از زنگجهان بينى كه باشد مجلسى تنگ
  • مگر خود بر صف مردان كشانىبر اين زندان ز جان دامان فشانى
  • مباش از خويشتن اى دوست غافلمواظب شو بهر فعلى كه فاعل
  • ز كار خود خبر گر تو ندارىخبر دارد ز كارت ذات بارى
  • ز نيش و كم حسابت گشته ملحوظهمه ثبت است اندر لوح محفوظ
  • بكن كارى كه چون آن لوح خوانىز شرم زشتكارى در نمانى

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10، صفحه ی 170 و 171)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 مدرسان واقعی وحی از نگاه نهج البلاغه

مدرسان واقعی وحی از نگاه نهج البلاغه

درباره امیرالمومنین (علیه السلام) فرموده است «انا مدینة العلم و علی بابها؛ من شهر دانشم و علی در آن است.»جابربن حیان، پدر علم شیمی، در دانشگاه امام صادق(علیه السلام) دانش آموخت؛ حسن بصری، مؤسس مکتب کلامی اشاعره؛ واصل بن عطاء مؤسس مکتب کلامی معتزله؛ ابوحنیفه، بنیانگذار مکتب فقهی حنفی؛ مالک، بنیانگذار مکتب فقهی مالکی، از شاگردان دانشگاه جعفری بوده اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
Powered by TayaCMS