حکمت 43 نهج البلاغه : ارزش پشيمانى و زشتى غرور زدگى

حکمت 43 نهج البلاغه : ارزش پشيمانى و زشتى غرور زدگى

متن اصلی حکمت 43 نهج البلاغه

موضوع حکمت 43 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 43 نهج البلاغه

43 وَ قَالَ عليه السلام سَيِّئَةٌ تَسُوءُكَ خَيْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُكَ

موضوع حکمت 43 نهج البلاغه

ارزش پشيمانى و زشتى غرور زدگى

(اخلاقى)

ترجمه مرحوم فیض

43- امام عليه السّلام (در نكوهش خود بينى) فرموده است

1- سيّئه و بدى كه ترا اندوهگين سازد (مانند دروغى كه بگوئى و پشيمان شوى كه چرا گفتى) نزد خدا بهتر است از حسنه و خوبى (مانند نماز خواندن يا روزه گرفتن) كه ترا بخود بينى و سرفرازى وادارد (زيرا پشيمانى گناه را برطرف مى نمايد و خود بينى در حسنه گناهى است كه آنرا تباه مى گرداند).

( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1110)

ترجمه مرحوم شهیدی

46 [و فرمود:] گناهى كه تو را زشت نمايد نزد خدا بهتر است از كار نيكى كه پسندت آيد.

( ترجمه مرحوم شهیدی، ص 369)

شرح ابن میثم

39- و قال عليه السّلام:

سَيِّئَةٌ تَسُوءُكَ خَيْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُكَ

المعنى

أراد بالسيّئة الّتي تسوءه كذنب يصدر عنه فيندم عليه و يحزن لفعله، و بالحسنة الّتي تعجبه كصلاة أو صدقه يحصل بها إعجاب. فأمّا أنّ تلك السيّئة خير عند اللّه من هذه الحسنة فلأنّ الندم المعاقب للسيّئة ماح لها و الحسنة المستعقبة للعجب مع إحباطها به يكون لها أثر هو سيّئة و رذيلة تسوّد لوح النفس فكانت السيّئة أهون فكانت خيرا عند اللّه.

( شرح ابن میثم، ج 5 ص 267)

ترجمه شرح ابن میثم

39- امام (ع) فرمود:

سَيِّئَةٌ تَسُوءُكَ خَيْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُكَ

ترجمه

«بدى و گناهى كه تو را غمگين سازد، نزد خدا بهتر از عمل نيكى است كه تو را به خودبينى وادارد».

شرح

مقصود امام (ع) از بدى و گناهى كه تو را غمگين سازد، عملى مانند گناهى است كه از انسان سر مى زند، در نتيجه او پشيمان شده و نسبت به انجام آن كار غمگين مى شود، و مقصود از عمل نيك كه انسان را به خودبينى وادارد، امثال نماز، و يا صدقه اى است كه بدان وسيله خودبينى و غرور حاصل مى شود. اما اين كه چنان گناه و بدى در نزد خدا بهتر از اين نيكى است، از آن رو است كه پشيمانى كه به دنبال بدى مى آيد گناه را از بين مى برد، در صورتى كه آن خوبى كه در پى آن خودخواهى است با نابودسازى و محو كردن نيكى داراى اثر بد و پستى است كه صفحه دل را سياه مى سازد، بنا بر اين آن بدى سهلتر و در نزد خدا بهتر است.

( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 451 و 452)

شرح مرحوم مغنیه

45- سيّئة تسوءك خير عند اللّه من حسنة تعجبك.

المعنى

كل منا يخطى ء و يسي ء، و العصمة لأهلها.. و الفرق ان بعض الأفراد يصر على الخطأ بعد بيانه، و يرفض النقد، بل يزداد إصرارا اذا نبه الى خطئه و إساءته.. و ليس شك في انه مجنون، قال الإمام: «الحدة ضرب من الجنون، لأن صاحبها يندم، فإن لم يندم فجنونه مستحكم». و قال أيضا: أشد الذنوب ما استهان به صاحبه». و المنصف العاقل يجابه الواقع بصمود و شجاعة، و يعترف بالخطأ، و يصدق مع نفسه و مع الآخرين. و بهذا تصير سيئته من الحسنات، قال سبحانه عن التوابين: فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ- 70 الفرقان. و قال رسول اللّه (ص): «من رأى أنه مسي ء فهو محسن» و العكس صحيح أي: من رأى انه محسن فهو مسي ء، لأنه أفسد إحسانه بالعجب و التيه. و رب كلمة أفسدت الإيمان و قوضته من الأساس.

( فی ضلال نهج البلاغه، ج 4 ص 245)

شرح شیخ عباس قمی

139- سيّئة تسوءك خير [عند اللّه ] من حسنة تعجبك. لأنّ السيئة الّتي تسوءه مستلزمة للندم و التوبة عليها، و التوبة ماح لها، مع أنّ التوبة و الرجوع إلى اللّه تعالى فضيلة ندب الشارع لها بخلاف الحسنة المستعقبة للعجب.

( 119)

شرح منهاج البراعة خویی

الثالثة و الاربعون من حكمه عليه السّلام

(43) و قال عليه السّلام: سيّئة تسوءك خير عند اللَّه من حسنة تعجبك.

اللغة

(السيّي ء) القبيح يقال هو سيّي ء الظنّ أى لا يظنّ خيرا في النّاس، السّيئة ج: سيّئات مؤنث السيّي ء، نقيض الحسنة: الخطيئة- المنجد.

الاعراب

تسوءك جملة فعلية صفة لسيئة جوزت الابتداء بها.

المعنى

كلّ عمل يصدر من الفاعل المختار يبدأ من شعور قلبى يدعو إليه، و يتعقّب بوجدان باطني يترتّب عليه، و إنّما يوزن هذا العمل بهذا الشّعور الّذي دعا إليه و بهذا الوجدان الّذي ترتّب عليه، فمن استشعر تعظيم رجل فعمل عليه يعدّ فعله تعظيما و إن أخطأ في أداء الصنيعة أو كيفيّة الصنيعة، و من أهان رجلا ثمّ ندم و أعذر بجبران هذا التأثر الوجدانى سوء عمله، فمن ارتكب سيئة بداعى شهوته أو طمعه ثمّ تأثر من عمل نفسه و استاء به فكانه ندم و طلب العذر و العفو فتدارك سوء فعله و من دخله العجب من حسنة أتى بها و رأى فيها نفسه فقد أزال إخلاصه و عمله للّه تعالى فكأنّه استرجع عمله من اللَّه و حوّله إلى نفسه الشيطانيّة و أبطله.

الترجمة

گناهت كه تو را بد آيد، به از كار نيكت كه خودبينى فزايد.

  • گناهي كه كردارش آزاردت به از كار نيكى كه عجب آردت

( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) ج 21 ص 84 و 85)

شرح لاهیجی

(67) و قال عليه السّلام سيّئة تسؤك خير عند اللّه من حسنة تعجبك يعنى و گفت (- ع- ) كه كار بدى كه تو را بد حال و نادم گرداند بهتر است از كار نيكى كه تو را خوشحال گرداند و بعجب و كبر بيندازد

( شرح نهج البلاغه (لاهیجی) ص 296)

شرح ابن ابی الحدید

44: سَيِّئَةٌ تَسُوءُكَ خَيْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُكَ هذا حق- لأن الإنسان إذا وقع منه القبيح ثم ساءه ذلك- و ندم عليه و تاب حقيقة التوبة كفرت توبته معصيته- فسقط ما كان يستحقه من العقاب و حصل له ثواب التوبة- و أما من فعل واجبا و استحق به ثوابا- ثم خامره الإعجاب بنفسه و الإدلال على الله تعالى بعلمه- و التيه على الناس بعبادته و اجتهاده- فإنه يكون قد أحبط ثواب عبادته- بما شفعها من القبيح الذي أتاه- و هو العجب و التيه و الإدلال على الله تعالى- فيعود لا مثابا و لا معاقبا لأنه يتكافأ الاستحقاقان- . و لا ريب أن من حصل له ثواب التوبة- و سقط عنه عقاب المعصية- خير ممن خرج من الأمرين كفافا لا عليه و لا له

( شرح نهج البلاغة(ابن أبي الحديد)، ج 18 ، صفحه ى 174)

شرح نهج البلاغه منظوم

[43] و قال عليه السّلام:

سيّئة تسوئك خير عند اللّه من حسنة تعجبك.

ترجمه

زشت كارى كه تو را ناخوش افتد و پشيمانت سازد به از كارى كه تو را خوش آيد و مغرورت سازد.

نظم

  • گهى گر كار زشتى زد ز تو سركه شد قلبت از آن تار و مكدّر
  • بدان آن بهتر از آن كار نيكو استكز آن بر كبر و خودخواهى ترا رواست
  • بسا افتد كه از كارى خوش و نيك شود انسان بكبر و عجب نزديك
  • بكار نيك خود گرديده مغرورشود هر زشتكاريش از نظر دور
  • براى توبه رو بر حق نيارد بخاك از ديدگان اشكى نبارد
  • بعكس ارشد ز كار زشت دلتنگز بيم كيفرش پرّد ز رخ رنگ
  • ز بستر يك شبى بر پاى خيزد بسر خاك و بدامان آب ريزد
  • ز يك كار او چو راه توبه پويدچهل ساله گنه را پاك شويد
  • بسا زاهد ز جام زهد سرمست كه از عجب و ريا شد حالشان پست
  • بسا سارق كه درگاه سحرگاه بمسجد زد ز گنج شاه خرگاه

( شرح نهج البلاغه منظوم، ج 9 ص55و56)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 مدرسان واقعی وحی از نگاه نهج البلاغه

مدرسان واقعی وحی از نگاه نهج البلاغه

درباره امیرالمومنین (علیه السلام) فرموده است «انا مدینة العلم و علی بابها؛ من شهر دانشم و علی در آن است.»جابربن حیان، پدر علم شیمی، در دانشگاه امام صادق(علیه السلام) دانش آموخت؛ حسن بصری، مؤسس مکتب کلامی اشاعره؛ واصل بن عطاء مؤسس مکتب کلامی معتزله؛ ابوحنیفه، بنیانگذار مکتب فقهی حنفی؛ مالک، بنیانگذار مکتب فقهی مالکی، از شاگردان دانشگاه جعفری بوده اند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʄ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(4)

هان ای فیلسوفان و حکمت آموزان، بیایید و در جملات خطبه ی اول این کتاب به تحقیق بنشینند و افکار بلند پایه ی خود را به کار گیرند و با کمک اصحاب معرفت و ارباب عرفان این یک جمله کوتاه را به تفسیر بپردازند و بخواهند به حق وجدان خود را برای درک واقعی آن ارضا کنند به شرط آن که بیاناتی که در این میدان تاخت و تار شده است آنان را فریب ندهد.
Powered by TayaCMS