دعا - رمضان 1391 - جلسه 20 (شب قدر)

دعا - رمضان 1391 - جلسه 20 (شب قدر)

با اعمالی که داریم امیدی به بخشش نیست

مروری بر مباحث گذشته

ترمیم گذشته و ترسیم آینده

چقدر بد بودیم! آیا می بخشی؟

چه مقدار از گناهانم بخشیده می شود؟

سؤال: چرا خدا به دعا پاسخ نمی دهد؟

استجابت دعای مطیعین

برای اجابت دعا چه کنیم؟

گناهانت را به ذهن بیاور نه زبان!

دیگر اشتباه نمی کنم!

خدا از دل من آگاه است

پذیرش آنی توبه در ماه رمضان

خداوند از هیچ چیز فروگذار نمی کند

امتیازات امشب چیست؟

نیمه شب دعا کن

به دوستیِ علی(علیه السّلام) امیدوارم

آن چه صحنه ای بود؟

عباس(علیه السّلام) متحیّر است!

با اعمالی که داریم امیدی به بخشش نیست

أعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ؛ بسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیمِ؛"اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ"(1)

مروری بر مباحث گذشته

جملاتی که اوّل بحثم در مباحث دعا مطرح می کنم از علی(علیه السّلام) است و از مناجات های ایشان است. بحث ما این بود که ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است؛ دعای به خیر برای خود و دیگران، حال چه مادّی باشد و چه معنوی و به خصوص در لیالی قدر که به آن سفارش شده است.

عرض شد، در روایت موثّّقۀ زراره داریم که شب نوزدهم لیلۀ تقدیر بود. یعنی شبی که مسائل موجودات را نسبت به سال آینده بررسی و اندازه گیری می کنند و در آن روایت داشت که شب بیست و یکم لیلۀ ابرام است؛ یعنی در امشب آنچه را نسبت به شخص بررسی و اندازه گیری کرده اند، ثبت و ضبط می کنند و بعد آنچه را که نسبت به سال آینده مناسب دیده اند، در شب بیست و یکم قرار می دهند. عرض کردم اگر بنا باشد که بررسی و اندازه گیری ها بر محور سوابق باشد، یعنی براساس آنچه سال گذشته انجام داده ایم سال آینده را برای ما ترسیم کنند، مصیبت است؛ لذا عرض کردم شب نوزدهم شب شرمندگی است.

ترمیم گذشته و ترسیم آینده

اینجا جمع شده ایم و خیلی ساده چه می خواهیم؟ بنده فکر می کنم که شما هم همین طور باشید. دو تا چیز می خواهیم. یک: ترمیم نسبت به گذشته، دو: ترسیمِ خوب نسبت به آینده.

چقدر بد بودیم! آیا می بخشی؟

ترمیم گذشته؛ به این معنا که ما بد کردیم و این قابل انکار نیست. سال گذشته این قدر گناه و خطا کردیم که خودمان نمی توانیم خطاهایمان را بشماریم پس اوّلین چیزی که می خواهیم درخواست کنیم ترمیم گذشته است و آن اینکه: خدایا عفو کن! به تعبیری که در قرآن هم وجود دارد، "صفح جمیل" کن. خیلی ساده بگویم: خدایا! ندیده بگیر؛ امشب این طور با ما برخورد کن. صحیفۀ اعمالِ ما را که "نعوذبالله"، به خطاهایمان آلوده شده است پاک و تمیز کن، تا روی اینکه برای سال آینده تقاضا کنیم را داشته باشیم. اوّل باید تقاضای ترمیم گذشته را داشته باشیم؛ همان تعبیری که در روایات و از پیغمبراکرم برای لیلۀ قدر وجود دارد: از خدا طلب عفو کنید و به تعبیر اهل معرفت ستّاریّتِ ناشی از غفّاریّتِ خدا را بخواهیم. به طوری که هیچ گونه تبعاتی نسبت به خطاهای گذشته مان برای ما نباشد.

چه مقدار از گناهانم بخشیده می شود؟

بعد آن وقت سراغ ترسیم می آییم. به این معنا که: خدایا! سال آینده را سال خوبی برای ما ترسیم کن، یعنی امر کن که سال خوبی باشد. در اینجا مطلب مهمّی است و به ذهن همه مان می آید که: ما ترمیم را از خدا تقاضا می کنیم و طلب عفو می کنیم؛ حالا سؤال پیش می آید: چون من یک موجود کوچک و محدود و کوته نظر هستم، پس تا چه حد خدا عفو می کند؟ بنابراین اوّل سؤال این است که آیا عفو می کند یا نه؟ و دوّم هم چقدر؟

سؤال: چرا خدا به دعا پاسخ نمی دهد؟

روایتی است که عثمان بن عیسی از امام صادق(علیه السّلام) نقل می کند.(2) راوی می گوید: "قُلتُ"؛ یعنی به حضرت عرض کردم: "آیَتَانِ فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَطْلُبُهُمَا فَلَا أَجِدُهُمَا"؛ دو آیه در قرآن است که می خواهم ببینم مصداقی در خارج دارند یا ندارند؟ گشتم و مصداقی هم پیدا نکردم، "قَالَ وَ مَا هُمَا"؛ حضرت به او می گوید: آن دو آیه کدام است؟ در نقلی است که، "لا اَدری ما تَأویلُه"؛ نمی دانم که تأویل این دو آیه چیست؟ "وَ مَا هُمَا قُلْتُ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ"؛ این آیه که من را بخوانید، از من درخواست کنید و من جوابگوی درخواست شما هستم، "فَنَدْعُوهُ وَ لَا نَرَی إِجَابَهً"؛ از خدا حاجت می خواهم امّا از اجابت خبری نیست و به تعبیر ما می خوانم ولی پاسخی نیست. امام صادق(علیه السّلام) فرمود: "قالَ(علیه السّلام) أَ فَتَرَی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخْلَفَ وَعْدَهُ"؛ تو فکر می کنی که خدا خلف وعده می کند؟ یعنی وعده می کند و بعد به آن عمل نمی کند؟ "قُلْتُ لَا"، نه! چنین چیزی نیست، "قَالَ فَمِمَ ذَلِکَ"؛ بگو پس چه طور شده که می خواهی و بعد هم می بینی به اجابت نرسید و می گویی چنین چیزی نیست؟ علّت آن چیست؟ حضرت به او می گوید: من علّت آن را به تو می گویم. "قَالَ لَکِنِّی أُخْبِرُکَ"؛ به تو خبر می دهم.

استجابت دعای مطیعین

در اینجا حضرت انسان ها را دو گروه می کند، "مطیع ها" و "عاصی ها". گروه اوّل: "مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِیمَا أَمَرَهُ ثُمَّ دَعَاهُ مِنْ جِهَهِ الدُّعَاءِ أَجَابَهُ"؛ حضرت فرمودند: کسی که خدا را در آن امری که کرده اطاعت کند و بعد از خدا در آن جهتی که با او هم سو باشد تقاضا کند، خدا جوابش را می دهد. "قُلْتُ وَ مَا جِهَهِ الدُّعَاءِ"؛ امّا جهت دعا چیست؟

برای اجابت دعا چه کنیم؟

حضرت در اینجا مطیعین را کنار می گذارد و آن چیزی را که مبتلا به همه است و مربوط به عاصین است وسط می کشد. حضرت می فرماید: "تَبْدَأُ فَتَحْمَدُ اللَّهَ وَ تَذْکُرُ نِعَمَهُ عِنْدَکَ"؛ ابتدا نسبت به نعمت هایی که به تو عنایت کرده ثناگو باش، "ثُمَّ تَشْکُرُهُ ثُمَّ تُصَلِّی عَلَی النَّبِیِّ(صَلّی الله علیه و آله و سلّم)"؛ از خدا نسبت به نعمت هایش تشکّر کن و به پیغمبر درود بفرست، "ثُمَّ تَذْکُرُ ذُنُوبَکَ". مهم اینجا است. سراغ گناهانی که کردی برو، "فَتُقِرُّ بِهَا"؛ اعتراف کن. بگو: خدا! بد کرد. تک تکِ معصیت ها را در ذهن خود بیاور، "ثُمَّ تَسْتَعِیذُ مِنْهَا"؛ پس با این خطاهایت به خدا پناه ببر، "فَهَذَا جِهَهُ الدُّعَاءِ". بعد دارد: "تَعْتَرِفُ بِذُنُوبِکَ"؛ تک تکِ گناهانی که به یادت می آید، "أَوْ بِمَا ذَکَرْتَ مِنْهَا"؛ هر چقدر که یادت آمد، "وَ تُجْمِلُ مَا خَفِیَ عَلَیْکَ مِنْهَا"؛ و اجمالاً آن هایی که در نظرت نیست، "فَتَتُوبُ إِلَی اللَّهِ مِنْ جَمِیعِ مَعَاصِیکَ"؛ و بعد هم از تمام گناهانت توبه کن.

گناهانت را به ذهن بیاور نه زبان!

"وَ أَنْتَ تَنْوِی أَلَّا تَعُودَ"؛ گناهانی که کرده ای و یادت است به ذهن بیاور، نه اینکه به زبانت بیاوری و بعد در مورد آن هایی هم که یادت نیامد بگو: خدایا! همۀ خطاهایم را در نظر بیاور و بعد در مقابل خدا بنا را بر این بگذار که دیگر این کارها را نکنی. "وَ أَنْتَ تَنْوِی أَلَّا تَعُودَ"؛ نیّت کن که دیگر این کارها را نمی کنم، "وَ تَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْهَا بِنَدَامَهٍ"؛ از گناهانت به خاطر پشیمانی واقعی ات پوزش بطلب. "وَ صِدْقِ نِیَّهٍ وَ خَوْفٍ وَ رَجَاءٍ وَ یَکُونُ مِنْ قَوْلِکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ مِنْ ذُنُوبِی وَ أَسْتَغْفِرُکَ وَ أَتُوبُ إِلَیْکَ فَأَعِنِّی عَلَی طَاعَتِکَ".(3)

دیگر اشتباه نمی کنم!

"ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ"؛ معنایش درست بر جای خود است، امّا این در صورتی است که جهت دعا هم فراموش نشود. یعنی چه؟ یعنی وقتی می خواهی از خدا تقاضا کنی، نگاهی هم به سوابق گذشته ات بکن. اگر اشتباه کرده ای، اوّل معذرت خواهی بکن و بگو: خدایا! من را ببخش و بعد هم وقتی که می گویی بد کرده ام، نیّتت این باشد که دیگر خطایی مرتکب نشوی و بعد با صدق نیّت، استغفار کن.

خدا از دل من آگاه است

خدا می فهمد که من از ته دل طلب بخشش می کنم یا نه؟ او شرمندگی من را بهتر از خودم درک می کند. حتّی در روایت است که وقتی هنوز استغفار نکردی هم تو را می آمرزد. مهم این است که امشب خدا به دل من و تو نگاه می کند. این متن روایت است که: هنوز که استغفرلله را نگفته ای، صحیفه را پاک و تطهیرمان می کند. خدا این است.

پذیرش آنی توبه در ماه رمضان

امّا باید اشاره کنم امتیازهای بسیار مثبت دیگری برای جواب گویی خداوند نسبت به غفران گناهانمان یعنی ترمیم گذشته و ترسیم خوب آینده هم داریم. چند روایت را می خوانم. یکی از آن ها را شب نوزدهم خواندم که این امتیازها را در امشب هم است. اوّل: روایتی از پیغمبراکرم که: "یَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فِی کُلِ لَیْلَهٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِیَهُ سُؤْلَهُ"؛ هر شب از ماه رمضان خدا سه بار می فرماید: آیا کسی هست که از من درخواستی کند تا به او بدهم؟ "هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَیْهِ"؛ آیا کسی هست توبه و رجوع به من بکند تا بپذیرم؟ "هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَهُ"؛(4) کسی هست که از من پوزش طلبد؟ اینکه لااقل بگوید: خدایا! من بد کردم. همین که بگوید بد کردم، بلافاصله می آمرزد.

خداوند از هیچ چیز فروگذار نمی کند

امتیاز دیگری که به خصوص برای امشب داریم اینکه شبِ جمعه است. نسبت به شب جمعه مسائل خاص خود را دارد. از امام باقر(علیه السّلام) است: "إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَیُنَادِی کُلَّ لَیْلَهِ جُمُعَهٍ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ مِنْ أَوَّلِ اللَّیْلِ إِلَی آخِرِهِ" امام باقر(علیه السّلام) فرمودند: خداوند متعال، خودش، هر شبِ جمعه از فوق عرش، از اوّل شب تا آخر ندا می دهد، "أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ یَدْعُونِی لِدِینِهِ أَوْ دُنْیَاهُ"؛ آیا عبد و بندۀ مؤمنی که به من ایمان دارد وجود دارد تا از من برای دین و دنیای خود درخواست کند که من جوابش را بدهم؟ "قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُجِیبَهُ"، اگر تا وقتی که طلوع فجر نشده از من درخواست کند، من هم جوابش را می دهم. چه برای دنیایش بخواهد و چه برای آخرتش. خداوند هیچ چیزی فروگذار نمی کند. "أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ یَتُوبُ إِلَیَّ مِنْ ذُنُوبِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَتُوبَ عَلَیْهِ" آیا بندۀ مؤمنی هست که تا قبل از طلوع فجر توبه کند و من توبه اش را قبول کنم؟ روایت مفصّل است تا اینجا که: "فَلَا یَزَالُ یُنَادِی بِهَذَا حَتَّی یَطْلُعَ الْفَجْرُ"؛(5) یعنی از سر شب تا طلوع فجر خدا این ندا را می دهد.

امتیازات امشب چیست؟

شب جمعه بودن یکی از امتیازات امشب است. یعنی هم ماه مبارک رمضان است و هم شب جمعه و هم از لیالی قدر است.

نیمه شب دعا کن

الآن، از نظر موقعیّتی یکی از مواقعی است که دعا مستجاب می شود و آن ثلث آخر شب است. اگر وقت را سه قسمت کنیم، الآن ثلث آخر شب. از پیغمبراکرم است که: " قالَ رَسول الله(صلّی الله علیه وآله وسلّم): اِذا بَقِیَ ثُلثُ اللَیلِ قالَ الله تَبارَکَ وَ تَعالی"؛ وقتی ثلث آخر شب می شود خدا می گوید: "مَنْ ذَا الَّذِی یَسْتَکْشِفُ الضُّرَّ"؛ چه کسی است که طلب کند تا من گره او را باز کنم؟ "أَکْشِفْ عَنْهُ"؛ گره ات را خودم باز می کنم، "مَنْ ذَا الَّذِی یَسْتَرْزِقُنِی"؛ چه کسی است که از من طلب روزی کند تا به او بدهم، "مَنْ ذَا الَّذِی یَسْأَلُنِی"؛ و بعد دارد، "أُعْطِهِ"؛(6) همین که از من درخواست کند، به او می دهم.

به دوستیِ علی(علیه السّلام) امیدوارم

خواستم این را به دوستانمان بگویم که به عمل خودم هیچ امیّدوار نیستم، بلکه فقط امیّدم به همین ها است یعنی به وعده هایی که در این روایات و آیات به ما داده شده است. البتّه دست خالی هم نیستم. روایتی عرض می کنم: "رُوِیَ عَن رسول الله(صلّی الله علیه واله وسلّم) قال: مَنْ أَحَبَ عَلِیّاً قَبِلَ اللَّهُ تَعَالَی مِنْهُ صَلَاتَهُ"؛ پیغمبر فرمودند: کسی که علی را دوست داشته باشد، خدا نمازش را قبول می کند، "وَ صِیَامَهُ" روزه هایش را هم قبول می کند، "وَ قِیَامَهُ" شب زنده داری هایش را هم قبول می کند. امشب، احیا گرفته ای؟ این را هم قبول می کند، چون تو علی را دوست داری؛ و بالاتر از همه: "وَ اسْتَجَابَ دُعَاءَهُ"؛(7) یعنی دعا که بکند دعایش را هم قبول می کند. پس بنابراین امشب ما همه چیز داریم.

آن چه صحنه ای بود؟

به خانۀ علی(علیه السّلام) برویم. علی(علیه السّلام) در بستر بود و اطراف بستر را فرزندانش گرفته بودند. ابتدا به امام حسن(علیه السّلام) رو کرد و با او سخن گفت و سفارشاتی کرد. بعد رو کرد به همۀ فرزندانش و گفت: بعد از من از هر سو به سوی شما فتنه ها می آید. منافقین این امّت کینۀ دیرینۀ خود را از شما طلب می کنند و می خواهند از شما انتقام بگیرند، بر شما باد به صبر. بعد علی ساکت شد. یک مرتبه نگاهی به چهرۀ حسین(علیه السّلام) کرد. گفت: به خصوص نسبت به شما، که فتنه ها از هر سو می آید، بر شما باد به صبر. دوباره ساکت شد. دو مرتبه نگاهی به حسین کرد. گفت: یا ابا عبدالله! این امّت تو را شهید می کنند، برتو باد به تقوی و صبر. می نویسند: علی(علیه السّلام) این جمله را که گفت بی هوش شد. به ذهن من این است که باید صحنۀ دردناکی در پیش چشم علی(علیه السّلام) از روز عاشورا تمثّل کرده باشد که دیدن آن بی هوش بشود. آن چه صحنه ای بود؟

عباس(علیه السّلام) متحیّر است!

امشب شب جمعه و متعلّق به امام زمان(صلوات الله علیه) است. شنیده ام که امام زمان(صلوات الله علیه) توسّل به عمویش را دوست دارد، پس من هم توسّل به او می جویم. ده ها سال است که من و شما به گوشمان خورد که عبّاس باب الحوائج است، بنابراین می رویم آنجا. می نویسند: "فَوَقَفَ العَبّاس مُتَحَیِّرا"؛ یعنی یک وقت دیدند که اباالفضل سوار مرکب ایستاده، امّا متحیّر است. این چه وقت بود؟ موقعی بود که از شریعه بیرون آمده بود، هر دو دست را قطع کرده بودند؛ تیری آمده و به مشک خورده بود. آب سرازیر شده بود و عبّاس متحیّر است چه کند؟ دستی ندارد تا بجنگد و آبی ندارد تا به خیمه ها برساند. چه کند؟ می نویسند: تیری آمد و به چشم عبّاس اصابت کرد. دست نداشت تا تیر را در بیاورد. می گویند: خم شد، زانوها را بالا آورد و تیر را بین دو زانو گذاشت تا تیر را در بیاورد. اینجا بود که عمود آهن آمد، "فَنقَلَبَ العَبّاس مِن فَرسِه"؛ اباالفضل از مرکب به زمین آمد، "فَنادا یا أخَاه أدْرِکْ أخَاک"...

پاورقی

  1. بحارالأنوار، ج91، ص96
  2. در جایی از راوی نام می برد و در جای دیگر به نحو "عَمَّنْ حَدَّثَ" مطرح می کند.
  3. بحارالأنوار، ج 90، ص319؛ الکافی، ج 2، ص486
  4. بحارالأنوار، ج93، ص338
  5. بحارالأنوار، ج 84، ص166
  6. کنزالعمال، ج2، ص113
  7. بحارالأنوار، ج 27، ص120 منبع:پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مقالاتی که اخیرا مشاهده شده اند.

No image

کمِ زیاد و زیادِ کم

No image

شب قدر

عید قربان ⠐ ذی الحجه)

عید قربان (10 ذی الحجه)

مصیبت و اقسام آن

مصیبت و اقسام آن

No image

بعثت و منت

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

نهج البلاغه فرهنگ نامه ای است بی مانند که متونش با یک دیگر همگون و همخوان اندو این مساله نشان از جریانات علمی، دانش های دینی و دنیایی این کتاب بزرگ دارد. مهم تر آن که چهره حقیقی، جایگاه و منزلت اهل بیت علیهم السلام را آن گونه که خدا و رسول خواسته است، می نمایاند و با بیش از ده ها عبارت، با صراحت و دلالتی روشن، موقعیت تاریخی امت و نقش آنان را در آینده نشان می دهد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʃ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(3)

اویس کریم؛ در کتاب المعجم الموضوعی لنهج البلاغه، با انتقاد از باب بندی های گذشته و ناقص دانستن آنها، مباحث نهج البلاغه را در 22 باب تقسیم نموده و هر یک چندین فصل دارد و هر فصلی دارای موضوعاتی است که مجموعاً 604 موضوع می شود. عناوین باب های آن چنین است: 1) العقل و العلم؛ 2) الاسلام و الایمان و الیقین و الشرک و الشک؛
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʆ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(6)

به مالک اشتر می نویسد:« و ایاک و الاستثمار بما الناس فیه اسوه» (نهج البلاغه، نامه ی 53)؛ مبادا هرگز در آن چه که با مردم مساوی هستی امتیاز خواهی! از اموری که بر همه روشن است غفلت کنی.
Powered by TayaCMS