ده پرتو از مشترکات دو بانوی بهشتی (پرتو نهم:شرافت محل دفن)

ده پرتو از مشترکات دو بانوی بهشتی (پرتو نهم:شرافت محل دفن)

اشاره

ده پرتو از مشترکات دو بانوی بهشتی

پرتو نهم: شرافت و قداست محل دفن

شرافت بیت المقدس:

نظر علامه طباطبایی ره:به فرموده علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، مراد از مسجد الاقصی به قرینه جمله

شرافت مدفن کریمه:

اشعار امام:

دری از درهای بهشت:

اشاره

نویسنده: مهدی رضوانی پور

ده پرتو از مشترکات دو بانوی بهشتی

پرتو نهم: شرافت و قداست محل دفن

برخی از اماکن دارای تقدّس و شرافت خاصی هستند که مهم ترین عامل تشرف آنها، عامل انسانی، یعنی حضور بندگان خالص خدای رحمان همچون انبیا واولیا و صلحا می باشد؛ چنان که در ابتدای سوره تین، خداوند متعال چهار قسم را ذکر نموده که هر کدام بیانگر مکانی خاص مربوط به یکی از پیامبران الهی می باشد:

"وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ وَ طُورِ سِینِینَ وَ هذَا الْبَلَدِ الاَمین؛(1) قسم به انجیر و زیتون و سوگند به طور سینین و قسم به این شهر امن (مکه)."

در تفسیر این آیات گفته اند: "این اقسام مذکور، مشعر است بر شرف این بقاع مبارکه و آنچه ظاهر شده از آنها از خیر و برکت به سبب سکنای پیغمبران و علما در آن؛ زیرا منبت تین و زیتون، مهاجر حضرت ابراهیم(ع) و مولد حضرت عیسی(ع) و منشأ او، و طور محل مناجات حضرت موسی(ع) و مکه موضع خانه و مطاف عالمیان و مولد حضرت خاتم(ص) و مبعث آن سرور است."(2)

شرافت بیت المقدس:

همچنین بیت المقدس از جمله مکانهایی است که دارای قداست و شرافت ویژه ای می باشد؛ چرا که مهبط وحی و محل نزول ملائکه الله بوده و سالهای زیادی حضور پیامبران و اولیای بزرگی همچون داود پیامبر(ع)، سلیمان نبی(ع) و عیسای مسیح(ع) را درک نموده و جایگاهی است که مریم عذرا(س) تحت صیانت ولایی و تعلیم و تربیت معنوی حضرت زکریا(ع) به عبادت پروردگار و تهذیب و تطهیر ضمیر خویش مشغول بوده، مراتب رشد و تعالی روحی را طی کرده و در نهایت نیز مدفن متبرکی برای آن سرور و سیده زنان عالم گردیده است. در شرافت و عظمت این مکان مقدس همین بس که معراج پر راز و رمز رسول ختمی مرتبت(ص) از آنجا صورت پذیرفته است:

"سُبْحانَ الّذِی اَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ المَسْجدِ الْحَرَامِ اِلَی الْمَسْجِدِ الاَقْصَا الَّذِی بَارَکْنَا حَولَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ اَیَاتنَا؛(3)

پاک و منزه است خدایی که بنده اش را در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی که گرداگردش را پر برکت ساختیم، برد تا آیات خود را به او نشان دهیم."

نظر علامه طباطبایی ره:به فرموده علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، مراد از مسجد الاقصی به قرینه جمله

"اَلَّذِی بَارَکْنَا حَولَه؛

جایگاهی که اطرافش را مبارک نمودیم"، بیت المقدس است.(4) و از ام هانی، دختر ابوطالب که معراج رسول اکرم(ص) از خانه او آغاز گردید، روایت شده که فرمود:

"اِنَّ الْحَرَمَ کُلَّه مَسْجِدٌ وَ الْمَسجدُ الاَقْصَی

هُوَ بَیْتُ الْمُقَدَّسِ

و هو مَسْجِدُ سُلَیْمانَ بْنَ دَاوُدِ؛(5)

همانا حرم کلّش مسجد است و مسجد الاقصی همان بیت المقدس است که مسجد سلیمان فرزند داود(ع) می باشد."

شرافت مدفن کریمه:

شهر قم و مدفن حضرت فاطمه معصومه(س) نیز در روایات متعددی مورد ستایش قرار گرفته، و دارای شرافت و تقدس شمرده شده است؛ قداستی که قبل از حضور صفیه آل طه(س) به جهت حضور شیعیان دلباخته اهل بیت(ع) و بندگان عارف و خالص خدای رحمان به وجود آمده است؛

چنان که در روایتی، امام کاظم(ع) قم را جایگاه آل پیامبر و پناهگاه پیروان آنها معرفی می نماید:

"قُم عُشُّ آلِ مُحمدٍ و مَأْوَی شِیعَتِهِمْ؛(6) قم آشیانه خاندان محمد(ص) و پناهگاه شیعیان آنهاست."

و در روایت دیگری، امام صادق(ع) خاک قم را دارای ارزش و اعتبار والا می داند که جز به خاطر حضور ارادتمندان ائمه(ع) نمی باشد:

"تُرْبَهُ قُم مُقَدَّسهٌ و اهلُها مِنَّا وَ نَحنُ مِنْهُمْ لا یُریدُهُمْ جَبّارٌ بِسُوءٍ اِلاَّ عُجِّلَتْ عُقُوبَتُه؛(7)

خاک قم مقدس است و اهل آن از ما هستند و ما از آنهاییم. هیچ جبّار و سرکشی اراده بدی به آنها نمی کند، مگر آنکه به زودی به کیفر خود می رسد."

و امام هادی(ع) در بیان وجه تسمیه قم، آن را بخشی از سرزمین بیت المقدس به حساب آورده، م ی فرماید:

"انَّمَا سُمِّیَ قُمْ بِه لانَّه لَمّا وصلت السفینهُ الیه فی طوفان نوح(ع) قامت، و هو قِطعَهٌ مِنْ بَیْتِ المقدس؛(8)

همانا قم به این اسم نامیده شد، زیرا زمانی که کشتی در طوفان نوح(ع) به آن رسید، قیام کرد و آن قطعه ای از بیت المقدس می باشد."

این شرافت و قداست ارض قم با حضور شفیعه روز جزا، حضرت معصومه(س) جلا و صفایی دیگر یافته؛ زیرا که چون صدف، مروارید گرانبهای بهشتی را در خود جای داده است:

زمین قم به مثل صدف بود آری وجود معصومه گوهر است اینجا(9)

اشعار امام:

امام خمینی - قدّس سرّه - نیز در مدح و تنظیر آن حضرت به فاطمه زهرا(س) چنین سروده:

آن یک خاک مدینه کرده مزین صفحه قم را نموده این یک انور

خاک قم این کرده از شرافت جنت آب مدینه نموده آن یک کوثر

عرصه قم غیرت بهشت برین است بلکه بهشتش یساولی است برابر

زیبد اگر خاک قم به عرش کند فخر شاید گر لوح را بیابد همسر

خاکی عجب خاک آبروی خلایق ملجأ بر مسلم و پناه به کافر(10)

دری از درهای بهشت:

حرم مطهر کریمه اهل بیت(س) بسان کهربایی قوی است که شیفتگان ولایت را از گوشه و کنار دنیا به سوی هاله نورانی خویش جذب می کند و چون پروانگان عاشق به طواف شمع وجود خویش وا می دارد و دری از درهای بهشت جاودان را به سوی آنها می گشاید که

"اِنَّ للجَنَّهِ ثمانیهَ اَبْوَابٍ و لاَهلِ قُمّ وَاحِدٌ مِنْهَا، فَطُوبَی لَهُمْ، ثُمَّ طُوبَی لَهُمْ، ثُمَّ طُوبَی لَهُمْ؛(11)

به درستی که برای بهشت هشت در است و یکی از آنهابرای اهل قم می باشد. پس خوشا به حال آنها، و خوشا به حال آنها، و خوشا به حال آنها."

به همین جهت است که امام جواد(ع) فرموده اند:

"مَنْ زَارُ قَبْرَ عَمَّتِی بِقُمِّ فَلَهُ الجَنَّه؛(12)

کسی که قبر عمّه ام را در قم زیارت کند، بهشت برای اوست." و معلوم است که هر زیارتی چنین ثمره ای نمی تواند داشته باشد و تنها زیارتی بهشت نعیم را نتیجه می بخشد که با شناخت و معرفت نسبت به آن حضرت توأم باشد:

"من زارها عارفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الجَنَّه؛(13)

کسی که او را با معرفت به حقش زیارت کند، بهشت برای اوست"؛ شناختی که مدارج والای طهارت، معرفت، تقوا، عبادت، صداقت و نورانیت آن خاتون را در صحیفه قلب زائر ترسیم نماید و اسوه ای مناسب را برای زندگانی روحانی به تصویر کشد.

پاورقی

  1. الکافی، ج 2، ص 91، ح 15: "الصبر ثلاثهٌ: صبرٌ عند المصیبه و صبرٌ علی الطاعه و صبر عن المعصیه".
  2. سوره تین: 95، آیات 1 تا 3.
  3. تفسیر اثنی عشری، ج 14، ص 271.
  4. سوره اسراء: 17، آیه 1.
  5. المیزان، ج 13، ص 4.
  6. تفسیر البیان، ج 6، ص 444.
  7. بحارالانوار، ج 57، ص 214، ح 31.
  8. همان، ص 218، ح 49.
  9. همان، ج 60 ص 213، ح 24.
  10. زندگانی حضرت معصومه و تاریخ قم، مهدی صحفی، ص 99، شعر از حیدر معجزه.
  11. دیوان امام، قصیده نورین نیّرین، ص 256.
  12. بحارالانوار، ج 57، ص 215، ح 33، از امام رضا(ع).
  13. همان، ج 102، ص 265، ح 3.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 نص بر امامت در نهج البلاغه

نص بر امامت در نهج البلاغه

کجایند کسانى که به دروغ و از روى حسد- گمان مى کنند که آنان «راسخان در علمند نه ما» خداوند ما را بالا برده و آنها را پایین، به ما عنایت کرده و آنها را محروم ساخته است، ما را وارد کرده، و آنها را خارج؟! تنها به وسیله ما هدایت حاصل مى شود، و کورى و نادانى برطرف مى گردد، امامان از قریش اند امّا نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره، از بنى هاشم، جامه امامت جز بر تن آنان شایسته نیست و کسى غیر از آنان چنین شایستگى را ندارد
No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
Powered by TayaCMS