سیمای رسول خدا از منظر نهج البلاغه

سیمای رسول خدا از منظر نهج البلاغه

سیمای رسول خدا از منظر نهج البلاغه

خلقت پاکیزه پیامبر

علی علیه السّلام چنین گواهی میدهد:وَ اَشهَدُ أنّه عدلٌ عَدَل، و حکَمٌ فصَلَ، و أشهَدُ أنّ محمّداً عبدُهُ و رسولُه و سَیّدُ عِبادِه، کُلَّما نسَخَ اللهُ الخلقَ فِرقَتَینِ جَعَلَهُ فی خَیرِ هما. لم یُسهِمْ فیه عاهِرٌ، و لا ضَرَبَ فیه فاجِرٌ.و من گواهی میدهم که قضاوت خدا عادلانه است و حکومتش قاطعانه، و نیز گواهی میدهم محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم بنده و فرستاده خدا و برگزیده و سرور بندگانش است.هر پدری که خواست از دنیا برود و فرزندانی داشت، خداوند نطفه محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم را در فرزند بهتر قرار دارد به گونه ای که در انتقال نطفة محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم نه جنایتکار نقشی داشت و نه معصیت کار سهمی پیدا نمود.و قرآن نیز این معنا را تأیید میکند، آنجا که میفرماید:وَ تَقَلُّبَکَ فی الساجدین [1] .او خدایی است که به دوران انتقال نطفة تو در اهل سجود از اصلاب شامخه به ارحام مطهّره آگاه است.امامان باقرین علیهما السّلام در توضیح این آیه فرموده اند که منظور اصلاب پیامبران است، یکی پس از دیگری از حضرت آدم علیه السّلام، تا آنکه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم متولّد گردید. [2] .و این چنین است که امام علی علیه السّلام در وصف رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود:«او از شجره پاکیزه پیامبران آفریده شده و از مشکات درخشانی که نور هدایت درستکاری از آنان تابناک بوده، انتخاب گشته است. او از مرکز سرزمین مکّه و از دل بطحاء و از میان چراغهای فروزانی که در تاریکیها راهنمای سرگشتگان است، برگزیده شده، او از سرچشمه های حکمت که همه دارای دین و شریعت بوده و دیگران علم و حکمت را از آنها می آموختند، گزینش شده است». [3] .بدین سان خلقت همه پیامبران پاکیزه بوده و آفرینش آنها از نطفههای پاک و مطهّر بوده است، و رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم از همین سلسة پاک نهاد، آفریده شده است. این معنا در موضعی دیگر نیز در کلام امام علی علیه السّلام آمده است:فاستَودَعَهم فی أفضل مُستَودَع، و أقرَّهم فی خَیرِ مستقرّ، تناسخَتْهُم کرائم الاصلاب الی مُطهَّراتِ الارحام، کُلَّما مَضی مِنهم سَلَفٌ، قام مِنهم بدین اللهِ خَلَفٌ.خداوند نطفة پاک پیامبران را در بهترین جایگاه به ودیعت گذارد، و در بهترین مکان آنها را مستقر ساخت و از صلب کریمانه پدران، به رحم پاک مادران منتقل نمود. هر زمان که یکی از آنان بدرود حیات میگفت، دیگری برای پیشبرد دین خدا به پا میخواست.حتّی أفضَتْ کرامَةُ الله سبحانَه و تعالی محمّدٍ، صلّی الله علیه و آله و سلّم، فأخرجَهُ مِن أفضَلِ المعادِن مَنبِتاً، و أعَزَّ الارماتِ مَغرِساً، مِن الشجرَةِ التی صَدَعَ مِنها أنبیائه، و انتَجَبَ منها اُمَنائَه.تا آنکه این منصب بزرگ به محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم منتهی شد، پس خدای نهاد اصلی وی را از بهترین معادن استخراج کرد، و نهال وجودش را در اصیلترین و عزیزترین سرزمینها غرس نمود، و شاخه هستی او را از همان درختی که پیامبران را از آن آفرید به وجود آورد، از همان شجره ای که امینان درگاه خود را از آن برگزید.عترَتُه خیرُ العِتَر، و اُسرَتُه خیرُ الاُسَر، و شجرتُهُ خیرُ الشَّجَر، نبتَتْ فی حَرَمٍ و بَسَقَتْ فی کرمٍ، لَها فروعٌ طِوال، و ثَمَرٌ لا یُنال، فهو إمامُ مَن اتّقی، و بصیرَةُ مَن اهتَدی، سِراجٌ لَمَعَ ضَوْؤُه، و شِهابٌ سَطَعَ نورُه، و زَندٌ بَرَقَ لَمعُه. [4] .عترت او بهترین عترتها، خاندانش بهترین خاندانها و درخت وجودش از بهترین درختان بود، در حرم امن الهی روئید، و در آغوش خانوادة بزرگواری رشد نمود که شاخههای بلندی دارد و دست فرومایگان به میوههای آن نرسد. او پیشوای پرهیزکاران و وسیلة بینائی هدایت خواهان است، چراغی است نورش درخشان، ستارهای است فروزان و آتش افروزی است که بارقهاش زبانه میکشد.آنچنان که خداوند در پاسخ ابراهیم علیه السّلام فرمود:لا یَنالُ عَهدی الظالمین.این مقام رفیع به ستمگران ذریّة تو نخواهد رسید و فرومایگان از آن بهره ای نخواهند برد.

بهترین سرمشق

فَتَأَسَّ بنَبیّکَ الاَطْیَبِ الاَطْهَر صلّی الله علیه و آله و سلّم فَإنَّ فیه أُسوَةً لِمَنْ تَأسّی و عَزاءً لِمَن تَعَزّی و أحَبُّ العباد الی اللهِ المُتَأسّی بنَبیّه و المُقْتَصُّ لاِ ثرِه.از پیامبر پاک و پاکیزه ات صلّی الله علیه و آله و سلّم پیروی کن، زیرا راه و رسمش سرمشقی است برای آن کس که بخواهد تأسّی جوید و نسبت او انتسابی است عالی برای کسی که بخواهد منتسب گردد، و محبوبترین بندگان نزد خداوند کسی است که از پیامبرش سرمشق گیرد و قدم به جای قدم او گذارد.این سخن امام علی علیه السّلام نیز برگرفته از این آیة شریفه است:لقد کان لکم فی رسول الله اُسوةٌ حَسَنةٌ لِمَن کان یرجواللهَ و الیوم الا´خِر و ذکر اللهَ کثیراً. [5] .البته شما در مورد رسول خدا سرمشق نیکویی دارید، برای آن کس که به پاداش خدا و روز رستاخیز امیدوار باشد و بسیار یاد خدا کند.چنین کسی محبوب خداست، چرا که آیه شریفه قرآن دوستی خداوند را در تبعیّت و پیروی از پیامبرش میداند که آمرزش گناهان را نیز در پی دارد. بنگرید:قل إن کنتم تحبّون الله فاتبعونی یُحببکم الله و یغفر لکم ذنوبکم و الله غفورٌ رحیم. [6] .بگو ای پیامبر، اگر خدا را دوست دارید، مرا پیروی نمایید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهان شما را ببخشد که خداوند آمرزنده و مهربان است.پیامبری که اشرف پیامبران است، راه و رسمش نیز بهترین و نیکوترین سرمشق خواهد بود. این معنا را نفس پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم که عزیزترین فرد نسبت به اوست، یعنی امیرمؤمنان علیه السّلام در کلامی چنین فرموده است:... و اقتَدَوا بِهَدْیِ نبیّکم، فانّه أفضلُ الهَدْی و استَنُّوا بسُنَّتِه فإنَّها أهَدی السُّنَن [7] .... هان ای مردم، به راهنمایی پیامبرتان اقتدا کنید، زیرا بهترین هدایتهاست و به روش و سنّت وی عمل نمایید، چرا که بهترین فرمانها و نیکوترین روشهاست.و نیز آن جناب فرمود:سیرتُه القصد، و سنَّتُه الرُّشد، و کلامُهُ الفَصْل، و حُکمُه العدل. [8] .راه و رسم او معتدل و روش او صحیح و متین، و سخنانش روشنگر حق از باطل، و داوری و حکمش عادلانه است.و باز میفرماید:إعمَلوا رَحِمَکُمُ اللهعلی أعلامٍ بیّنةٍ، فالطریقُ نَهجٌ یدعو الی دار السلام و أنتم فی دارٍ مُستَعْتَبٍ علی مَهَلٍ و فَراغٍ، و الصُّحُفُ منشورَة، و الاقلامُ جاریَةٌ و الابدان صحیحةٌ، و الالسُنُ مُطلَقَةٌ، و التَوبَةُ مَسموعَة، و الاعمال مقبولة. [9] .خدا شما را رحمت کند، بر طبق نشانه های روشن و سیره و سنت واضح او عمل کنید که راه روشن است و شما را به خانه امن و امان فرا میخواند.هم اکنون فرصت را مغتنم شمارید، چون در منزلگاهی هستید که میتوانید با مهلت و فرصتی که دارید رضایت خدا را جلب نمایید. پرونده ها هنوز گشوده است و قلمها آماده نوشتن، بدنها سالم است و زبانها گویا و آزاد، و توبه نیز پذیرفته است و اعمال مورد قبول واقع میگردد.

تواضع پیامبر

امام علی علیه السّلام وصف فروتنی پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را چنین بیان میدارد:و لقد کان صلّی الله علیه و آله و سلّم یأکل علی الارض و یجلس جِلسَةَ العبد، و یَخصِفُ بیده نعلَه، و یرقَعُ بیده ثوبَه، و یرکَبُ الحمارَ العاری و یردِفُ خلفَه. [10] .رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم روی زمینِ بدون فرش مینشست و غذا میخورد، و با تواضع همچون بردگان جلوس میکرد، با دست خویش کفش و لباسش را وصله میفرمود و بر مرکب برهنه سوار میشد و حتی کسی را پشت سر خویش سوار مینمود.

زهد پیامبر

توصیف امام علیه السّلام از وارستگی پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم اینگونه است:قد حقّر الدنیا و صغّرها، و أهوَنَ بها و هَوَّنها، و عَلِمَ أنَّ الله زواها عنه اختیاراً، و بَسَطها لِغیره احتقاراً، فَاَعرَضَ عن الدنیا بقلبه، و أمات ذِکرَها عن نفسِه، و أَحَبَّ أن تَغیبَ زینَتُها عن عَینه، لکَیْلا یتّخِذَ منها ریاشاً، أو یرجُوَ فیها مَقاماً. بَلَّغَ عن رَبّه مُعذِراً، و نَصَحَ لاِ مَّتِهِ مُنذِراً، و دعا الی الجنّة مُبَشِّراً و خَوَّفَ مِن النار مُحَذِّراً. [11] .محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم دنیا را به هیچ می انگاشت و آن را در نظر دیگران بی مقدار و حقیر معرّفی میکرد. به دنیا بی اعتنا بود و آن را پست و بی ارزش نشان میداد.او میدانست که خدا دنیا را به میل خویش از او دور گردانیده، و چون فرومایه است، آن را در نظر دیگران جلوه داده و نصیب آنان کرده است، بدین جهت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم با میل و علاقه قلبی خود از دنیا دوری کرده و حتی نام آن را از جان خویش بیرون رانده بود.محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم دوست میداشت که زینت و آرایش دنیا را به چشم نبیند تا از آن لباس آراسته نخواهد، یا به مقامی چشم ندوزد و اقامت در آن را آرزو نکند. هدف او تنها این بود که نهایت کوشش خود را در امر تبلیغ بکار بندد و امّت خویش را از عذاب الهی ترسانیده، پند و اندرزشان دهد، و به آنان مژده بهشت دهد و از آتش دوزخ بر حذرشان دارد.و این آموزه قرآن بود، آنجا که فرموده است:لا تَمُدَّنَّ عینَیکَ الی ما مَتَّعنا به أزواجاً منهم و لا تَحزَنْ علیهم و اخفِضْ جناحَکَ لِلمؤمنین و قل إنّی انا النذیر المبین. [12] .ای رسول ما چشم از متاع ناقابل دنیوی که به طایفه ای از مردم کافر (برای آزمودنشان داده ایم)، بپوش و بر اینان اندوه مخور، تو اهل ایمان را زیر بال و پر علم و حکمت خود گیر و با کمال حسن خُلق آنان را بپروران، و بگو من فرستاده خدایم که برای اندرز و ترسانیدن خلق از عذاب قهر الهی با دلیلی روشن آمده ام...و در جایی دیگر نیز تأکید میکند:ولا تمدَّنَّ عینَیْکَ الی ما متَّعنا به أزواجاً مِنهم زَهَرةَ الحیوة الدنیا لِنَفْتِنَهم فیه و رِزقُ رَبِّکَ خیرٌ و أبقی، و أمُر أهْلَکَ بالصلوةِ و اصْطَبِر علیها، لا نَسئَلُکَ رِزقاً نحن نرزُقُک و العاقبة للتقوی. [13] .ای رسول ما! هرگز به متاع ناچیزی که به قومی کافر و جاهل در جلوه حیات دنیوی فانی و به انگیزه آزمایش به ایشان دادهایم، چشم آرزو مگشا که رزق خدای تو بسی بهتر و پاینده تر است، تو اهل بیت خود را به نماز و طاعت خدا امر کن و خود نیز بر آن صبور باش، ما از تو روزی کسی را نمیطلبیم، بلکه ما به تو و دیگران روزی میدهیم و آگاه باش که عاقبت نیکو ویژه پرهیزکاری و پارسایی است.و پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم نیز چنین کرد، و هرگز به متاع دنیا چشم آرزو ندوخت و کار را به حدّی رساند که امام علی علیه السّلام وی را چنین توصیف نمود:بیش از حداقلِ نیاز از متاع دنیا استفاده نکرد و به آن تمایلی نشان نداد. پهلویش از همه لاغرتر و شکمش از همه گرسنهتر بود. دنیا به وی عرضه شد تا آنچه را میخواهد انتخاب کند، اما او از پذیرش آن امتناع ورزید. او از آنچه مبغوض خداوند است، آگاهی داشت، از این رو خود نیز آنها را منفور میشمرد و آنچه خداوند آن را حقیر شمرده بود، او نیز حقیر میدانست. اینک اگر در ما چیزی جز محبّت آنچه مورد غضب خدا و رسول اوست و بزرگداشت آنچه خداوند و پیامبرش آن را کوچک شمرده اند نباشد، همین خود برای مخالفت ما با خدا و سرپیچی از فرمانش کافی است. [14] .به راستی اگر دنیا و زخارف آن نزد خداوند ارزشمند بود، پروردگار عالم آن را برای بهترین بندگان خود میپسندید و آنان را نسبت به بهره وری هرچه بیشتر از دنیا ترغیب میکرد.اینچنین است که امیرمؤمنان علیه السّلام به پیروانش توصیه میکند که:و لقد کان فی رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم کافٍّ لک فی الاُسوة، و دلیلٌ لکَ علی ذمّ الدنیا و عَیبها و کثرة مخازیها و مساویها، اِذ قُبضَتْ عنه أطرافُها و وُطِّئَتْ بغیره أکنافُها و فُطِم عن رِضاعها، و زُوِیَ عن زَخارفها. [15] .کافی است که روش پیامبر را سرمشق خویش قرار دهی و او را در مذمّت و بی ارزشی دنیا و دیدن عیوب و کثرت رسواییها و بدی هایش راهنمای خود بدانی، چه این که دنیا از او گرفته شد و برای دیگران آماده گشت، از نوشیدن لذتهای آن منع گردید و از آرایشهای آن دور گردانده شد.و آنگاه که پرده ای را بر در اطاقش دید که روی آن تصویرهایی بود، همسرش را ندا داد و فرمود:غیّبیه عنّی فانّی اذا نظرتُ الیه، ذکرتُ الدنیا و زَخارِفَها. [16] .آن را از نظرم پنهان کن! که هرگاه چشمم به آن میافتد، دنیا و آرایشهای آن را به یاد میآورم.آنگاه امام علیهالسّلام در ادامه میفرماید:فأَعرَضَ عن الدنیا بقلبه، و أمات ذکرَها من نفسه، و أحبَّ أن تغیبَ زینَتُها عن عینه، لکیلا یتّخذَ منها ریاشاً و لا یَعتَقِدَها قراراً، و لا یرجو فیها مُقاماً، فَأخرجَها من النفس، و أشخصَها عن القلبِ، و غَیَّبها عن البَصَر و کذلک مَن أبغَضَ شیئاً أبغضَ أن ینظُرَ الیه، و أن یُذکَر عندَه. [17] .او با تمام قلب خویش از آرایش و زیور دنیا دوری کرده، و یاد آن را در وجودش میراند، او سخت علاقمند بود که زینتهای دنیا از چشمش پنهان گردد، تا از آن لباس زیبایی تهیه نکند و آن را قرارگاه همیشگی نداند، و امید اقامت دایم در آن نداشته باشد. از این رو آن را از روحش بیرون راند و از قلبش دور ساخت و از چشمش پنهان نمود. آری، چنین است کسی که امری را منفور میدارد، نگاه کردن و یاد آوردن آن را نیز منفور میشمارد.و لقد کان فی رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم ما یَدُلُّکَ علی مَساوی الدنیا و عیوبها اذ جاع فیها مع خاصّته، و زُوِیَت عنه زَخارِفُها مع عظیم زُلفَته، [18] .به راستی در زندگی رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم اموری است که تو را به عیوب و کاستیهای دنیا واقف میسازد، چه این که او و نزدیکانش در آن گرسنه بودند، و با اینکه منزلت و مقام عظیمی در پیشگاه خداوند داشت، امّا خداوند زینتهای دنیا را از او دریغ فرمود.سپس امیرمؤمنان علیه السّلام با چنین استدلالی راه هر گونه بهانه ای را بر پیروانش میبندد و میفرماید:بنابراین هر کس با عقل خویش باید بنگرد که آیا خداوند با این شیوه، پیامبر خود را گرامی داشته یا به او اهانت نموده است؟ اگر کسی بگوید: او را تحقیر کرده که به خدا سوگند، این دروغ محض است، و اگر بگوید او را گرامی داشته، باید بداند خداوند دیگران را که زینتهای دنیا را به آنها عطا نموده، گرامی نداشته است، چه اینکه دنیا را برای آنها گسترده اما از نزدیکترین خاصّان خویش، دریغ داشته است. آری کسی که بخواهد نیکبختی واقعی پیدا کند، باید به این فرستاده خداوند اقتدا و تأسی نماید، گام در جای گامهایش نهد و از هر مدخلی که او داخل شد، وارد شود، که اگر چنین نکند، از هلاکت ایمن نخواهد بود. [19] .... فما أعظَمَ مِنَّةَ اللهِ عِندنا حین أنعَمَ علینا به سَلَفاً نتَّبِعُه، و قائداً نَطَأُ عَقِبَه. [20] .پس چه بسیار بزرگ است منّت و احسان خدا به ما! از اینکه نعمت وجود پیامبر را به ما ارزانی داشته که برای ما پیشروی است تا پیروی اش کنیم و پیشوایی است که گام در جای پای او نهیم.چنانچه خداوند نیز بدین احسان و منت، مؤمنین را گوشزد نموده فرموده است:لقد مَنّ الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولاً من أنفسهم یتلوا علیهم آیاته و یُزکّیهم و یُعلِّمُهُم الکتاب و الحکمة و إن کانوا من قبلُ لفی ضلال مبین. [21] .اینک از زبان همان امام همام علیه السّلام خدای را بر این منّت سپاس میگوییم و از او چنین میطلبیم:پروردگارا! در سایة لطف خود برای آن بزرگوار منزل با وسعتی بگشای؛و از فضل و کرمت چندین برابر پاداشش ده!خداوندا! کاخ پرشکوه او را از هر بنایی برتر، و مقام او را در پیشگاه خودت گرامی دار؛آفریدگارا! نورش را کامل گردان، و پاداش رسالتش را پذیرش شفاعت و قبول شهادت وگفتار وی قرار بده، او که دارای منطق عالمانه و طریقی بود که جدا کننده حق از باطل بود؛بار خدایا! بین ما و پیغمبرت در جائی که نعمتش جاویدان، زندگیاش خوش، آرزوهایش مطلوب، و خواسته های آن بر آمده است، در کمال آرامش، و در نهایت اطمینان، همراه با مواهب و هدایای با ارزش خویش جمع گردان! [22] .

پاورقی

[1] سوره شعراء آیه 219.
[2] تفسیر کنز الدقائق ج 9، ص 516.
[3] نهج البلاغه خطبه 107.
[4] نهج البلاغه خطبه 93.
[5] سوره احزاب، آیه 21.
[6] سوره آل عمران،آیه 31.
[7] نهج البلاغه خطبه 109.
[8] نهج البلاغه خطبه93.
[9] نهج البلاغه خطبه 93.
[10] نهج البلاغه خطبه 159.
[11] نهج البلاغه خطبه 108.
[12] سوره حجر آیات 88 و 89.
[13] سوره طه، آیات 131 و 132.
[14] نهج البلاغه خطبه 159.
[15] نهج البلاغه خطبه 159.
[16] نهج البلاغه خطبه 159.
[17] نهج البلاغه خطبه 159.
[18] نهج البلاغه خطبه 159.
[19] نهج البلاغه خطبه 159.
[20] نهج البلاغه خطبه 159.
[21] سوره آل عمران،آیه 164.
[22] نهج البلاغه خطبه 71.

منبع : محمود جوهری؛ناشر : محمود جوهری

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.
 نص بر امامت در نهج البلاغه

نص بر امامت در نهج البلاغه

کجایند کسانى که به دروغ و از روى حسد- گمان مى کنند که آنان «راسخان در علمند نه ما» خداوند ما را بالا برده و آنها را پایین، به ما عنایت کرده و آنها را محروم ساخته است، ما را وارد کرده، و آنها را خارج؟! تنها به وسیله ما هدایت حاصل مى شود، و کورى و نادانى برطرف مى گردد، امامان از قریش اند امّا نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره، از بنى هاشم، جامه امامت جز بر تن آنان شایسته نیست و کسى غیر از آنان چنین شایستگى را ندارد
No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

نهج البلاغه فرهنگ نامه ای است بی مانند که متونش با یک دیگر همگون و همخوان اندو این مساله نشان از جریانات علمی، دانش های دینی و دنیایی این کتاب بزرگ دارد. مهم تر آن که چهره حقیقی، جایگاه و منزلت اهل بیت علیهم السلام را آن گونه که خدا و رسول خواسته است، می نمایاند و با بیش از ده ها عبارت، با صراحت و دلالتی روشن، موقعیت تاریخی امت و نقش آنان را در آینده نشان می دهد.
Powered by TayaCMS