فرهنگ جاهلیتِ اشرافی گری و حقوق های نجومی

فرهنگ جاهلیتِ اشرافی گری و حقوق های نجومی

فرهنگ جاهلیتِ اشرافی گری و حقوق های نجومی

عزل نزدیکان و خیانت کاران به بیت المال

بذل و بخشش های نابجا از جیب بیت المال

عزل نالایقان پست های حکومتی و بازگرداندان اموال غارت شده به بیت المال

تقسیم بیت المال بدون توجه به ویژه خواری ها و رانت خواری ها/مو از ماست کشیده شدن

برخورد با متخلفان حتی با اقوام و برادرخود!

مصلحت گرایی بر مدار اشرافیگری!

قاطعیت و صراحت، در برابر غارتگران بیت المال

حقوق های نجومی پرداخت و دریافت! کدام یک مقصر هر دو یا؟!

دستان ناپاک امانت داران بزرگ بیت المال؟!

زندگی حیوانی و اشرافی گری ممنوع!

رهبر معظم انقلاب سال ها قبل از این نیز به پدران معنوی این قوم اشرافی هشدار داده بودند:

فرهنگ جاهلیتِ اشرافی گری و حقوق های نجومی

1-رسول خدا(ص) فرمود:

"إذا وُسِّدَ الاَمرُ الی غَیرِ اَهلِهِ فانتَظِرالسَّاعَه:آنگاه که کار به دست نااهل سپرده شود، منتظر قیامت و هلاکت باشید.".

"فَلیسَت تصْلح الرّعیه الا بِصَلاح الولاه وَ لا تَصْلح الولاه الا بِاستقامه الرَّعیه:پس مردم صالح نمی شوند مگر به اصلاح زمامداران، و زمامداران صالح نمی شوند مگر با استقامت مردم"

(خطبه 216 امیرالمومنین(ع)-

این هشدارهای پیامبر اسلام(ص) و امیرالمومنین(ع) برای هدایت جامعه اسلامی و برقراری عدالت، انگار نیاز امروز جامعه ماست. اگر جلوی دست اندازی به اموال عمومی و غارتگری بیت المال توسط برخی مدیرانی که مستی اشرافیگری وجود آنها را فرا گرفته، گرفته نشود، حسب تذکرات رهبر معظم انقلاب که بر گرفته از این هشدارهاست، فرهنگ جاهلیتِ اشرافی گری به جامعه سرریز خواهد کرد و کشور را در معرض تهدید قرار خواهد داد. اما آنچه که می تواند جلوی این تهدید را بگیرد، براساس فرمایش مولا علی(ع) مطالبه مردم و افکارعمومی از مسئولان برای پیگیری و برخورد قاطع با غاصبان اموال عمومی و ثروت های بادآورده از جمله حقوق های نجومی، و مقاومت مردم بر این مطالبه خود است.

عزل نزدیکان و خیانت کاران به بیت المال

2-بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) بسیاری از کارگزاران حکومت از میان افراد فاقد صلاحیت انتخاب شدند و اشرافی گری اولویت کارگزاران و مسئولان دولتی و سرمنشأ همه فسادها و انحرافات بعدی شد. جامعه اسلامی ربع قرن بعد از رسول اکرم (ص)، بویژه در دوران خلیفه سوم اموی، از نابسامانی های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بسیاری رنج می برد. کار بدان جا رسید که خویشاوندانی که نه تنها فاقد صلاحیت که بد سابقه ترین اشخاص بودند، مقام و منزلت یافتند و بیت المال مسلمانان در اختیار شان قرار گرفت تا جایی که "ولید بن عقبه" که خداوند به صراحت او را فاسق و تبهکار خوانده بود (شرح نزول آیه 6 حجرات)، به فرمانداری کوفه گماشته شد. وقتی ولید در چپاول بیت المال کار را به اوج رساند، حضرت علی (ع) خطاب به خلیفه وقت فریاد برآورد: " او را برکنار و مجازات کن و دیگر مسئولیت به او نسپار".

بذل و بخشش های نابجا از جیب بیت المال

3- موضوع دیگری که باعث خشم مردم شد، مسئله بذل و بخشش های فراوان از بیت المال مسلمین بود از جمله 300 هزار درهم، به اضافه شترهایی که به عنوان زکات جمع آوری شده بود، به اضافه زمینی که پیامبر(ص) وقف مسلمانان کرده بود، به حارث بن حکم؛ 32 میلیون و 200 هزار درهم به طلحه؛ 56 میلیون و 800 هزار درهم به زبیر و...

عزل نالایقان پست های حکومتی و بازگرداندان اموال غارت شده به بیت المال

4-در چنین شرایطی که فساد و حیف و میل بیت المال به اوج خود رسیده بود، حضرت علی علیه السّلام بعد از بیست و پنج سال خانه نشینی، به اصرار مردم و به علت به ستوه آمدن آنها از فساد موجود و روی آوردن عده ای به سنت های جاهلی گذشته، حکومت را پذیرفت و در اولین اقدام کارگزاران فاسد و نالایق را از کار برکنار کرد و اموال غارت شده بیت المال را بازگرداند و فرمود؛ بدانید هر زمینی و هر ثروتی را که از اموال خداوند به کسی بخشیده شده به بیت المال باز می گردد؛ حتی اگر مهریه زنان تان شده باشد و به هیچ کس امتیاز ویژه ای نخواهم داد و آنان که از طریق غصب اموال عمومی صاحب ثروت بادآورده شده اند، علی همه آنها را به بیت المال باز خواهد گرداند".(خطبه شقشقیه)

تقسیم بیت المال بدون توجه به ویژه خواری ها و رانت خواری ها/مو از ماست کشیده شدن

5-سخنان علی(ع) برای کسانی که به استفاده بی حد و حساب از بیت المال عادت کرده بودند، بسیار سنگین بود، ولی تصور می کردند این سخنان شعاری بیش نیست. اما در روز سوم خلافت، هنگام پرداخت حقوق مردم، علی علیه السّلام به عبید اللّه بن ابی رافع فرمود:

"اول به مهاجران و سپس به انصار و به همه به طور مساوی سه دینار بپرداز!".

وقتی علی در تقسیم بیت المال بدون توجه به ویژه خواری های گذشته مو را از ماست کشید، صدای اعتراض زیاده خواهان قوم بلند شد، اما علی (ع) خطاب به آنها تأکید کرد:"به خدا سوگند، اگر بمانم و سالم باشم، با قاطعیت به این روش ادامه خواهم داد."

برخورد با متخلفان حتی با اقوام و برادرخود!

6-هنگامی که گزارش فساد و اختلاس 30 هزار درهمی منذر بن جارود عبدی یکی از کارگزاران آن حضرت به ایشان رسید، او را عزل کرد، سی هزار درهم را پس گرفت و به او نوشت "شایستگی این را نداری که در جمع آوری بیت المال به تو اعتماد شود" (نهج البلاغه - نامه 71) و یا آن بزرگوار در فرمانی به مالک اشتر می فرماید:

"ثمّ تفقّد أعمالهم و ابْعَثِ العیونَ...- با فرستادن مأموران مخفی مواظب کارگزاران خود باش، چنانچه یکی از آنان، دست به خیانتی زد، بدون تأخیر، خیانتکار را کیفر ده، آنگاه وی را در مقام خواری و مذلت بنشان و داغ خیانت بر پیشانی او بگذار و طوق رسوایی بر گردنش بیفکن!". نامه های فراوانی از علی(ع) در نهج البلاغه وجود دارد که در آنها به کارگزارانش که در معرض اتهام حیف و میل بیت المال بودند، نوشته:

" تو در نزد من خوار و زبون و کم ارزش و بی مقدار خواهی شد." (نامه 43)

و "چنان بر تو سخت می گیرم که در زندگی حقیر و ضعیف شوی " (نامه 20).

ماجرای گذاشتن آتش گداخته در دست برادرش عقیل برای درخواست اندکی ناچیز از بیت المال، بیش از حقش، و ماجرای برخورد با علی ابن رافع که گردن بندی از بیت المال به دخترش به امانت داده بود، نیاز به توضیح ندارد.

مصلحت گرایی بر مدار اشرافیگری!

7-یکی از بدعت هایی که علی(ع) با آن به مبارزه برخاست، مصلحت اندیشی در برابر احکام خدا بود. مرحوم شرف الدین در کتاب "اجتهاد در مقابل نص"، مصادیق فراوانی را ذکر کرده که چگونه برخی از اصحاب و خلفا، براساس تشخیص خود تحت عنوان مصلحت گرایی بر مدار اشرافیگری عمل می کردند. قاطعیت علی (ع) موجب شد برخی سیاست مداران از جمله مغیره بن شعبه نگران مصلحتِ نظام و حکومتِ علی و رای و بیعت سران و متنفذان جامعه شوند. آنان به علی(ع) پیشنهاد دادند برخی کارگزاران فاسد از جمله معاویه و عبد اللّه بن عامر را برکنار نکن تا آنها بیعت کنند. اما امام با چهره ای برآشفته از این پیشنهاد، بر سر آنها فریاد زد: "به خدا سوگند، ساعتی هم آنها را مسئولیت نمی دهم و با این پیشنهاد در دینم نیرنگ وارد مکنید و در کارم پستی روا مدارید".

قاطعیت و صراحت، در برابر غارتگران بیت المال

8-دوران حکومت چهار سال و نه ماهِ امیرالمؤمنین (ع) دوران مبارزه با فرهنگ اشرافیگری جاهلیت بود که بعد از رحلت پیامبر اسلام دوباره به جامعه برگشته بود. امام علی (ع) با تمام وجود و بدون ملاحظهِ روش های معمول گذشته، با قاطعیت و صراحت، جلوی تمام غارتگران بیت المال ایستاد و عدالت را تحقق بخشید، هر چند خود شهید عدالت شد. اما علی(ع) در این مبارزه اهل زد و بندهای سیاسی- اقتصادی پشت پرده نبود "وَ لا تُخالِطوُنی بِالمُصانِعَه - با من با ساخت و پاخت و تبانی معاشرت نکنید"( خطبه 216).

حقوق های نجومی پرداخت و دریافت! کدام یک مقصر هر دو یا؟!

9-حال آیا اگر دولت و دیگر قوا با مدیران متخلف براساس سیره و روش مولا علی(ع) برخورد می کردند، هیچ وزیر و مدیری به خود جرأت می داد که حقوق های نجومی پرداخت و یا دریافت کند؟

دستان ناپاک امانت داران بزرگ بیت المال؟!

10-یکی از مسایل و موضوعات مهم در مبارزه با فساد و غارت بیت المال و در شرایط کنونی برخورد با حقوق های نجومی از نگاه مولا علی(ع) این است که مبارزه با فساد و حقوق های نجومی "دستان پاک" می خواهد و کسانی که حتی شائبه رانت خوری و دریافت پاداش های نجومی را داشته باشند، نمی توانند مسئول چنین امر مهمی شوند، چه برسد که اسناد فساد آنها فاش شده باشد!. علی(ع) در این خصوص تاکید میکند: "لایُقیم أمرُ الله إلاّ مَن لا یُصانِع...- امر خدا را هرگز نمی تواند اقامه کند جز کسی که اهل سازش و زد و بند با مفسدان و دشمنان نباشد". وقتی دستان متولیان مبارزه با فساد ناپاک باشد، چنین دستان آلوده ای، کسانی را که شکم های خود را از بیت المال پر کرده اند، "امانتدار بزرگ بیت المال" می خوانند و می گویند: "پرداخت های حقوق های نجومی برای مقابله با فسادهای بیشتر، ضروری است و برخورد با حقوق های نجومی خود موجب فساد می شود"!. سبحان الله! این توجیهات تداعی کننده سخنان پدر معنوی این جماعت اشرافی است که می گفت برای ساختن یک سد، حیف و میل صدها میلیون تومان و برای توسعه، له شدن مردم اشکالی ندارد!!!.

زندگی حیوانی و اشرافی گری ممنوع!

11-اگر می خواهیم دچار سرنوشت اشرافی گری بعد از رحلت پیامبر نشویم، باید هشدارهای رهبر معظم انقلاب را جدی بگیریم، رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیرشان به مسئولان هشدار دادند: " جلوی این فسادها و این زیاده خواهی ها و زیاده خوری ها و این حقوق های گزاف را بگیرید، بایستی فراگیر و دنبال شود، باید رها نشود.جلوی اشرافی گری باید گرفته بشود- 11 / 5 / 95".

رهبر معظم انقلاب سال ها قبل از این نیز به پدران معنوی این قوم اشرافی هشدار داده بودند:

"مگر مردم کورند؟. آقایان! مگر مردم نمی بینند که ما چگونه زندگی می کنیم؟ نمی شود ما در زندگی مادّی مثل حیوان بچریم و بغلتیم... مثل اشراف عروسی بگیریم، مثل اشراف خانه درست کنیم!. ..از آیه شریفه "و اذا اردنا ان نهلک قریه امرنا مترفیها ففسقوا فیها" بترسیم. اندازه نگه دارید. اینها ما را از مردم دور می کند. مردم رودربایستی ندارند؛ خدا هم با کسی رودربایستی ندارد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 امام شناسی در نهج البلاغه

امام شناسی در نهج البلاغه

از آن جمله امیرمؤمنان در خطبه ای می فرماید: «بدانیدآن کس ازما (حضرت مهدی علیه السلام ) که فتنه های آینده را دریابد، با چراغی روشنگر درآن گام می نهد و بر همان سیره و روش پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام رفتار می کند تا گره ها را بگشاید. بردگان و ملت های اسیر را آزاد می سازد، جمعیت های گمراه و ستمگر را می پراکند و حق جویان پراکنده را متحد می سازد.
No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نص بر امامت در نهج البلاغه

نص بر امامت در نهج البلاغه

کجایند کسانى که به دروغ و از روى حسد- گمان مى کنند که آنان «راسخان در علمند نه ما» خداوند ما را بالا برده و آنها را پایین، به ما عنایت کرده و آنها را محروم ساخته است، ما را وارد کرده، و آنها را خارج؟! تنها به وسیله ما هدایت حاصل مى شود، و کورى و نادانى برطرف مى گردد، امامان از قریش اند امّا نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره، از بنى هاشم، جامه امامت جز بر تن آنان شایسته نیست و کسى غیر از آنان چنین شایستگى را ندارد
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

نهج البلاغه فرهنگ نامه ای است بی مانند که متونش با یک دیگر همگون و همخوان اندو این مساله نشان از جریانات علمی، دانش های دینی و دنیایی این کتاب بزرگ دارد. مهم تر آن که چهره حقیقی، جایگاه و منزلت اهل بیت علیهم السلام را آن گونه که خدا و رسول خواسته است، می نمایاند و با بیش از ده ها عبارت، با صراحت و دلالتی روشن، موقعیت تاریخی امت و نقش آنان را در آینده نشان می دهد.
Powered by TayaCMS