ماه رمضان، بهار قرآن

ماه رمضان، بهار قرآن

ماه رمضان، ماه سخن گفتن ربّ با عبد

ماه رمضان؛ بهار قرآن

ختم قرآن؛ سنت ائمه علیهم السلام در ماه مبارک رمضان

لذّت تکرار خطاب محبوب

ماه رمضان، ماه سخن گفتن عبد با ربّ

هر چه می خواهی درخواست کن!

ماه باز شدن درب های آسمان

خود خدا همه دعاها را می شنود!

به همه دعاها پاسخ مثبت داده می شود!

رحمت بی کران خداوند در این ماه

ذکر توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها

کلید واژه ها: ماه رمضان- قرآن- ختم قرآن- قرائت قرآن- استجابت دعا- رحمت الهی.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْك;[1].

ماه رمضان، ماه سخن گفتن ربّ با عبد

ماه مبارک رمضان به حسب آنچه که اهل معرفت می گویند، ماه سلوک إلی الله تعالی و دار ضیافت الله است. طبق آنچه که ما در معارفمان داریم، مطلب این است که این ماه، ماهی است که ربّ با عبدش سخن گفته است. به حسب روایتی از امام صادق(علیه السلام) بدست می آید که کتب آسمانیه از تورات و انجیل و زبور تا قرآن، همه در ماه مبارک رمضان بر پیامبران الهی نازل شده اند. یعنی این ماه، ماهی است که خداوند با بندگانش سخن گفته است و آن ها را مورد خطاب قرار داده و مورد عنایت خاصّه خودش قرار داده است.

ماه رمضان؛ بهار قرآن

لذا ما در روایات بسیار داریم که در ماه مبارک رمضان، به قرائت قرآن سفارش شده است. حالا جهت آن را بعداً عرض می کنم[2].[2] ما در روایاتمان نسبت به این موضوع، تعبیرات مختلفی داریم. این روایت از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است و معروف است: لِكُلِّ شَيْ ءٍ رَبِيعٌ وَ رَبِيعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَان;[3]. هرچیزی بهاری دارد و بهار قرآن ماه مبارک رمضان است. یا روایتی که از امام صادق(علیه السلام) است که راجع به ماه ها حضرت می فرماید: فَغُرَّةُ الشُّهُورِ شَهْرُ اللَّهِ عَزَّ ذِكْرُهُ وَ هُوَ شَهْرُ رَمَضَانَ; تا به این جمله می رسد: فَاسْتَقْبِلِ الشَّهْرَ بِالْقُرْآنِ;[4]. تو به این ماه با قرآن رو بیاور! حالا من عرض خواهم کرد که منظور چیست. یا در آن خطبه معروفی که از پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده است، حضرت فرمود: أَیُّهَا النّاس... إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَة; تا اینجا وَ مَنْ تَلَا فِيهِ آيَةً مِنَ الْقُرْآنِ كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِي غَيْرِهِ مِنَ الشُّهُور;[5]. این تعبیر هست که اگر کسی یک آیه از قرآن را در این ماه تلاوت کند، اجر او مثل این است که در ماه های دیگر یک ختم قرآن کرده باشد. این اجرِ خیلی زیادی است.

ختم قرآن؛ سنت ائمه علیهم السلام در ماه مبارک رمضان

یک روایت در وسائل از مُقنع مفید(رضوان الله علیه) نقل شده که در آن آمده حضرات ائمه در ماه مبارک رمضان ده ختم قرآن می کردند. یعنی هر سه روز، یک ختم قرآن. روایتی است که محدث قمی از مرحوم مجلسی(رضوان الله علیه) نقل می کند که در یک حدیث هست که بعضی از ائمه(علیهم السلام) در ماه مبارک رمضان، چهل ختم قرآن می;کردند و اگر هر ختم قرآن را ثوابش را به روح مقدس یکی از چهارده معصوم(علیهم السلام) هدیه کند، ثوابش مضاعف می شود. در آن روایت دارد که هر ختم قرآنی که می;کردند، ثوابش را به یکی از معصومین(علیهم السلام) هدیه می;کردند. این;ها یعنی چه؟

حالا جهت این بود که اثر این کارها در قیامت این است که همنشین با قرآن می شوند. می خواستم این را عرض کنم که در روایت دارد اجر چنین کسی آن است که در روز قیامت با ائمه(علیهم السلام) باشد. این همه سفارش که می کنند که در ماه مبارک رمضان هرچه می-توانید قرآن تلاوت کنید، برای این است. من اشارتاً عرض کنم که قبلاً هم روی آن تأکید کردم که اهل معرفت می گویند قرآن کلامی است که از مصدر وحی برای بندگان صادر شده و نزول پیدا کرده است. تلاوت قرآن، یادآور این معنا است که در این ماه، خدا بندگان را مخاطب قرار داده است و این معارف را به وسیله انبیائش برای آن ها فرستاده است.

أَیُّهَا النّاس;، أَیُّهَا المُؤمِنون;، این خطاب های قرآنی یک افتخار برای بندگان است. مایه افتخار و مباهات است. قرآن خواندن در این ماه به این معنا است که برای انسان یادآور این نکته است که در این ماه من مورد عنایت الهی قرار گرفته ام و او به وسیله انبیائش مرا مخاطب قرار داده است و من را به حساب آورده و مرا از بقیه حیوانات جدا کرده و این معارف را برای من فرستاده است. خودِ این لذت بخش است! این که ائمه(علیهم السلام) در این ماه ده ختم یا چهل ختم قرآن می کردند و حتی بعضی از روایات را که من دیده ام اصلاً رقم هم نمی گذارد، برای این مطلب است.

لذّت تکرار خطاب محبوب

در یک روایت هست که زین العابدین (صلوات الله علیه)در این ماه سخن که می گفت، سخن او یا آیات الهی بود و یا دعا. این ها همه گویای این معنا است که خودِ این تکرار کلام ربّ لذت بخش است. یعنی اگر یک رابطه محبت، بین مُحبّ و محبوب باشد، اقتضایش این است که انسان سخن محبوبش را یادآوری کند. چقدر هم لذت می برد که محبوب این سخنان را به من گفته است! اگر مُحبّ، مُحبّ واقعی باشد سخن محبوب برای او لذت بخش است و تکرار آن به او جلا می بخشد و به روحش صفا می بخشد. لذا ما در روایات می بینیم که اینطور سفارش شده است که قرآن نازل را تلاوت کنید.

ماه رمضان، ماه سخن گفتن عبد با ربّ

اهل معرفت از دعا به قرآن صاعد; تعبیر می کنند. یعنی محبوب و مولا، اجازه فرموده است که بنده در این ماه از هر دری با او سخن بگوید. این مطلب در روایات ما هست و تأکید هم شده که خدا به ما اجازه داده است که در این ماه با او حرف بزنیم[6]. به تعبیر دیگر این ماه، ماه سخن گفتن بین محبوب و مُحبّ; و مُحبّ و محبوب; است؛ ماه گفتگوی ربّ با عبد; و عبد با ربّ; است. از طرفی ماه سخنان ربّ را تکرار کردن و لذت;بردن است و از طرف دیگر ماهی است که عبد سخنانش را با ربّش می گوید[7].

هر چه می خواهی درخواست کن!

این تعبیراتی که ما در روایاتمان نسبت به ماه مبارک رمضان داریم که از امام صادق(علیه السلام) منقول است که علی(علیه السلام) فرمود: عَلَيْكُمْ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ بِكَثْرَةِ الِاسْتِغْفَارِ وَ الدُّعَاء;[8]. یعنی هیچ;کدام از خواسته;هایت را کنار نگذار! هر خواسته ای داری بگو! معنای کثرت; این است؛ چه مادی، چه معنوی، این خواسته ها را با خدا در میان بگذار و از او تقاضا کن.

ماه باز شدن درب های آسمان

این مطلب یک سرّی دارد که من نمی خواهم وارد آن مسائل شوم که مسائل پیچیده ای است[9]. اما ما نسبت به ماه مبارک رمضان این را داریم که إِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ فِي أَوَّلِ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ;[10]؛ تمام درب;های آسمان، از شب اول ماه رمضان تا آخرین شب باز شده است. در روایت درب;ها; دارد. این تعبیر ابواب; که در اینجا هست، این یعنی چه؟

روایت از علی(علیه السلام) دارد: أَلَا وَ أَبْوَابُ السَّمَاءِ مُفَتَّحَةٌ مِنْ أَوَّلِ لَيْلَةٍ مِنْه ;[11]؛ من این روایت را قبلاً نخوانده بودم. آگاه باشید که درب ها آسمان -تعبیر به ابواب; می کند- از شب اول ماه مبارک رمضان باز است. فقط به یک نکته اش اشاره کنم؛ یعنی تمام حُجُب از ناحیه ربّ، برداشته شده است. در این ماه دیگر هیچ حجابی نیست. یعنی از ناحیه خداوند نسبت به بندگانش هیچ حجابی نیست. هیچ دری بسته نیست؛ اصلاً و ابداً. تمام درب;ها باز است. اگر بخواهیم این را تنزّل بدهیم باید بگوییم، هر تقاضایی -اگر متناسب با دربی از درب;های رحمت الهی باشد- این تقاضا به ربّ; می;رسد؛ هر تقاضایی! چه مادی و چه معنوی به ربّ می;رسد و به هیچ مانعی از آن ناحیه برخورد نمی;کند. چون ابواب سماء باز است.

خود خدا همه دعاها را می شنود!

نتیجه آن چیست؟ نتیجه آن این است که این تقاضاها در این ماه بی جواب نمی ماند. به تعبیر روز هیچ دعایی به بایگانی نمی رود! بلکه مستقیم به دست خودش می رسد؛ مستقیم خودش می شنود. به این جملات مناجات علی(علیه السلام) که من این چند سال اول بحثم می خوانم و در روایت دارد که همه ائمه(علیه السلام) این مناجات را می خواندند، دقت کنید: وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ ; خطاب به خودِ خدا می کند. هیچ کدام از این تقاضاها بدون جواب نمی ماند.

به همه دعاها پاسخ مثبت داده می شود!

لذا ما در روایت از پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه و آله وسلّم) داریم که حضرت فرمود: وَ دُعائُکُم فیهِ مُستَجاب;[12] یعنی دعای شما در ماه مبارک رمضان بی جواب نمی ماند. این دعاها مستجاب است و بی جواب نمی ماند. اما جواب چیست ؟ آن وقت علی(علیه السلام) می گوید: أَلَا وَ الدُّعَاءُ فِيهِ مَقْبُولٌ;[13]جواب ها همه مثبت است. هیچ جواب منفی در کار نیست. هیچ دعایی جواب منفی ندارد. لذا این که من بحثم را متمرکز کردم روی دعا و تقسیماتی که قبلاً ذکر نکردم، به این دلیل است که این مطالب را تکمیل کنم.

رحمت بی کران خداوند در این ماه

اما یک روایت بخوانم و آن روایت این است که در هر روز از ماه مبارک رمضان هنگام افطار خداوند هزار هزار نفر را از آتش نجات می دهد و شب جمعه و روز جمعه ماه مبارک رمضان در هر ساعت; این کار را می کند. یعنی هر ساعت شب جمعه و هر ساعت روز جمعه، هزار هزار نفر را از آتش نجات می دهد. بعد در روایت دارد آن کسانی را آزاد می کند که مستحق عذاب هستند. این ماه، یک چنین ماهی است.

اولین شب جمعه ماه مبارک رمضان است. بیایید سودا کنیم؛ می;شود همین امشب همه چیز را از خدا بخواهیم. امشب، شب جمعه هم هست، اولین شب جمعه این ماه است. خدایا! تمام این درب;ها را که باز کردی؛ دعاها را هم که جواب می دهی؛ جواب ها هم که همه مثبت است و مقبول است؛ همه را از ما قبول کن. سودا چنان بُوَد که یک جا کند کسی;. یک امشب را بیا سودا کنیم.

ذکر توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها

من یک دعا از علی(علیه السلام) نقل می کنم و وارد توسلم می شوم. علی(علیه السلام) وقتی زهرا(سلام الله علیها) از دنیا رفته بود و جنازه حضرت روی زمین بود، لَمَّا مَاتَتْ فَاطِمَةُ(سلام الله علیها) قَامَ عَلَيْهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام); آن گاه که زهرا درگذشت، امیرالمؤمنین کنار جنازه اش ایستاد. وَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّي رَاضٍ عَنِ ابْنَةِ نَبِيِّكَ; اینطور دعا کرد: خدا! من از دختر پیغمبرت راضی هستم. اللَّهُمَّ إِنَّهَا قَدْ أُوحِشَتْ فَآنِسْهَا;؛ خدا! اکنون که فاطمه تنها شده، تو خودت همدم او باش. اللَّهُمَّ إِنَّهَا قَدْ هُجِرَتْ فَصِلهَا; خدایا! فاطمه جدا شد، ولی تو وصلش کن. آخرین جمله اش این است: اللَّهُمَّ إِنَّهَا قَدْ ظُلِمَتْ فَاحْكُمْ لَهَا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ;[14]خدایا! به فاطمه ستم شد، خودت دادِ او را بستان که تو بهترین دادستانی.

علی چه می;خواهد بگوید؟ یک ستم این بود که فدکش را غصب کردند. من سراغ آن نمی-روم. اما ستم بالاتر چه بود؟ من روایتی را نقل می کنم که از خود فاطمه(سلام الله علیها) نقل شده است. چند جمله را بیشتر نمی;گویم. التماس دعا دارم. می گوید: من پشت درب بودم. درب خانه;ام را آتش زدند؛ شعله آتش زبانه می کشید؛ وَ رَكَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ عَلَيَّ;؛ چنان لگدی به این درب نیم;سوخته زد که این درب روی من افتاد؛ وَ أَنَا حَامِلٌ;؛ در حالی که من باردار بودم؛ فَسَقَطْتُ لِوَجْهِي ;[15][15] با صورت به زمین خوردم... در این حال فاطمه دو نفر را صدا کرد. اوّل گفت: يَا أَبَتَاهْ يَا رَسُولَ اللَّهِ هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ ابْنَتِكَ ;؛ ای پدر، آیا با دخترت اینطور رفتار می;کنند؟ نفر دوم فضّه بود؛ گفت: آهِ يَا فِضَّةُ إِلَيْكِ فَخُذِينِي! فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْل;[16]فضه بیا، محسنم را کشتند...

آیت الله آقا مجتبی تهرانی


[1]. بحارالأنوار 9196

[2].من جلسات گذشته، در این سنوات به این روایات که الآن می خوانم، چندان اشاره ای نداشتم. ولی این ها را امشب عرض می کنم. چون ذیل آن می خواهم مطلبی را عرض کنم که قبلاً نگفته بودم.

[3].الكافي،ج 2،ص630.

[4].وسائل الشيعة،ج10،ص305.

[5].وسائل الشيعة،ج10،ص313 .

[6].که بعد ـ انشاء الله ـ من وارد می;شوم؛ جهت مأثوره; و غیرمأثوره;اش را هم داریم؛

[7].من سال گذشته دعاهای غیرمأثور را بحث کردم. مولا به او اجازه داده آنچه را که از امور مادی و معنوی از مولایش تقاضا دارد، البته با آن آداب و شروطی که من گذشته گفتم، این;ها را مطرح کند.

[8].الكافي488.

[9].من این را گذشته هم مطرح کرده بودم آن;هایی که اهل آن هستند مراجعه کنند به روایات.

[10].مستدرك الوسائل7421 .

[11].وسائل الشيعة10304 .

[12].فضائل الأشهرالثلاثة77 .

[13].وسائل الشيعة10304 .

[14].بحارالأنوار100256 .

[15].بحارالأنوار30349.

[16].بحارالأنوار30293.

Powered by TayaCMS
 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

نهج البلاغه فرهنگ نامه ای است بی مانند که متونش با یک دیگر همگون و همخوان اندو این مساله نشان از جریانات علمی، دانش های دینی و دنیایی این کتاب بزرگ دارد. مهم تر آن که چهره حقیقی، جایگاه و منزلت اهل بیت علیهم السلام را آن گونه که خدا و رسول خواسته است، می نمایاند و با بیش از ده ها عبارت، با صراحت و دلالتی روشن، موقعیت تاریخی امت و نقش آنان را در آینده نشان می دهد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʃ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(3)

اویس کریم؛ در کتاب المعجم الموضوعی لنهج البلاغه، با انتقاد از باب بندی های گذشته و ناقص دانستن آنها، مباحث نهج البلاغه را در 22 باب تقسیم نموده و هر یک چندین فصل دارد و هر فصلی دارای موضوعاتی است که مجموعاً 604 موضوع می شود. عناوین باب های آن چنین است: 1) العقل و العلم؛ 2) الاسلام و الایمان و الیقین و الشرک و الشک؛
Powered by TayaCMS