هجرت پیامبر اسلام از مکه به مدینه

هجرت پیامبر اسلام از مکه به مدینه

هجرت پیامبر اسلام از مکه به مدینه

پاسخ اجمالی

پاسخ تفصیلی

اما این که چرا مشرکان

اما این که چرا مشرکان بعد

هجرت پیامبر اسلام از مکه به مدینه

پاسخ اجمالی

هجرت پیامبر (ص) به دستور خدای متعال برای شکست نقشه شوم مشرکان مکه برای قتل پیامبر (ص) صورت گرفت. طبیعی است که این کار باید با رعایت تمام نکات امنیتی و در کمال اختفاء انجام می شد؛ زیرا حضرت مأمور بودند از راه های طبیعی و عادی فرمان الهی را عملی کنند بنابر این روشن است که اگر افراد زیادی همراه حضرت مهاجرت می کردند دشمنان متوجه شده و امکان موفقیت کامل پیامبر (ص) نبود.

همانطوری که مشرکان بعد از حرکت حضرت، با تمام امکانات خود به جستجو پرداختند، اما حضرت را نیافتند و بعد از ناامیدی به سراغ حضرت علی (ع) رفته و ایشان را مورد اذیت قرار دادند. البته عده زیادی از مسلمانان قبل از پیامبر، به مدینه هجرت کرده و جز عده معدودی از آنان، کسی در مکه نبود که آنان نیز از اذیت مشرکان در امان نماندند و اموال شان در مکه توقیف شد و پس از مهاجرت به مدینه در تنگنای فقر مالی بودند.

پاسخ تفصیلی

بر اثر دعوت پیامبر (ص) در ایام حج و فرصت های مناسب دیگر(1) بسیاری از مردم مدینه به سوی اسلام گرایش پیدا کرده و نفوذ اسلام در مدینه گسترش یافت.(2) پس از آنکه اسلام در میان مردم مدینه گسترش یافت قریش مکه احساس خطر کرده و بر فشارهای خود نسبت به مسلمانان افزودند، بگونه ای که سخت گیری آنان تا آن زمان بی سابقه بوده است(3) و از آنجایی که دو قبیله اوس و خزرج که جمعیت مدینه را تشکیل می دادند، جنگ های طولانی با هم داشتند، زمانی که پیامبر آنها را به دین حنیف اسلام دعوت نمود و بر آموزه های آسان دین و شخصیت ایشان آگاهی یافتند آن حضرت را برای خاتمه دادن به آن جنگ و نزاع شخصیت مناسبی یافتند.(4) به دنبال آن مسلمانان درخواست هجرت به مدینه کردند بگونه ای که در ماه ربیع الاول سال سیزدهم بعثت که مهاجرت پیامبر (ص) در آن ماه اتفاق افتاد در مکه از مسلمانان جز پیامبر (ص) و علی و ابوبکر و عده معدودی از مسلمانان بازداشت شده و یا بیمار و پیر، کس دیگری باقی نمانده بود.(5) خروج مسلمانان از مکه، مشرکان را به وحشت انداخت. زیرا آنان احساس کردند که اکنون جمعیتی از مسلمانان در یک شهر فراهم آمده و می توانند تهدیدی جدی برای آنان و کاروان های تجاریشان باشند، از این رو مصمم شدند تا درباره پیامبر که هنوز در مکه به سر می برد تصمیمی جدی بگیرند، آنان در این تصمیم گیری سه راه داشتند:

3. پیامبر (ص) را به قتل برسانند. در آغاز تصمیم کشتن رسول خدا را نداشته و تنها سخن از حبس یا اخراج وی بوده است که طبعاً این دو اقدام نمی توانست مشکل را حل کند؛ زیرا رفتن پیامبر (ص) از مکه می توانست جبهه یثرب را کاملاً آماده مقابله سازد و حبس وی نیز ممکن بود مسلمانان را تحریک بر نجات وی کند.(6)

لذا تصمیم بر قتل پیامبر (ص) گرفتند که بنا شد از تمام قبایل افرادی انتخاب شوند و شبانه به طور دستجمعی به خانه پیامبر (ص) یورش برده و پیامبر را به شهادت برسانند.(7)

فرشته وحی نازل گردید و پیامبر (ص) را از نقشه های شوم مشرکان آگاه ساخت که در قرآن این گونه به آن اشاره شده است :" (به خاطر بیاور) هنگامی را که کافران نقشه می کشیدند که تو را به زندان بیفکنند، یا به قتل برسانند، و یا (از مکّه) خارج سازند آنها چاره می اندیشیدند (و نقشه می کشیدند)، و خداوند هم تدبیر می کرد و خدا بهترین چاره جویان و تدبیرکنندگان است!"(8) پیامبر (ص) از طرف خدا مأمور شد آهنگ سفر نموده و به سوی مدینه حرکت کند، لازم بود هجرت بسیار مخفیانه و با رعایت کامل مسائل حفاظتی صورت گیرد تا پیامبر (ص) به سلامت وارد مدینه شوند زیرا بقای آئین نوپای اسلام در آن شرایط شدیداً وابسته به حیات آن حضرت بود به همین خاطر آن شب علی (ع) را در بستر خود به جای خود گذاشته تا در همان ابتدا کسی متوجه عدم حضور حضرتش در بستر نشده و حضرت بتواند قبل از هر گونه اطلاع دشمن از حلقه محاصره آنان خارج شود و خود به همراه ابوبکر به طرف مدینه هجرت نماید. (9) در صورتی که اگر پیامبر (ص) افراد زیادی را به همراه خود می برد ممکن بود آنان از جایگاه حضرت و هجرت او با خبر شده و در بین راه مدینه حضرت را به شهادت برسانند.

1- (6) سیره رسول خدا، ص 405.

2- (7) سیره ابن هشام، ج 1، ص 480 " 482.

3- (8) انفال،30: "وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرینَ"

4- (9) فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام (ص)، ص 194 " 198.

اما این که چرا مشرکان

بعد از هجرت پیامبر (ص) خاندان حضرت را اذیت نکرده اند باید گفت:

1. وقتی مشرکان متوجه شدند که پیامبر (ص) از مکه خارج شده و نقشه آنان نقش بر آب شده است به سوی علی (ع) یورش بردند و حضرت را به سوی مسجد الحرام کشیدند و پس از بازداشت و اذیت مختصری او را آزاد ساخته اند.(10)

2. مشرکان همه هدفشان کشتن شخص پیامبر (ص) بود، زیرا تنها از این راه بود که می توانستند به زعم خود اسلام را نابود سازند به همین خاطر در این مرحله با دیگران کاری نداشتند و خود را درگیر دیگران نکردند.(11)

اما این که چرا مشرکان بعد

از هجرت پیامبر (ص) مسلمانان را اذیت نکردند؟

اولا: بسیاری از مسلمانان قبل از هجرت پیامبر (ص) به مدینه هجرت کرده بودند و اصولا علت نقشه قتل پیامبر (ص) توسط قریش، هجرت مسلمانان به مدینه و انتشار اسلام در شهر مدینه بوده است.

ثانیا: مسلمانانی که از اهل مکه (قریش ) بودند اقوام و خویشان و نزدیکانی داشتند و همین پیوندهای خانوادگی در بسیاری موارد مانع اذیت و آزار مسلمانان می شد و مشرکین از ترس قبیله و طایفه فرد مسلمان، از اذیت و آزار او خود داری می کردند، اما با این حال مسلمانانی بعد از هجرت پیامبر (ص) در مکه باقی بودند که از آزار و اذیت مشرکان در امان نبودند تا جایی که اموال بسیاری از آنان از طرف مشرکان توقیف شد به گونه ای که این مسلمانان بعد از هجرت به مدینه در فقر شدیدی به سر می بردند و حتی تعدادی از آنان به نام (اصحاب صفه) نتوانستند در مدینه مکانی برای استراحت خود فراهم کنند و در مسجد به سر می بردند.

1- (10) پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ص 39.

2- (11) السیره الحلبیه، ج 2، ص 37. منبع : islamquest.net

بنابراین مشرکان بعد از هجرت پیامبر تا جایی که می توانستند مسلمانان را مورد اذیت و آزار قرار دادند.

پاورقی

  1. چرا پیامبر اسلام(ص) تنها هجرت کردند؟
  2. چرا مشرکان علی(ع) و اولاد پیامبر را بعد از هجرت آن حضرت نکشتند؟
  3. چرا بعد از هجرت، مشرکان دیگر مسلمانان را اذیت نکردند؟
  4. جعفریان، رسول، سیره رسول خدا، ص 374 " 375، دلیل ما، قم، 1382 ه ش.
  5. ابن سعد، طبقات الکبری، ج 3، ص 622.
  6. طبقات الکبری، ج 5، ص 225 " 226.
  7. ابن هشام، السیره النبویه، ج 2، ص 446 (با اندکی اضافات) .
  8. سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام (ص)، نشر مشعر، تیرماه 1378، ص 191.
  9. بگذارند تا پیامبر به مدینه هجرت کند
  10. پیامبر (ص) را حبس کنند
  11. پیامبر (ص) را به قتل برسانند. در آغاز تصمیم کشتن رسول خدا را نداشته و تنها سخن از حبس یا اخراج وی بوده است که طبعاً این دو اقدام نمی توانست مشکل را حل کند؛ زیرا رفتن پیامبر (ص) از مکه می توانست جبهه یثرب را کاملاً آماده مقابله سازد و حبس وی نیز ممکن بود مسلمانان را تحریک بر نجات وی کند.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.
 نص بر امامت در نهج البلاغه

نص بر امامت در نهج البلاغه

کجایند کسانى که به دروغ و از روى حسد- گمان مى کنند که آنان «راسخان در علمند نه ما» خداوند ما را بالا برده و آنها را پایین، به ما عنایت کرده و آنها را محروم ساخته است، ما را وارد کرده، و آنها را خارج؟! تنها به وسیله ما هدایت حاصل مى شود، و کورى و نادانى برطرف مى گردد، امامان از قریش اند امّا نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره، از بنى هاشم، جامه امامت جز بر تن آنان شایسته نیست و کسى غیر از آنان چنین شایستگى را ندارد
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
Powered by TayaCMS