پیامبر اسلام در قرآن با چه ویژگی هایی معرفی شده است؟

پیامبر اسلام در قرآن با چه ویژگی هایی معرفی شده است؟

پیامبر اسلام در قرآن با چه ویژگی هایی معرفی شده است؟

در این آیه صفات و ویژگی های گوناگون پیامبر را می توان ملاحظه کرد:

1. رسول و نبی

2. امّی

3. موعود تورات و انجیل

4. آمر به معروف و ناهی از منکر

5. طیبات را حلال و خبائث را حرام می گرداند.

6. بارهای سنگین را از دوش انسان بر می دارد.

7. زنجیر ها را از دست و پای اندیشه و فکر بشربازمی کند.

8. همراه او نوری نازل شده است.

9. عصمت:

10. شفاعت:

11. داشتن کوثر

12. خاتم بودن:

پیامبر اسلام در قرآن با چه ویژگی هایی معرفی شده است؟

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از نظر قرآن موصوف به صفات حمیده فراوانی است که در آیات مختلف به آنها اشاره شده است. ازجمله می توان به آیه 157 سوره اعراف اشاره کرد:

"الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراهِ وَ الْإِنْجیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون"همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر "امّی" پیروی می کنند پیامبری که صفاتش را، در تورات و انجیلی که نزدشان است، می یابند آنها را به معروف دستور می دهد، و از منکر باز می دارد أشیاء پاکیزه را برای آنها حلال می شمرد، و ناپاکی ها را تحریم می کند و بارهای سنگین، و زنجیرهایی را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر می دارد، پس کسانی که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آنان رستگارانند.(1)

در این آیه صفات و ویژگی های گوناگون پیامبر را می توان ملاحظه کرد:

1. رسول و نبی

اولین خصوصیتی که پیامبر اسلام را از سایر انسان ها متمایز می کند، رسالت و نبوت آن بزرگوار است. البته رسالت با نبوت متفاوت است. نبوت مقام آگاهی و اتصال به عالم بالاست که این اتصال سبب اخذ وحی می شود. ولی مقام رسالت مقام پیام رسانی و تبلیغ وحی است.

2. امّی

سومین وصفی که این آیه برای پیامبر بیان می کند، امی بودن اوست. امی به معنای بی سواد و مکتب نرفته و درس نخوانده است. این واژه در واقع منسوب به ام یعنی مادر است؛ یعنی کسی که به همان حالت مادرزادی و تعلیم نیافته باقی مانده است. پیامبر اسلام فردی تعلیم نیافته از جانب بشر بوده است؛ یعنی بشری او را تعلیم نداده است؛ ولی این مانع آن نیست که در مکتب الهی بر حقایق جهان دست یافته و از آنها آگاهی یافته باشد. علت اینکه او به وسیله بشری تعلیم ندیده بود، این است که اگر چنین کاری صورت می گرفت ،مخالفان می توانستند او را متهم کنند که تعالیمش را از استادانش فراگرفته است.

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد

3. موعود تورات و انجیل

چهارمین ویژگی آن حضرت این است که کتب آسمانی تورات و انجیل، رسالت آن حضرت را مژده داده اند.

4. آمر به معروف و ناهی از منکر

پیامبر گرامی اسلام(ص) برای اکمال رسالت خود اقدام به امر به معروف و نهی از منکر نمود و دلیل و فلسفه این کار را نجات جامعه از هلاکت معرفی نمود.

5. طیبات را حلال و خبائث را حرام می گرداند.

آموزه های اسلام مطابق با فطرت الهی انسان است و پیامبر بر اساس دستور خالق متعال طیبات را حلال و خبائث را حرام اعلام نمود. مطابق فطرت الهی انسان، نفس پاک بودن و طیب بودن، علت حلال بودن چیزی و نفس خبث چیزی، علت حرام بودن آن خواهد بود.

6. بارهای سنگین را از دوش انسان بر می دارد.

یکی دیگر از ویژگی های پیامبر طبق این آیه سبکبار کردن انسان است. مثلا در میان بنی اسرائیل، کار کردن در روز شنبه حرام بود و هنگامی که لباسشان نجس می شد باید آنرا قیچی می کردند و وظائف دیگری هم داشتندکه انجام آنها بسیار مشکل بود و بر دوش آنها سنگینی می کرد. پیامبر اسلام آمد و آن وظائف و بارهای سنگین را از دوش آنها برداشت و اعلام کرد: بعثت علی الشریعه السمحه و السهله و علی الشریعه السمحه الحنفیه البیضاء. یعنی دین اسلام، دین راحتی و آسانی و کرامت و بزرگواری است.

7. زنجیر ها را از دست و پای اندیشه و فکر بشربازمی کند.

اسلام دینی است که زنجیرهای عقاید خرافی و بی اساس را از دست و پای عقل انسان باز می کند و گستره عقلانیت و معنویت را در پیش دیدگان انسان می گشاید و او را به حیات معقول رهنمون می شود. در اینجا می توان به چند نمونه از برخورد قاطع پیامبر با مظاهر خرافی اشاره کرد:

1.در سن دو سالگی حلیمه براساس عقیده جاهلی گردنبندی را به گردن محمد(ص) آویخت تا او را از خطرات حفظ کند. اما محمد(ص) آنرا دور انداخت و گفت نگهبان من خدای من است.

2. در زمان فوت ابراهیم، فرزند پیامبر کسوف یا خسوف پیش آمد و مردم این حادثه را به دلیل ناراحتی پیامبر از فوت فرزندش دانستند. پیامبر(ص) وقتی این خبر را شنید بسیار ناراحت شد و فرمود که خسوف و کسوف سنت های الهی و ماه و خورشید آفریده خداست و این پدیده با درگذشت ابراهیم و سوگواری من ارتباط ندارد.(2)

8. همراه او نوری نازل شده است.

مقصود از نوری که همراه پیامبر نازل شده، قرآن کریم است و با این تعبیر خواسته بفهماند که قرآن کریم نوری است که راهی را که انسان باید برای رسیدن به کمال بپیماید روشن می سازد.(3)

در آیات دیگر قرآن نیز ویژگی های دیگری برای آن حضرت بیان شده که به دلیل حفظ اختصار تنها آنها را لیست می کنیم:

9. عصمت:

"وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ. لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ. ثمُ َّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ. فَمَا مِنکمُ مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِین"(4)

10. شفاعت:

"وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَهً لَکَ عَسی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً"(5)

11. داشتن کوثر

(خیر کثیر) و منظور از آن اولاد است که در سوره کوثر به این موضوع پرداخته شده است.

12. خاتم بودن:

"ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ کانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلیماً"(6). (7)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 نص بر امامت در نهج البلاغه

نص بر امامت در نهج البلاغه

کجایند کسانى که به دروغ و از روى حسد- گمان مى کنند که آنان «راسخان در علمند نه ما» خداوند ما را بالا برده و آنها را پایین، به ما عنایت کرده و آنها را محروم ساخته است، ما را وارد کرده، و آنها را خارج؟! تنها به وسیله ما هدایت حاصل مى شود، و کورى و نادانى برطرف مى گردد، امامان از قریش اند امّا نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره، از بنى هاشم، جامه امامت جز بر تن آنان شایسته نیست و کسى غیر از آنان چنین شایستگى را ندارد
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.
No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
Powered by TayaCMS