استراتژی زیبای امام صادق علیه السلام (منبر ده دقیقه ای)

استراتژی زیبای امام صادق علیه السلام (منبر ده دقیقه ای)

اشاره

الف. اصل تقیه

"شیعه در مورد تقیه به ادله چهارگانه استناد دارد.

صیانت از خود و عقائد خود:

ب. عدم تعادل رفتاری خلفای جور با امام

اشاره

استراتژی زیبای امام صادق علیه السلام امام جعفربن محمد علیهماالسلام در مواجهه با خلفای جور مخصوصا منصور عباسی دو نوع برخورد داشت که کاملا در مقابل هم بنظر می رسد.

1- گاهی با لحن نرم و بطور ملایم با وی سخن گفته و در مقام تبرئه خویش برآمده.

2- گاهی هم بی آنکه اقرار و اعترافی کند با شدت و تندی با آنان برخورد کرده است.

" امام در عین حالیکه در برخی موارد خیلی ملایم صحبت می کند؛ مثلا آنجا که به منصور می فرماید: به خدا سوگند من این کار را نکرده ام ؛ من پیر شده و ضعیف و ناتوان گشته ام؛ می خواهی مرا در برخی از زندانهایت باز داشت کن تا مرگ من فرا رسد که چندان دور نیست.

در مورد دیگر به منصور پیغام می فرستد: اگر دست از اذیت و آزار ما نکشی هر روز پنج نوبت تو را نفرین می کنم. ..." .

حقیقت این برخورد دوگانه آن هم از سوی امام معصوم با منصور چیست؟

و وظیفه امروزِ شیعیان امام صادق باید کدام شیوه رفتاری از این دو باشد؟

در این بحث به قدر توان و فرصت به این نکته پرداخته شده است؛ هر چند برای پاسخ این سئوال مجالی بیش از این نیاز است.(1)

الف. اصل تقیه

یکی از اصول مهم عقیدتی شیعه تقیه است.

شیخ مفید رحمه الله گوید:

"تقیّه، پنهان کردن حق و پوشاندن اعتقاد به حق و پنهانکاری با مخالفان حق و پشتیبانی کردن از آنان در آنچه ضرر دین و دنیا را در پی دارد. هرگاه به "ضرورت تقیّه" ظنّ قوی پیدا کنیم، تقیّه واجب است و هرگاه ندانیم یا ظنّ قوی نداشته باشیم که آشکار گردیدن و نمودن حق ضروری است، تقیّه واجب نیست.(2)

"شیعه در مورد تقیه به ادله چهارگانه استناد دارد.

از قرآن به عنوان نمونه: لا یتخذالمومنون الکافرین أولیاء... إلّا أن تتقوا منهم تقه...

افراد با ایمان نباید بجای مومنان کافران رادوست و سرپرست خود انتخاب کنند؛و هر کس چنین کند، هیچ رابطه ای با خدا ندارد؛ مگر اینکه از آنها تقیه کنید( و بخاطر هدفهای مهمتری کتمان نمائید).(3)

خدای تعالی مطابق این آیه اجازه می دهد که مومنان به هنگام خوف بر جان خود و در مورد تقیه و ترس از شر و آسیب کافران تظاهر به دوستی آنان کنند تا بدین وسیله از خطر برهند... عقل هم بطور قطع حکم می کند که انسان در مواقع خطر تا اندازه که می تواند باید جان و مالش را از خطر نابودی حفظ کند و خویشتن را از مهلکه نیندازد." (4)

امام جعفر صادق علیه السلام چون در فشار سیاسی عجیبی قرار داشتند و زیر ذره بین مأمورین حکومتی بسر می بردند در بسیاری از زمانها مجبور به تقیه می شدند. "تقیه در عصر امام جعفر صادق علیه السلام شروع نشده بلکه در روزگاران پیشتر هم وجود داشته است. حضرت امیرالمومنین علیه السلام بخش اعظم عمر خود را در تقیه گذرانده است." (5)

امام نه تنها عملا خود این سیره را داشتند که به شیعیان نیز توصیه می نمودند تا در برابر دستگاه جور تقیه نمایند. ایشان به یاران سفارش اکید داشتند که نه در گفتار و نه در رفتار عقیده خود را ابراز ننمایند.

صیانت از خود و عقائد خود:

"در دوران امامت امام صادق علیه السلام تنها در دهه سوم قرن هجری آزادی نسبی وجود داشت که حتی در همان دهه نیز فعالیت های آن حضرت و شیعیان تحت کنترل بود، اما پیش از آن در دوران امویان و پس از آن به وسیله منصور عباسی شدیدترین فشارها علیه شیعیان اعمال می شد به طوری که جرأت هر گونه ابراز وجودی از آنها سلب شده بود...اصحاب امام به منظور صیانت خود از گزند منصور مجبور بودند به طور کامل تقیه نموده و مواظب باشند تا کوچکترین بی احتیاطی از آنان سر نزند... تأکیدهای مکرر امام صادق علیه السلام بر تقیه خود دلیل آشکاری بر وجود چنین فشار سیاسی بود. خطر هجوم بر شیعه چنان نزدیک بود که امام برای حفظ آنان ترک تقیه را مساوی ترک نماز اعلام فرمود؛ از جمله امام به معلّی بن خُنیس که به دست حاکمان زمان خود کشته شد؛ فرمود: یا معلّی! اکتم امرنا و لا تذعه...

ای معلا! اسرار ما را پنهان بدار و آن را به همه کس نگو خداوند کسی را که اسرار ما را پنهان داشته و آن را برملا نسازد، در دنیا عزیز می دارد. به هر حال روایاتی وجود دارد حاکی از این که شدت فشار به قدری بود که حتی شیعیان بدون اعتنا به همدیگر از کنار هم رد می شدند. در روایت دیگری درباره جاسوسان ابوجعفر منصور آمده: منصور در مدینه جاسوسانی داشت و آنها کسانی را که با شیعیان جعفر رفت و آمد داشتند گردن می زدند. (6)

با توجه به نقل این روایات در جایی که حکومت وقت به شیعیان بلکه آنان که با شیعیان در ارتباط بودند هر چند خود شیعه نبودند اینگونه در خطر بودند تکلیف رهبر و امام شیعیان روشن است.

ب. عدم تعادل رفتاری خلفای جور با امام

این عدم تعادل روحی بویژه درمورد منصور وارد شده است."منصور هر چند که به نام خلیفه و سلطان بر سرزمینهای اسلامی پنجه انداخته است ولی خود می داند که صاحب بر حق این مقام، حضرت جعفر صادق علیه السلام است که دارای هر نوع فضیلتی می باشد و نیز می داند که اگر امام جعفر صادق علیه السلام بخواهد برای به دست آوردن حکومت به پا خیزد، او را توان مقاومت و ایستادگی در برابر امام نیست، از این رو می بینیم گاهی از تندگوئی ها و طعنه های امام چشم می پوشد چون نمی خواهد به نزاع و مشاجره ادامه دهد تا سرانجام امام تصمیم به مقاومت و مبارزه جدی بگیرد. اما شدت علاقه منصور به حکومت و سلطنت که چشم او را کور و گوشش را کر کرده بود گاهی او را وا می داشت که نسبت به امام اهانت و اسائه ادب کند و حتی قصد ریختن خون آن حضرت را نماید. بنابراین هنگامی که امام احساس می کرد موقعیت نخستین است حق را به کمال و تمام آشکار می کرد. ولی موقعی که می دید منصور سر مست حکومت و جاه و مقام است برای دفع خطر و پیشگیری از تجاوزات او نرمش نشان می داد." (7)

پاورقی

  1. صفحاتی از زندگانی امام جعفر صادق علیه السلام، علامه مظفر، ترجمه سید ابراهیم سیدعلوی،انتشارات قلم، چاپ اول، ص189
  2. شرح عقائد الصدوق، شیخ مفید، ص 241
  3. آیه 28 سوره آل عمران، ترجمه آیت الله مکارم
  4. صفحاتی از زندگانی امام صادق، مظفر،ص154 و155
  5. همان،ص156
  6. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه،صص359 و 360
  7. صفحاتی از زندگانی امام صادق، مظفر،ص189 و190

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
 براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
 بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
 براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.
Powered by TayaCMS