تحلیل رفتار سیاسی حضرت زهرا (سلام الله علیها)

تحلیل رفتار سیاسی حضرت زهرا (سلام الله علیها)

تحلیل رفتار سیاسی حضرت زهرا (سلام الله علیها)

تصرف معصوم

سرآغاز حادثه

بررسی آفاق یک فعل

میثاق عاشورا

لایه های مختلف حادثه عاشورا

میثاق ائمه

آثار عاشورا در دنیا

عبودیت، عمیق ترین لایه عاشورا

نگاه عرفانی به عاشورا

چهره عرفانی حادثه

ابلیس در عاشورا

نقطه مقابل عاشورا

اصل خیرات

دشمنانی از شیاطین انس و جن

درگیری بین حق و باطل

پیروزی مقدس رسول الله

فعل معصوم، مکمل فعل معصوم های دیگر

بهره مندی ما از افعال معصومین علیهم السلام

حضور فاطمه زهرا سلام الله علیها در عوالم خلقت

تحلیل رفتار سیاسی حضرت زهرا (سلام الله علیها)

جغرافیای فعل او کجاست؟ یعنی در کدام عوالم تصرف می کند؟

این تابع شخصیت اوست. آیا فقط در عالم حس حضور دارد و در عالم دنیا تصرف می کند یا این که این تصرف فراگیر است که غیر از عالم دنیا، عوالم دیگری را هم تحت پوشش قرار می دهد؟

در باب معصومین علیهم السلام این از مطالب دقیق است که آنها تصرفشان فقط تصرف در عالم دنیا نیست که مثل ما در عالم دنیا تصرف داریم. فعل آن ها در عوالم بالا حضور دارد. آن ها از عالم انوار تا عالم ارواح تا عالم اشباح تا عوالم متعدد دیگر تصرف دارند، یک تصرف فراگیرست. بنابراین، شناخت افقی که در آن افق معصوم تصرف می کند، در تحلیل فعل او بسیار مؤثر است. وقتی آثار فعل معصوم را می خواهیم شناسایی کنیم، باز تابع همین امر است.

تصرف معصوم

نکته دیگری که باید به آن دقت بکنیم، این است که این فعل از کجا آغاز شده است. آیا تصرف معصوم از همین دنیا آغاز می شود و موضوع این تصرف محیط اجتماعی است.تو این شرایط باید چکار بکند یا این که مقصود کاری که انجام می دهد، از عالم قبل از این دنیا شروع شده است. او با خدای خودش قبل از این عوالم و قبل از این که عالم خلقت به وجود بیاید و قبل از این که نظام خلقت شکل بگیرد، میثاق بسته است.

سرآغاز حادثه

سرآغاز این حادثه کجاست و سرانجامش کجاست؟ آیا این کاری که معصوم انجام می دهد، پایان همان نقطه حیات معصومین است؟ به عنوان مثال سیدالشهدا علیه السلام که حادثه عاشورا را به پا کرد، آیا این حادثه در عاشورا تمام شد یا تازه آغاز یک فعل است؟ شروع کار از عاشورا و سقیفه نبود و در عاشورا کار حضرت تمام نشد، بلکه از قبل از عوالم دنیا و قبل از آن که دنیا شروع شود و تا عالم برزخ و قیامت و بعد از قیامت هم ادامه دارد. یک فعلی در حوزه دنیاست و یک فعلی هم در حوزه عوالم مختلف است.

بررسی آفاق یک فعل

یک فعلی است که عمرش به درازای عمر خلقت است. تحلیل این فعل متفاوت است.ما چگونه می خواهیم تصور معصوم را بررسی و تحلیل کنیم. این هم یکی از پیش نیازهای ما در تحلیل فعل معصوم است که آفاق این فعل و تصرف را بشناسیم. آیا این تصرف فقط در چارچوب دنیاست یا در عوالم مختلف است.

میثاق عاشورا

اگر انسان گفت سیدالشهدا میثاق عاشورا را از عالم ذر و قبل از عالم ذر بسته، پس ماجرا از آنجا آغاز شده و تا قیامت و بعد از قیامت ظهور پیدا می کند. در ایام الله آثار عاشورا ظهور پیدا می کند. در عصر ظهور و رجعت و در روز قیامت، آثار عاشورا به چشم می آید. اگر عاشورا را در این وسعت ببینید، تحلیلش متفاوت خواهد بود تا این که عاشورا را منحصر به سال 61 هجری بدانیم.

لایه های مختلف حادثه عاشورا

نکته سومی که باز باید به آن دقت کرد، حادثه ای است که معصوم آن را اداره می کند. این حادثه لایه های مختلفی دارد. یک لایه این حادثه، جنبه ولایت معصوم بر عوالم مختلف است. معصوم دارد اعمال ولایت می کند. از موضع ولایتی که دارد، نسبت به عوالم، از جمله عالم انسان تصرف می کند و به معماری آن می پردازد.

یک لایه عمیق تری هم حادثه عاشورا یا افعال معصومین و ابتلائات معصومین و تصرفات آنها و موضع گیری هایشان دارد و آن این است که باطن همه این افعال به ارتباط بین معصوم و خدای متعال باز می گردد، یعنی اصلی ترین چهره افعال معصومین و تصرفات معصومین در عوالم و ولایت آن ها نسبت به عوالم تولی خود آن ها به ولایت الهی است. خود آن ها در محبت الهی غرق اند. در عبودیت و بندگی غرق اند و همه آن چه انجام می دهند، چهره باطنی و عمیق ترین لایه رابطه عبودیت آن ها با خدای متعال است. در شعاع این عبودیت و بندگی است که رسالت شکل می گیرد و عالم را اداره و اعمال ولایت می کنند.

میثاق ائمه

یکی از عمیق ترین لایه هایی که ما در این تحلیل باید مورد توجه قرار بدهیم، میثاقی است که بین این عباد الهی و بندگان خدا و این عباد مکرم خدا با خدای متعال بوده است. چه میثاقی بین آن ها و خدا بوده و چه نوع بندگی ای داشتند؟ چه محبتی است بین آن ها و خدای متعال؟ در واقع آ ن چه در این گونه حوادث اتفاق می افتد، نوعی ابراز عبودیت و بندگی و محبت و دلدادگی و شیفتگی نسبت به خدای متعال است و این چهره حادثه نباید مورد غفلت قرار بگیرد. به عنوان نمونه در حادثه عاشورا عمیق ترین لایه این حادثه امری است که بین سیدالشهدا و خدای متعال می گذرد.

آثار عاشورا در دنیا

شما امروز آثار عاشورای حضرت را در حال شکوفا شدن می بینید، ولی عمیق ترین لایه حادثه آن فعل نیست، بلکه ارتباط باطنی سیدالشهدا با خدای متعال است و عمیق ترین پیامد و اثر عاشورا، ضیافتی است که خدای متعال برای سیدالشهدا برپا کرده، نه شفاعت سیدالشهدا نسبت به عوالم.

عبودیت، عمیق ترین لایه عاشورا

این نکته درست است که سیدالشهدا علیه السلام از بستر عاشورا دارند دستگیری می کنند، نه فقط به ما کمک می کنند که عالم ملائکه و عالم جن و بالاتر و از همه عوالم تا پایین ترین عوالم، همه مرهون امام حسین علیه السلام هستند، ولی همه حادثه عاشورا جنبه شفاعت و دستگیری نیست، بلکه عمیق ترین لایه های این حادثه عبودیتی است که در باطن عالم دارد اتفاق می افتد و در شعاع آن بندگی و عبودیت و اخلاص نسبت به خدای متعال است.

نگاه عرفانی به عاشورا

این شفاعت از شعاع ضیافتی است که خدای متعال برای سیدالشهدا در نظر گرفته است. باید در ماجرای معصومین از این لایه باطنی حادثه که اخلاص آنها در عبودیت و بندگی آنهاست نسبت به خدای متعال، غافل نباشید. هرگاه ما فعل معصوم را تحلیل می کنیم، این چهره از فعل نباید مورد غفلت قرار بگیرد. در عین حال توجه به این چهره باطنی فعل نباید جنبه سیاسی فعل را بپوشاند. گاهی نگاه ما نگاه عرفانی به حادثه می شود.

چهره عرفانی حادثه

اصلاً نباید جنبه های تصرف معصوم را در عالم نادیده بگیریم. گاهی نگاه ما به حادثه عاشورا، نگاهی سیاسی است و آن لایه باطنی تر حادثه که چهره عرفانی حادثه است، نادیده گرفته می شود. هر دو لایه را باید با هم مورد توجه قرار داد. بنابراین در تحلیل فعل معصومین باید همه ابعاد این فعل را با هم ببینیم تا بتوانیم این فعل را تحلیل بکنیم.

ابلیس در عاشورا

چهارمین نکته ای که در تحلیل فعل معصومین باید بر آن دقت داشت و تأکید کرد تا مورد توجه قرار بگیرد، این است که اگر معصوم علیه السلام درگیری داشته، باید به آن توجه کنیم که لایه های این درگیری چیست؟ یکی از نکاتی هم که باید مورد توجه قرار بگیرد، دشمنی است که در مقابل آن هاست. آن دشمن کیست؟

آفاق تصرف دشمن کجاست؟ اگر انسان ظرفیت دشمن را خوب نشناسد، دشمنی او را خوب نشناسد، نمی فهمد معصوم چه می کرد؟ اگر انسان خیال کند حداکثر امام حسین علیه السلام با یزید و ابن زیاد روبه رو بوده، هرگز نمی تواند خوب عاشورا را تحلیل کند. وقتی انسان خوب می تواند عاشورا را تحلیل کند که گستردگی فعل امام حسین علیه السلام را ببیند و عمق صف آرایی جبهه مقابل را بنگرد. یعنی ببیند روز عاشورا، ابلیس با تمام جنود تاریخی اش مقابل رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم ایستاد.

نقطه مقابل عاشورا

یک طرف چنین شخصیت های فوق العاده ای صف آرایی کردند. آن طرف کیست؟ ابن زیاد است. نقطه مقابل آن ها شخصیت های عادی نیستند. محور اقامه کفر و ضلالت در تاریخ اند. در روایات آمده است: "نَحْنُ أَصْلُ کُلِّ خَیْرٍ وَ مِنْ فُرُوعِنَا کُلُّ بِرٍّ فَمِنَ الْبِرِّ التَّوْحِیدُ وَ الصَّلَاهُ وَ الصِّیَامُ وَ کَظْمُ الْغَیْظِ وَ الْعَفْوُ عَنِ الْمُسِی ءِ وَ رَحْمَهُ الْفَقِیرِ وَ تَعَهُّدُ الْجَارِ وَ الْإِقْرَارُ بِالْفَضْلِ لِأَهْلِهِ وَ عَدُوُّنَا أَصْلُ کُلِّ شَرٍّ وَ مِنْ فُرُوعِهِمْ کُلُّ قَبِیحٍ وَ فَاحِشَهٍ".(1)

اصل خیرات

اصل همه خیرات ائمه هستند. "إِنْ ذُکِرَ الْخَیْرُ کُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاهُ".(2)همه خیر نیز به آن ها بازمی گردد. نقطه مقابلشان هم دشمنی بود که در مقابل آن هاست.یک دشمن عادی نیست. آن دشمن، ریشه همه شرارت ها و بدی هاست. همه زشتی های عالم به آن ها برمی گردد.

دشمنانی از شیاطین انس و جن

خدای متعال در قرآن می فرماید ما برای هر پیغمبری، دشمنانی از شیاطین انس و جن قرار دادیم. آن دشمنی که در مقابل انبیا ظهور و بروز پیدا می کند، ظرفیت تقابل و درگیری و جنگ با آن ها را دارد، و الا اگر این ظرفیت را نداشت که میدان جنگ و معرکه درست نمی شد. چرا خدای متعال این میدان درگیری و جهاد و جنگ را بین حق و باطل فراهم کرده است؟ چه نتیجه ای در عالم دارد.

درگیری بین حق و باطل

خدای متعال درگیری بین حق و باطل را بر اساس حکمتی راه انداخته است. برای جدا شدن صفوف از هم دیگر است، برای این است که صف بندی ها در عالم اختیار مشخص بشود.اگر در میدان، درگیری و جنگی است، اگر برای وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بناست دشمنی در این نظام خلقت فرض بشود، آن دشمن باید ظرفیت تقابل و درگیری را داشته باشد. معنی ندارد موجودی که چنین ظرفیتی را ندارد، وارد میدان بشود.

پیروزی مقدس رسول الله

در پایان پیروزی با کدام یک است؟ بی تردید پیروزی با وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم است و همه بساط باطل در عالم جمع می شود. لذا آن هایی که در مقابل وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم صف آرایی کردند، شخصیت هایی هستند که سابقه هزاران ساله دارند و حاضرند کشته شوند و خون بدهند. این ها آدم های معمولی نیستند.

فعل معصوم، مکمل فعل معصوم های دیگر

این موارد به صورت حلقات یک رشته بهم پیوسته هستند. شما یک حلقه را جدا از حلقه های دیگر نمی توانید ببینید. یعنی تصرفی که وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم کردند، کاملاً در ارتباط با فعل امیرالمومنین علیه السلام است و باز فعل ایشان هماهنگ با فعل فاطمه زهرا سلام الله علیها است و فعل ائمه بعد، تا وجود مقدس امام زمان عجّل الها تعالی فرجه الشریف ، همه سنگ بناهای یک ساختمان اند. ابعاد و پایه های یک بنا هستند. تحلیل این ها بدون در نظر گرفتن سایر ابعاد تحلیل ممکن نیست. شما اگر بخواهید یک توجیه کاملی داشته باشید، باید همه را با هم و این حلقه ها را در یک اتصال ببینید. این فعلی که معصوم انجام می دهد، مکمل فعل معصوم قبلی و حلقه پیوند بین آن افعال و معصومین بعدی است. هم فعل های قبلی را کامل می کند و هم سنگ بنایی برای آیندگان است. بنابراین، تحلیل جامع فعل معصومین علیهم السلام تحلیلی است که مجموعه این تصرفات را به صورت حلقات یک نظام پیوسته و صفحات یک کتاب جامع می بیند. اگر شما سنگ بنایی را بدون پایه هایش و اهداف بعدی آن ببینید، گاهی قابل تحلیل نیست.

بهره مندی ما از افعال معصومین علیهم السلام

نکته دیگر نحوه بهره مندی ما از افعال معصومین علیهم السلام است. سیدالشهدا علیه السلام در تاریخ تصرف، و عاشورا را به پا کردند. حالا ما در قبال حادثه عاشورا چه تکلیفی داریم؟ صدیقه طاهره سلام الله علیها با تمام وجود در مقابل جبهه نفاق ایستاد و این جبهه را در یک محاصره تاریخی قرار داد و بی تردید آن ها را محکوم به شکست کرد.ما چگونه می توانیم از کار این شخصیت بزرگ برخوردار شویم؟ نحوه بهره مندی ما چگونه است؟ به تعبیر دیگر، ما در قبال این فداکاری معصوم چه مسئولیتی داریم؟ سیدالشهداء علیه السلام خونش را داد و امیرالمومنین علیه السلام در مقابل جبهه باطل ایستاد، ما در قبال او چه وظیفه ای داریم؟ ما چگونه می توانیم از فعل او بهره مند شویم؟

آیا ما هم می توانیم از این سفره برخوردار شویم یا این سفره ای است که برای آنها گستراندند؟ آیا ما راهی به آنجا نداریم؟ سیدالشهدا علیه السلام می فرماید:"یَأَیَّتهُا النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّهُ،ارْجِعِی إِلیَ رَبِّکِ رَاضِیَهً مَّرْضِیَّه".(3)روایاتی که ناظر به مقامات اهل بیت علیهم السلام است، ناظر به عوالم مختلف آنهاست.نکته ای که بعضی از بزرگان فرمودند این است که عوالم مختلف اهل بیت علیه السلام هستند و همه ناظر به یک عالم نیست. در بعضی روایات دارد که خلقت انوار اهل بیت علیهم السلام قبل از خلقت عرش و لوح و قلم و امثال این هاست. در بعضی روایات دیگر هست که انوار آن ها در ساق عرش است. این دو روایات قابل جمع نیست، در حالی که اگر دقت کنید هر روایت ناظر به حضور و وجود آن ها در عالمی از عوالم است. آن ها اول مخلوق اند و بر اساس بعضی نقل ها سابق بر خلقت اند. آن ها در عالم امر هم حضور داشتند و بعد در همه عوالم خلقت هم حضور دارند. از عالم ارواح و اشباح تا عالم طبیعت، آیات و روایات ناظر به مقامات آن ها در عوالم مختلف است.

حضور فاطمه زهرا سلام الله علیها در عوالم خلقت

فاطمه زهرا سلام الله علیها یکی از شخصیت هایی است که در همه عوالم خلقت حضور دارد، از عالم انوار تا پایین. این روایت شریف به عنوان نمونه در کافی شریف در باب مولد النبی صلی الله علیه و آله و سلم هست. روایت را از وجود مقدس امام جواد علیه السلام نقل می کند. محمد بن سنان به امام جواد علیه السلام عرض کرد: شیعیان شما اختلاف کردند نسبت به درجات و مقامات شما و این یک اختلافی است که وجود داشته است و بعدها هم وجود خواهد داشت. درجات معرفت انسان ها یکسان نیست، لذا به ما هم دستور به مدارا دادند. گفتند: درجات پایین تر را تحمل کنید و بیش از فهمشان برایشان باز نکنید. درجات مختلف بوده و هست و خواهد بود.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
 براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
 بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
Powered by TayaCMS