حکمت 293 نهج البلاغه : احتیاط در فرستادن پیک ها و نامه ها

حکمت 293 نهج البلاغه : احتیاط در فرستادن پیک ها و نامه ها

متن اصلی حکمت 293 نهج البلاغه

موضوع حکمت 293 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 293 نهج البلاغه

293 وَ قَالَ عليه السلام رَسُولُكَ تَرْجُمَانُ عَقْلِكَ وَ كِتَابُكَ أَبْلَغُ مَا يَنْطِقُ عَنْكَ

موضوع حکمت 293 نهج البلاغه

حكمت 301

احتياط در فرستادن پيك ها و نامه ها

ترجمه مرحوم فیض

293- امام عليه السّلام (در باره پيام فرستادن) فرموده است 1- پيامبر تو (براى ديگرى) عقل ترا بيان ميكند (پس بايد زيرك و دانا باشد تا بتواند مراد ترا با الفاظ شيرين و سخن رسا بفهماند) 2- و نامه تو رساتر چيزى است كه از جانبت سخن مى گويد (مانند زبان تو است و چون پيام برنده نيست كه شايد كم و زيادة بگويد و باعث گرفتارى و تباهى گردد).

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1231)

ترجمه مرحوم شهیدی

301 [و فرمود:] فرستاده تو ميزان خرد تو را رساند و نامه ات رساتر چيزى است كه از سوى تو سخن راند.

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 415)

شرح ابن میثم

285- و قال عليه السّلام:

رَسُولُكَ تَرْجُمَانُ عَقْلِكَ- وَ كِتَابُكَ أَبْلَغُ مَا يَنْطِقُ عَنْكَ

المعنى

استعار للرسول لفظ الترجمان للعقل باعتبار أنّه ينبى ء عنه، و أمّا أنّ الكتاب أبلغ من ينطق عن صاحبه فلضبط مراده فيه دون لسان الرسول لأنّه ربّما لم يؤدّ الرسالة على وجهها سهوا أو لغرض فيقع الخلل بسبب ذلك حتّى ربّما كان فيها هلاك المرسل.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 396)

ترجمه شرح ابن میثم

285- امام (ع) فرمود:

رَ سُولُكَ تَرْجُمَانُ عَقْلِكَ- وَ كِتَابُكَ أَبْلَغُ مَا يَنْطِقُ عَنْكَ

ترجمه

«پيام رسان تو بيانگر عقل تو است، و نامه ات رساترين چيزى است كه از جانب تو سخن مى گويد».

شرح

لفظ «الترجمان للعقل» را براى «رسول» استعاره آورده است براى اين كه رسول از جانب [پيام دهنده ] خبر مى رساند و امّا اين كه نامه رساترين چيزى است كه از طرف صاحبش سخن مى گويد، از آن جهت است كه مقصود صاحب خود را ضبط مى كند بر خلاف زبان پيام رسان، كه بسا از روى اشتباه يا به عمد پيام را آن چنان كه بايد نمى رساند، و از اين رو اشكالى پيش مى آيد كه حتّى ممكن است باعث هلاكت فرستنده پيام شود.

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 670 و 671)

شرح مرحوم مغنیه

301- رسولك ترجمان عقلك، و كتابك أبلغ ما ينطق عنك.

المعنى

ان فعل الإنسان و سلوكه أقوى في الدلالة على عقله و مشاعره من كلامه، و إرسال كتابه مع رسول يختاره يجمع بين دلالة الفعل بالاختيار، و بين دلالة القول و أسلوبه الذي ينم عن شخصية الكاتب. و الملاحظ أن نقّاد الأدب في هذا العصر يحللون شخصية الكاتب في ضوء أسلوبه حيث لا يمكن ضبط الأسلوب بقواعد محددة، لأنه يختلف و يتعدد بتعدد طبيعة الكاتب و بديهته.

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 398)

شرح شیخ عباس قمی

130- رسولك ترجمان عقلك، و كتابك أبلغ ما ينطق عنك.«» قالوا في المثل: الرسول على قدر المرسل.«» و قال الشاعر:«»

تخيّر إذا ما كنت في الأمر مرسلا فمبلغ آراء الرجال رسولها

و روّ و فكّر في الكتاب فإنّما

بأطراف أقلام الرجال عقولها

و أمّا أنّ الكتاب أبلغ من ينطق عنه فلضبط مراده فيه دون لسان الرسول، لأنّه ربّما لم يؤدّ الرسالة على وجهها سهوا أو لغرض، فيقع الخلل بسبب ذلك، و ربّما قد يكون فيه هلاك المرسل.

( . شرح حکم نهج البلاغه، ، ص109و110)

شرح منهاج البراعة خویی

(290) و قال عليه السّلام: رسولك ترجمان عقلك، و كتابك أبلغ ما ينطق بك [عنك ].

المعنى

من أهمّ الامور انتخاب الرّسول و المبلّغ في إنجاح المطالب و إنجاز المارب و قد نبّه عليه السّلام إلى أنّ الرّسول لا بدّ و أن يقرب من المرسل في التعقل و الأدب لئلا يخلّ بما ارسل في طلبه، و قد اهتمّ زعماء الشعوب و رؤساء البلاد بانتخاب السفراء و الرّسل من خاصّة ذوي الألباب.

و لمّا امر النبيّ صلّى اللَّه عليه و آله بارسال آيات من صدر سورة التوبة إلى المشركين بعث بها أبا بكر و لم يلبث أن استردّها منه بأمر من ربّ العالمين مخاطبا بأنّه لا يبلغها إلّا أنت أو رجل من أهل بيتك فأخذها منه و أمر بها عليّ بن أبي طالب عليه الصلاة و السلام و أمّا الكتاب فأمره أهمّ، لأنّه لسان المرسل بعينه و ينطق عنه بلسان قلمه حيث لا يبلغه لسان فمه.

الترجمة

فرمود: فرستاده تو مترجم خرد تو است، و نامه ات رساترين گوينده تو است.

  • فرستاده ات ترجمان خرد بودنامه گويا ز تو خوب و بد

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 392 و 393)

شرح لاهیجی

(337) و قال (- ع- ) رسولك ترجمان عقلك و كتابك ابلغ من ينطق عنك يعنى و گفت (- ع- ) كه فرستاده تو از براى پيام بردن بيان كننده دانش تو است يعنى بايد دانشمند باشد تا ظاهر شود دانشمندى تو و نامه تو رساننده تر است پيام تو را از كسى كه سخن گويد از جانب تو

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 319 و 320)

شرح ابن ابی الحدید

307: رَسُولُكَ تَرْجُمَانُ عَقْلِكَ- وَ كِتَابُكَ أَبْلَغُ مَا يَنْطِقُ عَنْكَ قالوا في المثل الرسول على قدر المرسل- و قيل أيضا رسولك أنت إلا أنه إنسان آخر- و قال الشاعر-

تخير إذا ما كنت في الأمر مرسلا فمبلغ آراء الرجال رسولها

و رو و فكر في الكتاب فإنما

بأطراف أقلام الرجال عقولها

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 19، ص 207)

شرح نهج البلاغه منظوم

[292] و قال عليه السّلام:

رسولك ترجمان عقلك، و كتابك أبلغ ما ينطق عنك.

ترجمه

فرستاده تو مترجم هوش و شخصيّت تو است، و نامه ات رساتر چيزى است كه از طرف تو سخن مى گويد (پس بايد فرستاده تو شخص زيرك و نامه ات بسوى اشخاص فصيح و محكم باشد تا منزلت تو نزد ديگرى استوارتر گردد) شاعر گويد:

تخيّر إذا ما كنت فى الأمر مرسلا مبلّغ آراء الرّجال رسولها

و ردّ و فكّر فى الكتاب فإنّما

بأطراف أقلام الرّجال عقولها

نظم

  • فرستى گر بسوى كس رسولىببايد باشد او ذات العقولى
  • چو آغاز سخن را لب گشايدبرايت باز هر بسته نمايد
  • حريفت زان رسول اندازه گيردشرايط را بدلخواهت پذيرد
  • و گر روزى قلم را تيز كردىز مشكت صفحه عطر آميز كردى
  • نوشتى نامه بهر عزيزىجواهر بايدت برنامه ريزى
  • چو خواند نامه ات را يارت از هوشدهانش را كنى سرچشمه نوش
  • بسا شد از رسول از خرد كم اساس قتل يك كشور فراهم
  • ز يك نامه كه بنويسد خردمندجهانى را رهاند از بدو بند
  • خردمندان كه خوش رأى و قياسند به پيك و نامه مقياست شناسند

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10، صفحه ی 79)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
 براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.

پر بازدیدترین ها

 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
Powered by TayaCMS