حکمت 89 نهج البلاغه : راه درمان روان

حکمت 89 نهج البلاغه : راه درمان روان

متن اصلی حکمت 89 نهج البلاغه

موضوع حکمت 89 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 89 نهج البلاغه

89 وَ قَالَ عليه السلام إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكَمِ

موضوع حکمت 89 نهج البلاغه

راه درمان روان (روانكاوى، روانشناسى بالينى)

(علمى، اخلاقى)

ترجمه مرحوم فیض

89- امام عليه السّلام (در باره بستوه نيامدن از علم و دانش) فرموده است

1- اين دلها (از فكر و انديشه در يك موضوع) بستوه آمده خسته ميشوند (بجهت يكنواخت بودن اجزاء آن با يكديگر) چنانكه بدنها و تن ها (از خوردن يك خورش و كار يك رنگ انجام دادن) بستوه آمده خسته ميشوند، پس براى (رفع خستگى) آن دلها حكمتها و دانشهاى تازه و شگفت آور (كه بآنها لذّت و خوشى مى برند مانند سخنان گوناگون پيشوايان دين و دانشمندان) را بطلبيد (تا در كسب حكمت و بدست آوردن دانش كوشش داشته خسته نشويد).

( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1127)

ترجمه مرحوم شهیدی

91 [و فرمود:] اين دلها همچون تن ها به ستوه آيد، پس براى- آسايش- آن

سخنان گزيده حكمت را بجوئيد- از هر جا كه بايد-

( ترجمه مرحوم شهیدی، ص 374 و 375)

شرح ابن میثم

84- و قال عليه السّلام:

إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ- فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكَمِ

المعنى

النفوس قد يقع لها انصراف عن العلم الواحد و ملال للنظر فيه بسبب مشابهة بعض أجزائه لبعض فإذا اطّلعت النفس على بعضه قاست ما لم تعلم منه على ما علمت و لم يكن الباقي عندها من الغريب لتلتذّ به و تدوم على النظر فيه، و لمّا كان ذلك الملال و الانصراف غير محمود لها أمر بطلب طرائف الحكمة لها. و أراد لطايفها و غرايبها المعجبة للنفس اللذيذة لها لتكون أبدا في اكتساب الحكمة و التذاذ في انتقالها من بعض غرائبها إلى بعض و أراد بالحكمة الحكمة العمليّة و أقسامها أو أعمّ منها.

( شرح ابن میثم، ج 5 ص 286 و 287)

ترجمه شرح ابن میثم

84- امام (ع) فرمود:

إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ- فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكَمِ

ترجمه

«اين دلها نيز همانند بدنها خسته و افسرده مى شوند، بنا بر اين در جستجوى حكمتهاى تازه براى آنها باشيد».

شرح

گاهى نفوس انسانى از يك نوع علم و دانش زده مى شوند، و به دليل يك نواختى مطالب آن از نگرش در آن افسرده مى گردند. وقتى كه بر بخشى از مطالب آن آگاهى يابند قسمتهاى ديگر را نيز با آن مقايسه مى كنند و اين قسمت بر ايشان تازگى ندارد تا لذّتبخش باشد و توجه به آن را ادامه بخشد، از طرفى چون حالت افسردگى و زدگى براى نفس آدمى ناپسند است، امام (ع) امر فرموده است تا حكمتهاى تازه براى نفس بجويند. مقصود، حكمتهاى تازه و شگفت آور براى نفس است كه لذّت آور باشد به حدّى كه هميشه دنبال دانش و بهره گيرى از مطالب گوناگون برآيد. مقصود امام (ع) از حكمت، حكمت عملى و اقسام مختلف آن و يا شامل همه اينهاست.

( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 485 و 486)

شرح مرحوم مغنیه

89- إنّ هذه القلوب تملّ كما تملّ الأبدان، فابتغوا لها طرائف الحكم.

المعنى

كل ما في الطبيعة من روعة و جمال هو من حكمة اللّه الخالدة التي أعطت الكون و الانسان ما أعطت، و لا تنحصر الحكمة بخصوص الأمثال و الكلمات القصار في مدح الزهد و التقوى كما فهم ابن أبي الحديد و غيره من الشارحين، لأن الإمام أراد بالحكم هنا ما يذهب عن القلب الملل و السأم، و عليه فمطلع الفجر و حدائق الزهر و الصفصاف على ضفاف النهر، و كل ما فيه عظمة الإعجاز الإلهي، و يرضي النفس و يوقظ فيها الحياة و الأمل- فهو من الحكمة، و علينا أن ننشده و نتمتع به كلما أحسسنا بالتعب و الفتور ليعود الينا النشاط و الأمل، و نستأنف الجهاد و النضال.

( فی ضلال نهج البلاغه، ج 4 ص 270)

شرح شیخ عباس قمی

21 - إنّ هذه القلوب تملّ كما تملّ الأبدان، فابتغوا لها طرائف الحكم [الحكمة- خ ل ]. النفوس قد يقع لها انصراف عن العلم الواحد و ملال للنظر فيه بسبب مشابهة بعض أجزائه لبعض، فإذا اطلعت النفس على بعضه قاست ما لم تعلم منه على ما علمت و لم يكن الباقي عندها من الغريب لتلتذّ به و تدوم النظر فيه، أو المراد أنّ القلوب تملّ من الأنظار العقليّة، في البراهين الكلاميّة على التوحيد و العدل، فعند ذلك فابتغوا لها طرائف الحكمة، أي الأمثال الحكميّة الراجعة إلى الحكمة العملية، مثل مدح الصبر، و الشجاعة، و الزهد، و العفّة، و ذمّ الغضب، و الشهوة، و الهوى، و ما يرجع إلى سياسة الإنسان نفسه، و ولده، و منزله، و صديقه، و نحو ذلك.

( شرح حکم نهج البلاغه شیخ عباس قمی، ص 42 و 43)

شرح منهاج البراعة خویی

الثامنة و الثمانون من حكمه عليه السّلام

(88) و قال عليه السّلام: إنّ هذه القلوب تملّ كما تملّ الأبدان فابتغوا لها طرائف الحكم.

اللغة

(ملّ) يملّ ملالة عن الشي ء: سئمه و ضجر منه (الطريف) ج: طرف: الغريب النادر من الثمر و نحوه.. الحديث النادر المستحسن، إلى أن قال: الطريفة ج: طرائف مؤنث الطريف.

الاعراب

كما تملّ الأبدان: لفظة ما، مصدرية و الجملة في محلّ المفعول المطلق النوعي لقوله: تملّ.

المعنى

سرّ التقدّم في جميع نواحي الحيات، و كسب المعالي و الحسنات، هو نشاط القلب و توجّهه نحو كلّ مقصد من المقاصد، فاذا نشط القلب ينفخ في كلّ القوى روح الانبعاث، و في كلّ العضلات و الأعضاء روح التحرك و العمل، و إذا كسل و ملّ يتوقّف معمل وجود الإنسان عن الحركة و لا يقدر على أيّ عمل.

و قد توجّه أنظار أهل الصنعة و سائر حوائج الحيات الذى هذا السّر و دبّروا لإحياء نشاط العمّال و الجيوش تدبيرات متنوّعة، و اهتمّوا بالألعاب الرياضية، و حازت الصنائع الظريفة في المجتمع الإنساني محلا رفيعا، و ذهب الناس باختلاف مذاهبهم و أحوالهم في هذا الميدان كلّ مذهب.

فأشار عليه السّلام إلى هذا الموضوع و حدّد التوجّه إلى ما ينشط القلوب بما لا يفسدها من الفنون التافهة: كالموسيقي و المسكرات و الألعاب الدنسة، و حصرها في الحكم الطّريفة، و المقصود منها ما كانت مفيدة و معقولة لا تمسّ بكرامة الإنسان و شرفه العقلاني كالسبق و الرماية المشروعين، و المزاح المتعادل، و المعاشرة مع الأصدقاء و الأحباب، و اشتغال بالملذّات المباحة و نحو ذلك.

الترجمة

دلها خسته شوند بمانند تن ها، شما را بايد كه حكمتهاى تازه و دلنشين براى آنها بجوئيد.

  • دل شود خسته و فرسوده چه تن از كارش حكمتى تازه بياور كه بكاهد بارش

( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) ج 21 ص138و139)

شرح لاهیجی

(11 5) و قال عليه السّلام انّ هذه القلوب تملّ كما تملّ الابدان فابتغوا لها طرائف الحكمة يعنى و گفت (- ع- ) كه بتحقيق كه اين دلها ملول و خسته مى گردند مانند ملول شدن بدنها پس طلب كنيد از براى انها نو پديد امدهاى حكمت را يعنى تجديد كنيد انحاء حكمت را

( شرح نهج البلاغه (لاهیجی) ص 299)

شرح ابن ابی الحدید

89: إِ نَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ- فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكْمَةِ لو قال إنها تمل كما تمل الأبدان فأحمضوا- كما نقل عن غيره- لحمل ذلك على أنه أراد نقلها إلى الفكاهات- و الأخبار و الأشعار- و لكنه لم يقل ذلك- و لكن قال فابتغوا لها طرائف الحكمة- فوجب أن يحمل كلامه ع- على أنه أراد أن القلوب تمل من الأنظار العقلية- في البراهين الكلامية على التوحيد و العدل- فابتغوا لها عند ملالها طرائف الحكمة- أي الأمثال الحكمية الراجعة إلى الحكمة الخلقية- كما نحن ذاكروه في كثير من فصول هذا الباب- مثل مدح الصبر و الشجاعة و الزهد و العفة- و ذم الغضب و الشهوة و الهوى- و ما يرجع إلى سياسة الإنسان نفسه و ولده- و منزله و صديقه و سلطانه و نحو ذلك- فإن هذا علم آخر و فن آخر- لا تحتاج القلوب فيه إلى فكر و استنباط- فتتعب و تكل بترادف النظر و التأمل عليها- و فيه أيضا لذة عظيمة للنفس- . و قد جاء في إجمام النفس كثير- . قال بعضهم روحوا القلوب برواتع الذكر- .

و عن سلمان الفارسي أنا أحتسب نومتي كما أحتسب قومتي

- و قال عمر بن عبد العزيز إن نفسي راحلتي- إن كلفتها فوق طاقتها انقطعت بي- . و قال بعضهم روحوا الأذهان كما تروحوا الأبدان- . و قال أردشير بن بابك- إن للآذان مجة و للقلوب ملة- ففرقوا بين الحكمتين بلهو يكن ذلك استجماما

( شرح نهج البلاغة(ابن أبي الحديد)، ج 18 ، صفحه ى 246-247)

شرح نهج البلاغه منظوم

[91] و قال عليه السّلام:

إنّ هذه القاوب تملّ كما تملّ الأبدان فابتغوا لها طرائف الحكم.

ترجمه

همان طور كه تنها از كار خسته ميشوند، دلها همين طور ملول و مانده مى گردند، در اين هنگام براى آنها حكمتهاى تازه را بجوئيد (و با دانشى ديگرشان از خستگى برهانيد).

نظم

  • بعلمى گر كه انسان بود مسئولبه تحصيلش گه و بيكاه مشغول
  • چنان كز كار گيرد تن كسالتچنين از علم گيرد دل ملالت
  • چو خواهى خستگى از دل گذارىببايد و بعلمى ديگر آرى
  • كنى در گلشنى ديگر تفرّجز رنگارنگ گلها در تبهّج
  • گه از بوى گل تاريخ شومست گهى با شعر دلكش باش پيوست
  • بده نيرو بجان گاه از احاديثكه از پيغمبر آن باشد مواريث
  • نظر بنماى در تفسير و اخبار به تحقيقات و تدقيقات اخيار
  • معطّر چون از آنها شد دماعتمنوّر گشت مصباح و چراغت
  • بدان دانش كه بودى اوّل انباز بدان برگرد و دفتر كن بدان باز

( شرح نهج البلاغه منظوم، ج 9 ص108)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
 براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.

پر بازدیدترین ها

 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟
 براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
Powered by TayaCMS