دوران باز سازى شخصيت فرزند

دوران باز سازى شخصيت فرزند

1- برچيدن زمينه فساد و انحراف در فرزندان

يكى از مهمترين و مشكلترين وظايف اخلاقى پدران اين است كه زمينه هاى انحراف و فساد اخلاق را در فرزندان خود از بين ببرند، زيرا هيچ آتشى سوزنده تر از فساد اخلاقى وانحراف يك محيط سالم را متلاشى نمى سازد و از بين نمى برد.

و از آنجايى كه زمينه فساد و انحراف در همگان وجود دارد و فرزندان به دليل كم تجربگى و ناآگاهى و روحيه خاص نوجوانى و جوانى پيوسته در آستانه لغزش و انحراف هستند. پدران و مادران آگاه و هوشمند بايد بكوشند موانع زندگى سالم را از پيش پاى آنها بردارند و نگذارند فطرتهاى پاك و دست نخورده فرزندان به رذايل اخلاقى و مفاسد اجتماعى آلوده گردد. بدين منظور علاوه بر اينكه بايد از امور گوناگون و بخصوص مشكلات جسمى و روحى و نيازهاى فرزندان آگاه باشند بلكه حقيقتا چنان رفتارهاى ارشادى و تربيتى و سعه صدر خوبى داشته باشند تا دوست و همدم كودكان و نوجوانان تلقى شوند و آنان هيچ گونه جدايى بين خود و والدين احساس نكنند و مشكلات خود را پيش از آنكه خسارتى جسمى و روحى ببار آيد با والدين خود رد ميان بگذارند و در صدد گره گشايى برآيند. طبيعى است كه والدين هم بايد از مطالعه كتابهاى تربيتى و اخلاقى مربوطه غافل نمانند و هميشه چند قدم جلوتر از نيازهاى جارى فرزندان حركت كنند و پشتيبان و پناهگاه واقعى نونهالان زندگى خود باشند.

اكنون به برخى از باريك بينى هاى تربيتى اسلام در جهت اهداف ياد شده اشاره مى شود.

الف - جداسازى محل خواب و اجازه گرفتن براى ورود

يكى از مسائل تربيتى ظريف و مهمى كه گاهى مورد بى توجهى خانواده ها قرار مى گيرد مساءله اجازه گرفتن فرزندان از پدر و مادر به هنگام ورود به اطاق شخصى آنها مى باشد.

فرزند در دوران كودكى در كنار پدر و مادر به سر مى برد و احساس مى كند محدوديتى براى بسيارى از كارها ندارد و چون انس والفت و وابستگى زيادى بين او و والدين وجود دارد ميل دارد بى اجازه به اتاق آنها برود و در كنار آنها بماند، اما بتدريج بايد تمرين داده شوند و عادت كنند كه در اتاق خاص خود بخوابند و براى رفتن به اتاق والدين اجازه بگيرند. طبيعى است كه اين كار بايد با ملايمت صورت گيرد و والدين با تقويت احساس استقلال روانى و عزت نفس كودكان و تمرين دادن آنها به اين كار پيش بروند، به طورى كه پيش از آنكه به سن بلوغ برسند به الزامى بودن اين امر پى ببرند.

اين يك درس بسيار مهم اخلاقى است كه اگر رعايت شود، كودكان پاك و عفيف رشد مى كنند. قرآن مجيد مى فرمايد: يا اءيها الذين آمنوا ليستاءذنكم الذين ملكت اءيمانكم والذين لم يبلغوا الحلم منكم ثلاث مرات من قبل صلاة الفجر و حين تضعون ثيابكم من الظهيره و من بعد صلاة العشاء ثلاث عورات لكم . ليس عليكم و لاعليهم جناح بعدهن ... و اذا بلغ الاءطفال منكم الحلم فليستاءذنوا كما استاءذن الذين من قبلهم كذلك يبين الله لكم آياته والله عليم حكيم .(نور/58)

اى كسانيكه ايمان آورده ايد بايد بردگان شما و همچنين كودكانتان كه به حد بلوغ نرسيده اند (براى ورود به اتاق شما) در سه وقت از شما اجازه بگيرند: قبل از نماز فجر و در نيمروز هنگاميكه لباسهاى (معمولى ) خود را بيرون مى آوريد و بعد از نماز عشاء. اين سه وقت خصوصى شما است اما بعد از اين سه وقت گناهى بر شما و بر آنها نيست (كه بدون اجازه وارد شوند) اينگونه خداوند آيات را بر شما تبيين مى كند و خداوند عالم و حكيم است .

و هنگاميكه كودكان شما به سن بلوغ رسند بايد اجازه بگيرند همان گونه كه اشخاصى كه پيش از آنها بودند اجازه مى گرفتند، اين چنين خداوند آياتش ‍ را بر شما تبيين مى كند و خداوند علم و حكيم است . در تفسير نمونه در ذيل آيه آمده است :

((اين يك نوع ادب اسلامى است هر چند متاءسفانه امرووز كمتر رعايت مى شود و با اينكه قرآن صريحا آن را در آيات فوق بيان كرده است ، در نوشته ها و سخنرانيها و بيان احكام نيز كمتر ديده مى شود كه پيرامون اين حكم اسلامى و فلسفه آن بحث شود و معلوم نيست به چه دليل اين حكم قطعى قرآن مورد غفلت و بى توجهى قرار گرفته ؟!

گر چه ظاهر آيه وجوب رعايت اين حكم است حتى اگر فرضا آن را مستحب بدانيم باز بايد از آن سخن گفته شود و جزئيات آن مورد بحث قرار گيرد.

برخلاف آنچه بعضى از ساده انديشان فكر مى كنند كه كودكان از اين مسائل سر در نمى آورند و خدمتكاران نيز در اين امور باريك نمى شوند. ثابت شده كه كودكان (تا چه رسد به بزرگسالان ) روى اين مساءله فوق العاده حساسيت دارند وگاه مى شود سهل انگارى پدران و مادران و برخورد كودكان به منظره هايى كه نمى بايست ببينند سرچشمه انحرافات اخلاقى و گاه بيماريهاى روانى شده است .))

از آيه مورد بحث استفاده مى شود كه اتاق خواب والدين بايد جداى از اتاق خواب فرزندان باشد. زيرا اجازه گرفتن براى ورود به اتاق پدر و مادر معناى ديگرى جز اين ندارد كه آنها در اتاق جداگانه اى بخوابند. ضرورى تلقى كردن اين امر از انحرافات جنسى كه ممكن است كودكان در آينده بدان آلوده شوند جلوگيرى خواهد كرد.

روايات مربوط به مساءله جداسازى محل خواب فرزندان به چند دسته تقسيم مى شوند.

دسته اول : سن جداسازى را مطرح مى كند. و دسته دوم : به جدا كردن خوابگاه پسر و دختر اشاره دارد. و دسته سوم : جداسازى محل خواب دختران را از يكديگر بيان مى كند. دسته چهارم به جداسازى بين كودكان مميز و زنان اشاره كرده است .

دسته اول : رواياتى هستند به سن كودكان اشاره دارند برخى از آنها سن شش ‍ سالگى و برخى سن هفت سالگى و دسته سوم سن ده سالگى را مطرح كرده اند.

1- روى انه يفرق بين الصبيان فى المضاجع بست سنين .(من لایحضره االفقیه ج 3 ص436) روايت شده كه كودكان شش ساله را در خوابگاهها از هم جدا سازيد.

2- پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: اذا بلغ اولادكم سبع سنين ففرقوا بين مضاجعهم .

اگر فرزندان شما به سن هفت سالگى رسيدند خوابگاه آنها را از يكديگر جدا سازيد.

3- عن جعفر بن محمد عن آبائه (عليه السلام ) قال : يفرق بين الصبيان و النساء فى المضاجع اذا بلغوا عشر سنين .(وسائل الشیعه ،ج21،ص461)

خوابگاه كودكان ده ساله را از زنان جدا كنيد.

دسته دوم : صدوق به سند خود از عبدالله بن ميمون از اما صادق (عليه السلام ) از پدرانش از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت كرده كه فرمود: الصبى و الصبيه ... يفرق بينهم فى المضاجع لعشر سنين (من لایحضره الفقیه ج3 ص437)

خوابگاه پسر و دختر ده ساله را از هم جدا كنيد.

دسته سوم : جداسازى بين دختران است . امام صادق (عليه السلام ) از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت كرده كه فرمود: والصبيه والصبيه يفرق بينهما فى المضاجع لعشر سنين .(وسائل الشیعه ،ج20،ص231)

خوابگاه دختران ده ساله را از هم جدا سازيد.

دسته چهارم : جداسازى كودكان و زنان است و همچنان كه در روايات دسته اول به آن اشاره شد، بايد خوابگاه كودكان ده ساله از زنان جدا شود.

ب - از بين بردن زمينه عاق والدين

پيامبر بزرگوار اسلام ضمن سفارشى به على - عليه السلام - فرمود: يا على لعن الله والدين حملا ولدهما على عقوقهما، يا على يلزم الوالدين من عقوق ولدهما مايلزم الولد لهما من عقوقهما.(من لایحضره ج4 ص372)

اى على : خدا لعنت كند پدر و مادرى را كه فرزندانشان را به عاق كردن خويش وادار نمايند، اى على همان گونه كه فرزند عاق والدين مى شود، والدين نيز متقابلا (در صورت عدم رعايت وطايف خود) عاق فرزندان خود بخواهند شد. در اينجا تذكر چند نكته لازم به نظر مى رسد.

اول : عاق به فرزندى گفته مى شود كه از فرمان پدر و مادر سرپيچى نمايد و يا نسبت به آنان نامهربانى و بدرفتارى كند و بدين وسيله اسباب ناراحتى واذيت انها را فراهم كند.

دوم : عاق والدين يكى از گناهان كبيره است و اگر شخص عاق شده موجبات رضايت والدين را فراهم نكند بدون شك در روز قيامت سرنوشت بدى در انتظار او خواهد بود.

سوم : بر خلاف تصوربرخى كه مى پندارند فقط اولاد عاق والدين مى شوند، اين روايت مى گويد بين فرزنان و والدين حقوق و تكاليف متقابلى حكمفرماست و هر دو نسبت به هم وظايفى دارند و در صورت كوتاهى در عمل كردن به اين وظايف ، فرزندان همان اندازه خطاكار تلقى مى شوند كه والدين . پس همچنان كه عاق والدين مطرح است عكس آن نيز مطرح مى باشد. از اين رو شايسته است كه اولياى محترم بخوبى به مسؤ وليتهاى خاص خويش آگاه و عامل باشند و احترام متقابلى بين خود و فرزند ايجاد كنند كه به طور طبيعى فرزندان نيز احساس وظيفه كنند و زمينه اى براى عاق والدين وجود نداشته باشد.

يكى از مواردى كه زمينه ساز عاق والدين است ، اين است كه مهربانى و نرمش والدينن شكل افراطى به خود بگيرد و حريم خاص پدر و مادر به وسيله فرزند شكسته شود و والدين به دست خود اسباب بى احترامى خويش را فراهم كنند.

امام حسن عسكرى - عليه السلام - مى فرمايد: جراءه الولد على والده فى صغره تدعوا الى العقوق فى كبره .(تحف العقول ص489)

جراءت و جسارت پيدا كردن فرزند بر پدر در كودكى او را در بزرگى به عاق والدين و نافرمانى آنها وادار خواهد كرد.

ج - پرهيز از غذاى حرام

از ديگر مواردى كه بى ترديد در از بين بردن زمينه فساد و انحراف فرزندان نقش اساسى دارد، دور نگاه داشتن فرزندان از خوردن اموال حرام است .

در اين باب به دو نكته كه در روايات مطرح است اشاره مى كنيم .

1- گاهى اصل چيزى حرام است ، از اين رو خوراندنش به فرزندم نيز حرام مى باشد؛ مثل شراب . عجلان گويد: قلت لابى عبد الله : المولود يولد فنسقيه الخمر؟ فقال لهم : لا. من سقى مولودا مسكرا سقاه الله من الحميم و ان غفر له .(وسائل الشیعه ج25 ،ص308)

به امام صادق (عليه السلام ) عرض كردم : چون نوزاد به دنيا مى آيد به او شراب مى خورانيم . حضرت فرمود: چنين كارى نكنيد، هر كس به نوزاد چيز مست كننده بدهد خداوند از آب جوشان (جهنم ) به او مى خوراند، گر چه مورد آمرزش و عفو هم قرار گيرد.

2- و گاهى خود آن چيز ذاتا حرام نيست ولى به دلايلى خوردنش حرام مى باشد. همانند اينكه كسى به يك مهمانى دعوت مى شود و فرد ديگرى جز او مورد دعوت نيست با اين حال او فرزند خود را نيز بى اذن و نظر ميزبان به همراه مى بد. در اينجا چون ميزبان آمادگى پذيرايى از فرزند او را نداشته و پيش بينى هاى لازم را نكرده ، چه بسا كه مورد اذيت قرار گيرد و اسباب آبروريزى او پيش ديگران فراهم آيد. از اين رو چنين كارى مجاز نيست . كه در آن ناخشنودى خدا و خلق او نهفته است .

سكونى از اما صادق (عليه السلام ) روايت كند كه فرمود: اذا دعى اءحدكم الى طعام فلا يتبعن ولده فانه ان فعل اءكل حراما و دخل عاصيا.(وسائل الشیعه ج 24 ص234)

اگر كسى از شما (به تنهايى ) به غذايى دعوت شد هيچگاه فرزند خود را همراهش نبرد، و اگر چنين كند هم حرام خوارى كرده و هم اينكه به حال گناه و عصيان به خانه ميزبان داخل شده است .

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
 براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
 بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
Powered by TayaCMS