شاخصهاى موفقيت سخنرانى‏

شاخصهاى موفقيت سخنرانى‏

اهداف این درس:

شاخصهاي سخنراني مطلوب

پرسش نامه

فصل سوم: شاخصهاى موفقيت سخنرانى

  1. شاخصهاي سخنراني مطلوب
  2. نشانه های سخنرانی نامطلوب

درس ششم

اهداف این درس:

  1. رسيدن به درك روشن تري از سخنراني خوب و مطلوب؛
  2. پيدا كردن توان اجمالي براي نقد و بررسي سخنرانيها
  3. شناخت برخي شاخصهاي يك سخنراني مطلوب.<

شاخصهاي سخنراني مطلوب

با تعریف سخنرانی دینی، بیان اهداف و تأثیرات آن و نیز توضیح برخی از انواع تقسیمات سخنرانی، آشنایی مختصري با این روش تبلیغی پیدا کردیم. در این درس تلاش می کنیم با بیان شاخصه های یک سخنرانی مطلوب، به درک روشن تری از سخنرانی خوب برسیم.

همچنین شناخت شاخصهای سخنرانی مطلوب و پس از آن، شاخصهای سخنرانی نامطلوب به ما کمک می کند تا بتوانیم سخنرانیها را نقد کنیم. البته در اینجا فقط شاخصهای مطلوبیت را بیان می کنیم و راههای رسیدن به آنها را به جای خود وا می گذاریم.

در همین جا اين نکته را متذکر می شویم که معمولا همه وجوه مطلوبیت در یک سخنرانی جمع نمی شود و همین که بعضی از آنها وجود داشته باشد، سخنرانی را می توان مطلوب نامید.

بعضی از وجوه مطلوبیت، در هنگام سخنراني، و بعضي بعد از آن ديده مي شود. از ويژگيهاي مهم سخنراني مطلوب آنست كه در سه حوزه انديشه، احساس و علايق، و رفتار مخاطب تأثيرگذار باشد، از اينرو بايد وجوه مطلوبيت را در اين سه حوزه بررسي كرد.

الف) آگاهی و انديشه مخاطب

در حوزه آگاهی و انديشه مخاطب، وجود برخی نشانه ها، علامت موفقیت و تأثيرگذاري سخنرانی است که به برخی از آنها اشاره مي شود.

1. انگيزه پى گيرى مطلب

سخنران موفق، كسى است كه بتواند از ابتدا در مخاطبان خود انگيزه پى گيرى مطالب را ايجاد كند تا آنان با انگيزه و علاقه به دنبال شنيدن مطالب بعدى او باشند. همچنين اين انگيزه، آنان را به شنيدن سخنرانيهاي ديگر نيز ترغيب كند. انگيزه پي گيري مطلب باعث توجه شنوندگان به مباحث، و در نتيجه فهم و درك بيشتر آنان مي شود.

2. تمركز بخشيدن به انديشه مخاطب

هم براى اقناع انديشه مخاطبان و هم براى تحريك احساس در آنان، لازم است انديشه و فكر آنها بر روى موضوع بحث متمركز شود. منظور از تمرکز، اوج توجه و دقت، هنگام شنیدن سخن است. هرگاه سخنران، قدرت تمركز بخشيدن به ذهن و انديشه مخاطبان خود داشته باشد، از تأثيرگذارى بالاترى برخوردار است.

3. برانگيختن اعجاب مخاطب

برانگیختن اعجاب مخاطب، باعث جلب توجه او و در نتیجه، دقت براي فهم مطلب می شود. به تعجب واداشتن مخاطب، ممكن است به سبب نحوه اداى سخن و يا محتوايى باشد كه بيان مى شود.

4. فهم و اقناع مخاطب

يكى از هدفهاى اساسى سخنرانى، ايجاد فكر و انديشه در مخاطبان و قانع كردن و متقاعد ساختن آنان دربارۀ مباحث مطرح شده است. سخنورى كه نتواند مخاطبان خود را قانع كرده، مطالب را به گونه اى بيان كند كه به خوبی بفهمند و از او بپذیرند، توفيق چندانی ندارد. با استفاده از استدلال و برهان، مستند ساختن مطالب نقلی، ورود و خروج مناسب، و چینشهای خاص، مي توان به اقناع اندیشه پرداخته، فهم بهتر مطالب را تسهيل كرد.

5. ماندگارى پيام

برخی سخنوران فقط می توانند به گونه ای سخن بگویند که شنوندگان آنها، مطالب را به خوبی فرا بگیرند؛ اما بعضی دیگر، چنان مباحث خود را ارائه می کنند که مخاطبان می توانند پس از ياد گرفتن مطالب تا مدت زیادی آنها را به یاد داشته باشند. پيام اصلى سخنرانى بايد در ذهن مخاطب باقى مانده و به گونه اى نقش شده باشد كه به زودى از ذهن او خارج نشود.

ماندگارى پيام و قابليت تبيين آن بيشتر به حوزه انديشه مخاطب مرتبط است؛ اگر چه احساس او نيز در آن دخالت دارد. در اين زمينه، رويكرد اساسى سخنران، براي ماندگارى پيام بايد به چينش و صورت بندى مناسب مطالب، اعم از: ترتيب، تقديم، تأخير و استفاده از اسلوبهاى مناسب معطوف شود.

دسته بندى و جمع بندی مناسب، به ويژه اگر با استفاده از جملات خاص مثل: كلمات قصار، جملات ويژه استفهاميه و شرطيه[1] و ... صورت گیرد، می تواند پیام را در ذهن شنونده ماندگار کند.

6. قابليت بيان

سخنران توانا به گونه اى مطالب خود را به مخاطب منتقل مى كند كه او بتواند مطالب فراگرفته را براى ديگران بازگو كند. توانایی مخاطب برای بیان مطالب، همیشه و برای هر نوع مطلبی مناسب نیست؛ ولی به طور عمده، پیامهای سخنرانی، عمومی است و هرچه بیشتر توسعه یابد، مطلوب تر است. قابلیت بیان، ممکن است به دو صورت بروز و ظهور کند: یکی اینکه مخاطب، عین بعضی از عبارات شنیده را بازگو می کند و دیگر اینکه برداشت خود را به دیگران انتقال می دهد که هر دو صورت مطلوب می باشد.

دسته بندى مناسب، روانى مطالب، درخور فهم بودن پيام سخنرانى، و تکرار جمله های کلیدی بحث، نقش بسزايى در قابليت بيان دارد.

7. ايجاد روحيه مطالعه، تحقيق و تفكر

با ایجاد روحیه مطالعه و پژوهش در مخاطبان دربارۀ موضوع سخنرانی، توفیقات و برکات بیشتری به دست مي آيد و درک مخاطب از مرز مباحث مطرح شده در سخنرانی بالاتر مي رود.

در صورتى كه سخنران با ايجاد سؤالات جديد، لازم و قابل درك براى مخاطب، ذهن او را به اين سو حركت دهد كه جواب سؤال مطرح شده را بايد بدانم و ندانستن آن را براى خود عيب بداند، به سوى مطالعه، تحقيق و تفكر دربارة موضوع بحث كشيده مى شود.

همچنین توصیه به مطالعه و نشان دادن بعضی فواید آن، تشويق به پژوهش و انديشه، معرفى منابع لازم و درخور فهم مخاطب در سخنرانى، تعريف خاص از بعضى كتابهاى مفيد و ناتمام گذاشتن بررسی و نتیجه گیری بحث و حواله دادن آن به تفکر و تأمل مخاطب - در صورتی که باعث ایجاد شبهه نشود – می تواند مخاطب را به مطالعه و تحقیق سوق دهد.

ب) احساسات و علايق مخاطب

مشخصه هایی در حوزه احساسات و علايق مخاطب برای مطلوب بودن سخنرانی، قابل توجه است که مهم ترین آنها را بررسی می کنیم.

1. تحريك عواطف انسانى و علايق معنوى

محبت به فرزند، محبت به هم وطن و هم نوع - كه در بعضى موارد، صحيح و لازم است - محصول عواطف انسانى؛ و حس پرستش و ميل به نيكى، از جمله علايق معنوى است.

تحریک عواطف انسانی - تا آنجا که دین دستور داده است - و ایجاد فضای معنوی در جلسه سخنرانی و روح و روان مخاطبان، از نشانه های توفیق در سخنرانی و مطلوب بودن آن است. حالات معنوی که در جلسات سخنرانی حاصل می شود باعث تقویت ایمان و باورهای دینی مردم شده، اصلی ترین عامل شیرینی محافل مذهبی است. تحریک علایق معنوی باعث محبّت الهی، احساس مهربان بودن خدا، احساس ندامت از گناهان، تمایل به تکامل معنوی و تقرب الی الله و ... می شود و انسانها را به سوی بندگی و اطاعت خداوند راغب می كند.

ایمان قوی و حالات خوش معنوی سخنران و آمادگی شنوندگان، تأثیر بسزایی در ایجاد فضای معنوی دارد. البته در کنار آنها، رعایت اصول علمی سخنرانی و تخصص در اجرای هنرمندانه آن نیز می تواند یاریگر مبلّغ دینی باشد.

2. ايجاد علاقه مندى به موضوع بحث يا مجموعه گفتار

برخى مخاطبان، علاقه اى به شنيدن بعضى موضوعات ندارند؛ گرچه آن موضوعات، نياز فورى آنها باشد. عده اى از آنان نيز، گرچه در جلسه سخنرانى به هر دليل حاضر شده اند، اما حوصله و انگيزه اى براى شنيدن مباحث نداشته، وجود سخنران و سخنرانى را ملال آور مى دانند. سخنران موفق، علاوه بر ایجاد انگیزه براي استماع سخنان خود در ابتدای سخنرانی، می کوشد تا از راههای ممکن، مخاطبان را به موضوع و مجموعه گفتار خويش علاقه مند سازد و خاطره خوشی از آن موضوع در ذهن شنوندگان باقی گذارد.

3. ارضاى حس زيباگرايى

انسانها زيبايى را دوست داشته، به صورت طبيعى به سوى آن گرايش دارند و همان گونه كه از خانه، مدرسه، اداره، درخت و باغ زيبا خوششان مى آيد، از سخن زيبا نيز لذت مى برند. زیبایی سخن، باعث تأثیرگذاری بیشتر در مخاطب است؛ به حدی که گاهی نقصهای سخنرانی را نمی بیند. به صورت طبيعى، زمانى يك سخنرانى موفق است كه هم ظاهر آن با رعایت فصاحت، بلاغت و قواعد و صناعات بیان و بدیع آراسته شده باشد، و هم از محتوایی كه ارضا كننده زيبايي است مثل بیان زیباییها برخوردار باشد و بتواند حس زيباگرايى مخاطبان را ارضا كند.

4. ارضاى حس نوگرايى و نوجويى بشر

همه انسانها از وسايل، اشيا، نوشته ها و گفته هاى نو لذت مى برند و حس نوجويى آنان را به نو كردن زندگى سوق مى دهد؛ از اين رو انتظار دارند كه سخنران مذهبى نيز سخن نو بگويد.البته منظور از نوگرايى لزوما اين نيست كه محتواى جديدى ارائه شود؛ بلكه می توان همان محتواى دينی را كه در گذشته بيان مى شد، در قالبها، دسته بنديها و تحليلهاى نو ارائه کرد و با ادبیات و تعابیر تازه، زاویه دید جدید و یا مثالها و مصادیق جديد، آنها را بیان کرد و توضیح داد. البته بیان نکته های تازه و قابل استفاده از متون کهن نیز باعث ارضای حس نوگرایی می شود.

5. ایجاد انتظار برای جلسات بعد

یکی از نشانه های کمال و مطلوب بودن سخنرانی، این است که شنوندگان برای جلسات بعدی آن انتظار بکشند و آرزوی شرکت در آن را داشته باشند. گاهی ایجاد یک سؤال مناسب و حواله دادن پاسخ آن به آینده، و گاه خاطره خوشی که از جلسات قبلی در مخاطب باقی مانده است و یا زیباگویی، مختصر و مفید گفتن و یا ... مخاطب را به کنجکاوی وامی دارد و یا او را شیفته سخنرانی و سخنران می کند و به انتظار جلسات بعدی می گذارد.

معمولا سخنرانیهای خیلی طولانی، کسل کننده، غیرقابل فهم و فاقد احساس مذهبی، باعث دوری شنوندگان و کراهت آنها براي حضور در سخنرانی است و باید از آن پرهیز كرد.

پرسش نامه

  1. فواید شناخت «وجوه مطلوبیت سخنرانی» و «شاخصهاي سخنرانی نامطلوب» را بنویسید.
  2. وجوه مطلوبیت سخنرانی در حوزه آگاهی و اندیشه مخاطب را نام ببرید و هر یک از آنها را به اختصار توضیح دهید.
  3. منظور از تمرکز در مخاطب چیست؟
  4. وجوه مطلوبیت سخنرانی در حوزه احساسات و علایق مخاطب را نام برده، هر یک از آنها را به اختصار توضیح دهید.

فعالیت پژوهشی

از طریق مطالعه کتابهای روش سخنرانی و خطابه، برخی دیگر از وجوه مطلوبیت سخنرانی در دو حوزه «آگاهی و اندیشه» و «احساسات و علایق» مخاطبان را برشمارید و با قدری توضیح، آنها را روشن سازید.


[1]. در اين باره در آينده، توضيح خواهيم داد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
 براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.

پر بازدیدترین ها

 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟
Powered by TayaCMS