4 ویژگی حضرت عباس (سلام الله علیه)

4 ویژگی حضرت عباس (سلام الله علیه)

چهار ویژگی حضرت عباس (سلام الله علیه)

عباس بن علی(ع) دارای ویژگی‌های معنوی خاصی مانند مقام تسلیم، تصدیق، وفا و نُصح در حد اعلی بود که در زیارت نامه آن حضرت ذکر شده و وجود چنین خصایصی باعث ممتاز گشتن وی از سایر شهداء شده است.

یکی از راه های پی بردن به مقام و عظمت قمر منیر بنی هاشم (ع) مراجعه به زیارت‌نامه آن حضرت است که از امام صادق (ع) نقل شده: «أَشْهَدُ لَکَ‏ بِالتَّسْلِیمِ‏ وَ التَّصْدِیقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِیحَةِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ الْمُرْسَل‏؛ شهادت می دهم براى حضرتت به تسلیم و تصدیق و وفا، و خیرخواهى، براى یادگار پیامبر مرسل»، در این بیان شریف به چهار مقام ویژه عباس بن علی (ع) اشاره می‌شود:

الف: مقام تسلیم

«در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی»

با توجه به فرمایش امیرالمومنین(ع): «الدُّنیَا دارٌ بالبلاءِ مَحفوفَةٌ؛ دنیا سرایی است که به بلا پیچیده شده است»، در مواجه با مشکلات، بلاها و مصیبت‌ها چندین عکس العمل معنوی مانند توکل، صبر، رضا و تسلیم قابل تصور است و در این میان، مقام تسلیم برترین آن‌هاست.

زیرا توکل عبارت است از آن‌که قدرت انسان مستغرق و فانی در قدرت حق تعالی شود، همان‌طوری‌که مقام رضا یعنی اراده انسان مستغرق و فانی در اراده خدا شود، و مراد از مقام تسلیم نیز آن است که علم انسان مستغرق و فانی در علم حضرت حق شود.

به عبارتی دیگر: در مقام توکل شخص برای خود اراده و قدرتی می‌بیند، لکن اراده و قدرتش را تفویض به وکیل می‌کند.

اما در مقام رضا، شخص راضی، برای خود اراده و قدرتی نمی‌بیند، آن‌چه از حق تعالی صادر می‌شود موجب خشنودی اوست، در مقابل تلخی‌ها و سختی‌ها که لازمه زندگی دنیاست هرگز احساس نارضایتی ندارد، بلکه با خشنودی و رضایت کامل تحمل می‌کند، و زبان حال و قالش این است‌:

«عاشقم بر لطف و بر قهرش به جد ای عجب من عاشق این هر دو ضد».

تفاوت مقام صبر با مقام رضا این است که انسان در مقام صبر تلخی می‌بیند ولی برای رسیدن به ثواب تحمل می‌کند از باب «إنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِساب [زمر/10] البته صابران به حد کامل و بدون حساب پاداش داده خواهند شد».

اما انسان در مقام رضا اصلا تلخی نمی‌بیند، بلکه بلا و مصیبت را لطف الهی تلقی می‌کند و آن را نشانه اعتنا و توجه محبوب به خود می‌داند.

مقام تسلیم از مقام رضا هم بالاتر است، چون در مقام رضا هر چه حق تعالی مقرر فرموده موافق طبع شخص است. اما در مقام تسلیم انسان برای خود طبعی نمی‌بیند تا موافق یا مخالف باشد، در مقام تسلیم خودی نمی‌بیند تا بگوید من پسندم آنچه را جانان پسندد، بلکه خود و هرچه دارد را تسلیم حق تعالی می‌کند، و حضرت ابالفضل (ع) دارای مقام تسلیم بود.

ب: مقام تصدیق

قدم بعد از تسلیم تصدیق است. انسانی که تسلیم محض شد مَحرم می شود و به مرحله ای می رسد که به صدق و حقانیت صاحب ولایت پی می برد. در جریان عاشورا، برخی از افراد در رابطه با قیام سید الشهداء (ع) اظهار نظر می کردند و ایراداتی داشتند، ولی در هیچ منبعی ذکر نشده که قمر بنی هاشم (ع) در مقابل امام، اظهار نظری کرده باشد. این همان مقام تصدیق است که هر چه امام بفرماید را صدق بداند.

ج: مقام وفا

عباس بن علی (ع) مصداق أتم و أکمل وفای به عهد و باقی ماندن بر بیعت بود که خداوند مومنان را این چنین توصیف می کند: «الَّذینَ یُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا یَنْقُضُونَ الْمیثاق [رعد/20]‏ آن‌ها که به عهد الهى وفا مى‏کنند، و پیمان را نمی‏‌شکنند».

وفاداری حضرت ابالفضل (ع) نسبت به صاحب ولایت جلوه‌های گوناگونی دارد، مثلا: زمانی که دو مرتبه برای او امان نامه می آوردند، هر دو را با قاطعیت رد می کند و یا در شب عاشورا زمانی که امام بیعتش را از اصحاب بر می دارد، نخستین کسی است که اظهار وفاداری می‌کند و عرضه می دارد: «لِمَ‏ نَفْعَلُ‏ ذَلِکَ‏ لِنَبْقَى‏ بَعْدَکَ‏ لَا أَرَانَا اللَّهُ ذَلِکَ أَبَدا؛ دست از یاری تو برداریم که بعد از تو زنده باشیم؟ خدا هرگز نخواهد که بعد از تو زنده باشیم»؛ یا زمانی که به شریعه فرات می رسد در حالی که در اوج تشنگی است، اما به احترام لبان خشکیده امام زمانش، قطره ای آب نمی نوشد و مشک را پر از آب می کند و به سمت خیمه حرکت می کند.

د: مقام نُصح

نُصح به معنای خلوص است. قمر بنی هاشم (ع) نهایت خلوص را در انجام فرمان امامش به کار گرفت و در همه مراحل به عنوان یک سرباز ولایت انجام وظیفه کرد. حتی در آخرین لحظات، وقتی برای تهیه آب می رود در مسیری گام بر دارد که هزاران تیر انداز و مبارز در کمین نشسته اند و با آن که صدها توجیه برای نرفتن و آب نیاوردن می توانست بیاورد، ولی تمام همتش انجام وظیفه و بر آورده کردن خواسته امامش بود.

بنابراین مقام تسلیم، تصدیق، وفا و نُصح در وجود حضرت عباس بن علی (ع) بود که وی را از سایر شهداء ممتاز می کند و به مقامی می رساند که به فرموده امام سجاد (ع): «اِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مَنْزِلَةً یَغْبِطُهُ‏ بِهَا جَمِیعُ الشُّهَدَاءِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ براى عبّاس (ع)، نزد خداوند ـ تبارک و تعالى ـ، منزلتى است که همه شهدا در روز قیامت، به آن مقام غبطه می خورند».

منبع: خبرگزاری فارس

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
 براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
 بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
Powered by TayaCMS