خانواده در انديشه مقام معظم رهبري

خانواده در انديشه مقام معظم رهبري

در فرهنگ اسلامی، خانواده به مثابه‎ دژی محکم و استوار، بیشترین مسئولیت را در رُشد، تحوّل، تربیت و سعادت انسان‌ها و جوامع بشری بر عهده داشته و دارد. از دیدگاه اسلام خانواده کانونی است که در آن، ارزش‌های اخلاقی، باورهای دینی و روابط اجتماعی شکوفا گردیده و از نسلی به نسل دیگر انتقال می‌یابد و زمینه‎ رُشد عاطفی و تربیت اخلاقی و اجتماعی اعضای خانواده فراهم می‌گردد. خانواده به عنوان اصلی‌ترین پایگاه‌های رُشد و شکوفایی شخصیّت و پرورش مهارت‌های اجتماعی کودکان و نوجوانان، اساسی‌ترین سهم را در سلامت و اعتلای جوامع بشری بر عهده دارد، بخش قابل توجّهی از شکل‎گیری شخصیّت، تبلوُر رفتارهای اجتماعی، تعاملات بین فردی و مسئولیت‌ پذیری انسان‌ها حاصل چگونگی بازخوردها، بینش‌ها و تجارب آنان در زندگی خانوادگی است.

جامعه اسلامی و خانواده:

در محیط اسلامی، زن و شوهر با هم هستند، متعلق به هم هستند، در مقابل هم مسئول هستند، در مقابل فرزندان مسئول هستند و در برابر محیط خانواده مسئولند. در محیط های اسلامی، کانون خانواده چنان مستحکم و پابرجاست که گاهی پس از دو نسل نیز هنوز پدر بزرگ و پدر و نوه در یک خانه با هم زندگی می کنند. در جوامع اسلامی، یعنی جوامع دیندار و خداباور که دو نفر آدم برای مدت طولانی با هم زندگی می کنند و هیچ گاه از هم سیر نمی شوند، بلکه دلبستگی شان وانس و محبت و وفایشان به همدیگر بیشتر می شود؛ این، همان خاصیت دینداری و مذهبی بودن و خواسته های خدایی را رعایت کردن است. در اسلام و در فرهنگ اسلامی، خانواده بادوام است. در خانه، پدربزرگ ها و مادربزرگ ها و پدر و مادر هستند، نوه ها و نتیجه هایشان را می بینند و سنتها را به هم انتقال می دهند. نسل گذشته، مواریث خود را به نسل بعد تحویل می دهد و بریده و بی ریشه و تنها و بی عاطفه بار نمی آیند.

خصوصیات خانواده خوب:

خانواده خوب، یعنی زن و شوهری که با هم مهربان باشند، باوفا و صمیمی باشند و به یکدیگر محبت و عشق بورزند، رعایت همدیگر را بکنند و مصالح همدیگر را مهم و گرامی بدارند. اولادی که در آن خانواده به وجود می آید، نسبت به او احساس مسئولیت کنند و بخواهند او را از لحاظ مادی و معنوی، سالم بزرگ کنند. از لحاظ مادی و معنوی او را به سلامت برسانند. چیزهایی به او یاد بدهند، به چیزهایی او را وادار کنند، از چیزهایی او را بازدارند و صفات خوبی را در او تزریق کنند. چنین خانواده ای، اساس همه اصلاحات واقعی در یک کشور است. چون انسانها در چنین خانواده ای خوب تربیت می شوند، با صفات خوب بزرگ می شوند. با شجاعت، با استقلال عقل ، با فکر، با احساس مسئولیت، با احساس محبت، با جرئت، جرئت تصمیم گیری، با خیرخواهی - نه بدخواهی - و با نجابت . وقتی مردم جامعه ای، این خصوصیات را داشته باشند، این جامعه دیگر روی بدبختی را نخواهد دید ».

دینداری رمز پایداری خانواده اسلامی:

در تشکیل خانواده و در حفظ آن باید احکام اسلامی را رعایت کرد تا خانواده، سالم و در اوج باقی بماند. از این رو، در خانواده های دیندار که زن و شوهر به این حدود اهمیت می دهند، سال های متمادی بدون ناخرسندی با هم زندگی می کنند. محبت زن و شوهر به هم باقی می ماند و جدایی شان از هم سخت است و دل در گرو محبت یکدیگر دارند. این نیکی ها و این محبت هاست که بنای خانواده را ماندگار می کند و اسلام نیز به این امور ارزش بسیار می نهد. اگر روشهای اسلامی رواج یابد، خانواده ها مستحکمتر خواهد شد، چنانکه درگذشته های ما زمانی که هنوز ایمان مردم سالم تر و کامل تر بود، خانواده، کانونی پایدار و مطمئن بود. زن و شوهر به هم علاقه مندتر بودند. فرزندان در محیط های امن و سالم تری پرورش می یافتند. حالا هم راه همین است. بیشتر آن خانواده هایی که دستورهای اسلامی را رعایت می کنند، خانواده هایی محکمتر، بهتر، و محیطهای امن تری برای فرزندان وکودکان خواهند بود.

خانواده سالم، آرامش خانواده:

نگرش اسلام به خانواده، نگرشی درست، نگرشی اصیل و یک نگاه همراه با اهتمام است که خانواده، اصل قرار داده شده و به هم زدن بنیان خانواده یا آشفته نمودن آن، جزء بدترین کارهاست. خانواده در اسلام، یعنی محل سکونت دو انسان، محل آرامش روانی دو انسان، محل انس دو انسان با یکدیگر، محل تکامل یک نفر به وسیله یک نفر دیگر. آنجایی که انسان در آن صفا می یابد، راحتی روانی می یابد؛ این محیط، خانواده است. کانون خانواده در اسلام، این قدر اهمیت دارد. اسلام در بیان قرآن، در چند جا، این آفرینش زن و مرد و در نهایت زوجیت آنها را، برای آرامش زن ومرد شناخته است. در قرآن، آیه «وجعل منها زوجها لیسکن الیها » آمده است: خدای متعال زوج آدمی را از جنس او قرار داد . زوج زن را و زوج مرد را از جنس خود او قرار داده، «یسکن الیها» تا اینکه آدمی بتواند - چه مرد و چه زن - در کنار شوهر یا همسر احساس آرامش کند.(الاعراف آیه 189) این آرامش، سکونت و نجات از تلاطم های روحی و اضطراب های زندگی است. میدان زندگی، میدان مبارزه است و انسان در آن همواره در معرض نوعی اضطراب است. اگر این آرامش وسکونت به نحو صحیحی شکل پیدا کند ؛ زندگی سعادتمندانه می شود، زن خوشبخت می شود، مرد خوشبخت می شود، بچه هایی که در این خانه متولد می شوند و پرورش می یابند، بدون عقده رشد خواهند یافت و خوشبخت خواهند شد، یعنی از این جهت، زمینه برای خوشبختی همه اینها فراهم است».

با هم، تا بهشت:

قرآن می‌فرماید كه: قوا انفسكم و اهلیكم نارا وقودها الناس والحجاره» هم خودتان را حفظ كنید، هم اهل‌تان را(التحریم آیه 6)؛ این خطاب به مردها و زن‌ها، هر دو، است. اهل هر انسانی عبارت است از خانواده و نزدیكان او. زن شما، اهل شما مردها و مرد شما، اهل شما زنهاست. هم خودتا ن را از غلتیدن در آتش حفظ كنید. هم اهل‌تان را حفظ كنید علاوه بر این حفظ عناصر اصلی داخل كانون خانواده به حفظ خود انسان هم كمك می‌كند. همسران، زن‌ها، مردها، زن‌ها را می‌توانند از لبه‌ پرتگاه دوزخ نجات دهند و به بهشت بكشانند.

فرصتهای تکرار نشدنی:

 فرصتهای رحمت الهی همانند ابرهای بارانزایی هستند که همواره درحال عبورند. انسان باید فرصتها را غنیمت شمارد و از آنها بهره گیرد. بیگمان هیچ چیز دوباره تکرار نخواهد شد و هر فرصتی که به انسانی داده شده هرگز باز نمیگردد؛ چرا که گذر عمر نمیگذارد تا انسان بطور تکراری تجربه کند و خداوند را نیز هرگز تکراری در تجلی نیست و در هستی هر دم تجلیات دیگری است که در پیش نبوده است.

ظرفیت بی نهایت انسان:

 آدمی میبایست با راهنمایی قرآن و پیامبران، ظرفیت وجودی خود را چنانکه هست بشناسد و آن را به کار گیرد. خداوند در آیاتی از جمله آیه 31 بقره از ظرفیت بینهایت انسان سخن گفته که میتواند همه صفات و اسمای الهی را در خود جا دهد. ما انسانها با سعه وجودی که داریم میبایست از ب نبست زمان و مکان بیرون آییم و خود را در جهانی بیزمان و مکان دریابیم. روح انسانی و فکر او چنین توانایی را داراست و به خوبی خود را نشان میدهد. پس نباید به دلیل از دست دادن فرصتی، نومید شویم هرچند که باید خود را سرزنش و توبیخ کنیم، چرا که درهای رحمت الهی به سوی انسان باز است و او خلیفه الهی است و میتواند خود را به چنان جایگاهی برساند که ره صدساله را یک شبه برود. فرصتها برای هیچکسی تکرار نخواهد شد؛ از اینرو وقتی انسان به جهانی دیگر میرود و حقیقت بزرگ برای او کشف میشود و پردهها کنارمیرود، آرزوی بازگشت دارد، ولی از خداوند جواب «کَلّا » به او میرسد که هرگز بازگشتی در کار نیست.

فرصتهای طلائی عمر انسان:

 تا در دنیاست باید از این فرصتهای فوق طلایی عمر استفاده کند. هر دم عمر انسانی فرصتی فراتر از طلا و تکرار نشدنی است هرچند که به نظر میرسد هر روزی مانند روز دیگر است و خورشید و ماه تکرار شدهاند، اما هیچ تکراری نه برای دنیاست و نه برای انسانی که در آن درحال سفر است. انسانها مانند کودکی هستند که قطعات جورچین زندگی خودشان را در کنار هم قرار میدهند و آینده ابدی خود را میسازند. پس باید خیلی با دقت هر قطعه زمانی و مکانی را در جای خود قرار دهیم و در نهایت تصویری زیبا و کامل از بهشت سعادت ابدی داشته باشیم. هر سالی که میگذرد، همانند یک قطعه کامل از یک جورچین است. ما با این قطعات گوناگونی که در طول سالها در کنار هم قرار دادهایم در حقیقت تصویر کاملی از خودمان را ساختهایم. البته تا زمانی که در دنیا هستیم میتوانیم آن را بازسازی کنیم و با آب توبه تصویر نادرست را بازسازی و قطعه ناجور را برداریم و قطعه جور را قرار دهیم؛ اما وقتی اجل آمد دیگر اجازه نداریم هیچ قطعهای را تغییر دهیم یا بازسازی و اصلاح نماییم. عارفان هر صبح را عید میگیرند؛ چرا که به حکم آیه 42 سوره زمر میدانند که خواب، خود مرگ و توفی است. پس هر بار که زنده میشوند خود را همانند کسی میدانند که اجازه بازگشت به دنیا را یافته است و میتواند شکستها و ناکامیهای خود را اصلاح کند و آن را به موفقیت تبدیل نماید. از همی نرو شبانه به محاسبه نفس میپردازند و روز دیگر به اصلاح اموری که فاسد شده یا افساد بدان راه یافته میپردازند. شکستها و ناکامیها برای آنان بسیار با اهمیت است؛ چرا که با تفکر در آنها عیوب خود را مییابند و با تغییر هدف و روش میکوشند تا آن را برطرف و اصلاح کنند.

لزوم عبرت گیری از زندگی دیگران :

خداوند بارها در آیات قرآنی انسان را به تفکر در زندگی خود و دیگران دعوت میکند. انسان عاقل آنست که از زندگی دیگران درس بگیرد و بدبخت کسی است که بخواهد همان راه غلط و نادرست دیگران را برود و به همان ناکامیها و شکستهائی برسد که دیگری رسیده است. یعنی بخواهد آزموده را بیازماید. بدبختتر از این افراد، کسی است که از این ناکامیها درس نگیرد و بدبختترین، کسی است که خود درس عبرت دیگران باشد؛ چنانکه اقوامی که خداوند به عذابشان دچار ساخت، درس عبرت دیگران شدند و خداوند میفرماید بر این گذرگاههای مرگ ایشان صبح و شام بروید و از زندگیشان عبرت بگیرید. اعتبار آن است که انسان با دیده عبرت بنگرد و نخواهد همان آزموده را بیازماید. کسی که از ناکامیها و شکستهای دیگران درس نمیآموزد باید آماده باشد که خود نیز گرفتار ناکامی شود و اگر نخواهد از شکست و ناکامیهای خود درس بگیرد میبایست آن را بارها و بارها تجربه کند درحالی که عاقل از یک سوراخ دوبار گز ده نمیشود. شکستها نباید مایه افسردگی انسان شود؛ چرا که فرصت عمر بگونهای است که میتوان گذشته را با آیندهای خوب اصلاح کرد و از مسیر نادرست بازگشت و به راه راست درآمد. شرح صدری که انسان با تحمل مصائب و مشکلات کسب میکند در هیچ جای دیگر امکان تجربه آن نیست. از اینرو خداوند سنت امتحان و ابتلاء به مصیبتها را برای انسان گذاشته است تا همچون سنگ زیرین آسیاب، در کشاکش دهر، آبدیده شود.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

خانه وسیع

خانه وسیع

علاء عرض كرد: عبائى (ناچيز) پوشيده و از دنيا كناره گرفته است . على عليه السلام فرمود: او را نزد من بياور، وقتى كه عاصم به حضور على عليه السلام آمد، حضرت به او فرمود: (اى دشمنك جان خود، شيطان در تو راه يافته و تو صيد او شده اى آيا به خانواده ات رحم نمى كنى ؟ تو خيال مى كنى خداوند خداوند كه طيبات (زندگى خوب ) رابر تو حلال كرده ، دوست ندارد كه از آنها بهره مند شوى ؟!
سرکشي ابليس

سرکشي ابليس

ولي سرانجام ابليس (پدر شيطانها) او را فريب داد، و بر او حسادت ورزيد، چرا که ابليس از اينکه حضرت آدم در بهشت در جايگاه هميشگي و همنشين نيکان است، ناراحت بود، وسوسه هاي او باعث شد که آدم(ع) يقين خود را به شک و وسوسه او از دست داد، و تصميم محکم خويش را باسخنان بي اساس او مبادله کرد.
No image

یاد جانسوز علی (ع) از یاران شهید

سپس با صدای بلند فریاد زد: «الجهاد الجهاد عباد الله، الا و انّی معسکر فی یومی هذا، فمن اراد الرّواح الی الله فلیخرج؛ بندگان خدا، جهاد! جهاد! ... همگان بدانید که من امروز لشکر به سوی جبهه، حرکت می دهم، هر آن کس که هوای کوچ به سوی خدا را دارد، از خانه بیرون آید و با ما حرکت کند».
انتقاد شدید به حامیان باطل

انتقاد شدید به حامیان باطل

امام علی (علیه السلام) به این ترتیب به همه کوته فکران و جاهلان، هشدار داد که فریب شیّادان را نخورند، بنده شکم و پول نباشند، و از ستمگران و مفسدین، تقلید ننمایند، و گرنه همچون مردم بصره، صید شیادان قدّاره بند می شوند و دنیا و آخرتشان تباه می گردد.
اعلام آماده باش

اعلام آماده باش

در روز موعود، افراد پاکدل و مؤمنان واقعی در محل حاضر شدند، ولی تعداد آنها کمتر از سیصد نفر بود، وقتی که تعداد این جمعیت را به علی (علیه السلام) گزارش دادند، آن حضرت فرمود: اگر عده این افراد به هزار نفر می رسید، درباره آنها رأی و حکمی داشتم ولی اکنون فرمانی در این باره نخواهم داد.

پر بازدیدترین ها

قاطعیت، برای اجرای عدالت

قاطعیت، برای اجرای عدالت

بنابر این، با این دوگانگی نمی توانم، با شما باشم، سپس فرمود:« ای مردم مرا در راه اصلاح و سامان یافتن جامعه خودتان كمك كنید، و ایم الله لانصفن المظلوم من ظالمه و لاقودن الظالم بخزامته، حتی اورده منهل الحق وان كان كارها؛ سوگند به خدا داد مظلوم را از ستمگر می گیرم، و افسار ستمگر را می كشم، تا او را به آبشخور حق، وارد سازم، هر چند ناخوشایند او باشد»
نوید به قیام و ظهور جهانی حضرت مهدی (عج)

نوید به قیام و ظهور جهانی حضرت مهدی (عج)

ایا با توجه به پنج موضوع فوق و توجه به سخن علی (علیه السلام) ، به خصوص دقت در کلمه «علینا» (به سوی ما اهل بیت رو می آورند) می توان چنین حکومتی را به حکومتهای باطل نسبت داد؟! مسلّماً جواب منفی است. بنابراین، سخن فوق نوید به حکومت مصلح کل حضرت مهدی (علیه السلام) می باشد.
No image

مناظره با خوارج

امام به ابن عباس فرمود: «لَا تُخَاصِمْهُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ الْقُرْآنَ حَمَّالٌ ذُو وُجُوهٍ تَقُولُ وَ یَقُولُونَ وَ لَكِنْ خَاصِمْهُمْ بِالسُّنَّهِ فَإِنَّهُمْ لَنْ یَجِدُوا عَنْهَا مَحِیصاً؛ به وسیله آیات قرآن با خوارج مناظره مکن، زیرا قرآن کتابی است که می توان آیاتش را با احتمالات و توجیهات گوناگون معنی کرد، تو چیزی می گویی و آنها چیز دیگر (و سخن به جایی نمی رسد) ولی با سنت پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) با آنها بحث کن که در برابر آن پاسخی نخواهند یافت
ناله عقیل از آهن گداخته

ناله عقیل از آهن گداخته

«سوگند به خدا برادرم عقیل را دیدم که در زیر چنگال فقر و تهی دستی، دست و پا می زد تا آن جا که از من خواست از گندمی که از حقوق شما است به او ببخشم، در حالی که فرزندان او از شدت فقر، پریشان و غبارآلود دیدم، گویا صورت شان با نیل، سیاه شده بود، عقیل چند بار رفت و آمد کرد و مکرر در هر بار با حالت جانسوزی، خواسته اش را بازگو کرد من حرف های او را گوش می دادم، او گمان کرد که من دینم را می فروشم.
نهی از حرکت ذلّت بار

نهی از حرکت ذلّت بار

در این هنگام یکی از سران این قبیله به نام «حرب بن شرحبیل» به حضور آن حضرت آمد. امام به او فرمود: «این گونه که احساس می کنم، زن های شما بر شما مسلط شده اند آیا آنها را از گریه کردن، باز نمی دارید؟!».
Powered by TayaCMS