فاطمه سلام الله علیها از ولادت تا شهادت (منابرفاطمیه) 9

فاطمه سلام الله علیها از ولادت تا شهادت (منابرفاطمیه) 9

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین...

اللهم کن لولیک الحجةابن الحسن...

کیم که با تو کنم گفتگو عزیز دلم                       عنایت تو به من داده رو عزیز دلم

سیاه روتر و بی‌آبروتر از من نیست                     مگر دهی تو به من آبرو عزیز دلم

توان گفتن یا بن الحسن نمانده دگر                    که گریه عقده شده در گلو، عزیز دلم

کنار قبر علی، یا کنار قبر حسین                        بگو کجات کنم جستجو عزیز دلم؟

گرفتم آنکه بیایی بدین سیه‌رویی                      چگونه با تو شوم رو به رو عزیز دلم؟

بیا که فاطمه بعد از هزار سال هنوز                   کند ظهور تو را آرزو، عزیز دلم

هنوز یاد لب تشنگان کرب و بلا                         نگاه توست به دست عمو، عزیز دلم

غلامرضا سازگار

تشرف جناب شیخ انصاری(ره)

عالم ربانی میرزا حسن آشتیانی، که از جمله شاگردان فاضل شیخ انصاری(ره) بود فرمود:« روزی با عده ای از طلاب در خدمت شیخ انصاری(ره) به حرم حضرت امیرالمومنین علیه السلام مشرف شدیم. بعد از دخول به حرم مطهر، شخصی به ما برخورد و به شیخ انصاری سلام کرد و برای مصافحه و بوسیدن دست ایشان جلو آمد. بعضی از همراهان برای معرفی آن شخص به شیخ عرض کردند: ایشان نامش فلان است و در جفر یا رمل مهارت دارد و ضمیر اشخاص را هم می گوید. شیخ چون این مطلب را شنید، تبسم شد و برای امتحان، به آن شخص فرمود: من چیزی در ضمیرم گذراندم اگر می توانی بگو چیست؟ آن شخص بعد از کمی تأمل، عرض کرد: تو در ذهن خود گذرانده ای که آیا حضرت صاحب الامر علیه السلام را زیارت کرده ای یا نه؟ 
شیخ انصاری(ره) وقتی این را شنید حالت تعجب در ایشان ظاهر گشت؛ اگرچه صریحاً او را تصدیق نفرمود. آن شخص عرض کرد: آیا ضمیر شما همین است که گفتم؟ شیخ ساکت شد و جوابی نفرمود. آن شخص عرض کرد که درست گفتم یا نه؟ شیخ اقرار کرد و فرمود: خوب، بگو ببینم که دیده ام یا نه؟ آن شخص عرض کرد: آری، دو مرتبه به خدمت آن حضرت شرفیاب شده ای: یک مرتبه در سرداب مطهر و بار دوم در جای دیگر. شیخ چون این سخن را از او شنید، مثل کسی که نخواهد مطلب، بیشتر از این ظاهر شود، به راه افتاد. »  

فاطمه از ولادت تا شهادت قسمت سوم:

نظرى به روایات :

روایات ما که در شأن و مقام فاطمه (س) آمده و از نظر کثرت به حد تواتر رسیده ‏اند چنان بسیارند که احصاء آنها خود مجلداتى را مى‏طلبد و این روایات تنها از یک منبع و راوى ذکر نشده و یا تنها از سوى شیعیان نیستند که اهل سنت نیز در این زمینه داد سخن داده‏ اند و کتب آنها پر است از اینگونه روایات .
اگر بناى اظهار و بررسى باشد مى‏توان آنها را بدسته‏هائى تقسیم کرد

1- روایاتى که از سوى پیامبر در شأن فاطمه (س) ذکر شده‏ اند .

2-روایاتى که از سوى على (ع) یا دیگر امامان ذکر شده ‏اند .

3-روایاتى که از سوى صحابه و موافق و مخالف ذکر شده‏ اند .

روایاتى که از سوى پیامبر در شأن فاطمه (س) ذکر شده‏ اند .

رسول خدا (ص) فرمود فاطمه (س) بهترین زنان اهل بهشت است. [1]

و هم به او فرمود:

یا فاطمه، ان الله اصطفاک و طهرک و اصطفاک على نساء العالمین [2] اى فاطمه (س) خداى ترا برگزید و مطهرت گردانید و ترا بر زنان جهان برترى داده و گزینش و انتخاب کرده است.

و هم فرمود:

دخترم فاطمه (س)، سیده زنان از گذشتگان و آیندگان است. فأمّا ان ابنتى فاطمه فانها سیدة نساء العالمین من الاولین و الاخرین .

و یا در سخن دیگرى فرمود او از همه زنان جهان برتر است. [3]

و یا فرمود که او سیده نساء اهل الجنه 

و این تعریف‏ها نوعى درس آموزى هستند به مردم که دیگران دریابند به چه کسانى متوسل شوند و از چه کسانى براى زندگى الگو گیرند.

سخن دیگران درباره فاطمه (س)

ما از زبان حضرات معصومان علیهم السلام درباره فاطمه (س) بحث نکنیم که آنها جاى خود دارند از دیگران بگوئیم و از جمله از عایشه همسر پیامبر (ص) که مى‏گفت

کسى را ندیدم از فاطمه (س) راستگوتر باشد جز پدرش. [4]

ابن ملقن گوید عایشه سر فاطمه (س) را بوسید و گفت اى کاش من موئى بر سر تو بودم. [5]

ابوبکر پس از وفات پیامبر در برابر سخنان و احقاق حق فاطمه (س) از او، در مقام پاسخ گفت:

انت معدن  الحکمة و موطن الهدى و الرحمة، و رکن  الدین و عین الحجة [6] تو معدن حکمتى، مرکز هدایت و رحمتى، رکن و اساس دین و عین محبت خدائى...

تعبیرها از فاطمه (س)

تعبیراتى که از فاطمه (س) در دست است بگونه ‏اى است که حکایت از مقام و عظمت والاى او دارند.بر اساس روایات متعدد عبارات و کلماتى در شأن او بسیار و از آن جمله است:

او فاضله است،

علیمه است،

محدثه است (یعنى فرشته سخن مى‏گوید)

معصومه است 

محصوره از گناه،

رشیده است،

شهیده است بمعناى خاص و عامش،

کنیز خداست

واجد بوى بهشت است،

مدافع حق است و حق طلب،

مادر امامان است،

ادامه شجره نبوت است

تقیه و نقیه است،

پاره تن پیامبر، یا بضعة رسول است،

سیده زنان است،

فاطمه (س) را برتر از مریم دانسته‏ اند زیرا که مریم مادر یک عیسى است و فاطمه (س) مادر 11 امام معصوم، که عیسى فرزند مریم در عین نبوت باید در پشت سر مهدى او نماز بگذارد.

امام صادق (ع) فرمود خداوند فرمود از نور فاطمه (س) امامانى پدید آوردم که به امر من قیام کنند و افراد را بحقم هدایت نمایند. [7]

شرف و افتخار فاطمه (س) :

فاطمه (س) در سایه بندگى خدا خیر نساء اهل الجنة [8] شد، و به همین خاطر افضل نساء اهل الارض بحساب [9] و در سایه چنین امرى است که نور او از نور عظمت خدا مشتق مى‏شود.

[10]

فاطمه (س) آبرومند درگاه خداوند است، و این آبرو را در سایه اطاعت و تسلیم خود به خدا پدید آورده و دانسته است که عزت از آن خداست. ان العزة لله جمیعا [11]و هم اوست که بشرط  زمینه سازى ما، عزت را براى ما مقدر مى ‏سازد تعز من تشاء [12] و فاطمه (س) کوشید خود را در مسیر عزت خدائى قرار دهد و عزیز گردد.

مقام عصمت او

فاطمه (س) داراى مقام عصمت است [13] بدین معنى که معصومه است، یعنى محصوره  از گناه، یعنى ممنوع و محفوظ از لغزش و انحراف و از این دید مى‏تواند الگو باشد. عصمت یک سبب شعورى است که به هیچ وجه مغلوب نمى‏شود و از انواع شعور و ادراکى نیست که ما با آن آشنائیم و از سنخ علوم و ادراکات متعارضى نیست که قابل اکتساب و تعلم باشد. [14]
پس در راه و روش فاطمه (س) اشتباه و لغزشى نیست. آیه تطهیر هم او را از رجس و خطا دور معرفى مى‏کند و حدیث معروف
ان الله اصطفاک و طهرک...نیز آن را تأیید مى‏نماید. البته مقام بصیرتش و ادراکش از جهان و ماسواى آن خود عامل دیگرى براى دورى او از لغزش است .

مقام علم او

فاطمه (س)زنى  عالمه است، عالمه‏ اى که بلا معلمه است [15]، معلم او خداست و علم موهبتى به او عنایت کرده  در عین اینکه رسول خدا (ص) در مسؤولیت پدرى بالاى سر او بوده و راه رشد و آگاهى را براى او هموار کرده است. چه بسیارند سؤالات و پرسش‏هائى که فاطمه (س) در طول مدت حیاتش از پدر پرسیده و براى آنها پاسخ مناسب و عملى یافته است .
مقام علمى فاطمه (س) را در نحوه برخورد او نسبت به خود و دیگران، و نسبت به خداى جهان و پدیده‏ هاى آفرینش مى‏توان یافت، هم چنین در عرصه الهیات و در عرصه ادب و سخن تنها خطبه او در مسجد، آن هم در چنان حال و هوائى، کافى است که او را فردى نمونه و زبده قلمداد کند و برترى و علو فکرى او را نسبت به دیگران نشان دهد .
- او در مقام دانش بجائى رسید که رسول خدا (ص) درباره‏ اش فرمود
فطمها الله تبارک و تعالى بالعلم

و او در این مقام همانند مقام عصمتش از انبیاى پیشین پیش‏تر رفته است. چنین امرى نباید استبعادى را پدید آورد زیرا آدمى در سایه بندگى خدا مى‏تواند به جائى رسد که واجد سمع و بصر الهى گردد.

کنت سمعه  اللذى یسمع به و بصره اللذى یبصر به و براى انسانى واجد چشم و گوش خدائى سر در آوردن از حقایق و اسرار امرى عادى و طبیعى است .

مقام تقواى فاطمه (س)

 عمل و رفتار فاطمه (س) بر خلاف مقتضاى تقوا نیست و بدین خاطر هرگز مرتکب امرى خلاف تقوى نیست، و هرگز اسیر حرص و طمع نیست، از شأن و موقعیت خود، پدر، و همسر سوء استفاده نمى‏ کند. در مسیر خود دچار گمراهى و سردرگمى نمى‏شود.
- او راه تقوا را در پیش مى‏ گیرد و در خور شأنى مى‏ گردد که خداى براى او راه در رُو و نجات از مشکل را که در قرآن وعده داده است فراهم مى‏ سازد

و من یتق الله یجعل له مخرجا [16]

شما در عالم انسانى کدام زن را سراغ دارید که در تقوا بتواند همدوش و همگام فاطمه (س) باشد؟ پس وعده الهى درباره او محقق مى‏گردد.
- او سعى به هدایت‏طلبى و رهیابى مى‏کند و مى‏کوشد اهل هدایت و در معرض راهنمائى خدا واقع گردد. در نتیجه خداوند عوامل زیان و ضرر بخشى گمراهان را از ساحت او دور مى‏دارد.

علیکم انفسکم لا یضرکم من ضل اذ اهتدیتم. [17]

و این هم وعده دیگر خداوند است که فاطمه (س) خود را در معرض آن قرار مى‏دهد.
- و بالاخره او خود را با سر منشأ عزت و سرافرازى همگام مى‏کند و در نتیجه پیوند عزت براى او پدید آمده و مصداق این آیه قرآن مى‏شود

ولله العزة و لرسوله و للمؤمنین

در جنبه ایمان و باور داشت چه کسى در عالم زنان چون فاطمه (س) است؟ پس حق است که عزت و آبرومندى از آن او باشد.

آبرویش نزد خدا

فاطمه (ص) آن بنده‏اى است که در نزد خدا آبروئى عظیم و پردامنه پیدا مى‏کند. تا حدى که خداى به رضاى فاطمه (س) خرسند و به غضب فاطمه (س) غضبناک مى‏شود،

ان الله یرضى لرضاء فاطمة و یغضب لغضبها [18]

و نمونه همین سخن در آثار دیگر روایات از اهل شیعه و سنت زیاد بچشم مى‏خورد. [19]

به امام صادق (ع) گفتند که برخى این حدیث را باور ندارند - آیا قابل قبول است که خداى از خشم فاطمه (س) بخشم آید؟ امام فرمود چرا باور نمى‏دارید؟ آیا شما باور ندارید که خداى از خشم بنده مؤمن بخشم مى‏آید؟ فاطمه (س) نیز زنى با ایمان است و طبیعى است خداى از خشمش بخشم مى‏آید.[20]

فاطمه (س) در پیشگاه خدا و در سایه عبادت قرب و آبرو پیدا کرده و در مثال آبرومندیش این بس که براى او مائده‏اى آسمانى نازل مى‏شد آن هم، نه یکبار و دوبار، بلکه بصورتى مکرر. رسول خدا (ص) بهمراه على مرتضى بر او وارد شدند در حالیکه هر دو بمانند فاطمه (س) گرسنه بودند. ظرف غذائى گوارا در کنار او یافتند. پرسیدند أنّى لکِ هذا؟ این غذا از کجا پدید آمد؟ پاسخ داد

من عندالله - از جانب خدا. [21]
هم چنین این سخن از سلمان است که گفت به هنگامى که فاطمة (س) در مسجد قصد نفرین کردن کرد و غضبناک شد. دیدم دیوارهاى مسجد مى‏لرزد. و امام باقر (ع) فرمود به خدا سوگند اگر فاطمه (س) گیسو مى‏گشود و لب به نفرین باز مى‏کرد زمین اهل خود را فرو مى‏برد و یا عذاب بر مردم نازل مى‏شد و این حقیقتى است که پیامبر (ص) به فاطمه (س) فرمود:
یا فاطمه ان اله عزوجل یغضب لغضبک و یرضى لرضاک [22].

مقام شفاعت

بخاظر آبرومندیش در پیشگاه خداوند فاطمه (س) داراى مقام شفاعت است، و این سخنى است که پیامبر درباره‌‏اش فرموده بود:

جعل الله مهر فاطمة الزهراء شفاعة المذنبین من امة ابیها [23] خداوند مهر فاطمه زهرا (س) را شفاعت گنهکاران امت پدرش قرار داد. (البته بدان شرط که لایق و در خور شفاعت گردند).

امام باقر (ع) فرمود: در قیامت کنار آتش دوزخ، براى مادر ما فاطمه (ع) جایگاهى بلند است که به منظور شفاعت و نجات دوستان مى‏ایستد و گنهکاران به دختر پیامبر پناه مى‏برند - و امام صادق (ع) هم در تأیید این سخن فرمود معنى خیر کثیر همین است و او نفع بسیارى را بخاطر آبرومندیش در پیشگاه خدا متوجه امت مى ‏سازد.

در این ادعا جاى تعجب و استبعادى نیست. خداوند این چنین مى‏کند که به بنده‏اى مقام عزت و شفاعت مى بخشد، بدون اینکه بنده‏اى را در آن امر مستقل و یا خود را در این جنبه خلع ید کند. بر خلاف تصور گروهى که آن را محال مى‏دانند این دعوى مبناى قرآنى دارد بدینگونه که:
جانها بدست خداست

(الله یتوفى الانفس حین موتها) [24]

ولى آن را در اختیار فرشته مرگ قرار مى‏دهد بدون اینکه آن حق را از خود سلب کند

(قل یتوفیکم ملک الموت اللذى و کل بکم [25]

- در امر شفاعت

(قل لله الشفاعة جمیعا) [26].

در عین حال به این آیات توجه کنید:

من ذاللذى یشفع عنده الا باذنه [27] -

ولا یشفعون الا لمن ارتضى. [28]

دیگر مقامات

- او از نور عظمت خدا خلق شده

لان الله تعالى خلقها من نور عظمته، [29]

حوارء انسیه است

و نطفه او از میوه بهشتى است.

و پیامبر بوى بهشت را از فاطمه (س) مى‏شنید [30]

شب قدر هزار ماه و فاطمه (س) تأویل شب قدر است [31]،

و محور اهلبیت است [32]

و از زنان برگزیده جهان است (سیدة نساء اهل الارض)[33].

زهرا از صابرین است [34]

و بهشت براى فاطمه (س) خلق شده. [35]

و داراى مقام شفاعت است [36]،

با جبرئیل مراوده داشت،

و براى او مائده نازل مى‏شد،

خدا پیش از خلقت دنیویش امتحانش کرد و موفقش یافت،

آبرومند نزد خداست،

امانتدار خلفاى الهى است،

مادر مهدى است

درود بر فاطمه (س)

شأن و مقام او را از سخنانى که دیگر این درباره او گفته‏اند، مخصوصاً حضرات معصومان (ع) مى‏توان دریافت مثل درودهائى که مرحوم مجلسى از زبان معصوم (ع) درباره او گفته است [37]

السلام على نفس الله القائمة بالسنن، السلام على نفس الله العلیا، و شجرة طوبى، و سدرة المنتهى و المثل الاعلى و...

اما در این قسمت مى‏خواهیم از زبان فردى غیر معصوم درود را درباره فاطمه نقل کنیم. محیى الدین عربى در کتاب مناقب براى هر یک از چهارده معصوم (ع) خطبه‏اى دارد که در آن شؤونى را از آن معصومان نقل مى‏کند. درباره فاطمه سلام الله علیها چنین مى ‏سراید:

و صلّ على الجوهرة القدسیة فى تعیّن الانسیّةِ

صورة النفس الکلیة

جواد العالم العقلیة

بضعة الحقیقة النبویة

مطلع الانوار العلویة

عین عیون الاسرار الفاطمیة

الناجیة المنجیة لمحبیها عن النار،

ثمرة شجرة الیقین،

سیدة نساء العالمین،

المعروفة بالقدر،

المجهولة بالقبر،

قرة عین الرسول،

الزهراء البتول،

علیها الصلوات و السلام .

نیمه شب تابوت را برداشتند                    بار غم بر شانه‌ها بگذاشتند
هفت تن، دنبال یک پیکر، روان                  وز پی‌ آن هفت تن، هفت آسمان
این طرف، خیل رُسُل دنبال او                   آن طرف احمد به استقبال او
ظاهراً تشییع یک پیکر ولی                      باطناً تشییع زهرا و علی
دو عزیز فاطمه همراه‌شان                      مشعل سوزان‌شان از آه‌شان
ابرها گریند بر حال علی                         می‌رود در خاک آمال علی

ساعت احتضار فرا رسید، در این هنگام پرده برداشته شد و حضرت صدیقه طاهره (ع نگاهی تند و عمیق افکند و فرمود:  سلام بر جبرئیل، سلام بر رسول خدا؛ پروردگارا! مرا با پیامبرت محشور نموده و در رضوان خود و جوار رحمت و خانه ات دارالسلام مسکن و ماوی ده.  آن گاه فرمود: آیا آنچه را که من می بینم شما هم می بینید.  گفتند: شما چی می بینی؟ فرمود: این موکب ها اهل آسمان ها است و این هم جبرئیل است، و این هم رسول خدا(ص) است که می فرماید: دختر عزیزیم! پیش من آی؛ زیرا آنچه در پیش روی داری برای تو بهتر خواهد بود.  آن گاه چشمان خویش را باز کرد.............. و سپس فرمود و سلام بر تو ای قابض ارواح، زود مرا قبض روح کن و اذیتم مکن؛ سپس فرمود: «پروردگارا! به سوی تو می آیم، نه به سوی اتش»  سپس چشم هایش بسته شد دست ها و پاهای خود را دراز کرده و از دنیا رفت.    بحارالانوار، ج 43، ص 186

گریزی به کربلا

این جا رسول خدا(ص) به هنگام مرگ دخترش، به استقال آمد، در کربلا نیز وقتی علی اکبر(ع) به میدان رفت، بعد از مدتی صدایی به گوش حسین بن علی رسید که: «یا ابتاه علیک السلام، هذا جدی یقرئک السلام و یقول لک عجل القدوم علینا ثم شهق شهقه فمات»؛ ای پدر! سلام بر تو، اینک جدم رسول خدا(ص) است که بر تو سلام می رساند و می فرماید: هر چه زودتر نزد ما بیا، پس نعره ای براورد و مرغ روحش از قفس تن پرواز نمود. ترجمه ی لهوف، سیدبن طاووس، ص 113

پی نوشت ها:

1- ص 76 کشف الغمه ج 2.
2- بحار ج 43 ص 24.
3- ص 219 کنزالعمال ج 6.
4- ج 1 مناقب ص 462.

5- ص 229 خصایص.
6- بحار ج 8 کمپانى ص‏111.
7- ص 92 الزهراء.
8- ص 135 کشف الغمه.
9- ص 137 کشف الغمه.
10- ص 133 المختصر.
11- آیه 139 سوره نساء.
12- آیه 26 سوره آل عمران.
13- ص 16 بحار ج 25.
 14- ص 126 ج 9 - المیزان.
15- ص 13 بحار ج 43.
16- آیه 2 سوره طلاق.
 17- آیه 105 سوره مائده.
18- مناقب خوارزمى ج 1 ص 52.
 19- مستدرک حاکم ج 3 ص 153 و ص 113 الزهراء.
20- ص 22 بحار ج 43.
 21-ص 22 بحار ج 43.

22- اسدالغابه ج 5 ص 522.
23- زندگانى حضرت زهراء.
24- آیه 42 سوره زمر.
 25- آیه 11 سوره سجده .
26- آیه 44 سوره زمر.
 27- آیه‏255 سوره بقره.
28- آیه 28 سوره انبیاء.
29- ص 92 الزهراء.
 30- ص 20 ریاحین الشریعه ج 1.
31- ص 97 بحار ج 25.
 32- با توجه به حدیث کسا .
33- بحار 43 ص 36.
 34- ریاحین الشریعه ج 1.
35-ص 213 بحار ج 36.
36-ص 203 ریاحین ج 1.
37-تحفة الزائر.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

تمام مؤمنان امروز، و آنها که در رحم مادرانند و هنوز متولّد نشده اند يا کسانى که قرنها بعد از اين از صلب پدران در رحم مادران منتقل و سپس متولّد و بزرگ مى شوند، در ميدان جنگ «جمل» حضور داشته اند! چرا که اين يک مبارزه شخصى بر سر قدرت نبود، بلکه پيکار صفوف طرفداران حق در برابر باطل بود و اين دو صف همچون رگه هاى آب شيرين و شور تا «نفخ صور» جريان دارد و مؤمنان راستين در هر زمان و مکان در مسير جريان حق و در برابر جريان باطل به مبارزه مى خيزند و همه در نتايج مبارزات يکديگر و افتخارات و برکات و پاداشهاى آن سهيم اند.
No image

اطلاعات عمومی (1)

حضرت علی(علیه السلام)در مورد مسلمان واقعی می‌فرماید: مسلمان واقعی كسی است كه مسلمانان از زبان و دستش در امان باشند مگر آن جا كه حق اقتضا كند. و آزار رساندن به هیچ مسلمانی جز در مواردی كه موجبی( به حكم خدا) داشته باشد روا نیست.
بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

گاهی در بعضی مجالس دینی و مذهبی پاره ای از کلمات این کتاب را خوانده و معنی می کردم. شنوندگان به شگفت آمده و می گفتند: اگر علما و رجال دینی ترجمه فرمایشات امام علی(ع) در کتاب نهج البلاغه را به طوری که در خور فهم فارسی زبانان باشد نوشته بودند، همه از آن بهره مند می شدند ولی افسوس که از ترجمه و شرح هایی که در دسترس است، چنا نکه باید استفاده نمی شد. بنابراین بر نگارنده واجب شد که دست از کار بردارم و این کتاب جلیل را به زبان فارسی سلیس و روان ترجمه کنم.
كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

گروهى از هوى پرستان مى گويند: بسيارى از نهج البلاغه گفتارهايى برساخته است كه گروهى از سخنوران شيعه آنها را پديد آورده اند و شايد هم برخى از آنها را به سيد رضى نسبت داده اند. اينان كسانى اند كه تعصّب ديده هايشان را كور كرده و از سر كجروى و ناآگاهى به سخن و شيوه هاى سخنورى ، از راه روشن روى برتافته، و كجراهه در پيش گرفته اند
تفاسير نهج البلاغه

تفاسير نهج البلاغه

ترجمه اى كه مؤلف براى متن نهج البلاغه ارائه مى دهد ترجمه اى روان است، گرچه كه بلاغت و فصاحت متن پارسى شده به متن عربى نمى رسد، چونان كه مؤلف خود نيز در مقدمه كوتاهى بر جلد نخست بدين حقيقت تصريح مى كند كه «هيچ ترجمه اى هر اندازه هم دقيق باشد نمى تواند معنايى را از زبانى به زبان ديگر چنان منتقل نمايد كه هيچ گونه تغيير و تصرفى در آن معنا صورت نگيرد

پر بازدیدترین ها

 بررسي‌ نظام‌ غايي‌ قرآن‌، در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ غايي‌ قرآن‌، در نهج‌البلاغه‌

آن‌ فاعل‌ غيرمتناهي‌ هم‌،اوّل‌، و مبدأ فاعلي‌ بالذات‌ تمام‌ ماسوي‌ است‌؛ و هم‌، آخِر، و مبدأ غايي‌ بالذات‌همة‌ ماعدي‌. هدفمند بودن‌ نظام‌ هستي‌ ـ كه‌ قرآن‌ تكويني‌ است‌ ـ و نيز هدفدار بودن‌قرآن‌ حكيم‌ ـ كه‌ جهان‌ تدويني‌ است‌ ـ بر اساس‌ دو اسم‌ از اسماي‌ حسناي‌خداوند خواهد بود.
قاطعیت، برای اجرای عدالت

قاطعیت، برای اجرای عدالت

بنابر این، با این دوگانگی نمی توانم، با شما باشم، سپس فرمود:« ای مردم مرا در راه اصلاح و سامان یافتن جامعه خودتان كمك كنید، و ایم الله لانصفن المظلوم من ظالمه و لاقودن الظالم بخزامته، حتی اورده منهل الحق وان كان كارها؛ سوگند به خدا داد مظلوم را از ستمگر می گیرم، و افسار ستمگر را می كشم، تا او را به آبشخور حق، وارد سازم، هر چند ناخوشایند او باشد»
ادله جامعيت و جاودانگي قرآن كريم در نهج البلاغهʁ)

ادله جامعيت و جاودانگي قرآن كريم در نهج البلاغه(1)

نهج البلاغه، اخو القرآن و بهترين و نابترين منبعي است كه مي تواند ره پويان طريق را در شناخت صحيح و حقيقي قرآن مجيد ياري دهد. در نگاه اميرمؤمنان علي عليه السلام، قرآن نسخه اي جامع و جاوداني است كه از نيازهاي بشر براي رسيدن به سرمنزل سعادت و كمال، فروگذار نكرده است. حضرت در موارد گوناگون و به شيوه هاي زيبا و حكيمانه به ترسيم اين ويژگي پرداخته است ؛ در يكي از خطبه هاي نهج البلاغه[1] با استناد به آيات قرآن، جامعيت آن را بوضوح تشريح كرده است.
 بررسي‌ نظام‌ فاعلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ فاعلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بهترين‌ وجه‌ معقول‌ آفرينش‌ جهان‌، همانا تجلّي‌ است‌؛ كه‌ از ظريف‌ترين‌ تعبيرهاي‌ قرآني‌ و روايي‌ است‌، چنان‌كه‌ در آية‌ «فلما تجلي‌ ربه‌ للجبل‌ جعله‌ دكّا وخرّ موسي‌ صعقا» آمده‌ است‌. و در جريان‌ معاد هم‌، تلويحاً به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌است‌؛ زيرا، خداوند در آية‌ «قل‌ اءنما علمها عند ربّي‌ لايُجَليها لوقتها الا هو»، تجلية‌ساعت‌ و قيامت‌ را به‌ خود اِسناد داده‌ است‌ و چون‌ در قيامت‌ كبرا و حشر اكبر،تمام‌ اشخاص‌ و اشيا به‌ عنوان‌ مبدأ قابلي‌ حضور و ظهور دارند نه‌ به‌ عنوان‌مبدأ فاعلي‌ ـ زيرا همة‌ آن‌ها، تحت‌ قهر حاكم‌اند ـ بنابراين‌، تنها عامل‌ تجلّي‌قيامت‌، ظهور خود خداوندِ متجلّي‌ خواهد بود.
 اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

نهج البلاغه فرهنگ نامه ای است بی مانند که متونش با یک دیگر همگون و همخوان اندو این مساله نشان از جریانات علمی، دانش های دینی و دنیایی این کتاب بزرگ دارد. مهم تر آن که چهره حقیقی، جایگاه و منزلت اهل بیت علیهم السلام را آن گونه که خدا و رسول خواسته است، می نمایاند و با بیش از ده ها عبارت، با صراحت و دلالتی روشن، موقعیت تاریخی امت و نقش آنان را در آینده نشان می دهد.
Powered by TayaCMS