فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

شیعیان علاوه بر قرآن که کتاب زندگی و راهگشای مسلمانان در پیمودن مسیر تعالی است، به توصیه پیامبر اکرم(ص) مراجعه به امامان معصوم(ع) را نیز برای درک و شناخت بهتر رسالت خویش در زندگی و قدم گذاشتن در صراط  مستقیمی که مد نظر پرودگار است در دستور کار خود دارند.

نهج‌البلاغه، مجموعه‌ای از خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمت‌های امام علی(ع)، امام اول شیعیان است. گردآورنده نهج‌البلاغه، ابوالحسن محمد بن حسین موسوی معروف به سید رضی و شریف رضی است. نهج‌البلاغه عنوانی است که سید رضی برای منتخبی از خطبه‌ها و مواعظ، نامه‌ها و عهدنامه‌ها، و کلمات کوتاه و قصار علی بن ابی‌طالب برگزیده است. مطالب این کتاب از جمله شیواترین متون عربی محسوب می‌شود.

نخستین گردآورنده کلمات قصار علی ابوعثمان عمرو بن بحر جاحظ صاحب در ۲۵۵ ه.ق است. وی صد کلمه از کلمات قصار امیرالمومنین را انتخاب کرده و آن را (مطلوب کل طالب من کلام امیرالمومنین علی بن ابی طالب(ع)) نامیده‌است.

تاریخ‌نگاران و حدیث‌دانان دیگری نیز به گردآوری سخنان و اندرزهای امام علی(ع) اقدام کرده‌اند. برای نمونه قاضی محمد بن سلامه معروف به قضاعی در ۴۰۵ هجری مجموعه‌ای از سخنان امیرالمومنین علی (ع) را به نام «دستور معالم الحکم و ماثور مکارم الشیم» گردآوری کرده است. ترجمه این کتاب به زبان فارسی نیز به نام «قانون» چاپ شده است. بسیاری از خطب و نامه‌های نهج‌البلاغه پیش از آن در کتاب «الغارات» تالیف ابواسحاق ثقفی کوفی، از دانشمندان قرن سوم (متوفی ۲۸۳ هجری قمری) آمده است. همچنین بخش بزرگی از خطبه‌های توحیدی نهج‌البلاغه در کتابهایی که یک قرن پیش از نهج‌البلاغه تالیف شده، نظیر کتاب «الکافی» شیخ کلینی و «کتاب التوحید» شیخ صدوق آمده‌است.

خطبه های امام علی (ع) که جمع آوری شده است بیشتر در زمینه امور اجتماعی زمان ایشان است. یکی از خطبه هایی که به زمان ما رسیده و زمینه آموزشی دارد، خطبه توحید (خطبه 288 ترجمه شهیدی) است که در ذیل آمده است:

«...این خطبه كه در توحيد است، و اين خطبه از اصول علم چيزى را فراهم آورده كه در هيچ خطبه نيست. يگانه اش ندانسته، آن كه براى او چگونگى انگاشته و به حقيقت او نرسيده، آن كه برايش همانندى پنداشته و نه بدو پرداخته آن كس كه او را به چيزى همانند ساخته و نه قصد او كرده، آن كه بدو اشارت نموده يا به وهمش درآورده.

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.

هستى او بر زمان ها پيش است و وجودش بر عدم مقدم است و ازليت او را آغازى نيست- و از ازل تا به ابد قائم به خويش است- و با نهادن قوه ادراك- در انسان- معلوم گرديد كه او را مركزى براى ادراك نيست- چه ذات او با ادراك، چون ديگر قوه هاى او، يكى است-، و از اينكه برخى آفريده ها را ضد ديگرى آفريد، نبودن ضدى براى او دانسته گرديد و با سازوارى كه ميان چيزها پديد آورد، دانسته شد كه براى او قرينى تصور نتوان كرد.

روشنى را ضد تاريكى قرار داد، و سپيدى را ضد سياهى، و ترى را مخالف خشكى، و گرم را مخالف با سردى نهاد. ناسازواري هاى طبيعت را با يكديگر سازوارى دهنده است و جداها از هم را فراهم آورنده، و دورها از يكديگر را نزديك سازنده، و نزديكها را جدا گرداننده.

نه در حدى درآيد و نه در شمار آيد، كه افزارها- جسمى- چون خود را محدود كردن تواند، و آلت ها به نظر خود اشارت راند.- افزارها محدود به زمان است و يا موصوف به كمال و نقصان. چنانكه گويند- از كى پديد گرديد، و به تحقيق بود،- يا- اگر چنين نبود- بهتر مى سزيد. از كى، و به تحقيق و اگر نه، ممكن را شايد-، و با قديم و ازلى و به كمال، درست نيايد.

به آفريده ها، آفريننده، بر خردها آشكار گرديد- و با ديدنى بودنشان مسلم شد- كه آفريننده را هرگز نتوان ديد. نه آرام است و نه گردان است و چگونه چنين بود؟ كه خود پديد آرنده هر دوان است و چسان صفتى را كه در چيزى آفريد، به آفريننده باز تواند گرديد، يا چيزى در او پديد گردد كه آن چيز را خود پديد گردانيد، كه اگر چنين بود دگرگونى گيرد و كنه- ذات- او تجزيه پذيرد. آنگاه نتوان گفت ازلى است- چه با ديگر ممكنات يكى است-، و اگر او را پشت سرى بود- به ناچار- پيش رويى هم بايد، پس ناقص بود در اين حال و نيازش بود به كمال، و نشانه مخلوق در آن آشكار و خود دليلى گردد از آن پس كه خالق بود و نشان او در آفريده ها پديدار.- و چون قدرتش چيره است بر همگان- پس آنچه در جز او اثر كند، اثر نكند در آن.»

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

تمام مؤمنان امروز، و آنها که در رحم مادرانند و هنوز متولّد نشده اند يا کسانى که قرنها بعد از اين از صلب پدران در رحم مادران منتقل و سپس متولّد و بزرگ مى شوند، در ميدان جنگ «جمل» حضور داشته اند! چرا که اين يک مبارزه شخصى بر سر قدرت نبود، بلکه پيکار صفوف طرفداران حق در برابر باطل بود و اين دو صف همچون رگه هاى آب شيرين و شور تا «نفخ صور» جريان دارد و مؤمنان راستين در هر زمان و مکان در مسير جريان حق و در برابر جريان باطل به مبارزه مى خيزند و همه در نتايج مبارزات يکديگر و افتخارات و برکات و پاداشهاى آن سهيم اند.
No image

اطلاعات عمومی (1)

حضرت علی(علیه السلام)در مورد مسلمان واقعی می‌فرماید: مسلمان واقعی كسی است كه مسلمانان از زبان و دستش در امان باشند مگر آن جا كه حق اقتضا كند. و آزار رساندن به هیچ مسلمانی جز در مواردی كه موجبی( به حكم خدا) داشته باشد روا نیست.
بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

گاهی در بعضی مجالس دینی و مذهبی پاره ای از کلمات این کتاب را خوانده و معنی می کردم. شنوندگان به شگفت آمده و می گفتند: اگر علما و رجال دینی ترجمه فرمایشات امام علی(ع) در کتاب نهج البلاغه را به طوری که در خور فهم فارسی زبانان باشد نوشته بودند، همه از آن بهره مند می شدند ولی افسوس که از ترجمه و شرح هایی که در دسترس است، چنا نکه باید استفاده نمی شد. بنابراین بر نگارنده واجب شد که دست از کار بردارم و این کتاب جلیل را به زبان فارسی سلیس و روان ترجمه کنم.
كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

گروهى از هوى پرستان مى گويند: بسيارى از نهج البلاغه گفتارهايى برساخته است كه گروهى از سخنوران شيعه آنها را پديد آورده اند و شايد هم برخى از آنها را به سيد رضى نسبت داده اند. اينان كسانى اند كه تعصّب ديده هايشان را كور كرده و از سر كجروى و ناآگاهى به سخن و شيوه هاى سخنورى ، از راه روشن روى برتافته، و كجراهه در پيش گرفته اند
تفاسير نهج البلاغه

تفاسير نهج البلاغه

ترجمه اى كه مؤلف براى متن نهج البلاغه ارائه مى دهد ترجمه اى روان است، گرچه كه بلاغت و فصاحت متن پارسى شده به متن عربى نمى رسد، چونان كه مؤلف خود نيز در مقدمه كوتاهى بر جلد نخست بدين حقيقت تصريح مى كند كه «هيچ ترجمه اى هر اندازه هم دقيق باشد نمى تواند معنايى را از زبانى به زبان ديگر چنان منتقل نمايد كه هيچ گونه تغيير و تصرفى در آن معنا صورت نگيرد

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
معنی ایمان

معنی ایمان

یقین نیز دارای چهار شعبه است: 1. بینش درهوشیاری 2. رسیدن به دقائق حکمت 3. پند گرفتن از حکمتها 4. توجّه به روش پیشینیان. عدالت، نیز چهار شعبه دارد: 1. دقت در فهم 2. غور در علم و دانش 3. قضاوت صحیح 4. حلم استوار و ثابت. جهاد، نیز چهار شعبه دارد: 1. امر به معروف 2. نهی ازمنکر 3. صدق و راستی در جبهه جنگ 4. کینه و دشمنی با فاسقان...
 ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغهʂ)

ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغه(2)

حضرت در خطبه اى ديگر اين نكته را متذكر مى شوند كه پيامبراكرم صلوات الله عليه در زماني ظهور نمودند كه هيچ پيامبر ديگرى حضور نداشته است." أرسله على حين فترة من الرسل، و طول هجعة من الأمم، و انتفاض من المبرم... ذلك القرآن فاستنطقوه."؛ خداوند پيامبر(ص) را هنگامى فرستاد كه پيامبران حضور نداشتند، و امت ها در خواب غفلت بودند، و رشته هاى دوستى و انسانيت از هم گسسته بود.
No image

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
Powered by TayaCMS