حکمت 177 نهج البلاغه : آينده سخت ستمكاران

حکمت 177 نهج البلاغه : آينده سخت ستمكاران

متن اصلی حکمت 177 نهج البلاغه

موضوع حکمت 177 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 177 نهج البلاغه

177 وَ قَالَ عليه السلام لِلظَّالِمِ الْبَادِي غَداً بِكَفِّهِ عَضَّةٌ

موضوع حکمت 177 نهج البلاغه

آينده سخت ستمكاران

(اخلاقى، سياسى)

ترجمه مرحوم فیض

177- امام عليه السّلام (در زيان ستم) فرموده است

1- براى ستم پيشه فردا (روز رستخيز) دست گزى (از اندوه بيشمار) هست (چنانكه در قرآن كريم س 25 ى 27 مى فرمايد: وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يعنى روزى كه ستمگر دستهاى خود را بدندان مى گزد).

( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1172)

ترجمه مرحوم شهیدی

186 [و فرمود:] آن كه نخست دست به ستم گشايد فردا پشت دست خايد.

( ترجمه مرحوم شهیدی، ص 393)

شرح ابن میثم

172- و قال عليه السّلام:

لِلظَّالِمِ الْبَادِي غَداً بِكَفِّهِ عَضَّةٌ

المعنى

احترز بالبادى عن المجازى للظلم بمثله، و كنّى بغد عن يوم القيامة و بعضّ كفّه عن ندامته على تفريطه في جنب اللّه كقوله تعالى وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ و الغرض التنفير عن الظلم.

( شرح ابن میثم، ج 5 ص 172)

ترجمه شرح ابن میثم

172- امام (ع) فرمود:

لِلظَّالِمِ الْبَادِي غَداً بِكَفِّهِ عَضَّةٌ

ترجمه

«فرداى قيامت شخص ستمگر انگشت ندامت به دندان گزد».

شرح

امام (ع) با كلمه «البادى» يعنى كسى كه آشكارا كارى كند، احتراز كرده است از كسى كه ستم را با ستمكارى كيفر دهد و «غد» را كنايه از روز قيامت آورده است، و گزيدن دست را كنايه از پشيمانى در اثر كوتاهى در برابر امر خداوند، چنان كه در آيه مباركه آمده است: وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ . و هدف امام (ع) دور داشتن از ستمكارى است.

( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 576 و 577)

شرح مرحوم مغنیه

185- للظّالم البادي غدا بكفّه عضّة.

المعنى

وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ- 27 الفرقان. و قال رسول اللّه (ص): «من أصبح و هو لا يهم بظلم أحد غفر اللّه ما اجترم». و معنى هذا أن الإسلام يثيب على ترك الظلم كما يثيب على الأعمال الصالحة، و فوق ذلك يغفر للتارك ما اقترف من ذنوب، لا لشي ء إلا لأنه ما ظلم أحدا.. و هذه ميزة خاصة لترك الظلم دون غيره من المحرمات.

و تجدر الإشارة الى أن الشرك باللّه ظلم قال سبحانه: وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ- 13 لقمان. و تقدم الكلام عن الظلم مفصلا في شرح الخطبة 174 فقرة: «لا إسلام مع ظلم».

( فی ضلال نهج البلاغه، ج 4 ص 331 و 332)

شرح شیخ عباس قمی

233- للظّالم البادي غدا بكفّه عضّة. هذا من قوله تعالى: وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ ، و إنّما قال: «للبادي» لأنّ «من انتصر بعد ظلمه فلا سبيل عليه».

( شرح حکم نهج البلاغه شیخ عباس قمی، ص192)

شرح منهاج البراعة خویی

السابعة و السبعون بعد المائة من حكمه عليه السّلام

(177) و قال عليه السّلام للظّالم البادي غدا بكفّه عضّة.

اللغة

(عضضت) اللقمة و بها و عليها بالاسنان عضّا أمسكتها بالأسنان، قال في المصباح: و هو من باب تعب في الأكثر- مجمع البحرين.

المعنى

البادي بالظلم من شرعه من دون تعرّض المظلوم له، و هو أشدّ عقوبة ممّن ظلم ظالمه انتقاما، و ربّما يتحمّل عقابه أيضا، و المنتقم غير المقاصّ على وجه مشروع لأنّه ليس ظالما و هذه الحكمة مقتبسة من قوله تعالى «28- الفرقان- : «وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ».

قال الشارح المعتزلي: و إنّما قال (البادى) لأنّ من انتصر بعد ظلمه فلا سبيل عليه- انتهى.

و قد عرفت ضعف هذا الكلام.

الترجمة

آنكه ستم را آغازد فرداى قيامت كف خود از ندامت بگزد.

  • آنكه آغاز كند ظلم و ستم در قيامت بگزد كف زندم

( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) ج 21 ص259)

شرح لاهیجی

(213) و قال (- ع- ) للظّالم البادى غدا بكفّه عضّة يعنى و گفت (- ع- ) كه از براى پيشى گيرنده بظلم و ستم ثابتست در فرداى قيامت گزيدن بكف دست خود از جهة ندامت و حسرت

( شرح نهج البلاغه (لاهیجی) ص 309)

شرح ابن ابی الحدید

153: لِلظَّالِمِ الْبَادِي غَداً بِكَفِّهِ عَضَّةٌ هذا من قوله تعالى وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ- و إنما قال للبادي- لأن من انتصر بعد ظلمه فلا سبيل عليه- و من أمثالهم البادي أظلم- . فإن قلت فإذا لم يكن باديا لم يكن ظالما- فأي حاجة له إلى الاحتراز بقوله البادي- قلت لأن العرب تطلق على ما يقع في مقابلة الظلم- اسم الظلم أيضا كقوله تعالى- وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها

( شرح نهج البلاغة(ابن أبي الحديد)، ج 18 ، صفحه ى 369)

شرح نهج البلاغه منظوم

[177] و قال عليه السّلام:

للظّالم البادى غدا بكفّه عضّة

ترجمه

ستمگستر بفرداى قيامت انگشت بدندان گزان است (كه چرا بديگرى و در واقع بنفس خويش ستم كردم).

نظم

  • ستمگستر بفرداى قيامتبدندان مى گزد دست ندامت
  • بكار زشت خود تا ديده آردز چشم اشك پشيمانى ببارد
  • كه كاش از ظلم دورى مى گزيدمبراى خود ستم اكنون نديدم
  • هر آن عدوان كه من بر خلق راندم در آتش خويشتن را ميكشاندم
  • ببام چرخ در هر بامدادىندا برميكشد از دل منادى
  • كه هر فردى بديگر فرد بد كرد نه بد بر فرد بل بر جان خود كرد
  • تو (انصاری) ز خود دفع ستم کنستم يعنى بزير دست كم كن
  • بناهائى كه بود از جور آباد به تندى ديدم آنها از پى افتاد

( شرج نهج البلاغه منظوم، ج 9 ص 204 و 205)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

بسیارى از مخالفان قرآن كوشیده اند چنین شبهه افكنى كنند كه این كتاب آسمانى با دنیاى امروز كه عصر پیشرفت علوم و تكنولوژى است، متناسب نیست ؛ بلكه فقط اعجاز عصر پیامبر ختمى مرتبت صلى الله علیه وآله است و صرفا براى زمان ایشان شمولیت داشته است و اكنون همانند كتاب مقدس انجیل صرفا براى استفاده فردى قابلیت دارد.
  اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʁ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(1)

واحدي كه مبدأ كثرت است و كم متصل و منفصل را به وسيلة آن تقسيم مي‌كنند و خلاصه آن يك كه بعدش دو، سه و چهار شمرده مي‌شود كه خداوند واحد به اين معني نيست زيرا اولاً: خدا يكي است كه ثاني و ثالث ندارد؛ ثانياً: از اوصاف اين معني قلت و كمي است يعني دو و سه و چهار بيشتر از آن است و خداوند موصوف به قلت نمي‌شود زيرا تمام اوصاف كماليه در ذات باري به نحو اتمّ و اكمل موجود است. علي (عليه السّلام)در عبارت اوّل و پنجم مذكور به اين معني اشاره فرموده و چنين وحدتي را از خداوند نفي نموده است.
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʄ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(4)

خداوند در ذيل بسياري از آياتي كه نعمتهاي خود را شرح مي‌دهد، مي‌فرمايد:«إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛ (رعد/ 4) همانا در آنچه ذكر شد، نشانه‌ها و عبرتهايي براي گروه خردمندان است.»
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʃ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(3)

مولي الموحّدين نيز در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «بَعَثَ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلي خَلْقِهِ لِئَلّا تَجِبَ الْحُجَُّة لَهُمْ‌ بِتَر‌كِ الْإعْذارِ إِلَيْهِمْ؛‌(خطبة 144) خداوند پيغمبرانش را با اختصاص وحي، برانگيخت و ايشان را بر مخلوقش، حجّت گردانيد تا آنها را بر خدا دستاويزي و عذري نباشد.»
 اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم ʁ)

اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم (1)

قرآن، يگانه معجزة ماندگار بشريت است كه بر زبان انسان عالم كون و مكان جاري گشت و قلبها را متحول و مجذوب خود ساخت و اعتراف دوست و دشمن را به اعجاز خود واداشت. پس از كلام وحي، تنها كلامي كه توانست مافوق كلام خلق و مادون كلام خالق قرار گيرد، كلام علي (ع) بود؛ كلامي كه اعجاب بزرگ ترين اديبان را برانگيخت و آنان را از همانند آوري عاجز و ناتوان ساخت، و اين به علّت اثرپذيري آن از وحي بود. هدف ما از اين بحث، آشنايي اجمالي با برخي از جنبه هاي اين اثرپذيري در كلام علي (ع) است و اينكه كلام او داراي چه خصوصياتي است كه ما آن را متاثّر از وحي مي دانيم.

پر بازدیدترین ها

 بررسي‌ نظام‌ غايي‌ قرآن‌، در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ غايي‌ قرآن‌، در نهج‌البلاغه‌

آن‌ فاعل‌ غيرمتناهي‌ هم‌،اوّل‌، و مبدأ فاعلي‌ بالذات‌ تمام‌ ماسوي‌ است‌؛ و هم‌، آخِر، و مبدأ غايي‌ بالذات‌همة‌ ماعدي‌. هدفمند بودن‌ نظام‌ هستي‌ ـ كه‌ قرآن‌ تكويني‌ است‌ ـ و نيز هدفدار بودن‌قرآن‌ حكيم‌ ـ كه‌ جهان‌ تدويني‌ است‌ ـ بر اساس‌ دو اسم‌ از اسماي‌ حسناي‌خداوند خواهد بود.
 بررسي‌ نظام‌ فاعلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ فاعلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بهترين‌ وجه‌ معقول‌ آفرينش‌ جهان‌، همانا تجلّي‌ است‌؛ كه‌ از ظريف‌ترين‌ تعبيرهاي‌ قرآني‌ و روايي‌ است‌، چنان‌كه‌ در آية‌ «فلما تجلي‌ ربه‌ للجبل‌ جعله‌ دكّا وخرّ موسي‌ صعقا» آمده‌ است‌. و در جريان‌ معاد هم‌، تلويحاً به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌است‌؛ زيرا، خداوند در آية‌ «قل‌ اءنما علمها عند ربّي‌ لايُجَليها لوقتها الا هو»، تجلية‌ساعت‌ و قيامت‌ را به‌ خود اِسناد داده‌ است‌ و چون‌ در قيامت‌ كبرا و حشر اكبر،تمام‌ اشخاص‌ و اشيا به‌ عنوان‌ مبدأ قابلي‌ حضور و ظهور دارند نه‌ به‌ عنوان‌مبدأ فاعلي‌ ـ زيرا همة‌ آن‌ها، تحت‌ قهر حاكم‌اند ـ بنابراين‌، تنها عامل‌ تجلّي‌قيامت‌، ظهور خود خداوندِ متجلّي‌ خواهد بود.
 بررسي‌ نظام‌ داخلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ داخلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

همين‌ معنا، درباره‌ قرآن‌ تدويني‌ ـنيزـ صادق‌ است‌. يعني‌ اگر كسي‌درباره‌ نظام‌ معرفتي‌ قرآن‌ ـ كه‌ جهان‌ علمي‌ است‌ ـ صحيح‌ بيانديشد و پرسش‌استواري‌ ارايه‌ كند، پاسخ‌ صائب‌ خود را از قرآن‌ كريم‌ دريافت‌ مي‌كند؛ ولي‌اگر كسي‌ در اين‌ باره‌ درست‌ فكر نكند، و سؤال‌ متقن‌ و مشخصي‌ را عرضه‌ندارد، اصلاً پاسخي‌ از قرآن‌ نمي‌شنود؛ و اگر در اثر خامي‌ و كژ راهه‌ رفتن‌،سؤال‌ ناصوابي‌ را مطرح‌ كند، پاسخ‌ غلطي‌ را بر قرآن‌ صائب‌ صامت‌ تحميل‌ مي‌كند.
 جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

بسیارى از مخالفان قرآن كوشیده اند چنین شبهه افكنى كنند كه این كتاب آسمانى با دنیاى امروز كه عصر پیشرفت علوم و تكنولوژى است، متناسب نیست ؛ بلكه فقط اعجاز عصر پیامبر ختمى مرتبت صلى الله علیه وآله است و صرفا براى زمان ایشان شمولیت داشته است و اكنون همانند كتاب مقدس انجیل صرفا براى استفاده فردى قابلیت دارد.
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʂ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(2)

در نامه يي كه علي (علیه السلام) به قثم بن عباس بن عبدالمطلب حاكم مكه نوشته اند، مي فرمايد: «وَ لَنْ يَفُوزَ بِالْخَيْرِ اِلاّ عامِلُهُ وَ لا يُجْزي جَزاءَ الشَّرِّ اِلاّ فاعِلُهُ؛ (نامه 33) و هرگز به خير و نيكي نرسد مگر نيكوكار و هرگز كيفر بدي نبيند مگر بدكردار.»
Powered by TayaCMS